سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ستمگران جهان اکنون می دانند، می توانند قدرت را با قتلعام حفظ کنند

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : کیا

عنوان : رفقا به خود بیاییم!
۱.همگرایی درمقابل دیکتاتورهای منطقه و جهان ضرورت تاریخی است.

حکومت ولایی "داعش شیعه " ،ترکیه "حکومت عثمانی"،سوریه "دیکتاتور بعثی" ،عربستان و کشورهای خلیخ همه از یک قماش میباشند و فراموش نکنیم که پوتین رفیق کمونیست نیست.

۲.داعش ساخته جریانات منطقه است و حکومت ولایی عامل اصلی‌ به وجود آمدن آن‌ میباشد و بیشترین نفع را از آن برده است ،بقیه‌ هم به نسبت متفاوتی درتقویت این جریان سهیم میباشند.

۳.تصرف حلب بمعنی‌ پیروزی اسد نیست ،چون هنوز تا آرامش فاصله زیاد است.

در بهترین حالت این واقعه به تجزیه سوریه کشانده میشود و دامی برای شیعه سیاسی ولایی است .احتمال اینکه اسد"بعث" در آینده در این ائتلاف"حزب‌الله و ایران" باقی‌ بماند سوال انگیز است!

۴.تمرکز این نیروهای شیعه که هم اکنون در سوریه جولانگاه یافته آند ،در آینده ایران میتواند باشد.

اختلافات تئوری چپ از یکطرف و ناهمگونی و واگرایی با نیروهای دیگر چه مذهبی‌ و چه ملی‌ تنها آتش جهنم را برای مردم ایران داغ تر می‌کند.

خلاصه :مجاهد ، توده‌ یی ، فدایی ، سبز ،ملی‌ ،ملی‌ مذهبی‌ ،کرد . بلوچ ،فارس ...و حتی مشروطه خواه میبایست زبان مشترکی بیابند تا بتوانیم از این جهنم سوزان خارج شویم.
۷۷۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : تا مرد سخن نگفته باشد...
"می بینیم که هیچ روزنامه ای، هم روزنامه شووینیستها به طور عموم، که به سادگی می گویند که باید از سرزمین پدری دفاع کرد، یا سوسیال شووینستها، هرگز تعریفی از الحاق که هم قابل اطلاق به آلمان و هم به روسیه باشد و قابل اعمال بر هر دو طرف ارائه نکرده اند. این را به این دلیل ساده انجام نمی دهند که جنگ ادامه سیاست الحاق و جهان گشایی است، و ادامه غارتگری سرمایه داری در هر دو سوی این جنگ است. این که کدام یک از این دو غارتگر زودتر کارد کشیده است از اهمیت کمی برای ما برخوردار است." (لنین، جنگ و انقلاب)
جهت ملاحظه آقای محفوظ که معتقد است دولت روسیه چون کمی دیر وارد جنگ شده است گناهی بر وی مترتب نیست و اگر خاک حلب را توبره کند نیز شایسته سرزنش نخواهد بود. برای ما اینکه کدام امپریالیست با چه بهانه و دستاویزی وارد جنگ می شود چندان اهمیت ندارد. مگر آن که جنابعالی معتقد باشی که روسیه یک دولت مترقی و دمکراتیک است. پس لطفا نظرتان درباره دولت روسیه را اعلام کنید که به بحث کمک می کند.
این گفته شما که "بجای اثبات برادری خود، کمونیست بودن حزب کمونیست سوریه را زیر سوال می برند!!! با نام مستعار "سابقه مبارزاتی درخشان" نداشته خود را به رخ ما می کشند و بعد می گویند از ما شناسنامه خواسته شده! صد رحمت به گربه مرتضی علی." را واقعا نتوانستم رمزگشایی کنم. اگر توضیح بدهید ممنون می شوم.
بجای فحاشی و توهین از شما که گویا خیلی از تاریخ حزب کمونیست سوریه و عملکرد آن مطلعید قدری درباره آن بنویسید. امیدوارم این بار مثل دفعه قبل که گفتید "من توده ای نیستم اما توده ای ها را دوست دارم" برخورد نکنید.
قسمت آخر حرفتان واقعا مفرح ذات بود برای امشب. مطمئنا اگر لیلا الشامی فارسی بلد حتما جواب شما را می داد. از شما مصرانه می خواهم که باز هم بنویسید. با احترام
۷۷۴۷۹ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : وقتی پای تئوری توطئه در گل خاورمیانه گیر می کند
در پاسخ به سرکار خانم محمودی
۱. ایشان نوشته اند "بهتر است هنگام دخالت ناتو و هر کشور امپریالیستی دیگری به منطقه ، جبهه مقاومت در برابر او که هم هست و هم قوی هست برزمد حتی اگر این جبهه مرا نپذیرد که نمی پذیرد..." به دیگر سخن ایشان مفتخر در جبهه جمهوری اسلامی و حزب الله و روسیه و اسد است. هر چند که این جبهه حتی حاضر به پذیرش ایشان نیست! این من را به یاد چاپلوسی های حزب توده و شعر نوشتن در مدح خمینی و قلم زدن احسان طبری در مجله دنیا در اثبات تطابق قرآن با عقل گرایی و از این خزعبلات است که سرانجامش را به خاک خفت و خواری کشاندن رهبران حزب توده در مصاحبه های تلویزیونی بود که دیدیم. به راستی این حقارت کجا و رزمندگی یک نیروی واقعی کمونیستی و حتی دمکرات کجا.
۲. ایشان بالکل بهار عربی را مردود اعلام کرده اند! یعنی انقلابهای پرشکوهی که بعد از چند دهه سکوت کاخهای ستم حکام فاسد را به لرزه درآورد و مبارک و بن علی را پایین کشید از نظر ایشان بد و ناپسند است. این نظر ضدانقلابی ایشان مایه شرمساری است. تعجب میکنم که ایشان چرا خواننده سایت های چپ است زیرا نظرات ایشان با کنسرویتو ترین نیروهای اجتماعی همخوانی دارد.
۳. ایشان باز هم نوشته اند "شما به همراه آن بخش از *چپ* بر این نظری هستید که جمهوری اسلامی ایران خودش داعش هست ( که تا حدودی و تکرار کنم که تا حدودی من با شما در این مورد موافق هستم هر چند داعش با حکام جاهل، دزد و غارتگر و جانی ایران تفاوتهای اساسی در ماهیت و خصلت دارد. اولی عامل امپریالیسم نیست بر عکس در برابرش می ایستد و دومی دست دراز شده امپریالیسم و اسرائیل است)". ایشان تا حدی با نظر من موافق است. تا چه حدی؟ معلوم نیست که ایشان حکام ایران را جاهل و دزد و غارتگر و جانی میداند یا نه. گویا که ایشان معتقدند که این صفات هم به رژیم ایران و هم به داعش قابل انتساب است اما.... و اما یک دسته از دزدها و جانی ها و دزدها و غارتگرها خوبند (جمهوری اسلامی) و یک دسته بد (داعش)!! چرا؟ چون اولی مستقلا سر می برد و دومی از امپریالیسم اذن ذبح کردن می گیرد! واقعا خانم محمودی این تحلیل های شما به جاهای خطرناک می کشد.
.... و اما چند کلام در رد اسطوره ها و افسانه های شب علمی که هواداران تئوری توطئه که امروز در نزد پیروان نوستالژی شوروی سابق بسیار جذاب است:
۱. ساده کردن این که امپریالیسم اجی مجی گفت و طالبان، داعش و القاعده خلق شد در بهترین حالت محصول بی دانشی و تن آسایی ذهنی طرفداران آن و در بدترین حالت تئوری هایی در خدمت نبروهای معینی در خاورمیانه است، مشخصا جمهوری اسلامی رو روسیه.
این تناقضات را چگونه حل می کنید:
- بخش عمده ای از رهبری داعش را اعضای حزب بعث عراق، یعنی همان نیروی "ضدامپریالیستی" که شما از آن طرفداری می کردید.
- بخش عمده ای از اعضای داعش متعلق به همان "جنبش مقاومت" ضد اشغال است که هم عقیده شما آقای مرتضی محیط در ستایش آن مرتب سخنرانی می کرد.
- این پاپت شما امروز در موصل زیر بمباران مشترک جمهوری اسلامی و رژیم عراق است
- این پاپت امپریالیسم در رقه در محاصر نیروی دمکراتیک سوریه، یعنی کردهای سوریه که ستاد مشترکی با امریکاییها تشکیل داده اند، قرار دارد. و از یاد نبریم که شما احتمالا از کسانی هستید که از مقاومت کوبانی علیه داعش به شدت حمایت کرده اید. حال چطور از کردهای سوریه که با ارتش امریکا اتاق مشترک دارند به عنوان مزدور یاد نمی کنید اما از داعش چرا را باید پاسخ دهید.
ذکر نکات فوق تنها برای اشاره به پیچیدگی شرایط و متحرک بودن ائتلافهای موجود در خاورمیانه است که به هیچ رقم در تصویر بچگانه و کودنانه دوگانه خلق و امپریالیسم نمی گنجد.
- امروز بشار اسد گل پسر جبهه "ضدترور" ایران-روسیه و چپهای عهدعتیقی است اما همین آقای فکل کراواتی با اشغال عراق و شروع جنگ مرزهای شرقی سوریه را تماما برای جولان القاعده بازگذاشت، و سپس با شدت گرفتن انقلاب سوریه در ۲۰۱۳ همه سران زندانی القاعده در سوریه را به منظور تخریب وجهه انقلاب سوریه آزاد کرد. جالب است بدانید که حتی جمهوری اسلامی نیز در سالهای حضور امریکا در عراق حاضر شدن در کردستان ایران به گروه انصار الاسلام که از موتلفین القاعده است پایگاه دهد. این واقعیت غیرقابل انکار است.
- نکته جالب آن است که پیروان تئوری توطئه تا پیش از این نیز جمهوری اسلامی را دست ساخته امپریالیستها در کنفرانس گوادولوپ می دانستند اما امروز گاه شرمگینانه و گاهی بدون شرم و با پررویی همدستی با جمهوری اسلامی را می پذیرفتند.
و نکته آخر آن که چپ، سوسیالیسم و کمونیسم با انقلاب و تغییر معنا پیدا می کند اما این شبه چپهای حقیر ما امروز به ستایشگر نظم و آرامش تبدیل شده اند! ما برای مزاح هم که شده از این شبه چپها میخواهیم که بیشتر و بیشتر به توضیح نظراتشان بپردازند.
۷۷۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : مشکل کجاست؟
بجای اثبات برادری خود، کمونیست بودن حزب کمونیست سوریه را زیر سوال می برند!!! با نام مستعار "سابقه مبارزاتی درخشان" نداشته خود را به رخ ما می کشند و بعد می گویند از ما شناسنامه خواسته شده! صد رحمت به گربه مرتضی علی.
مشکل این افراد که شب ها رو به قبله واشنگتن و تل آویو سر بر بالین می گذارند، کمونیست بودن یا نبودن حزب کمونیست نیست بلکه مشکل اینها به اعتراف خودشان "صدور بیانیه علیه امپریالیسم و صهیونیسم است."
امریکا بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ سیاست "رژیم-چنج" را در دستور کار خود قرار داد و از سال ۲۰۰۵ به کمک اسرائیل و عربستان تروریست های افراطی را برای این هدف در سوریه آموزش نظامی داده و این آدم کشان را با پول عربستان و سلاح (حتی سلاح شیمیایی) ۲۰۱۲ با کمک و از طریق ترکیه به سوریه فرستادند و اسرائیل عملا نقش نیروی هوایی داعش را بعهده گرفته، آنوقت این "چپ" های شیفته ی امپریالیسم، روسیه که از سال ۲۰۱۵ در درگیری ها فعال شده را بعنوان متجاوز معرفی می کنند! و در صورت اعتراض به این تحریف حقایق، مارک من درآوردی "پوتینیسم" را به پیشانی مخالفانشان می چسبانند!
با این لاف های گزاف مثل داشتن "سابقه مبارزاتی درخشان" یا شناخت دقیق منطقه (کشور سوریه)، شاید "نادر" نام مستعار خانم لیلا الشامی باشد، که اگر هم اینطور باشد باز هم چیزی را تغییر نمی دهد. چه این و چه آن، چپ های بریده ای هستند که زیر علم جنگ روانی امپریالیسم انجام وظیفه می کنند.
۷۷۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : یک جواب کوتاه
جالب است که آقای محفوظ هر بار خود اتهامی را نثار طرف مقابل می کند و فورا طرف مقابل را متهم با ایراد همان اتهام می کند! ایشان در از من خواسته که به ذکر نام و نشان و الزاما درج فتوکپی عکس دار شناسنامه ام مبادرت کنم و بعد می گوید که من از ایشان تفتیش عقاید کرده ام!
بماند. ربط این جمله "بعضی آقایان یادآور تروتسکیستها هستند ..." را به موضوع بحث متوجه نشدم.
ایشان می تواند توده ای نباشد و حزب توده را دوست داشته باشد، یا نداشته باشد، این به ما ربطی ندارد. سوال درباره حزب کمونیست سوریه بود که من همان سوالات آنجا را تکرار می کنم. یعنی یک فاکت برای ما بیاورید که حزب کمونیست سوریه واقعا حزب و واقعا کمونیست است. یعنی سازمانی برای مبارزه طبقه کارگر سوریه بوده است نه یک دفتر و دستک وابسته به حزب بعث که احتمالا بودجه ماهانه و سالانه ای دارد و هر سال دور هم جمع می شوند و زیر پرچم داس و چکش بیانه ای علیه امپریالیسم و صهیونیسم صادر می کنند.
درباره تجاوز منطقه ای به سوریه... به ما بگویید این تجاوز آیا از سوی جمهوری اسلامی، دولت روسیه، حزب الله لبنان، و میلیشای مزدور افغانی پاکستانی و در بخشهایی محدودی ترکیه انجام شده است؟
چه نیروی متجاوز غیرسوری دیگر در خاک سوریه موجود است؟
دوستی درباره "سقوط" یا "فتح" حلب نوشته است. لطفا به مقاله آقای تقی روزبه در همین اخبار روز مراجعه کنید. سقوط یا فتح یا هر چه اسمش بگذارید تصرف چیزی است که من اسمش را شهر ارواح می گذارم. کاری مانند زمین سوخته ای که امریکا در ویتنام اجرا کرد. واقعا برای من جای تعجب است که کسی به عکسهای حلب نگاه کند و ویرانی غیرقابل وصف در اثر بمبارانهای هوایی را ببیند و احساس شرم نکند. آخر این چه دستاورد نظامی است که برای خارج کردن صد تا دویست هزار نفر غیرنظامی و چند هزار مسلح یک شهر را با خاک یکسان کرد و بعد ادعای "آزاد سازی" آن را کرد؟
باور کنید موضع بنده به خاطر خصومت و کینه نسبت به جمهوری اسلامی نیست. من هم این منطقه را اگر نه کمتر که بیشتر از شما می شناسم اما هرگز نتوانستم آنقدر سحطی فکر کنم که بر یک جنبش اجتماعی بزرگ و رنج عظیم یک خلق را به راحتی آب خوردن را با صرف حضور "باطل السحر" این گروه یا آن گروه ارتجاعی خط بطلان بکشم. مشکل ما دریافت اطلاعات و فاکت و فهم شرایط از سوی بعضی نیست. مسئله این است که نوستالژی شوروی ذهن برخی را چنان اشغال کرده که به راحتی به هر جنبشی انگ میزنند و برای سرکوب و خونریزی هورا می کشند.
۷۷۴۶٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : سیمین محمودی

عنوان : با سپاس از مسئولین اخبار روز
با سپاس از تحمل بی حد مسئولین محترم اخبار روز و با شرمندگی فراوان. در اینجا کامنتی گذاشته شد و نظری داده شد پیرامون آنچه در سوریه می گذرد . سوابق پر افتخار گذشته سیاسی جناب نادر محترم به من چه؟ شما جناب نادر گرامی می توانید بر استالین بتازید که تازیدید و کسی هم جلو شما را نمی گیرد. تمام غرب به همراه رهبران خائن آن دوره شوروی بیش از ۶۰ سال است که بر استالین می تازند و در مورد او و بر علیه او میلیاردها هزینه کرده اند. شما هم در کنار آنها هر چه دلتان می خواهد به استالین و هوادارانش چون من ناسزا بگویید. ولی چه ربطی به مسئله سوریه دارد؟ دفاع و یا رد استالین ربطی هنوز به مسئله سوریه ندارد. ربطی به گذشته و حال حزب توده هم ندارد. من با حزب توده پیرامون مسئله شوروی دوران بعد از استالین اختلاف دارم اما مواضع این حزب را در ارتباط با سوریه با مواضع خودم نزدیک می بینم. من در این مورد با حزب توده نزدیکی دارم ولی بخاطر اختلاف در گذشته نمی آیم در هر جایی بر او پرخاش کنم.
دفاع شما از استراتژی مجاهدین و مخالفت من نوعی از همین استراتژی هم هنوز ربطی به سوریه ندارد. بر این هم آگاهم که تمام تروتسکیستها به همراه حزب کمونیست کارگری، مجاهدین و تمامی نیروهای پرو آمریکا هدفشان حمله به جمهوری اسلامی ایران است حتا به بهای نابودی ایران از طریق ناتو و اسرائیل و از این طریق کسب ثروت و قدرت.
اصل مطلب پیرامون سوریه در این است که شما جناب نادر محترم به همراه بخش بزرگی از اپوزیسیون که همه جا هم خودش را چپ میداند *ارتش آزاد سوریه* را نجات بخش مردم سوریه میدانید و در آینده چنین نسخه ای هم برای ایران خواهید داد. و من نوعی ارتش فوق را دسیسه و فریب ناتو و اسرائیل می دانیم. من نوعی این ارتش را تروریسم جهانی در منطقه خودمان میدانم که از طرف ناتو و کشورهای مرتجع منطقه عربستان سعودی، قطر، اردن و ترکیه از سرتاسر جهان جمعشان کردند،مسلح گشتند و به جان مردم لیبی، عراق و سوریه انداختند. کله شقی است اگر این تروریسم را به پای چین و روسیه ببندم. هم اکنون ناتو و اسرائیل توسط تروریسم جهانی به جان مردم منطقه افتاده اند. وظیفه هر آزاده ای است که با هر نیرویی متفق گردد که حاضر است با این تروریسم جهانی بجنگد. از این واضح تر؟ دشمن فعلی مردم منطقه ناتو است و اسرائیل به همراه کشورهای مرتجع منطقه. شما جناب نادر به همراه آن بخش از *چپ* ایران! این حرکت *ارتش آزاد سوریه* را انقلاب می نامید و چون اینگونه است به شما حق می دهم که از این حرکت و این ارتش دفاع کنید و بر مخالفینش بتازید. شما فاجعه لیبی توسط ناتو را هم به انقلاب می بندید وقتی از بهار عربی آنچنان به دفاع بر میخیزید. من حمله فاشیستی ناتو به لیبی را ، حمله آمریکا به عراق و افغانستان را، حمله ناتو به یوگوسلاوی را و تمامی کودتاهای آمریکا در سرتاسر جهان ، حتا آنجا که بر علیه دیکتاتوری ( نمونه اوکرائین) به سرانجام رسیده را شدیدا محکوم میکنم و میدانم که شما در آنطرف جبهه هستید و ماشا الله *جبهه سومی* را هم ساخته اید که تنها نامش امپریالسم غرب و شرق هر دو را به همراه تمام دولتهای ارتجاعی به وحشت آورده!!! من وارد چنین جبهه بی هویت و نا مرئی نمی شوم . بهتر است هنگام دخالت ناتو و هر کشور امپریالیستی دیگری به منطقه ، جبهه مقاومت در برابر او که هم هست و هم قوی هست برزمد حتی اگر این جبهه مرا نپذیرد که نمی پذیرد اما زیر بار دفاع از آن جبهه امپریالسم متجاوز نمی روم. حال شما می توانید بر من خرده گیرید و اتهام زنید که در جبهه ارتجاع قرار دارم. اگر قرار بود دیگران به حرف شما گوش دهند که منطقه ما الآن دودستی به آمریکا هدیه داده شده بود و چه خوب است که کسی برای شما تره هم خورد نمی کند. من را هم که نمیشناسند که بخواهند برای من تره خورد بکنند.
آدم گاهی هاج و واج میشود. شما به همراه آن بخش از *چپ* بر این نظری هستید که جمهوری اسلامی ایران خودش داعش هست ( که تا حدودی و تکرار کنم که تا حدودی من با شما در این مورد موافق هستم هر چند داعش با حکام جاهل، دزد و غارتگر و جانی ایران تفاوتهای اساسی در ماهیت و خصلت دارد. اولی عامل امپریالیسم نیست بر عکس در برابرش می ایستد و دومی دست دراز شده امپریالیسم و اسرائیل است). خب، و چون جمهوری اسلامی داعش است باید بر علیه آن جنگید و نابودش کرد که حق هم هست. اما به مردم دیگر کشورها از جمله سوریه می خواهید بقبولانید که داعش بهتر است از بشار اسد!!! و در لیبی قدم جلوتر از خود ناتو هم می گذارید. کشورهای غرب کوچکترین خبری از لیبی نمی آورند؟ حال آنکه اصلا لیبی به معنای یک کشور دیگر موجود نیست . در هر گوشه ای عده ای داعشی دزد و غارتگر بر مردم بی گناه آن کشور زور می گویند. شما نام آنرا بهار عربی می نامید و ناراحتید که چرا بر مردم سوریه آن نرفت که بر مردم لیبی رفت. عجب وجدانی!!!!!
پیروزی مردم سوریه بر دسیسه های امپریالستهای غرب در منطقه بر مردم سوریه و مردم منطقه مبارک باد هرچند که شما را خوش نمی آید.
۷۷۴۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : امین سورانی

عنوان : اتفاقیست؟
در این نوشته طولانی یکبار سرپایی اسم اردوغان آورده شده. آیا این اتفاقی است؟
۷۷۴۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : محلی برای گفتگو یا افترا و تفتیش عقاید؟
بعضی آقایان یادآور تروتسکیست ها هستند که به لمیدن در دخمه های گرم و نرم خود و سیاه نمایی و زدن تهمت و افترا به غیر خود خو گرفته اند.
من اصلا نه حوصله و نه وقت سر و کله زدن با این خودپسندان پرمدعا را ندارم. نیت من همان پرسشی بود که با گردانندگان سایت در میان گذاشتم. اما همین کامنت آخر یکی از این افراد خود آفتاب شد دلیل بر آفتاب. کسی نیست از این فرد بپرسد مگر وی تعلق سیاسی اش را فاش کرده، که دیگران را برای اعلام وابستگی سیاسی شان تحت فشار می گذارد؟
من اگر توده ای بودم، آن را اتفاقا با افتخار اعلام می کردم. نه توده ای بودن نه اکثریتی بودن و ... فحش نیست. چرا که هر گروهی برخلاف افراد بی ریشه، کارنامه مشخص و روشنی دارد که در جاهایی قابل دفاع و در جاهایی قابل نقد می باشد.
اصلا بجای حرف های دهان پر کن و بی ربط به موضوع بحث، بیایند کارنامه و مواضع خود طی ۳۸ سال گذشته را برای همه روشن کنند. که مثلا منِ نادر از سال ۵۷ تا الان این مواضع را داشته ام و امروز هم صحت همه آنها به اثبات رسیده.
اینکه هنر نشد که فردی مجهول، اتهاماتی را متوجه افراد حقوقی و حقیقی کند، بدون آنکه به روی خود بیاورد که مثلا خودش بجای راه رشد غیر سرمایه داری به کدام راه اعتقاد داشته؟ و عاقبت آن راه چه شد؟
انشاهای تکراری و بی ربط را در هر بحثی کپی و پیس کردن هنر نیست، مزاحمت است. اصلا چه ارتباطی بین دفاع از راه رشد غیر سرمایه داری با اعلام موضع حزب کمونیست سوریه در قبال تجاوز ارتجاع منطقه به سوریه وجود دارد؟
من پشت همچینی این مسائل بی ربط را مزخرف می دانم و از آنجا که کاربری با نام نادر در اوج بی اخلاقی، در اینجا به کسانی که در بحث حضور ندارند تهمت زده و کلا موضوع بحث را منحرف کرده و می کند، به سایت اخبار روز اعتراض کردم. بی شک دوستان اخبار روز دلایل خاص خود را دارند که بر من روشن نیست.
۷۷۴۵۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : به آقای محفوظ
آقای محفوظ. به من اتهام زده اید که همه را توده ای خطاب کرده ام. اولا، حتما شما خود را معادل همه انگاشته اید که چنین چیزی را استنتاج کرده اید، ثانیا، اگر شما توده ای و توده ایست و نیستید خیلی شفاف بگوید من بلاشک تکذیب شما را خواهم پذیرفت. سوم، خواستار سانسور شدن حرفهای من در اخبار روز شده اید. خوشبختانه اخبار روز تا بحال سعی کرده بازتاب دهنده همه گرایشهای چپ باشد نه الزاما چپ سنگواره ای استالینیستی، و امیدوارم که در آینده نیز چنین بماند.
شما از حزب کمونیست سوریه دفاع کرده اید. به من بگوید آیا این همان حزب پیرو تئوری راه رشد غیر سرمایه داری، ترویج کننده سازش طبقاتی، و منادی همان خط ویرانگری نیست که در ایران ما بزرگترین سازمان چپ انقلابی که خاورمیانه به خود دیده بود را در ظرف یکی دو سال به باد فنا داد؟ این حزب کمونیست شما کدام اعتصاب، کدام کمپین، کدام نبرد توده ای را در طول پنجاه سال گذشته در سوریه سازمان داده؟ آیا جز این است که این کاریکاتور حزب تنها زائده حزب بعث بوده و هیچگاه جرئت و عزم و رزمندگی یک حزب کمونیستی را نداشته است؟ لابد شما هم فکر می کنید که وقتی جناب حافظ و بشار ضدامپریالیست خودشان همه این زحمات را متقبل می شوند دیگر نیازی به حزب کمونیست و نقش سازمانگرانه آن نیست؟ اگر اینطور است که بود یا نبود این حزب شما چندان فرقی در معادله بوجود نمی آورد که فی الواقع نیز چنین است.
"اتهامات" سیاسی من را با اتهامات امنیتی جواب می دهید. متاسفانه نه شرایط اجازه می دهد و نه میلی دارم که به ردیف کردن سوابق سیاسی بپردازم اما مطمئنم که شما در این وادی نیز حرفی برای گفتن نخواهید داشت.
درباره سازمان مجاهدین، پروسه تکوین و خاستگاه طبقاتی آن نیز هر موقع خواستید می توانیم صحبت کنیم. نقش مجاهدین در شکست جنبش انقلابی دهه شصت مبرهن است و بی پرنسیبی آن نیز کاملا روشن. اما چیزی که مجاهدین علیرغم غلط بودنشان دارند یک استراتژی معین است. چیزی که شما ندارید، و سرانجام آن این می شود امروز شرمگینانه در همان کمپ جمهوری اسلامی قرار بگیرید. این را هم می توانیم بحث کنیم.
گفته اید که من به آقای مرتضی محیط توهین کرده ام و در جمله بعدیتان حرفهای مرا "مزخرف" خوانده اید. فلسفی مر دیو را منکر شود در همان دم سخره دیوی بود.
آیا این که مرتضی محیط در انتخابات سال ۱۳۸۴ از احمدی نژاد حمایت کرد قابل چشم پوشی است؟ این که این آدم برای یک دوره از القاعده عراق به عنوان مقاومت اسم می برد دروغ است؟ چرا دور برویم، در همین انتخابات اخیر امریکا، ایشان تمام قد به دفاع از ترامپ پرداخت! آیا اشاره به اینها توهین است؟
اینها توهین نیست بلکه بازگویی سرنوشت رقت بار کسانی است که خود را چپ می نامند اما به جای تکیه بر دینامیسم مبارزه طبقاتی، به ژئوپلیتیک و دعوای قدرتهای بزرگ می چسبند و نهایت کار ولادیمیر پوتین قهرمانشان می شود. در یک دوره، چپ مائوییستها و پیروان تئوری سه جهان را به دلیل نفی مبارزه طبقاتی سکه یک پول کرد اما طنز تاریخ آن است که امروز همانها به روسیه و چین به عنوان کشورهای جبهه ترقیخواهی و دمکراسی نگاه می کنند.
شما بگویید، روسیه را چه می دانید؟ آیا روسیه یک قدرت امپریالیستی نیست که در رقابت با سایر امپریالیستها برای تقسیم جهان عمل می کند؟ نکند آن را سوسیالیستی می دانید، یا معتقدید یک جور سرمایه داری مترقی قرن نوزدهمی در روسیه متولد شده است؟
بحث من درباره سوریه، روشن است. آیا در سوریه انقلابی همپای انقلابات سایر کشورهای عربی اتفاق افتاد یا نه؟ اگر آمدن میلیون ها زحمتکش سوری به خیابان و طلب آزادی و برابری در برابر یک دیکتاتوری فاسد را دسیسه و دروغ می دانید ما را با شما حرفی نیست، اگر معتقدید که این انقلاب در ادامه خود شکست خورده این را با ذکر ادله و شواهد به ما بگوید. مطمئنا یک بحث علمی مبنتنی بر فاکت و فیگور بسیار بیشتر به فهم ما کمک می کند تا بحث های حاشیه ای شما.
۷۷۴۵۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : فرهاد

عنوان : معنای واژه ها
یک پرسش کوتاه از نویسنده یا ویراستار این مقاله دارم: منظور از ..."سقوط حلب به دست نیروهای دولت سوریه"... چیست؟
آیا الان حلب "سقوط" کرده، یعنی به دست نیروهای بیگانه افتاده، یا توسط ارتش کشور خودی از چنگ اجانب و تروریست ها "آزاد" شده است؟
آیا این نوع کاربرد واژه ها نوعی ولنگاری قلمی نیست؟ و یا شاید تاثیر تکرار دروغ در رسانه های مسلط است که بالاخره اثر خودش را می گذارد و حتی در چشمان تیزبین هم خاک می پاشد؟
۷۷۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست