ستمگران جهان اکنون می دانند، می توانند قدرت را با قتلعام حفظ کنند - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : ناظر صبور

عنوان : سوال ها را بی پاسخ نگذارید، تا شاید به سایت های مورد نظرتان هم برسیم
نادر محترم، شما متاسفانه مرغی دارید که از هر دو پا محروم است، چه رسد به یک پا (امیدوارم متوجه شوخی من بشوید و در برابر من هم تسلیم نشوید). شما هنوز به سوالات بنده پاسخ نداده مرا به سایت هایی که از شما یک طرفدار پروپا قرص سیاست های امریکا و شرکای منطقه ایش ساخته اند حواله میدهید؟ ای کاش بجای تکرار مکررات به سوالات من پاسخ می دادید
۷۷۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : منبع
آقا یا خانم صبور گرامی. منابع خبری من سایت ها و بلاگهای چپ و اپوزیسیون مترقی سوریه و سایر کشورهاست. امیدوارم که شما هم مشتری ثابت اسپوتنیک، و راشیا تودی و المیادین و المنار و العالم و غیره نباشید. اگر معرف حضورتان نیستند آدرس سایت ها و بلاگها و نیز دهها مقاله و نوشته در این رابطه را برایتان بگذارم اینجا. دستور بفرمایید الساعه می نویسم.
۷۷۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۵       

    از : آزیتا صالحی

عنوان : بحث های صفحه اولی
من فکر میکنم حق با "محفوظ" و "ناظر صبور" باشد. چون نادر فقط تا موقعی پرچانگی میکند که مطلب مربوطه در صفحه اول باشد. پس نتیجه میگیریم که نادر کار تبلیغی میکند.
وعده سر خرمن نادر هم تائید همین نکته است آنجا که مینویسد: "اینجاد یک صدای واحد از نیروهای دمکراتیک و چپ خاورمیانه ممکن است. البته این کار با لم دادن روی مبل و تورق خبرگزاری فارس و راشاتودی و اسپوتنیک و تماشای پرس تی وی حاصل نمی شود. این امر مستلزم تلاش همه فعالان چپ و دمکرات خاورمیانه برای پیدا کردن یکدیگر و ایجاد شبکه ای است تا آلترناتیوی مترقی دربرابر قطبهای امپریالیستی روسیه و امریکا و امپریالیستهای منطقه ای نظیر ایران، ترکیه و عربستان برپا کنند."
کسی که همه مخالفانش را به انواع و اقسام برچسبهای من در آوردی متهم کند، بدنبال اتحاد چپ است؟ نادر همه چیز میتواند باشد غیر از چپ.
۷۷۵۰٨ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۵       

    از : ناظر صبور

عنوان : نتیجه جنگ در سرنوشت مردم سوریه تاثیر حیاتی می گذارد
نادر محترم، شما که خوشبختانه اینقدر وقت دارید که کامنتهای طویل مینویسید، سری هم به منابع غیر غربی بزنبد تا ببینید وضع لیبی و عراق واقعا از سوریه بهتر است. لیبی بین جانیان القاعده و داعش تقسیم شده و در هرج و مرج کامل است. در سوریه در مناطق تحت کنترل اسد که اتفاقا اکثریت مردم سوریه پناه بردن به آن مناطق را به ترکیه و اروپا ترجیح داده اند وضع بمراتب بهتر از لیبی است. بر فرض شما گویا خبرهای رسانه های غربی برایتان حجت است و از اوضعا یمن و لیبی و ... چون آنها هیچ یا کم میگویند بی خبرید. در مورد نقل و قول شما از لنین. شما حتما با من موافقید که نتیجه جنگ در سرنوشت مردم سوریه تاثیر حیاتی می گذارد. یا باعتقاد شما اینکه کدامیک از طرفین در منازعه جاری دست بالا را بگیرد برای مردم سوریه فرقی ندارد؟ اینکه امریکا و اسرائیل و عربستان سرنوشت آنها را به دست داعش و اسلامیستهای تندرو بسپارند با اینکه قدرت در دست اسد سکولار بماند، فرقی در زندگی مردم سوریه نخواهد داشت؟ نقل و قول آوردن از لنین بدون به توجه به زمان و شرایط کمکی به بحث کنونی نمیکند.
۷۷۵۰۲ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : به آقا یا خانم صبور و فرید کرد
نقل قولی که من از لنین آوردم، و مثالی از یک موضع انقلابی و صحیح است، معطوف به این نکته است که تعیین خصلت یک جنگ امپریالیستی بر مبنای آن که کدام طرف "کارد را اول کشیده" انجام نمی شود. این اشاره به گفته آقای محفوظ داشت روسیه به دلیل این که در ۲۰۱۵ وارد مخاصمه شده مستوجب سرزنش و محکوم کردن نیست. بحث من درباره درک سطحی و مبتذل از پدیده جنگ است که نمونه اش را در برخورد اپورتونیستهای وطنی در برابر جنگ ایران و عراق در سالهای آغازین جنگ دیدیم.
دوم، اقای کرد از من نقل قول آورده اند که "به راستی اگر مردم سوریه چه در عرصه داخلی و چه در عرصه جهانی صدای رسای چپ در حمایت از خود را می شنیدند مجبور بودند برای دفاع از خود در برابر سفاکی های بشار اسد و حامیانش به جریانات فرقه گرای ارتجاعی پناه ببرند؟" این یک جمله حاوی گزاره های متعددی است. من متوجه نشدم مخالفت آقای کرد با کدام قسمت است. آیا ایشان مخالف این هستند که چپ باید صدای رسا و مستقلی نسبت به تمام قطبهای ارتجاعی امپریالیستی داشته باشد؟ آیا فکر می کند که چنین چیزی امکان ناپذیر است و چپ الی الابد باید خود را به یکی از قطبهای ارتجاعی بچسباند و بین بد و بدتر (که آپشن خیالی و احمقانه ای است) یکی را انتخاب کند؟ یا معتقدند اگر چپ می توانست صف مستقلی هم داشته باشد قادر نبود بر اوضاع سوریه تاثیر بگذارد چون مردم سوریه - مطابق تحلیلهای راسیستی اوریینالیستی - در تحلیل آخر پشت سر جریانات ارتجاعی می رفتنید؟ یا شاید با عبارت "سفاکی های بشار اسد و حامیانش" مخالف هستند و قبول ندارند که رژیم اسد و ایضا جمهوری اسلامی و رژیم پوتین هر کدام - بسته به شرایط و امکانات - در ریشه کن کردن هر صدای مخالف از اقدامی دریغ نکرده اند؟ بهتر است اگر قصد بحث و پلمیک دارند وقت بگذارند و با حوصله چیزی در خور خواندن بنویسند وگرنه همین طور الله بختکی جمله را وسط معرکه صادر کردن دردی را دوا نخواهد کرد.
آقای صبور سوریه را افغانستان و لیبی مقایسه کرده اند و آرزو کرده اند که سوریه به این وضعیت دچار نشود. جناب صبور نمی دانم شما در رویا تشریف دارید؟ این وضعیت هزار بار بدتر از لیبی و افغانستان پنج سال است که به دلیل تسلیم نشدن رژیم سوریه در مقابل خواست مردم سوریه برای آزادی و دمکراسی جریان دارد. رژیم سوریه که حاضر نشد حتی مانند مبارک و بن علی در مقابل خواسته مردم عقب نشینی نکند مسئول کشتار نزدیک به نیم میلیون انسان، شامل بسیاری کودک، می باشد. همین الان که در حال این بحث هسیتم هزاران نفر تحت شکنجه های قرون وسطایی رژیم اسد و همپیمانان ایرانیش هستند.
برای اطلاع از این که چگونه جمهوری اسلامی بر اساس تجربه اعتراضات خیابانی سال ۸۸ ایران و به کارگیری لومپن ها و دسته های فالانژ رژیم سوریه را از سقوط محتوم نشان داد به این مصاحبه سردار همدانی که قبل از کشته شدنش در سوریه انجام داد توجه کنید: http://otaghkhabar۲۴.ir/news/۱۸۷۲۲
وقتی نوشته های شما را می خوانم متوجه می شوم که سیاست جمهوری اسلامی در جهت تخریب انقلاب سوریه و همزمان جنبش اعتراضی مردم ایران نسبتا موفق عمل کرده است. در سوریه، جمهوری اسلامی، آخرین دستاوردهای شکنجه و سرکوب را به کار گرفت و مانع سقوط اسد شد، و همزمان در داخل ایران این تصور حماقت بار و مبتذل را خلق کرد که "خدا را شکر کنید که نظم و امینت دارید" و تاسف بار چپهای قلابی، که ظاهرا همیشه از خون و انقلاب و فداکاری و جانفشانی لاف زده اند، به کوتوله های حامی نظم، ثبات، آرامش، تبدیل شده اند. البته این توفیق این سیاست جمهوری اسلامی چندان به درازا نخواهد انجامید. جمهوری اسلامی با پررویی تمام از قرار دادن عمق استراتژیک کذایی خود در خاک سوریه حرف میزند گویا هر قدرت امپریالیستی و توسعه طلبی مجاز است که مرزهای امنیتی خود را چندهزار کیلومتر آن طرف تر قرار دهد و برای تامین منافع خود به سرکوب در ورای مرزهای خود بپردازد. باتلاق سوریه، و تعیین تکلیف بشار اسد و اینکه بخواهد طوق بندگی روسها را به گردن بیندازد یا سپاه پاسداران را خود نیز از داستانهای جالبی است که بعد از جلوس دونالد ترامپ باید منتظر آن بود.
برخلاف کامنت گذارانی که در اینجا شرمگینامه و گاه بدون شرم از جاخوش کردن در کمپ جمهوری اسلامی-روسیه-حزب الله دفاع می کنند من معتقدم که اینجاد یک صدای واحد از نیروهای دمکراتیک و چپ خاورمیانه ممکن است. البته این کار با لم دادن روی مبل و تورق خبرگزاری فارس و راشاتودی و اسپوتنیک و تماشای پرس تی وی حاصل نمی شود. این امر مستلزم تلاش همه فعالان چپ و دمکرات خاورمیانه برای پیدا کردن یکدیگر و ایجاد شبکه ای است تا آلترناتیوی مترقی دربرابر قطبهای امپریالیستی روسیه و امریکا و امپریالیستهای منطقه ای نظیر ایران، ترکیه و عربستان برپا کنند.
۷۷۵۰۰ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : حلب و اسد و نیابتی ها
درهر رخ دادی، چه در عالم عالمیان باشد چه در عالم خودی، اظهار نظرات مختلفی و متفاوتی گاهاً متضاد را خواهیم دید.
چنانچه تجربه گفته است، اظهار نظرات، حکایت فیل مولوی را بیاد می آورد.
آن فیلی که در تاریکی هرکس به هر قسمت از آن پیکرِغول پیکرش دست می زد به پندار خود خویشش، برای خویشش عالمی می ساخت.
حکایت سوریه نیز حکایت فیل مولوی است اما نه به آن غول پیکری.
اگر از نظرات گذشته در خصوص سوریه ی فیل مولوی شده بگذریم، یک از نظرات آنچنانی نیز می گوید:
یکی از عواملی که از همان ابتدا، به دلایل که آورده می شود، نقش پررنگی را از خود نشان داد، بُعد نظامی قضیه است. این بُعد از همان مرحله آغازینِ کار هم بعنوان نرم افزار و هم بعنوان سخت افزار برجستگی خاصی را از خود نشان داد و فهماند.
این برجستگی را باید در وجود بافت اجتماعی کشورهای اینچنینی که در یک دوره ای با یک هدف خاص و هویتی خاص تأسیس می شوند، دید.آنهم یک هویت تحمیلی، آنهم با وجود تضاد های هویتی شدید که بر افراد ساکن آن مناطق وجود دارد.
این نوع کشور ها چنانچه بعداً در گذر اجتماعی خود، روند صحیح شهروندی را طی نکنند با بودن نیروی گریز از هم که در وجود آنان نهفته است، در هر فرصتی براحتی به روی هم اسلحه خواهند گرفت و آتش نیز خواهند گوشود. و...
این شرایط گریز از هم، براحتی می تواند پای دیگران را به ماجرا باز کند و آنان نیز جنگ نیابتی خویش را به پیش ببرند. چه زمانی و چه کسی پیروز می شود خود بحث دیگری است.
اگر بخواهیم به مسئله سوریه بپردازیم، عواملی را باید در نظر گرفت:
۱) بافت اجتماعی که روند شهروند شدنش را بطور صحیح کامل نکرده است.
۲) وقتی روند شهروند شدن صحیح را نداشته باشم طبقات خاص اجتماعی مورد نظر که بعداً کمونیست ساز شوند یا چیز دیگری شوند را نخواهیم داشت.
۳) سرکوبی خاصی که در مناطق خاصی به شکل خاص انجام شد( کردها و اخوان المسلمین توسط حافظ اسد که به شکل بیرحمانه ای انجام گرفت)
۴) پایان جنگ سرد، که بگونه ای حذف بعضی از وابستگان به بلوک شرق می بایست از بین بروند.
۵)بهم خوردن توازن قوا بنفع اسرائیل در منطقه، از نظر داشتن سلاح های تأثیر گذار( که در سوریه سلاح شیمیایی تأثیر گذاری بود مشاهده می کنیم وقتی این مسئله بگونه ای حل می شود امریکا روشش را دیگر تغییر می دهد).
۶) پروژه تغییر مرزهای جغرافیایی که بعضی ها آرزوی آنرا داشتند( ترکیه- اسرائیل- بعضی از تفکرات قوم اندیش( کردیسم هایی در منطقه)).
۷) ...
...
پرسشی مطرح است: آیا در سوریه آن حرکات اولیه فراگیر بوده یا بر اساس بر شمرده های بالا، درمناطقی یک تخلیه هیجانی بوده که فروکش می کرده و در بعضی از مناطق کینه های خاصی حاکم بوده که آمادگی نظامی را داشتند،که پیش دستی نظامی از طرفین طلب می شد، ویا ...؟

کیا ارجمند در نظرش همراه با حدسیات خود، نکته مفیدی را دررابطه "باهم شدن" آنانی که خود را پیگر مسائل ایران می دانند- چه آنانی که اعتقادی به آزادی و دمکراسی ندارند چه آنان که این اعتقاد را دارند- برای نجات کشورمتذکر می شود که این امر ایشان بسیار نیکوست. اما وقتی ایشان خلیج فارس را خلیج می نامند این می تواند مورد توجه قرار گیرد. که باید گفت، خلیج فارس گوئی در شرایط فعلی یک کارکرد هویتی ایرانی در مقابل تحمیل عربیت و .. بر منطقه است!
۷۷۴۹۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : ناظر صبور

عنوان : زبان هم را بهتر درک کنیم
نادر محترم، هموطن عزیز! فکر کنم متوجه کنایه نهفته در پرسش آقا یا خانم محفوظ نشدید. نقل و قول شما برای من هم پرسش برانگیز است. لنین حدود ۱۰۰ سال پیش از این راجع به جنگ آلمان و روسیه و در مقابل کسانی که معتقد به حمایت از حکومت روسیه در مقابل آلمان بودند این نظر را داشته. این چه ارتباطی به حوادث سوریه دارد؟
کسی نمیتواند سرنوشت عراق و لیبی و افغانستان را ببیند و بعد بگوید ای کاش سوریه هم بهمان سرنوشت دچار میشد. غرض دوستان دفاع از روسیه و ایران نیست دفاع از مردم سوریه است. که با خنثی شدن نقشه امپریالیسم و شرکای ارتجاعیش در منطقه این شانس را خواهند داشت که مبارزات دمکراتیک خود را بشکل مدنی و مسالمت آمیز پیش ببرند. در شرایط کنونی از حزب کمونیست یا هر نیروی دیگر انتظار فراخوان به اعتصاب یا انقلاب داشتن مزاحی بیش نیست.
۷۷۴۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : من در اینجا تسلیم میشوم
آقای محفوظ واقعا این سوال شما درباره نقل قولی که من از جنگ و انقلاب لنین آوردم زبان من از هر پاسخی قاصر است و بدینوسیله من اعلام شکست قاطع خود را در این بحث، البته فقط در برابر شما، اعلام می کنم. شاد و سرافراز باشید.
۷۷۴۹۵ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : فرید کرد

عنوان : نادر خان کجایی؟
نادر خان شما زیر مطلبتقی روزبه در همین سایت نوشتی نقل و قول عین جمله خودته: به راستی اگر مردم سوریه چه در عرصه داخلی و چه در عرصه جهانی صدای رسای چپ در حمایت از خود را می شنیدند مجبور بودند برای دفاع از خود در برابر سفاکی های بشار اسد و حامیانش به جریانات فرقه گرای ارتجاعی پناه ببرند؟
اینه اون تجربه سیاسی ای که اینقدر لافش را در غربت میزنی؟ اینه شناختی که از همه بیشتر از منطقه داری؟
بیا پایین با هم پیاده بریم برادر... خیلی تند میری. پرچونگی به معنی پر بودن نیست...
۷۷۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : بحث برای بحث
حتما این گفته لنین در ارتباط با سوریه بوده است؟
بعضی عادت دارند به بحث کردن. گاهی وقت ها بهتر است اجازه داد در عالم خویش خوش باشند. کسی که آگاهانه جبهه عوض کرده، دیگر به دنبال حقیقت نیست، همانطور که گفتم انجام وظیفه می کند.
۷۷۴٨٣ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

    از : کیا

عنوان : رفقا به خود بیاییم!
۱.همگرایی درمقابل دیکتاتورهای منطقه و جهان ضرورت تاریخی است.

حکومت ولایی "داعش شیعه " ،ترکیه "حکومت عثمانی"،سوریه "دیکتاتور بعثی" ،عربستان و کشورهای خلیخ همه از یک قماش میباشند و فراموش نکنیم که پوتین رفیق کمونیست نیست.

۲.داعش ساخته جریانات منطقه است و حکومت ولایی عامل اصلی‌ به وجود آمدن آن‌ میباشد و بیشترین نفع را از آن برده است ،بقیه‌ هم به نسبت متفاوتی درتقویت این جریان سهیم میباشند.

۳.تصرف حلب بمعنی‌ پیروزی اسد نیست ،چون هنوز تا آرامش فاصله زیاد است.

در بهترین حالت این واقعه به تجزیه سوریه کشانده میشود و دامی برای شیعه سیاسی ولایی است .احتمال اینکه اسد"بعث" در آینده در این ائتلاف"حزب‌الله و ایران" باقی‌ بماند سوال انگیز است!

۴.تمرکز این نیروهای شیعه که هم اکنون در سوریه جولانگاه یافته آند ،در آینده ایران میتواند باشد.

اختلافات تئوری چپ از یکطرف و ناهمگونی و واگرایی با نیروهای دیگر چه مذهبی‌ و چه ملی‌ تنها آتش جهنم را برای مردم ایران داغ تر می‌کند.

خلاصه :مجاهد ، توده‌ یی ، فدایی ، سبز ،ملی‌ ،ملی‌ مذهبی‌ ،کرد . بلوچ ،فارس ...و حتی مشروطه خواه میبایست زبان مشترکی بیابند تا بتوانیم از این جهنم سوزان خارج شویم.
۷۷۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : تا مرد سخن نگفته باشد...
"می بینیم که هیچ روزنامه ای، هم روزنامه شووینیستها به طور عموم، که به سادگی می گویند که باید از سرزمین پدری دفاع کرد، یا سوسیال شووینستها، هرگز تعریفی از الحاق که هم قابل اطلاق به آلمان و هم به روسیه باشد و قابل اعمال بر هر دو طرف ارائه نکرده اند. این را به این دلیل ساده انجام نمی دهند که جنگ ادامه سیاست الحاق و جهان گشایی است، و ادامه غارتگری سرمایه داری در هر دو سوی این جنگ است. این که کدام یک از این دو غارتگر زودتر کارد کشیده است از اهمیت کمی برای ما برخوردار است." (لنین، جنگ و انقلاب)
جهت ملاحظه آقای محفوظ که معتقد است دولت روسیه چون کمی دیر وارد جنگ شده است گناهی بر وی مترتب نیست و اگر خاک حلب را توبره کند نیز شایسته سرزنش نخواهد بود. برای ما اینکه کدام امپریالیست با چه بهانه و دستاویزی وارد جنگ می شود چندان اهمیت ندارد. مگر آن که جنابعالی معتقد باشی که روسیه یک دولت مترقی و دمکراتیک است. پس لطفا نظرتان درباره دولت روسیه را اعلام کنید که به بحث کمک می کند.
این گفته شما که "بجای اثبات برادری خود، کمونیست بودن حزب کمونیست سوریه را زیر سوال می برند!!! با نام مستعار "سابقه مبارزاتی درخشان" نداشته خود را به رخ ما می کشند و بعد می گویند از ما شناسنامه خواسته شده! صد رحمت به گربه مرتضی علی." را واقعا نتوانستم رمزگشایی کنم. اگر توضیح بدهید ممنون می شوم.
بجای فحاشی و توهین از شما که گویا خیلی از تاریخ حزب کمونیست سوریه و عملکرد آن مطلعید قدری درباره آن بنویسید. امیدوارم این بار مثل دفعه قبل که گفتید "من توده ای نیستم اما توده ای ها را دوست دارم" برخورد نکنید.
قسمت آخر حرفتان واقعا مفرح ذات بود برای امشب. مطمئنا اگر لیلا الشامی فارسی بلد حتما جواب شما را می داد. از شما مصرانه می خواهم که باز هم بنویسید. با احترام
۷۷۴۷۹ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : وقتی پای تئوری توطئه در گل خاورمیانه گیر می کند
در پاسخ به سرکار خانم محمودی
۱. ایشان نوشته اند "بهتر است هنگام دخالت ناتو و هر کشور امپریالیستی دیگری به منطقه ، جبهه مقاومت در برابر او که هم هست و هم قوی هست برزمد حتی اگر این جبهه مرا نپذیرد که نمی پذیرد..." به دیگر سخن ایشان مفتخر در جبهه جمهوری اسلامی و حزب الله و روسیه و اسد است. هر چند که این جبهه حتی حاضر به پذیرش ایشان نیست! این من را به یاد چاپلوسی های حزب توده و شعر نوشتن در مدح خمینی و قلم زدن احسان طبری در مجله دنیا در اثبات تطابق قرآن با عقل گرایی و از این خزعبلات است که سرانجامش را به خاک خفت و خواری کشاندن رهبران حزب توده در مصاحبه های تلویزیونی بود که دیدیم. به راستی این حقارت کجا و رزمندگی یک نیروی واقعی کمونیستی و حتی دمکرات کجا.
۲. ایشان بالکل بهار عربی را مردود اعلام کرده اند! یعنی انقلابهای پرشکوهی که بعد از چند دهه سکوت کاخهای ستم حکام فاسد را به لرزه درآورد و مبارک و بن علی را پایین کشید از نظر ایشان بد و ناپسند است. این نظر ضدانقلابی ایشان مایه شرمساری است. تعجب میکنم که ایشان چرا خواننده سایت های چپ است زیرا نظرات ایشان با کنسرویتو ترین نیروهای اجتماعی همخوانی دارد.
۳. ایشان باز هم نوشته اند "شما به همراه آن بخش از *چپ* بر این نظری هستید که جمهوری اسلامی ایران خودش داعش هست ( که تا حدودی و تکرار کنم که تا حدودی من با شما در این مورد موافق هستم هر چند داعش با حکام جاهل، دزد و غارتگر و جانی ایران تفاوتهای اساسی در ماهیت و خصلت دارد. اولی عامل امپریالیسم نیست بر عکس در برابرش می ایستد و دومی دست دراز شده امپریالیسم و اسرائیل است)". ایشان تا حدی با نظر من موافق است. تا چه حدی؟ معلوم نیست که ایشان حکام ایران را جاهل و دزد و غارتگر و جانی میداند یا نه. گویا که ایشان معتقدند که این صفات هم به رژیم ایران و هم به داعش قابل انتساب است اما.... و اما یک دسته از دزدها و جانی ها و دزدها و غارتگرها خوبند (جمهوری اسلامی) و یک دسته بد (داعش)!! چرا؟ چون اولی مستقلا سر می برد و دومی از امپریالیسم اذن ذبح کردن می گیرد! واقعا خانم محمودی این تحلیل های شما به جاهای خطرناک می کشد.
.... و اما چند کلام در رد اسطوره ها و افسانه های شب علمی که هواداران تئوری توطئه که امروز در نزد پیروان نوستالژی شوروی سابق بسیار جذاب است:
۱. ساده کردن این که امپریالیسم اجی مجی گفت و طالبان، داعش و القاعده خلق شد در بهترین حالت محصول بی دانشی و تن آسایی ذهنی طرفداران آن و در بدترین حالت تئوری هایی در خدمت نبروهای معینی در خاورمیانه است، مشخصا جمهوری اسلامی رو روسیه.
این تناقضات را چگونه حل می کنید:
- بخش عمده ای از رهبری داعش را اعضای حزب بعث عراق، یعنی همان نیروی "ضدامپریالیستی" که شما از آن طرفداری می کردید.
- بخش عمده ای از اعضای داعش متعلق به همان "جنبش مقاومت" ضد اشغال است که هم عقیده شما آقای مرتضی محیط در ستایش آن مرتب سخنرانی می کرد.
- این پاپت شما امروز در موصل زیر بمباران مشترک جمهوری اسلامی و رژیم عراق است
- این پاپت امپریالیسم در رقه در محاصر نیروی دمکراتیک سوریه، یعنی کردهای سوریه که ستاد مشترکی با امریکاییها تشکیل داده اند، قرار دارد. و از یاد نبریم که شما احتمالا از کسانی هستید که از مقاومت کوبانی علیه داعش به شدت حمایت کرده اید. حال چطور از کردهای سوریه که با ارتش امریکا اتاق مشترک دارند به عنوان مزدور یاد نمی کنید اما از داعش چرا را باید پاسخ دهید.
ذکر نکات فوق تنها برای اشاره به پیچیدگی شرایط و متحرک بودن ائتلافهای موجود در خاورمیانه است که به هیچ رقم در تصویر بچگانه و کودنانه دوگانه خلق و امپریالیسم نمی گنجد.
- امروز بشار اسد گل پسر جبهه "ضدترور" ایران-روسیه و چپهای عهدعتیقی است اما همین آقای فکل کراواتی با اشغال عراق و شروع جنگ مرزهای شرقی سوریه را تماما برای جولان القاعده بازگذاشت، و سپس با شدت گرفتن انقلاب سوریه در ۲۰۱۳ همه سران زندانی القاعده در سوریه را به منظور تخریب وجهه انقلاب سوریه آزاد کرد. جالب است بدانید که حتی جمهوری اسلامی نیز در سالهای حضور امریکا در عراق حاضر شدن در کردستان ایران به گروه انصار الاسلام که از موتلفین القاعده است پایگاه دهد. این واقعیت غیرقابل انکار است.
- نکته جالب آن است که پیروان تئوری توطئه تا پیش از این نیز جمهوری اسلامی را دست ساخته امپریالیستها در کنفرانس گوادولوپ می دانستند اما امروز گاه شرمگینانه و گاهی بدون شرم و با پررویی همدستی با جمهوری اسلامی را می پذیرفتند.
و نکته آخر آن که چپ، سوسیالیسم و کمونیسم با انقلاب و تغییر معنا پیدا می کند اما این شبه چپهای حقیر ما امروز به ستایشگر نظم و آرامش تبدیل شده اند! ما برای مزاح هم که شده از این شبه چپها میخواهیم که بیشتر و بیشتر به توضیح نظراتشان بپردازند.
۷۷۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : مشکل کجاست؟
بجای اثبات برادری خود، کمونیست بودن حزب کمونیست سوریه را زیر سوال می برند!!! با نام مستعار "سابقه مبارزاتی درخشان" نداشته خود را به رخ ما می کشند و بعد می گویند از ما شناسنامه خواسته شده! صد رحمت به گربه مرتضی علی.
مشکل این افراد که شب ها رو به قبله واشنگتن و تل آویو سر بر بالین می گذارند، کمونیست بودن یا نبودن حزب کمونیست نیست بلکه مشکل اینها به اعتراف خودشان "صدور بیانیه علیه امپریالیسم و صهیونیسم است."
امریکا بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ سیاست "رژیم-چنج" را در دستور کار خود قرار داد و از سال ۲۰۰۵ به کمک اسرائیل و عربستان تروریست های افراطی را برای این هدف در سوریه آموزش نظامی داده و این آدم کشان را با پول عربستان و سلاح (حتی سلاح شیمیایی) ۲۰۱۲ با کمک و از طریق ترکیه به سوریه فرستادند و اسرائیل عملا نقش نیروی هوایی داعش را بعهده گرفته، آنوقت این "چپ" های شیفته ی امپریالیسم، روسیه که از سال ۲۰۱۵ در درگیری ها فعال شده را بعنوان متجاوز معرفی می کنند! و در صورت اعتراض به این تحریف حقایق، مارک من درآوردی "پوتینیسم" را به پیشانی مخالفانشان می چسبانند!
با این لاف های گزاف مثل داشتن "سابقه مبارزاتی درخشان" یا شناخت دقیق منطقه (کشور سوریه)، شاید "نادر" نام مستعار خانم لیلا الشامی باشد، که اگر هم اینطور باشد باز هم چیزی را تغییر نمی دهد. چه این و چه آن، چپ های بریده ای هستند که زیر علم جنگ روانی امپریالیسم انجام وظیفه می کنند.
۷۷۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : یک جواب کوتاه
جالب است که آقای محفوظ هر بار خود اتهامی را نثار طرف مقابل می کند و فورا طرف مقابل را متهم با ایراد همان اتهام می کند! ایشان در از من خواسته که به ذکر نام و نشان و الزاما درج فتوکپی عکس دار شناسنامه ام مبادرت کنم و بعد می گوید که من از ایشان تفتیش عقاید کرده ام!
بماند. ربط این جمله "بعضی آقایان یادآور تروتسکیستها هستند ..." را به موضوع بحث متوجه نشدم.
ایشان می تواند توده ای نباشد و حزب توده را دوست داشته باشد، یا نداشته باشد، این به ما ربطی ندارد. سوال درباره حزب کمونیست سوریه بود که من همان سوالات آنجا را تکرار می کنم. یعنی یک فاکت برای ما بیاورید که حزب کمونیست سوریه واقعا حزب و واقعا کمونیست است. یعنی سازمانی برای مبارزه طبقه کارگر سوریه بوده است نه یک دفتر و دستک وابسته به حزب بعث که احتمالا بودجه ماهانه و سالانه ای دارد و هر سال دور هم جمع می شوند و زیر پرچم داس و چکش بیانه ای علیه امپریالیسم و صهیونیسم صادر می کنند.
درباره تجاوز منطقه ای به سوریه... به ما بگویید این تجاوز آیا از سوی جمهوری اسلامی، دولت روسیه، حزب الله لبنان، و میلیشای مزدور افغانی پاکستانی و در بخشهایی محدودی ترکیه انجام شده است؟
چه نیروی متجاوز غیرسوری دیگر در خاک سوریه موجود است؟
دوستی درباره "سقوط" یا "فتح" حلب نوشته است. لطفا به مقاله آقای تقی روزبه در همین اخبار روز مراجعه کنید. سقوط یا فتح یا هر چه اسمش بگذارید تصرف چیزی است که من اسمش را شهر ارواح می گذارم. کاری مانند زمین سوخته ای که امریکا در ویتنام اجرا کرد. واقعا برای من جای تعجب است که کسی به عکسهای حلب نگاه کند و ویرانی غیرقابل وصف در اثر بمبارانهای هوایی را ببیند و احساس شرم نکند. آخر این چه دستاورد نظامی است که برای خارج کردن صد تا دویست هزار نفر غیرنظامی و چند هزار مسلح یک شهر را با خاک یکسان کرد و بعد ادعای "آزاد سازی" آن را کرد؟
باور کنید موضع بنده به خاطر خصومت و کینه نسبت به جمهوری اسلامی نیست. من هم این منطقه را اگر نه کمتر که بیشتر از شما می شناسم اما هرگز نتوانستم آنقدر سحطی فکر کنم که بر یک جنبش اجتماعی بزرگ و رنج عظیم یک خلق را به راحتی آب خوردن را با صرف حضور "باطل السحر" این گروه یا آن گروه ارتجاعی خط بطلان بکشم. مشکل ما دریافت اطلاعات و فاکت و فهم شرایط از سوی بعضی نیست. مسئله این است که نوستالژی شوروی ذهن برخی را چنان اشغال کرده که به راحتی به هر جنبشی انگ میزنند و برای سرکوب و خونریزی هورا می کشند.
۷۷۴۶٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : سیمین محمودی

عنوان : با سپاس از مسئولین اخبار روز
با سپاس از تحمل بی حد مسئولین محترم اخبار روز و با شرمندگی فراوان. در اینجا کامنتی گذاشته شد و نظری داده شد پیرامون آنچه در سوریه می گذرد . سوابق پر افتخار گذشته سیاسی جناب نادر محترم به من چه؟ شما جناب نادر گرامی می توانید بر استالین بتازید که تازیدید و کسی هم جلو شما را نمی گیرد. تمام غرب به همراه رهبران خائن آن دوره شوروی بیش از ۶۰ سال است که بر استالین می تازند و در مورد او و بر علیه او میلیاردها هزینه کرده اند. شما هم در کنار آنها هر چه دلتان می خواهد به استالین و هوادارانش چون من ناسزا بگویید. ولی چه ربطی به مسئله سوریه دارد؟ دفاع و یا رد استالین ربطی هنوز به مسئله سوریه ندارد. ربطی به گذشته و حال حزب توده هم ندارد. من با حزب توده پیرامون مسئله شوروی دوران بعد از استالین اختلاف دارم اما مواضع این حزب را در ارتباط با سوریه با مواضع خودم نزدیک می بینم. من در این مورد با حزب توده نزدیکی دارم ولی بخاطر اختلاف در گذشته نمی آیم در هر جایی بر او پرخاش کنم.
دفاع شما از استراتژی مجاهدین و مخالفت من نوعی از همین استراتژی هم هنوز ربطی به سوریه ندارد. بر این هم آگاهم که تمام تروتسکیستها به همراه حزب کمونیست کارگری، مجاهدین و تمامی نیروهای پرو آمریکا هدفشان حمله به جمهوری اسلامی ایران است حتا به بهای نابودی ایران از طریق ناتو و اسرائیل و از این طریق کسب ثروت و قدرت.
اصل مطلب پیرامون سوریه در این است که شما جناب نادر محترم به همراه بخش بزرگی از اپوزیسیون که همه جا هم خودش را چپ میداند *ارتش آزاد سوریه* را نجات بخش مردم سوریه میدانید و در آینده چنین نسخه ای هم برای ایران خواهید داد. و من نوعی ارتش فوق را دسیسه و فریب ناتو و اسرائیل می دانیم. من نوعی این ارتش را تروریسم جهانی در منطقه خودمان میدانم که از طرف ناتو و کشورهای مرتجع منطقه عربستان سعودی، قطر، اردن و ترکیه از سرتاسر جهان جمعشان کردند،مسلح گشتند و به جان مردم لیبی، عراق و سوریه انداختند. کله شقی است اگر این تروریسم را به پای چین و روسیه ببندم. هم اکنون ناتو و اسرائیل توسط تروریسم جهانی به جان مردم منطقه افتاده اند. وظیفه هر آزاده ای است که با هر نیرویی متفق گردد که حاضر است با این تروریسم جهانی بجنگد. از این واضح تر؟ دشمن فعلی مردم منطقه ناتو است و اسرائیل به همراه کشورهای مرتجع منطقه. شما جناب نادر به همراه آن بخش از *چپ* ایران! این حرکت *ارتش آزاد سوریه* را انقلاب می نامید و چون اینگونه است به شما حق می دهم که از این حرکت و این ارتش دفاع کنید و بر مخالفینش بتازید. شما فاجعه لیبی توسط ناتو را هم به انقلاب می بندید وقتی از بهار عربی آنچنان به دفاع بر میخیزید. من حمله فاشیستی ناتو به لیبی را ، حمله آمریکا به عراق و افغانستان را، حمله ناتو به یوگوسلاوی را و تمامی کودتاهای آمریکا در سرتاسر جهان ، حتا آنجا که بر علیه دیکتاتوری ( نمونه اوکرائین) به سرانجام رسیده را شدیدا محکوم میکنم و میدانم که شما در آنطرف جبهه هستید و ماشا الله *جبهه سومی* را هم ساخته اید که تنها نامش امپریالسم غرب و شرق هر دو را به همراه تمام دولتهای ارتجاعی به وحشت آورده!!! من وارد چنین جبهه بی هویت و نا مرئی نمی شوم . بهتر است هنگام دخالت ناتو و هر کشور امپریالیستی دیگری به منطقه ، جبهه مقاومت در برابر او که هم هست و هم قوی هست برزمد حتی اگر این جبهه مرا نپذیرد که نمی پذیرد اما زیر بار دفاع از آن جبهه امپریالسم متجاوز نمی روم. حال شما می توانید بر من خرده گیرید و اتهام زنید که در جبهه ارتجاع قرار دارم. اگر قرار بود دیگران به حرف شما گوش دهند که منطقه ما الآن دودستی به آمریکا هدیه داده شده بود و چه خوب است که کسی برای شما تره هم خورد نمی کند. من را هم که نمیشناسند که بخواهند برای من تره خورد بکنند.
آدم گاهی هاج و واج میشود. شما به همراه آن بخش از *چپ* بر این نظری هستید که جمهوری اسلامی ایران خودش داعش هست ( که تا حدودی و تکرار کنم که تا حدودی من با شما در این مورد موافق هستم هر چند داعش با حکام جاهل، دزد و غارتگر و جانی ایران تفاوتهای اساسی در ماهیت و خصلت دارد. اولی عامل امپریالیسم نیست بر عکس در برابرش می ایستد و دومی دست دراز شده امپریالیسم و اسرائیل است). خب، و چون جمهوری اسلامی داعش است باید بر علیه آن جنگید و نابودش کرد که حق هم هست. اما به مردم دیگر کشورها از جمله سوریه می خواهید بقبولانید که داعش بهتر است از بشار اسد!!! و در لیبی قدم جلوتر از خود ناتو هم می گذارید. کشورهای غرب کوچکترین خبری از لیبی نمی آورند؟ حال آنکه اصلا لیبی به معنای یک کشور دیگر موجود نیست . در هر گوشه ای عده ای داعشی دزد و غارتگر بر مردم بی گناه آن کشور زور می گویند. شما نام آنرا بهار عربی می نامید و ناراحتید که چرا بر مردم سوریه آن نرفت که بر مردم لیبی رفت. عجب وجدانی!!!!!
پیروزی مردم سوریه بر دسیسه های امپریالستهای غرب در منطقه بر مردم سوریه و مردم منطقه مبارک باد هرچند که شما را خوش نمی آید.
۷۷۴۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : امین سورانی

عنوان : اتفاقیست؟
در این نوشته طولانی یکبار سرپایی اسم اردوغان آورده شده. آیا این اتفاقی است؟
۷۷۴۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : محلی برای گفتگو یا افترا و تفتیش عقاید؟
بعضی آقایان یادآور تروتسکیست ها هستند که به لمیدن در دخمه های گرم و نرم خود و سیاه نمایی و زدن تهمت و افترا به غیر خود خو گرفته اند.
من اصلا نه حوصله و نه وقت سر و کله زدن با این خودپسندان پرمدعا را ندارم. نیت من همان پرسشی بود که با گردانندگان سایت در میان گذاشتم. اما همین کامنت آخر یکی از این افراد خود آفتاب شد دلیل بر آفتاب. کسی نیست از این فرد بپرسد مگر وی تعلق سیاسی اش را فاش کرده، که دیگران را برای اعلام وابستگی سیاسی شان تحت فشار می گذارد؟
من اگر توده ای بودم، آن را اتفاقا با افتخار اعلام می کردم. نه توده ای بودن نه اکثریتی بودن و ... فحش نیست. چرا که هر گروهی برخلاف افراد بی ریشه، کارنامه مشخص و روشنی دارد که در جاهایی قابل دفاع و در جاهایی قابل نقد می باشد.
اصلا بجای حرف های دهان پر کن و بی ربط به موضوع بحث، بیایند کارنامه و مواضع خود طی ۳۸ سال گذشته را برای همه روشن کنند. که مثلا منِ نادر از سال ۵۷ تا الان این مواضع را داشته ام و امروز هم صحت همه آنها به اثبات رسیده.
اینکه هنر نشد که فردی مجهول، اتهاماتی را متوجه افراد حقوقی و حقیقی کند، بدون آنکه به روی خود بیاورد که مثلا خودش بجای راه رشد غیر سرمایه داری به کدام راه اعتقاد داشته؟ و عاقبت آن راه چه شد؟
انشاهای تکراری و بی ربط را در هر بحثی کپی و پیس کردن هنر نیست، مزاحمت است. اصلا چه ارتباطی بین دفاع از راه رشد غیر سرمایه داری با اعلام موضع حزب کمونیست سوریه در قبال تجاوز ارتجاع منطقه به سوریه وجود دارد؟
من پشت همچینی این مسائل بی ربط را مزخرف می دانم و از آنجا که کاربری با نام نادر در اوج بی اخلاقی، در اینجا به کسانی که در بحث حضور ندارند تهمت زده و کلا موضوع بحث را منحرف کرده و می کند، به سایت اخبار روز اعتراض کردم. بی شک دوستان اخبار روز دلایل خاص خود را دارند که بر من روشن نیست.
۷۷۴۵۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : به آقای محفوظ
آقای محفوظ. به من اتهام زده اید که همه را توده ای خطاب کرده ام. اولا، حتما شما خود را معادل همه انگاشته اید که چنین چیزی را استنتاج کرده اید، ثانیا، اگر شما توده ای و توده ایست و نیستید خیلی شفاف بگوید من بلاشک تکذیب شما را خواهم پذیرفت. سوم، خواستار سانسور شدن حرفهای من در اخبار روز شده اید. خوشبختانه اخبار روز تا بحال سعی کرده بازتاب دهنده همه گرایشهای چپ باشد نه الزاما چپ سنگواره ای استالینیستی، و امیدوارم که در آینده نیز چنین بماند.
شما از حزب کمونیست سوریه دفاع کرده اید. به من بگوید آیا این همان حزب پیرو تئوری راه رشد غیر سرمایه داری، ترویج کننده سازش طبقاتی، و منادی همان خط ویرانگری نیست که در ایران ما بزرگترین سازمان چپ انقلابی که خاورمیانه به خود دیده بود را در ظرف یکی دو سال به باد فنا داد؟ این حزب کمونیست شما کدام اعتصاب، کدام کمپین، کدام نبرد توده ای را در طول پنجاه سال گذشته در سوریه سازمان داده؟ آیا جز این است که این کاریکاتور حزب تنها زائده حزب بعث بوده و هیچگاه جرئت و عزم و رزمندگی یک حزب کمونیستی را نداشته است؟ لابد شما هم فکر می کنید که وقتی جناب حافظ و بشار ضدامپریالیست خودشان همه این زحمات را متقبل می شوند دیگر نیازی به حزب کمونیست و نقش سازمانگرانه آن نیست؟ اگر اینطور است که بود یا نبود این حزب شما چندان فرقی در معادله بوجود نمی آورد که فی الواقع نیز چنین است.
"اتهامات" سیاسی من را با اتهامات امنیتی جواب می دهید. متاسفانه نه شرایط اجازه می دهد و نه میلی دارم که به ردیف کردن سوابق سیاسی بپردازم اما مطمئنم که شما در این وادی نیز حرفی برای گفتن نخواهید داشت.
درباره سازمان مجاهدین، پروسه تکوین و خاستگاه طبقاتی آن نیز هر موقع خواستید می توانیم صحبت کنیم. نقش مجاهدین در شکست جنبش انقلابی دهه شصت مبرهن است و بی پرنسیبی آن نیز کاملا روشن. اما چیزی که مجاهدین علیرغم غلط بودنشان دارند یک استراتژی معین است. چیزی که شما ندارید، و سرانجام آن این می شود امروز شرمگینانه در همان کمپ جمهوری اسلامی قرار بگیرید. این را هم می توانیم بحث کنیم.
گفته اید که من به آقای مرتضی محیط توهین کرده ام و در جمله بعدیتان حرفهای مرا "مزخرف" خوانده اید. فلسفی مر دیو را منکر شود در همان دم سخره دیوی بود.
آیا این که مرتضی محیط در انتخابات سال ۱۳۸۴ از احمدی نژاد حمایت کرد قابل چشم پوشی است؟ این که این آدم برای یک دوره از القاعده عراق به عنوان مقاومت اسم می برد دروغ است؟ چرا دور برویم، در همین انتخابات اخیر امریکا، ایشان تمام قد به دفاع از ترامپ پرداخت! آیا اشاره به اینها توهین است؟
اینها توهین نیست بلکه بازگویی سرنوشت رقت بار کسانی است که خود را چپ می نامند اما به جای تکیه بر دینامیسم مبارزه طبقاتی، به ژئوپلیتیک و دعوای قدرتهای بزرگ می چسبند و نهایت کار ولادیمیر پوتین قهرمانشان می شود. در یک دوره، چپ مائوییستها و پیروان تئوری سه جهان را به دلیل نفی مبارزه طبقاتی سکه یک پول کرد اما طنز تاریخ آن است که امروز همانها به روسیه و چین به عنوان کشورهای جبهه ترقیخواهی و دمکراسی نگاه می کنند.
شما بگویید، روسیه را چه می دانید؟ آیا روسیه یک قدرت امپریالیستی نیست که در رقابت با سایر امپریالیستها برای تقسیم جهان عمل می کند؟ نکند آن را سوسیالیستی می دانید، یا معتقدید یک جور سرمایه داری مترقی قرن نوزدهمی در روسیه متولد شده است؟
بحث من درباره سوریه، روشن است. آیا در سوریه انقلابی همپای انقلابات سایر کشورهای عربی اتفاق افتاد یا نه؟ اگر آمدن میلیون ها زحمتکش سوری به خیابان و طلب آزادی و برابری در برابر یک دیکتاتوری فاسد را دسیسه و دروغ می دانید ما را با شما حرفی نیست، اگر معتقدید که این انقلاب در ادامه خود شکست خورده این را با ذکر ادله و شواهد به ما بگوید. مطمئنا یک بحث علمی مبنتنی بر فاکت و فیگور بسیار بیشتر به فهم ما کمک می کند تا بحث های حاشیه ای شما.
۷۷۴۵۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۵       

    از : فرهاد

عنوان : معنای واژه ها
یک پرسش کوتاه از نویسنده یا ویراستار این مقاله دارم: منظور از ..."سقوط حلب به دست نیروهای دولت سوریه"... چیست؟
آیا الان حلب "سقوط" کرده، یعنی به دست نیروهای بیگانه افتاده، یا توسط ارتش کشور خودی از چنگ اجانب و تروریست ها "آزاد" شده است؟
آیا این نوع کاربرد واژه ها نوعی ولنگاری قلمی نیست؟ و یا شاید تاثیر تکرار دروغ در رسانه های مسلط است که بالاخره اثر خودش را می گذارد و حتی در چشمان تیزبین هم خاک می پاشد؟
۷۷۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۵       

    از : بهرام یزدیان

عنوان : آنکه ناموخت از گذشت روزگار/هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
آقای مسعود کرمانیان محترم نوشته اید: " در سوریه باید یک دولت ملی تشکیل شود با کمک جامعه جهانی..."!!!
آیا مقصودتان از دولت ملی از نوع دولت هایی است که در لیبی، عراق، افغانستان تشکیل شده؟
در مورد مشخص سوریه نیروهای تشکیل دهنده این دولت ملی کدامند، داعش، اخوان المسلمین، جیش الاسلام، احرار الشام، جبهه النصره یا القاعده؟
منظورتان از جامعه جهانی پنتاگون، سیا، ناتو است؟
نوع کمک های مورد نظرتان همان هاست که غربی ها به مردم کشورهای یادشده ارائه داده اند، بمب و کشتار و آوارگی و فقر بیشتر؟
شما درست می گویید که این جنگ به نفع اسرائیل است، اما به نتیجه مداخلات "جامعه جهانی" در منطقه را توجهی ندارید. متاسفانه هیاهویی که رسانه های غربی راه انداخته اند و اکثر رسانه های فارسی زبان که طوطی وار بدان دامن می زنند، پی بردن به آنچه در سوریه، لیبی و یمن می گذرد را دشوار کرده است. باید کمی در جستجوی اخبار کوشاتر بود. خوشبختانه منابع مستقل و قابل اعتماد هنوز کم نیستند. کافیست به کنفرانس مطبوعاتی طرفداران صلح که اخیرا در مقر سازمان ملل برگزار شد رجوع کنید تا به عمق جنایات صورت گرفته در سوریه توسط متحدین غرب پی ببرید:
http:www.youtube.com/watch?v=TdBbQYYB۱oc
۷۷۴۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۵       

    از : سیاوش ک

عنوان : کشتار برای قدرت
میلیونها انسان با تظاهرات به جهان نشان دادند که خاندان اسد را نمی خواهند ولی متا سفانه جوابشان گلوله بود و بس. کشتار اسد باعث رشد جر یانات افراطی متفاوت شد و کشورهای مختلف هم بر اساس منافع خود از انها بشکلی حمایت کردند تا داعش ظهور کرد و بجای مبارزه با اسد بجنگ کردها و مخالفان اسد شتافت و اکثرا از بمبا رانهای جدی روسیه و اسد هم معاف ماند.

اسد و اردوغان هم راضی بودند که مخا لفانشان توسط دولت اسلامی بفدادی از بین می روند.
سپاه قدس هم با بسیج هزاران مزدور افعانی و عراقی و لبنانی وارد جنگ داخلی و حمایت از اسد شد. با شکست داعش شیعه در سوریه اسد و خامنه ای دست یدامان پوتین شدند تا از گرداب و با تلاق نجاتشان بدهد.

بمبا رانهای و حشیانه در حلب شهر را ویران کرد و هزاران نفر هم کشته و زخمی شد ند و بحران جنگ هنوز ادامه دارد.

اسد باید مانند بن علی می رفت و باعث نابودی مردم سوریه و نابودی شهر ها هم نمی شد.
دخالت روسیه برای نجات یک دیکتا تور یک نقش امپر یالیستی را مشابه امریکا برای ان به ثبت می رساند.

حلب ویران و اشغال شد و شهر پالمیرا یکشبه تقدیم داعش شد.
۷۷۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : مسعود کَر ما نیان

عنوان : قتل عام مردم با کمک بیگا نگان برای قدرت
بشار اسد بدون دخالت پو تین حکومتش را از دست داده بود نیروی هوای او روسیه است و نیروی زمینی اش دهها هزار نفری که علی خامنه ای از لبنان و أفغا نستان و ایران و عراق جمع نمو ده است و هز ینه دهها میلیارد دلار از سر مائه مردم محروم ایران. دخالت خامنه ای در عراق و سوریه و سرکوب سنی ها عامل رشد ألقا ئده و جریان فاشیستی داعش گشت. نظام ولائی به بهانه دفاع از حرم و جنگ با داعش دخالتهای خودش را گستر ش داد و منا سفانه جنگ شیعه و سنی را در منطقه گسترش داد که عر بستان و سایر کشورها هم وارد جنگ نیابتی شدند. با کودتا در یمن توسط حوثی های شیعه جمهوری اسلامی به حمایت انها بر خاست و ارتجاع منطقه هم با کمک عر بستان بکمک منصور و دولتش شتا فت.

این جنگ های نیابتی و فر قه ای بسود أسر اییل هست و کار خانه های أسلحه سازی دنیا. بمبا رانهای وحشیاته در حلب یک جنایت جنگی است و مجر مین باید روزی محا کمه شوند. در سوریه باید یک دولت ملی تشکیل شود با کمک جامعه جهانی و گروًههای تروریستی و اسلامی مانند داعش و سپاه قدیم از سوریه و عراق اخراج گر دند.
۷۷۴٣۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : شلوغ بازی های هیستریک برای نپذیرفتن شکست اربابان
رفقای گرامی سایت اخبار روز!
واقعا نمی دانم شما طبق کدام ضوابط و شرایط "نظرات" را منعکس می کند. اینکه فردی بنام نادر بیاید اینجا به هرکس که چیزی مخالف میلش گفته باشد برچسب توده ای و ... بودن بزند و به یک حزب و یا انسانی که نقشی در بحث جاری ندارند توهین کند، ارزش منعکس کردن دارد؟ اینکه این فرد با آزادی حلب تمام خواب های کودکانه خود را برآشفته دیده و بیمارگونه دنبال مقصر می گردد بر من روشن است، اما جای این عقده گشایی ها اینجاست؟
مخالفان این فرد هم اگر بخواهند با منطق وی وارد بحث شوند، می توانند وی را عامل یک نهاد امنیتی حال داخلی یا خارجی، یا مزدور فرقه رجوی و امثالهم معرفی کنند. که البته به بیراهه هم نرفته اند!
موضوع بحث این است که در این مصاحبه تمام پروپاگاندای دروغین غرب از زبان یک فرد مدعی چپ به خورد خواننده داده می شود. وقتی نظر حزب کمونیست در مقابل آن آورده می شود برای معرفی صداهای دیگر در بین چپ های سوریه است. این روشنگری چرا باید کسی که بی غش باشد را تا این حد عصبانی کند که بی دلیل به دکتر محیط و دیگران توهین کند؟ و اگر چنین کرد چرا باید این مزخرفات وی را منعکس کرد؟
۷۷۴٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : ابتذال نظری در زورق تحلیل ژئوپلیتیکی
آقا یا خانمی که دچار سرگیجه شده اید مشکل شما و توده ایسم آن است که بجای درک دینامیسم مبارزه طبقاتی و فهم دلایل وقوع انقلاب سوریه و حتی برآمد داعش و اسلام سیاسی در کل بر مبنای مبارزه طبقاتی فوری به تحلیل های ژئوپلیتیکی و بازی شطرنج بین قدرتهای جهانی می پردازید. علت آن است که شما اساسا به نیروی توده و خودانگیختگی اعتقاد ندارید و نهایت هوش تئوریک شما در کسی مانند مرتضی محیط متبلور می شود که برای انتخاب ترامپ بشکن می زند و پوتین را قهرمان ضدامپریالیست خود می داند.
شما بدون آن که زحمتی به خود داده تا از آن چه در اقصی نقاط سوریه جریان دارد با خبر شوید به شبه تحلیل های آبکی پناه می برید و وجدان انسانی خود را با حمایت از یکی از سفاک ترین دیکتاتوری های منطقه که مسئول کشتار نیم میلیون انسان در سوریه است فراموش می کنید.
۷۷۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : ارام

عنوان : کمونیستها و حفظ قدرت
این کمونیستها بودند و هستند که باکشتار و قتل عام مردمان خود قدرت را (زیر لوای دیکتاتوری پرولتاریا) حفظ میکردند.
۷۷۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : سیمین محمودی

عنوان : مقاومت در برابر پیشروی داعش
جناب کاربر گرامی. باید به شما حق داد از اینکه از اثرات نابودکننده جنگ به جد به خشم آمده اید. هیچ انسان آزاده ای نمی تواند اینهمه ویرانی و آدمکشی ها را ببیند و هیچ نگوید. مورد سوریه را باید کمی عمیقتر به آن نگریست بدون اینکه لحظه ای به این همه ویرانی ها و از بین رفتن انسانها چشم پوشید. من با شما موافق هستم که اسد در آغاز و حتی قبل از تظاهرات مردمی می باید فضای سیاسی کشور را آزاد می گذاشت که نکرد. این مسئله در مورد ایران هم صادق هست. ولی فضای غیر آزاد یک کشوری، هیچ کشوری، نباید دلیلی گردد که امپریالسیتها و کشورهای مرتجع منطقه در امور داخلی آن کشور دخالت کنند. دخالت غرب و کشورهای منطقه تنها در چارچوب تبلیغات نبود. آنان از طریق *آزادسازی عراق و در پس آن لیبی* داعش را بسیج نموده به سلاحهای سنگین مجهز کردند. آنچنان مسحلهشان نمودند که عراق به همراه سوریه هم نتوانست جلو پیشرفتشان را بگیرد. اگر لیبی را از بین نمی بردند، داعش نمی توانست به سوریه حمله کند و اگر داعش در سوریه و عراق نابود نگردد، کشور بعدی که هدف اصلی غرب بود، کشور خودمان ایران می بود. یادمان هم نرود که گویا سازمان ملل به تمام کشورها هشدار داده بود که به هر طریق ممکن بر علیه داعش بجنگند. دخالت در امور داخلی هر کشوری محکوم است. ولی شرکت ایران و روسیه در جنگ بر علیه داعش از یک طرف خواست سازمان ملل و از طرفی و این دومی مهمتر است، درخواست کمک دولت قانونی سوریه از ایران و روسیه بود. جنگ نابرابری که آدمکشان داعش (ارتشی از بسیاری از کشورهای اسلامی) براه انداختند از طرف دولتهای غرب و کشورهای منطقه، ترکیه، عربستان سعودی و قطر هدایت و پشتیبانی می گشت. باید دید در برابر پیشروی داعش که قصدش هجوم به ایران هم بود، نقش ایران و روسیه مثبت بود یا منفی. داعش و غرب آغاز کننده جنگ در عراق و سوریه بودند. آیا باید در برابر این ارتش ببرمنش ایستادگی کرد و این ارتش را نابود کرد یا بر عکس باید پشتیبانشان بود. نابودی این ارتش که جنگ را بر مردم بی گناه سوریه و عراق تحمیل نموده بود امر مثبتی هست. اگر ایران و روسیه تنها نظاره گر این جنگ نابرابر می بودند بدون شک تمام منطقه و از جمله ایران توسط داعش ، این دستهای دراز شده آمریکا، در خون و آتش می سوخت و شما و من بیشتر از این متاثر می گشتیم. بنابراین روشن است که هر دو کشور ایران و روسیه هم در این میان به منافع خودشان می نگرند. منافع ایران در این بود که اگر در بیرون از مرزهای ایران با داعش نجنگد، داعش وارد ایران میگردد . و چون وارد شد، بیرون نمودنش غیر ممکن می بود و نابودی شهرهای ایران را به همراه می داشت. همان که بر حلب رفت. روسیه هم منافع خودش را دارد. در اینجا آمریکاست که به تمام منافع روسیه حمله ور گشته و دور تا دور روسیه را از طریق انقلابات مخملین و دروغین محاصره نموده. همه جا هم دولتهای شدیدا راست را به حکومت نشانده. این به معنای دفاع ار روسیه نیست بلکه بیشرمی غرب و بخصوص آمریکاست که در همه جا دخالت می کنند و دیگری را مجبور می نمایند که در جنگی نابرابر دخالت کنند. دشمن مردم منطقه در حال حاضر نه روسیه است و نه ایران . دشمن این منطقه غرب است و در راس آن آمریکا و اسرائیل. اگر آمریکا و هر کشور دیگری برای *نجات* مردم ایران قصد حمله به ایران را داشته باشند باید شدیدا بر علیه این دخالت مقاومت کرد و اگر حمله کرد برای خارج نمودنش باید تنها و تنها بر عیله او جنگید و وظیفه دولت ایران هم هست که از روسیه کمک بطلبد. *خداوند* چنین روزی را نیاورد. یاد داریوش همایون افتادم که در جایی گفته بود اگر آمریکا به ایران حمله کند دوش به دوش ارتش ایران و در کنار محمود احمدی نژاد بر علیه آمریکا می جنگد. یادمان هم نرود که او یک سلطنت طلب بود .
۷۷۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : سرگیجه

عنوان : کاربر محترم دوبار جهش کنید!
شاید جهش برای این خوابرفتگی شما مفید باشد. تا بتوانید مسائل حهانی را بهتر درک کرده و به یکی تو بگو و یکی من بگم های داخلی تقلیل ندهید!
۷۷۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : داستان ناتمام توده ایسم
بعضی کامنتها این حسن را دارد که نشان دهد اگر چه از حزب توده به لحاظ سازمانی و مادی چیزی نمانده و بقایای آن در دهه هشتم نهم عمر خود دوران بازنشستگی را در سایتهای راه توده و پیک نت و نظایر اینها به قلم زنی مشغولند اما توده ایسم به عنوان یک شکل تفکر هنوز به نشو و نما ادامه می دهد و بعضی شرمگینانه به تکرار همان خطی که در بعد از انقلاب ۵۷ از "شکوفایی جمهوری اسلامی"، "تشکیل جبهه متحد خلق به رهبری امام خمینی"، "تسلیح پاسداران به سلاح سنگین" طرفداری می کرد امروز به همان سبک و سیاق خود را آشکار می کند.
نخست حزب به اصطلاح کمونیست سوریه. چنان از حزب کمونیست سوریه به عنوان رفرنس یاد کرده اید که آدم فکر می کند این حزب بلشویک است نه همان المثنی حزب توده خودمان. حزب به اصطلاح کمونیست سوریه از قماش همان احزابی است که با چسبیدن به قدرت عملا همه اعتبار خود را از دست دادند و جنبش های سیاسی در خاورمیانه را تقدیم جریانات ارتجاعی کردند. جالب است که در یک سال اول انقلاب سوریه بارها به وبسایت "حزب کمونیست سوریه" مراجعه می کردم تا ببینم چه موضعی درباره اعتراضات وسیع مردی دارد کلامی مشاهده نمی کردم. به قول معروف سوریه را آب برده بود و به اصطلاح این حزب را خواب. احزاب استالینیستی خاورمیانه کاریکاتوری از احزاب کمونیستی هستند. یکی مانند این حزب سوریه بخشی از دستگاه بوروکراتیک دیکتاتوری اسد می شود و دیگری در ائتلاف امریکاساخته عراق شرکت می کند. بنابراین چنین جریانی نمی تواند منبع و رفرنس باشد.
درباره سوریه به طور اخص و تحولات اجتماعی به طور اعم این سوال مطرح می شود که یک نیروی سیاسی چطور مواضع خود را تعیین می کند. آیا چیزی به نام استراتژی که محصول تحلیل شرایط اجتماعی اقتصادی است وجود دارد یا نه؟ یا صرفا یک تصویر مغشوش و گیچ کننده و یک توازن لحظه ای جلوی ماست به طوری که به سبک پست مدرنها اصلا نمی توانی موضعی دراز مدت اتخاذ کنی. به گمانم هر کسی به قانونمندی تحولات اجتماعی باور دارد معتقد است که این تحولات، شامل جنگها و انقلابها، بر اساس علل معینی اتفاق می افتند و موضع گیری نیز بر حسب این شمای کلی امکان پذیر می شود. سخن کوتاه کنم. آیا در سوریه یک رژیم دیکتاتوری فاسد که در سالهای اخیر با اتخاذ سیاستهای نئولیبرالی به تشدید فقر و نابرابری منجر شده بود حاکم نبود؟ آیا رژیم سوریه تافته جدابافته بود یا از همان قماش رژیمهای فاسد خاورمیانه بود که انقلابات بهار عربی خواستار سرنگونی آنها شد؟ فرق اسد با مبارک و بن علی چه بود؟ آیا در سوریه یک جنبش عظیم مسالمت آمیز علیه رژیم براه نیافتاد که با سرکوب وحشیانه رژیم به یک جنگ تبدیل شد؟ و آیا اگر در این جنگ سپاه پاسداران و ملیشیای مزدور افغانی پاکستانی و در آخر کار بمباران وحشتناک روسیه نبود می توانست دوام بیاورد؟
آیا ماهیت انقلاب با صرف حضور این یا آن جریان یا این یا آن اتفاق جزیی یا عمده عوض می شود؟ آیا در جهان معاصر که سرمایه داری دچار انشقاق و از هم گسیختگی مفرط شده است همسویی های انقلاب در هر کشوری با نیروهای ضدانقلابی داخلی یا بین المللی چیزی عجیبی است؟ آیا اگر امروز یک جنبش اعتراضی در چین یا عربستان یا هر جای دیگر شروع شود بعید است که نیروهای ارتجاعی و ضدانقلابی نیز به خاطر منافع خود به طور مقطعی علیه حکومتهای موجود وارد عمل شوند؟ این نهایت بزدلی و کوته فکری است که معتقد به وجود انقلاب اجتماعی بود اما یک دفعه به طرفه العینی و با حضور یک جریان ارتجاعی مانند جن از بسم الله ترسید و بزدلانه حمایت از انقلاب را شست و کنار گذاشت؟ انقلاب سوربه، مانند انقلاب مصر و تونس، بر اساس دینامیسم های درونی شکل گرفت و نهایت کوته فکری است که با حضور این و آن گروه ارتجاعی دست از حمایت از آن شست. اگر چنین است که باید جنبش فلسطین را به خاطر جنایات فوق ارتجاعی نظیر حماس و جهاد اسلامی که در عقب ماندگیشان با همتاهای عراقی و سوری فرقی ندارند را فراموش کرد.
اما خانم سیمین محمودی خیلی شسته و رفته و شکیل امکان وجود سه جبهه را منکر شده که باید به خاطر این شهامت در گفتارشان از ایشان تشکر کرد. بسیار خوب. ایشان معتقند که سازمان های چپ ایرانی به غلط معتقد به وجود سه جبهه هستند؟ اگر نه سه تا پس چند تا؟ ایشان می گویند دو تا. یعنی اینکه از سه جبهه - ۱، جبهه انقلاب و دمکراسی خواهی، ۲ جبهه امپریالیسم، و ۳ جبهه جریانات اسلام سیاسی - اولی وجود واقعی ندارد. آن چه می ماند دو جبهه است. جبهه امپریالیسم و جبهه جریانات اسلامی. خب این سوال پیش می آید ایشان در کدامیک از این جبهه ها قرار می گیرند. مشخصا ایشان جبهه امپریالیسم را رد کرده اند. تنها جبهه ای که باقی می ماند جبهه اسلام سیاسی است. و مشخصا ایشان به ایران اشاره می کند. آیا ایشان معتقد است در دو جبهه متقابل جمهوری اسلامی و امپریالیسم ایشان اولی را انتخاب کرده؟ اگر چنین است سوال بعدی پیش می آید که سرقفلی این جبهه مال کیست. یعنی ایشان حاضر می شود زیر علم جمهوری اسلامی برود یا جمهوری اسلامی تحت فرمان ایشان درآید، و پرواضح است که تصور دومی از تصور وجود جبهه سوم بسیار خیالی تر و موهوم تر است. بنابراین ایشان به جمهوری اسلامی می پیوندند و لابد برای کار خود توجیهی دارند که شنیدنش ملال آور نخواهد بود.
کوتاه سخن آنکه، بعد از سی و اندی سال از ظهور جمهوری اسلامی، پس از سه دهه سرکوب و کشتار و نابود کردن انقلاب ۵۷، متوجه می شویم انتقاد از خود آبکی توده ایستها چقدر قلابی است. گویی ما در سال ۵۹ ایستاده ایم و گویی یک انقلاب بزرگ توسط رژیم جمهوری اسلامی در خون هزاران انقلابی خفه نشده است. همان گفتمان فرصت طلبانه همان بزدلی بین بد و بدتر لولیدن هنوز از سوی بعضی دنبال می شود هر چند شرمگینانه.
اکنون که با چراغ سبز ترامپ، پوتین و اسد و رژیم ایران یکی از جنایتهای بزرگ معاصر را رقم زده اند این چپهای قلابی باید در تقلای حل مخمصه نظری و سیاسی جدید خود که همسویی با پرزیدنت ترامپ است باشند.
۷۷۴۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

    از : کاربر

عنوان : مخالف و موافق محکوم است!
مخالفان چرا از نقش پلید و کثیف ایران در این جنگ نمی گویند و موافقان چرا نمی گویند که غرب بر چه مبنائی در آغاز اعتراضها در سوریه نیروهای ارتجاعی اسلامی را مسلح کرد و آن جنبش عظیم دمکراتیک را به چنین ورطه ای کشاند؟ مخالفان چرا نمی گویند که سردار قاسمی لجن در عراق و سوریه چه می جوید؟ موافقان چرا جنایتهای جنگ افروزان آنسو را کمرنگ می کنند؟ چه جنایتها که همه شان نکردند، مردم را با نشانه های باستانی و تاریخی بی مانند شان نابود کردند، موصل، حلب، دمشق، تدمر (پالمیرا) شهرهائی که در هر گوشه اش نشانی از تاریخ باستانی خاورمیانه و شرق بود، شهرهائی با تاریخ پنج هزار ساله، یادگار فرهنگهای بزرگ سومری، آشوری، بابلی و آرامی را نابود کردند. می روند تا تاریخ خاورمیانه را سراسر پاکنند، بگوئید این جنایتها به سود کدام نیروها در منطقه است؟
۷۷۴۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

    از : سیمین محمودی

عنوان : بدنام نمودن چپ
از اینگونه چپها در ایران خودمان هم کم نیست. هستند کسانی که با هدف خاصی عباس میلانی ها و میرفطروس ها را چپ قلمدادشان می کنند.و چرا اینقدر حاشیه برویم. هستند سازمانهای ایرانی که خودشان را چپ می نامند ولی دقیقا همین نظر را دارند که این خانم بی نام و نشان دارد. می گویند تشکیل جبهه سوم. و جالب اینکه این جبهه سوم تا کنون که تشکیل نگشته. و لی عجیب است هر زمان که امپریالیستهای جهانخوار غرب و اسرائیل هم به همچنین، به یکی از کشورهای منطقه حمله ور میشوند، حال چه مستقیم مثل لیبی و چه با دستهای دراز شدهشان داعش در سوریه و عراق، این گونه سازمانها به یاد تشکیل جبهه سوم می افتند که : جالب است بزور هم که شده و با کلی اتهام به شما و به من می خواهند بر ما بقبولانند که با این جبهه بدون شک هم با تمامی کشورهای امپریالسیتی غرب و هم با تمامی کشورهای مرتجع منطقه یکجا می جنگند و در این جنگ هر دو جبهه ارتجاع و امپریالیستها را یکجا شکست خواهند داد!!! عجیب است که چرا این جبهه سوم قبل از حمله امپریالیستها به کشورهای منطقه، با دولتهای ارتجاعی خودشان نمی جنگند و مردم کشورشان را نجات نمی دهند؟ با یکی جنگیدن که ظاهرا راحتتر است تا با همه جنگیدند. یا اینکه فکر ناقص من قدرت درک اینهمه ناهنجاریهای سیاسی را ندارد. از هر نیرویی هم که بخواهد به ایران حمله بکند استقبال می کنند و در امتداد با آن با هر کشور مستقلی که حتی موردی با ایران در برابر زیاده خواهی های غرب و اسرائیل همکاری دارد دشمنی می کنند. همین سیاست است که حمله امپریالیستها توسط داعش به سوریه و عراق را انقلاب می نامند. اصلا دشمنی اینگونه نیروها به همراه سلطنت طلبها و پرو آمریکاییا با سوریه، بخاطر مقاومتی است که اینگونه کشورها در برابر ابرقدرتهای غرب از خودشان نشان میدهند. در تمام صحبتهای این خانم گرامی نمییابید جایی را که نقش آمریکا، اسرائیل و کشورهای غرب در سوریه را نشان دهد. تو گویی داعش بخواست خدا از آسمان نازل گشت.اینگونه سیاستها به شوخی بیشتر شباهت دارد تا به یک مسئله جدی. حالا حرفهای این خانم محترم سوری را هم بگذاریم در کنار گنده گوییهای این بخش چپ ایران خودمان. *خداوند همه ما را آدم کند* . این البته بابت مزاح بود که از آن خدا بیامرز در خاطره ها مانده.از آن خدا بیامرزی که کشور ما را صد سال به عقب برد و بجای آزادی شکنجه، اعدام و زندان و بجای آبادی خرابی و ویرانی به ارمغان آورد.
سیمین محمودی
۷۷۴۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

    از : م حسین

عنوان : سردرگمی تمام عیار
موضع محاصبه شوندهٔ محترم روشن است. به این پاراگراف دقت کنید:
«جنبش ضد اسد یک ائتلاف بسیار وسیع است و شامل تندروهای سلفی جهادی مانند گروه النصره و گروهای ناسیونالیست سلفی با یک دستورکار به شدت افراطی، مانند گروه احرار الشام، و نیز گروهای اسلامی میانه رو که دمکراتهای محافظه کار هستند، تا ارتش آزاد سوریه، که در واقع ارتش نیست بلکه ائتلافی از گردانهای خودگردان (غالبا محلی) است و حول ایده تشکیل دولت مدنی دمکراتیک جمع شده اند و تا حدی اهداف اولیه انقلاب را حمل می‌کنند می‌شود. اما ارتش آزاد سوریه مورد حمایت کسی قرار نگرفته است.
این به آن معنا نیست که ارتش آزاد عاری از مشکل است، در واقع به آن هم ایرادات وارد است. آن‌ها افراد و گروه هایی هستند که که سوء رفتار از خود نشان داده اند و شهروندان را در حلب غربی مورد حمله قرار می دهند. ما شاهد ظهور جنگ سالارانی بوده ایم که در اخاذی و آدم ربایی نقش داشته اند. معهذا، این گروهها در حال دفاع از شهروندان و جوامع در برابر کشتار امپریالیستی و فاشیستی هستند به نحوی که مردم آن‌ها را از خود نمی رانند.»
حالا بگذریم که مستقیم اسم داعش که قوی ترین این مخالفان بوده، نصف کشور را در اشغال مستقیم دارد و مرکز حکومتی ای هم راه انداخته را نمی آورد. با این حال،
باید از ایشان پرسید این جنبش به اصطلاح ائتلافی که «ارتش آزاد» ده درصد آن هم نمی شود و تازه خود این ارتش هم کم جنایت نکرده و ... را چگونه می توان جنبشی مردمی و نبرد آن را نبردی آزادبخش شناخت که همه نیروهای انقلابی باید از آن پشتیبانی کنند.
آیا منطقی تر نیست که به جای دفاع از یک طرف این جنگ کثیف، و دست به دامان ناتو شدن برای مداخله و نابودی آنچه باقی مانده، خواهان توقف آن و بازگشت همه به پشت میز مذاکرات شد؟
۷۷۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

    از : -

عنوان : در مقابل این خانم که در چپ بودنش جای تردید هست، ببینیم حزب کمونیست سوریه چه می گوید؟
حزب کمونیست متحد سوریه اطلاعات زیر را منتشر کرده است

رهبری حزب کمونیست متحد سوریه اطلاعاتی در باره تحول در سوریه ، با هدف نشان دادن حقایق واقعی ، و درخواست جمایت بیشتر از مردم سوریه که با دشمن مشترکی رو در رویند تقدیم می کند.

همان طور که به خوبی می دانید ، حزب ما همراه با حزب های مترقی و وطن پرست سوریه ، علیه آن چه که تا کنون یکی از بربرمنشانه ترین تجاوز امپریالیستی دوران پس از جنگ جهانی دوم شناخته می شود مبارزه می کند ، مبارزه ای علیه افراطی ترین وبنیادگراترین جنبش های رادیکال محکوم شده بین المللی این کشور مانند " جبهه نصرت" ،" داعش " و "القاعده "

این مبارزه تجسم عملی مقابله علیه برنامه های سلطه امپریالیستی در جهان و به ویزه در منطقه است که "خاورمیانه جدید " خوانده می شود.

تا این لحظه ده ها هزار نفر کشته شده اند ، صد ها هزار نفر دیگر زخمی شده اند ، هزاران خانواده مجبور به مهاجرت به مناطق آرام تر در داخل وخارج سوریه شده اند . آسیب ها بی شمارند ، هزاراها کارگاه وکارخانه های صنایع کوچک ومتوسط نابود شده است و نیز بسیاری از ساختار های بزرگ صنعتی ، هدف های زیر ساختی ، مدرسه ها ، بیمارستان ها ، هدف های باستان شناسی وشهرهای باستانی درهم شکسته اند . نفت سوریه و دیگر ثروت های مردم ربوده و به ترکیه قاچاق می شوند که رژیم آن با سازمان های تروریستی متحد شده است . ارزش این آسیبها حدود ۲۰۰ میلیارد دلار امریکا بر آورد می شود .

مردم سوریه همراه با دولت ، ارتش سوریه ، و نیروهای سیاسی ترقی خواه کشور ، شجاعانه در برابر این تجاوز از آغاز آن در سال ۲۰۱۱ مقاومت کرده اند .

تروریست هایی که این حمله را علیه سوریه انجام می دهند از بیش از ۸۰ کشور آمده اند، و از سوی قدرت های امپریالیست جهان ومتحدان آن ها حمایت می شوند.

تهدید اکنون به خارج سوریه و منطقه ، به دیگر مناطق و کشورها ، همچون کشورهای اروپایی نظیر فرانسه ، بلژیک درحال گسترش است . اکنون تروریسم پدیده ای جهانی است ، و دولت امریکا حامی شماره یک این برنامه انجام شده از سوی تروریست ها و مزدورها تلقی می شود . کارشناس های کشورهای غربی و پتانسیل مالی رژیم های ارتجاعی عرب یعنی عربستان سعودی وقطر با همکاری ترکیه حمایت و پشتیبانی برای سازمان تروریستی را فراهم می کنند.

در رو در رویی با این شرایط پیچیده و دشوار ، سوریه از فدراسیون روسیه تقاضای کمک کرد .

مسکو سوریه را با حمایت مورد نیاز برای مقاومت در برابر این تجاوز بربرمنشانه تجهیز کرد .

کمک روسیه دولت های غربی و رژیم های ارتجاعی منطقه ، ترکیه ، قطر ، عربستان سعودی آشقته کرد ، چون این حمایت به صورت ریشه ای تعادل قدرت را در میدان های نبرد تغییر داد ، و به سوریه برای مقاومت کلی جنگ شش ساله کمک کرد .

سوریه به مبارزه خود در دفاع از مردم سوری و آزادی تمام خاک سوریه از تجاوز ادامه خواهد داد .

دولت سوریه به تمام جوامع جهانی دلیل این کمک از فدراسیون روسیه را اطلاع داد .

۱- این کمک به درخواست دولتی قانونی انجام می شود

۲- طبق منشور سازمان ملل و تمام قطعنامه های جهانی ، از دخالت هر کشوری برای حمله یا دخالت در امور داخلی هر کشور دیگر ی جلو گیری می کند.

۳- هر کشور تحت حمله ای ، طبق قانون های جهانی و قاعده ها حق دفاع از خود را دارد.

سوریه هم زمان که نیروهای قانونی به دفاع از سوریه و آزاد کردن خاک اشغال شده از تروریست هایی ، که تلاش می کنند قانون های به ۱۵۰۰ سال عقب برگشته خود را تحمیل کنند ، و مرتکب تشنه به خون ترین جنایت ها می شوند ، ادامه می دهند ، از راه حل سیاسی بحران بر مبنای پایان دادن به خونریزی ، و خالی کردن تمام مناطق اشغال شده از نیروهای تروریست خارجی ، و نیز برگزاری انتخابات دموکراتیک در کشور و آغاز کردن گفتگوی فراگیر ملی با گروه های اپوزیسیون به ویژه حزب های کشور حمایت می کند . با این حال تروریست ها ، با داشتن رابطه با گروه های معین اپوزیسیون ، به شکل دائمی به گروه هایشان برای حفظ جنگ با دولت ، و شکست روند های سیاسی مبتنی بر کنفرانس های ژنو ۱ و۲ و نیز همایش وین و توافق بین طرف های روسیه و امریکا فشار وارد می کنند .

رفقا

هنوز در سوریه به ویژه در شهر حلب ، دومین پایتخت کشور خون ریخته می شود ، ۷۵ درصد از خاک آن از سوی ارتش عربی سوریه ومتحد های آن آزاد شد اما در سوی دیگر تروریست های حلب از هر متارکه ای برای نجات جان غیر نظامی هایی که از آن ها بعنوان سپر انسانی استفاده می کنند خود داری می کنند .

رفقا ، حزب ما مایل است حقایق زیر را به اطلاع برساند

ü متجاوز و قربانی را هم تراز قرار دادن قابل پذیرش نیست .

ü قانون های بین المللی اجازه دخالت در امور داخلی هیچ کشوری را نمی دهد، کاری که تروریست ها و حامی های آن ها در سوریه انجام می دهند، درخواست برکناری رئیس جمهور اسد در حقیقت موضوعی است که تنها توسط مردم سوریه تصمیم گرفته می شود .

ü متجاوز ها تنها طرفی هستند که مسئولیت کامل تلفات و آسیب ها ی کشور را بعهده دارند.

ü تجاوز علیه سوریه همراه با کارزار رسانه ای امپریالیستی ، که میلیارد ها دلار امریکا از سوی سیا و عربستان سعودی برای آن پرداخته می شود ادامه دارد . از طریق این رسانه حقایق موجود در باره رخ داد ها در کشور تحریف می شوند و این اطلاعات ( تحریف شده ) در سراسر جهان پخش می شود .

ü عراق نیز تحت تجاوز همانندی است ، و مردم عراق در برابر آن مقاومت می کنند ، و وظیفه تمام نیروهای ترقی خواه جهان حمایت از مقاومت شجاعانه خلق های عراق و سوریه علیه تجاوزهای تروریستی جهان است .

رفقا

حزب های ترقی خواه سوریه در اصل برای نجات شرایط زندگی مردم ، به ویژه دروضعیت های جنگ و در محاصره اقتصادی نا عادلانه علیه خلق سوریه مبارزه می کنند.

هر چند ، سوری ها ، در تمام سال های تجاوز امپریالیستی ، وطن پرستی ، و حفظ زندگی مستقل دموکراتیک مترقی آن را ثابت کرده اند ، اما مردم سوریه هم زمان از راه حل های سیاسی بحران پشتیبانی می کنند.
۷۷۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵