سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تصویری از جمعیت ایران در آینه آمارهای رسمی


شیدا بامداد


• ششمین سرشماری نفوس و مسکن در ایران، در فاصله ششم تا بیست و ششم آبان ماه سال گذشته به اجرا درآمد و نخستین گزارش تفصیلی از نتایج آن ماه پیش توسط مرکز آمار ایران منتشر شد... آنچه در پی می آید نگاهی است اجمالی بر نخستین نتایج منتشر شده از این سرشماری. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۲ تير ۱٣٨۶ -  ٣ ژوئيه ۲۰۰۷


سرشماری های نفوس و مسکن یکی از منابع مهم آمارهای مربوط به جمعیت اند که در طول زمان اهداف، کارکرد و روشهای اجرایی آن ها دگرگون شده اند. سرشماری عمومی نفوس و مسکن در ایران از سال ۱۳۳۵هجری شمسی (۱۹۵۶ میلادی) به بعد، هر ده سال یک بار برگزار شده است. ششمین سرشماری نفوس و مسکن در ایران، در فاصله ششم تا بیست و ششم آبان ماه سال گذشته به اجرا درآمد و نخستین گزارش تفصیلی از نتایج آن ماه پیش توسط مرکز آمار ایران منتشر شد. در این گزارش جمعیت ساکن ایران به تفکیک سن و جنس در مناطق شهری و روستایی،   تعداد خانوارها و نیز برخی از ویژگیهای جمعیت مانند سواد، و اشتغال و اطلاعاتی چون دین، و تابعیت مشخص شده است و انتشار اطلاعات بیشتر در مورد سطح سواد، وضعیت ازدواج، ویژگیهای شغلی و .... به آینده موکول شده است.
آنچه در پی می آید نگاهی است اجمالی بر نخستین نتایج منتشر شده از این سرشماری.

شمار جمعیت:
در سرشماری ۱٣٨۵، ۷۰ میلیون و ۴۷۲ هزار و ٨۴۶ نفر، در ۱۷ میلیون و ۴۹۵ هزار و ۶۴۶ خانوار ساکن در ٣۰ استان کشور در فاصله ششم تا بیست و ششم آبان ماه سال ۱٣٨۵ شمارش شده اند.
نگاهی به اطلاعات حاصل از سرشماری های ایران طی دوره پنجاه ساله ۱٣٣۵ تا ٨۵ نشان می دهد که جمعیت کشور از حدود ۱۹ میلیون نفر در سال ۱٣٣۵، به بیش از ۷۰ میلیون در سال ۱٣٨۵رسیده است، یعنی جمعیت ایران طی این دوره با رشد متوسط ۶۴/۲ درصد در سال، سه و نیم برابر شده است.
استان تهران ۱۹ درصد جمعیت کشور یا ۱٣ میلیون و ۴۱٣ هزار و ۴۴٨ نفر در خود جای داده است. استان خراسان (جدای از خراسان جنوبی و شمالی) با جمعیتی قریب ۵ میلیون و ۵۹٣ هزار و ۷۹ نفر دومین استان پرجمعیت کشور است. استانهای اصفهان، فارس و خوزستان هر یک با جمعیتی بیش از ۴ میلیون به ترتیب در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
بیشتر از نیمی از جمعیت کشور در استانهای تهران، خراسان، اصفهان، فارس، خوزستان و دو آذربایجان شرقی و غربی سکونت دارند.

تراکم
تراکم عبارت است از نسبت جمعیت به میزان معینی از زمین که معمولاً به کیلومتر مربع و یا هکتار بیان می‌شود.
تراکم نسبی جمعیت، با در نظر گرفتن ۶/۱ میلیون مترمربع مساحت خاکی ایران، ۴٣ نفر در هر کیلو مترمربع است. از نظر تراکم جمعیت در ایران استان تهران با میانگین ۷۱٣ نفر در هر کیلومتر مربع در رتبهٔ اول قرار دارد و پس از آن استان های گیلان با تراکم جمعیت ۱۷۱ نفر در هر متر مربع و استان مازندران با تراکم ۱۲٣ در رتبه های دوم و سوم قرار گرفته اند. از سویی دیگر استانهای حاشیه کویر همچون سمنان، خراسان جنوبی و یزد با تراکمی حدود ۶ تا ٨ نفر در هر کیلو متر مربع در میان استان‌های ایران کمترین میزان تراکم را دارند.
اگرچه میان پرتراکم‌ترین و کم تراکم‌ترین استانهای ایران فاصله زیادی وجود دارد، اما تراکم در تعداد قابل توجهی از استان های کشور کمتر از ۱۰۰ و بیشتر از ٣۵ نفر در کیلومتر مترمربع می‌‌باشد.

رشد جمعیت
میزان رشد جمعیت یا متوسط رشد جمعیت پیش از هر چیز عبارت است از افزایش تعداد جمعیت به ازای هر ۱۰۰ نفر در یک دوره زمانی معین که به وسیله یک رابطه ساده ریاضی که پارامترهای اصلی آن جمعیت در ابتدای دوره، جمعیت در انتهای دوره، طول زمانی دوره و رشد جمعیت هستند، محاسبه می شود. بدین ترتیب و بر پایه شمار جمعیت ایران در سالهای ۱٣۷۵ و ۱٣٨۵، رشد جمعیت در فاصله دو سرشماری به طور متوسط حدود ۶۱/۱ درصد حاصل می شود. یعنی در فاصله سالهای ۱٣۷۵ تا ۱٣٨۵ سالانه به طور متوسط به ازای هر ۱۰۰۰۰ نفر ۱۶۱ نفر به جمعیت کشور افزوده شده است. این افزایش از یک سو رکود نسبتا تندی را در میزان رشد جمعیت کشور در هفتاد سال اخیر نشان میدهد و از سوی دیگر عمدتا متاثر از تعداد موالید است. کنترل باروری و کاهش چشمگیر موالید بویژه از سال های ۱٣۶۱ به بعد مهمترین عامل کند شدن میزان رشد جمعیت در ایران است.
در حالی که میزان رشد جمعیت میان دو سرشماری ۱٣۷۵ و ۱٣٨۵، در مناطق شهری ۷۵/۲ درصد است، مناطق روستایی با منفی ۴۴/۰ برای اولین بار طی حداقل یک صد سال اخیر رشدی منفی را تجربه کرده اند. گفتنی ست که متوسط رشد جمعیت در ده ساله پیش از سرشماری ۱٣۷۵، ۲٨/۰ بوده است.
بیشترین میزان رشد جمعیت برای استان های سیستان و بلوچستان ۴۰/٣ در صد نفر، کرمان ٨۴/۲، استان هرمزگان ٨٣/۲، یزد ۰٣/۲ و بلاخره استان تهران ۶٣/۲ ثبت شده است. اگر رشد جمعیت در چهار استان اول متاثر از تعداد موالید است، اما در استان تهران علاوه بر تعداد تولدها رشد جمعیت ناشی از تاثیر افزایش دائمی و فزاینده مهاجرت نه فقط از مناطق روستایی استان بلکه مهاجرت از سایر شهرها و روستاهای کشور است.

شهرنشینی
جمعیت ایران از ۶ میلیون سکنه شهرها و قریب ۱٣ میلیون سکنه آبادی ها در سال ۱٣٣۵ به بیش از ۴٨ میلیون و ۲۴۵ هزار نفر در شهرها و ۲۲ میلیون و ۲۲۷ هزار و اندی در آبادی ها رسیده است. در این مدت جمعیت شهرها با رشدی نزدیک به ۲۵/۴ در صد در سال بیش از ٨ برابر و جمعیت روستاها با رشد سالانه ۰۶/۱ درصد حدود ۷/۱ برابر شده است. یعنی در ایران تحول شهرنشینی بمانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه بسیار شتابان و سریع رخ داده است.
طبق سرشماری ۱٣٨۵، ۴۶/۶٨ درصد از جمعیت، ساکن شهرها و ٣۹/٣۱ درصد ساکن در مناطق روستایی بوده اند. منظور از شهر در سرشماری ۱٣٨۵، هر یک از نقاط جغرافیایی است که دارای شهرداری باشد.   
بالا بودن میزان رشد جمعیت شهرها به مهاجر پذیر بودن آنها و پایین بودن میزان رشد جمعیت روستاها با مهاجر فرستی آنها مرتبط می باشد. روند مهاجرت از روستا به شهر در دهه چهل و به تعبیر دیگر پس از اصلاحات ارضی ۱٣۴۱ در ایران شدت گرفته و به طور مداوم جریان داشته است. به طوری که سالانه جمعیت انبوهی از روستاییان به شهرها مهاجرت کرده اند.
در ایران به دلیل وجود کویر و ارتفاعات زیاد توزیع یکنواختی از جمعیت در کل جغرافیای کشور هیچگاه به وجود نیامده است. بخش‌هایی از کشور هم که در حاشیه کویر یا ارتفاعات قرار دارند، دارای ویژگی‌های مطلوب برای اسکان نیستند. ایران دارای چیزی نزدیک به ۷۰ هزار پارچه آبادی است با میانگین جمعیتی حدود ٣۵۰ نفر. حدود ۴۲ درصد این آبادی‌ها زیر ۱۰۰ نفر جمعیت دارند که در برنامه‌ریزی های توسعه معمولا جمعیت های زیر ۱۰۰۰ نفر جایگاه مطلوبی ندارند و این در فقدان مدیریت علمی و برنامه ریزیهای اقتصادی و اجتماعی متکی به مشارکت مردم زمینه را برای مهاجرتهای بی رویه فراهم تر ساخته و می سازد.
یک قانون ساده جامعه شناختی می گوید هر تحول و تغییری خارج از قاعده و سازمان منجر به پیامدهای ناخواسته بسیاری می شود. حاشیه‌نشینی گسترده در کنار شهرهای بزرگ و پیدایش بخش متورم شده خدمات، بیکاری پنهان، همراه با تبارز و تزاید انواع و اقسام آسیب های اجتماعی و روانی، بخشی از پیامد مهاجرت بی‌رویه از آبادی ها به شهرهاست.

ساختار جنسی جمعیت
در این سرشماری، ٣۵ میلیون و ٨۵۴ هزار و ٨۱٨ مرد و ٣۴ میلیون و ۶۱٨ هزار و ۲٨ زن به عنوان ساکنان دائم و موقت ایران شمارش شده اند. این ارقام ۱۰٣ مرد در مقابل ۱۰۰ زن را نشان میدهد. در حیطه علوم اجتماعی و جمعیت شناسی "تعداد مردان در مقابل ۱۰۰ زن" را نسبت جنسی می گویند. نسبت جنسی یک جمعیت تا حد زیادی بستگی به مرگ و میر نسبی مردان و زنان و در مناطقی که مهاجرت چشمگیری وجود دارد بستگی به توزیع جنسی مهاجرین به داخل یا خارج دارد. نسبت جنسی را میتوان جداگانه برای سنین و گروههای سنی مختلف محاسبه کرد. نسبت جنسی نوزادان در ایران مانند اکثر جمعیت های جهان حدود ۱۰۵ مولود پسر در مقابل ۱۰۰ مولود دختر است. از آنجا که معمولا مرگ و میر طبیعی نوزادان پسر بیش از دختران است، این نسبت در پایان سال اول زندگی، به تدریج کمتر می شود و نهایتا طول عمر بیشتر زنان سبب می شود که نسبت جنسی با افزایش سن به طور پیوسته و یکنواخت کاهش یابد.

ساختار سنی جمعیت
داده های سرشماری ۱٣٨۵ نشان می دهند که حدود ۱۷ میلیون و ۶۷۱ هزار نفر (۰٨/۲۵ درصد) از جمعیت ۷۰ میلیونی کشور در سنین زیر ۱۴ سال و ۴۹ میلیون و ۱٣۵ هزار نفر (۷۴/۶۹ درصد) در سنین ۱۵ تا ۶۴ سال و ٣ میلیون و ۶۵۵ هزار نفر ( ۱/۵ درصد) در سنین ۶۵ و بالاتر قرار دارند. برای اولین بار در پنجاه سال گذشته است که سهم گروه سنی ۱۴-۰ ساله در جمعیت کشور به کمتر از ۴۰ درصد رسیده است. در حال حاضر و طی سالهای آتی ما شاهد افزایش جمعیت فعال یعنی جمعیت واقع در سنین ۱۵ تا ۶۵ سال خواهیم بود. در ده سال گذشته جمعیت مسن تر از ۶۴ سال ایران با رشدی بیش از دهه های گذشته روبرو بوده است، به طوری که جمعیت این گروه نسبت به سال ۱٣۷۵، ۴۰ درصد افزایش داشته و انتظار می رود که در سالهای آتی باز هم رشد فزاینده ای را از سر بگذراند. گفتنی است که سهم گروههای سنی یاد شده در سرشماری ۱٣۶۵ به ترتیب ۵۱/٣۹ درصد، ۱۲/۵۶ درصد و ٣۷/۴ درصد بوده است.
اما اطلاعات برآورد شده و نیز داده های ۶ دوره سرشماری در مورد ساختار سنی جمعیت کشور به ما می گویند که: مرحله اول"تغییرات جمعیتی" که با مرگ و میر بالا و باروری بالا مشخص می‌شود، تا سال ۱٣۰۰ هجری شمسی مقارن با تشکیل دولت مدرن در ایران ادامه داشته ‌است. مرحله دوم "تغییرات جمعیتی" که ویژگی آن کاهش مرگ و میر و در عین حال بالا بودن سطح باروری است از سال ۱٣۰۰ تا ۱٣۵۰ در ایران تجربه شده و مرحله سوم که مشخصه آن آغاز کاهش مرگ و میر و افت باروری است، از سال ۱٣۵۰ آغاز شده است. پس از گذران یک دوره وقفه به علت زاد و ولد فراوان در سالهای اولیه پس از انقلاب ۵۷ ، هم اکنون ایران در آستانه مرحله چهارم با شاخص مرگ و میر پایین و باروری نازل، قرار دارد.
بدین ترتیب در آینده نه چندان دوری باز هم از میزان جمعیت زیر ۱۴ سال کاسته می شود و در عین حال با فراوانی جمعیت سالخورده بالای ۶۵ سال مواجه خواهیم بود.

دین و تابعیت
۹۹/۴٣ درصد جمعیت کشور در سرشماری مورد بحث خود را مسلمان، ۱۶/۰ درصد مسیحی، ۰۱/۰ درصد کلیمی و ۰٣/۰ درصد زرتشتی اعلام کرده اند. طبق گزارش مرکز آمار ایران ٣۷/۰ درصد، دین خود را اظهار نکرده اند.
توزیع جمعیت بر حسب تابعیت حاکی از تابعیت ایرانی برای ۷/۹۷ درصد جمعیت و ۷/۱ درصد تابعیت افغانی و ۶/۰ درصد برای سایر کشورها از جمله عراق، ترکیه، پاکستان و جمهوری های شمال کشور است.

میزان با سوادی
در آمارهای رسمی ایران و بسیاری دیگر از کشورهای جهان میزان با سوادی بر پایه جمعیت ۶ ساله و بالاتر محاسبه می شود. در سال مورد نظر ، جمعیت ۶ ساله و بیشتر ۶٣ میلیون و ٨۹۹ هزار نفر در کل کشور، ۴٣ میلیون و ۹۵۰ هزار نفر در مناطق شهری و ۱۹ میلیون و ۹۴۹ هزار نفر در مناطق روستایی شمارش شده است. بر این پایه میزان با سوادی در کشور ۶۱/٨۴ درصد است. از این رهگذر ۷۴ /٨٨ درصد میزان باسوادی برای مردان و ٣۴/٨۰ درصد برای زنان ثبت شده است. نسبت باسوادی جمعیت کشور طی سالهای ۱٣٣۵ تا سال ۱٣٨۵ بیش از پنج و نیم برابر شده است. این افزایش در مورد مردان حدود ۴ برابر و در میان زنان بیش از ده برابر است. (میزان باسوادی برای مردان در سال ۱٣٣۵، ۴/۲۲ درصد و برای زنان ٨ درصد بوده است). میزان باسوادی در مناطق شهری ۹٣/٨٨ درصد (۱۹/۹۲ درصد برای مردان و ۵۵/٨۵ درصد برای زنان) و در مناطق روستایی ۰۹/۷۵ درصد (۱۲/٨۱ درصد برای مردان و ٨۹/۶٨ درصد برای زنان) است.
همین است که در زمینه کاهش بی سوادی، ایران در میان کشورهای جهان دارای مرتبه مطلوبی است، اما با مرتبه ۱۰۱ درمیان ۲۱۰ کشور جهان ایران هنوز از منظر کل شاخص توسعه انسانی در حد متوسط پائینی قرار دارد.

فعالیت و اشتغال
بر اساس نتایج به دست آمده از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱٣٨۵، جمعیت ده ساله و بیشتر که پایه جمعیت فعال محسوب می شود، ۵۹ میلیون و ۵۰٣ هزار نفر شمارش شده اند. از این جمعیت ۴۴/٣۹ درصد به لحاظ اقتصادی "فعال" معرفی شده اند. جمعیت فعال در ادبیات آمارهای جمعیت و سرشماریها به افراد ده ساله و بالای ده سال، شاغل (تمام وقت، نیم وقت، کارفرما، مزد و حقوق بگیر و یا کارکنان خانگی) و یا بیکار در جستجوی کار اطلاق می شود.
طبق داده های سرشماری، ۲۵/٨۷ درصد از جمعیت فعال، شاغل و ۷۵/۱۲ درصد آن بیکار به حساب آمده اند.
توزیع نسبت شاغلین در بخش های عمده فعالیت یعنی کشاورزی، صنعت، و خدمات به ترتیب ۲۷/۲۲ درصد، ۵۱/۲۶ درصد و ۷٣/۴٨ درصد است.
از مسائل با اهمیت مربوط به نیروی انسانی در ایران، یکی پایین بودن میزان اشتغال و بالا بودن میزان بیکاری در کشور است. اگر چه عوامل فراوانی در این امر دخیل اند، از عمده ترین آنها می توان به دلیل زیر اشاره کرد: نحوه مدیریت و ساختار اقتصادی کشور، ساختار جمعیتی و بخصوص تاثیر رشد بالای جمعیت ناشی از مهاجرت های روستا به شهر، زاد و ولد فراوان که اثر خود را بر ساخت سنی جمعیت و در نتیجه در افزایش جمعیت در سن کار لحاظ داشته است. علاوه بر این، از نحوه گسترش آموزش و مشارکت بسیار ناچیز زنان در امور اقتصادی خارج از خانه هم باید یاد نمود.
مقایسه توزیع شاغلان در سه بخش عمده فعالیت طی چند دهه گذشته نشان می دهد که سهم بخش کشاورزی از کل اشتغال با افت مداوم همراه بوده و بخشی از نیروی کار خود را به بخش صنعت و خدمات واگذار کرده است. سهم اشتغال در بخش کشاورزی در سالهای ۱٣۶۵، ۱٣۷۵ و ۱٣٨۵ به ترتیب ۲۹ درصد، ۰۴/۲٣ درصد و ۲۷/۲۲ درصد بوده است. بخش صنعت در سالهای گفته شده به ترتیب ۲٨/۲۵ درصد، ۷۰/٣۰ درصد، و ۵۱/۲۶ درصد و بخش خدمات به ترتیب ۴۵/۴۲ درصد، ۵۰/۴۴ درصد و ۷٣/۴٨ درصد از نیروی کار را جذب کرده است. بررسی ساختار اشتغال بر مبنای داده های بالا در بخش های عمده فعالیت در ایران بیانگر عدم مدیریت صحیح و کارآمد در توانا ساختن بخش صنعت در جذب مازاد نیروی کار کشاورزی و گسترش زمینه های ایجاد اشتغال بوده است. و این در حالی است که بخش خدمات بدون ارتباط ارگانیک با دو بخش دیگر اقتصادی توانسته است تقاضای بیشتری برای به خدمت گرفتن نیروی کار ایجاد کند.

پایان سخن
تصویری که سرشماری ۱٣٨۵ از افت شدید رشد جمعیت، کاهش چشمگیر نسبت جمعیت ۱۴-۰ ساله در ساختار جمعیت کشور و افزایش میزان های با سوادی بویژه در میان زنان تصویر میکند، تمایل و تشابه قوی الگوهای فکری و رفتاری بخش وسیعی از مردم ایران با مدل های فکر و رفتار جهانی شده در زمینه های فردی و اجتماعی را به نمایش می گذارد.
دیگر آنکه، یکی از معضلات جمعیتی حال و آینده کشور، بیکاری بویژه در میان جوانان و زنان است. سالخوردگی جمعیت و تامین نیازهای بهداشتی آنها دیگر مسئله مهم جمعیتی ایران است.
شمار جمعیت طی چندین دهه آینده تحت تاثیر پتانسیل جوانی جمعیت و مثبت بودن گشتاور رشد جمعیت همچنان افزایش می یابد. علاوه بر اینها، افزایش جمعیت در زمینه‌های دیگری چون مسکن، منابع آب و محیط زیست موجد تشدید بحران است، اما در سایه مدیریت علمی و کارا و اقداماتی چون التزام به ثبات سیاسی، برنامه های اقتصادی سالم و کم ‌عیب و نقص، و سرمایه‌گذاری در آموزش و بهداشت و منابع انسانی مشکلات جمعیتی را می توان به پاداش های جمعیتی تبدیل نمود.

منابعی که در تدوین این گزارش به کار رفته اند:
۱ــ "نشریه گزیده نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱٣٨۵" که از طریق سایت مرکز آمار ایران قابل دسترسی است.
۲ــ"سالنامه آماری کشور۱٣۷۶" ، انتشارات مرکز آمار ایران، بهار ۱٣۷٨.

sheidabamdad@hotmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست