سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ستمگران جهان اکنون می دانند، می توانند قدرت را با قتلعام حفظ کنند

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بهرام یزدیان

عنوان : آنکه ناموخت از گذشت روزگار/هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
آقای مسعود کرمانیان محترم نوشته اید: " در سوریه باید یک دولت ملی تشکیل شود با کمک جامعه جهانی..."!!!
آیا مقصودتان از دولت ملی از نوع دولت هایی است که در لیبی، عراق، افغانستان تشکیل شده؟
در مورد مشخص سوریه نیروهای تشکیل دهنده این دولت ملی کدامند، داعش، اخوان المسلمین، جیش الاسلام، احرار الشام، جبهه النصره یا القاعده؟
منظورتان از جامعه جهانی پنتاگون، سیا، ناتو است؟
نوع کمک های مورد نظرتان همان هاست که غربی ها به مردم کشورهای یادشده ارائه داده اند، بمب و کشتار و آوارگی و فقر بیشتر؟
شما درست می گویید که این جنگ به نفع اسرائیل است، اما به نتیجه مداخلات "جامعه جهانی" در منطقه را توجهی ندارید. متاسفانه هیاهویی که رسانه های غربی راه انداخته اند و اکثر رسانه های فارسی زبان که طوطی وار بدان دامن می زنند، پی بردن به آنچه در سوریه، لیبی و یمن می گذرد را دشوار کرده است. باید کمی در جستجوی اخبار کوشاتر بود. خوشبختانه منابع مستقل و قابل اعتماد هنوز کم نیستند. کافیست به کنفرانس مطبوعاتی طرفداران صلح که اخیرا در مقر سازمان ملل برگزار شد رجوع کنید تا به عمق جنایات صورت گرفته در سوریه توسط متحدین غرب پی ببرید:
http:www.youtube.com/watch?v=TdBbQYYB۱oc
۷۷۴۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۵       

    از : سیاوش ک

عنوان : کشتار برای قدرت
میلیونها انسان با تظاهرات به جهان نشان دادند که خاندان اسد را نمی خواهند ولی متا سفانه جوابشان گلوله بود و بس. کشتار اسد باعث رشد جر یانات افراطی متفاوت شد و کشورهای مختلف هم بر اساس منافع خود از انها بشکلی حمایت کردند تا داعش ظهور کرد و بجای مبارزه با اسد بجنگ کردها و مخالفان اسد شتافت و اکثرا از بمبا رانهای جدی روسیه و اسد هم معاف ماند.

اسد و اردوغان هم راضی بودند که مخا لفانشان توسط دولت اسلامی بفدادی از بین می روند.
سپاه قدس هم با بسیج هزاران مزدور افعانی و عراقی و لبنانی وارد جنگ داخلی و حمایت از اسد شد. با شکست داعش شیعه در سوریه اسد و خامنه ای دست یدامان پوتین شدند تا از گرداب و با تلاق نجاتشان بدهد.

بمبا رانهای و حشیانه در حلب شهر را ویران کرد و هزاران نفر هم کشته و زخمی شد ند و بحران جنگ هنوز ادامه دارد.

اسد باید مانند بن علی می رفت و باعث نابودی مردم سوریه و نابودی شهر ها هم نمی شد.
دخالت روسیه برای نجات یک دیکتا تور یک نقش امپر یالیستی را مشابه امریکا برای ان به ثبت می رساند.

حلب ویران و اشغال شد و شهر پالمیرا یکشبه تقدیم داعش شد.
۷۷۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : مسعود کَر ما نیان

عنوان : قتل عام مردم با کمک بیگا نگان برای قدرت
بشار اسد بدون دخالت پو تین حکومتش را از دست داده بود نیروی هوای او روسیه است و نیروی زمینی اش دهها هزار نفری که علی خامنه ای از لبنان و أفغا نستان و ایران و عراق جمع نمو ده است و هز ینه دهها میلیارد دلار از سر مائه مردم محروم ایران. دخالت خامنه ای در عراق و سوریه و سرکوب سنی ها عامل رشد ألقا ئده و جریان فاشیستی داعش گشت. نظام ولائی به بهانه دفاع از حرم و جنگ با داعش دخالتهای خودش را گستر ش داد و منا سفانه جنگ شیعه و سنی را در منطقه گسترش داد که عر بستان و سایر کشورها هم وارد جنگ نیابتی شدند. با کودتا در یمن توسط حوثی های شیعه جمهوری اسلامی به حمایت انها بر خاست و ارتجاع منطقه هم با کمک عر بستان بکمک منصور و دولتش شتا فت.

این جنگ های نیابتی و فر قه ای بسود أسر اییل هست و کار خانه های أسلحه سازی دنیا. بمبا رانهای وحشیاته در حلب یک جنایت جنگی است و مجر مین باید روزی محا کمه شوند. در سوریه باید یک دولت ملی تشکیل شود با کمک جامعه جهانی و گروًههای تروریستی و اسلامی مانند داعش و سپاه قدیم از سوریه و عراق اخراج گر دند.
۷۷۴٣۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : شلوغ بازی های هیستریک برای نپذیرفتن شکست اربابان
رفقای گرامی سایت اخبار روز!
واقعا نمی دانم شما طبق کدام ضوابط و شرایط "نظرات" را منعکس می کند. اینکه فردی بنام نادر بیاید اینجا به هرکس که چیزی مخالف میلش گفته باشد برچسب توده ای و ... بودن بزند و به یک حزب و یا انسانی که نقشی در بحث جاری ندارند توهین کند، ارزش منعکس کردن دارد؟ اینکه این فرد با آزادی حلب تمام خواب های کودکانه خود را برآشفته دیده و بیمارگونه دنبال مقصر می گردد بر من روشن است، اما جای این عقده گشایی ها اینجاست؟
مخالفان این فرد هم اگر بخواهند با منطق وی وارد بحث شوند، می توانند وی را عامل یک نهاد امنیتی حال داخلی یا خارجی، یا مزدور فرقه رجوی و امثالهم معرفی کنند. که البته به بیراهه هم نرفته اند!
موضوع بحث این است که در این مصاحبه تمام پروپاگاندای دروغین غرب از زبان یک فرد مدعی چپ به خورد خواننده داده می شود. وقتی نظر حزب کمونیست در مقابل آن آورده می شود برای معرفی صداهای دیگر در بین چپ های سوریه است. این روشنگری چرا باید کسی که بی غش باشد را تا این حد عصبانی کند که بی دلیل به دکتر محیط و دیگران توهین کند؟ و اگر چنین کرد چرا باید این مزخرفات وی را منعکس کرد؟
۷۷۴٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : ابتذال نظری در زورق تحلیل ژئوپلیتیکی
آقا یا خانمی که دچار سرگیجه شده اید مشکل شما و توده ایسم آن است که بجای درک دینامیسم مبارزه طبقاتی و فهم دلایل وقوع انقلاب سوریه و حتی برآمد داعش و اسلام سیاسی در کل بر مبنای مبارزه طبقاتی فوری به تحلیل های ژئوپلیتیکی و بازی شطرنج بین قدرتهای جهانی می پردازید. علت آن است که شما اساسا به نیروی توده و خودانگیختگی اعتقاد ندارید و نهایت هوش تئوریک شما در کسی مانند مرتضی محیط متبلور می شود که برای انتخاب ترامپ بشکن می زند و پوتین را قهرمان ضدامپریالیست خود می داند.
شما بدون آن که زحمتی به خود داده تا از آن چه در اقصی نقاط سوریه جریان دارد با خبر شوید به شبه تحلیل های آبکی پناه می برید و وجدان انسانی خود را با حمایت از یکی از سفاک ترین دیکتاتوری های منطقه که مسئول کشتار نیم میلیون انسان در سوریه است فراموش می کنید.
۷۷۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : ارام

عنوان : کمونیستها و حفظ قدرت
این کمونیستها بودند و هستند که باکشتار و قتل عام مردمان خود قدرت را (زیر لوای دیکتاتوری پرولتاریا) حفظ میکردند.
۷۷۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : سیمین محمودی

عنوان : مقاومت در برابر پیشروی داعش
جناب کاربر گرامی. باید به شما حق داد از اینکه از اثرات نابودکننده جنگ به جد به خشم آمده اید. هیچ انسان آزاده ای نمی تواند اینهمه ویرانی و آدمکشی ها را ببیند و هیچ نگوید. مورد سوریه را باید کمی عمیقتر به آن نگریست بدون اینکه لحظه ای به این همه ویرانی ها و از بین رفتن انسانها چشم پوشید. من با شما موافق هستم که اسد در آغاز و حتی قبل از تظاهرات مردمی می باید فضای سیاسی کشور را آزاد می گذاشت که نکرد. این مسئله در مورد ایران هم صادق هست. ولی فضای غیر آزاد یک کشوری، هیچ کشوری، نباید دلیلی گردد که امپریالسیتها و کشورهای مرتجع منطقه در امور داخلی آن کشور دخالت کنند. دخالت غرب و کشورهای منطقه تنها در چارچوب تبلیغات نبود. آنان از طریق *آزادسازی عراق و در پس آن لیبی* داعش را بسیج نموده به سلاحهای سنگین مجهز کردند. آنچنان مسحلهشان نمودند که عراق به همراه سوریه هم نتوانست جلو پیشرفتشان را بگیرد. اگر لیبی را از بین نمی بردند، داعش نمی توانست به سوریه حمله کند و اگر داعش در سوریه و عراق نابود نگردد، کشور بعدی که هدف اصلی غرب بود، کشور خودمان ایران می بود. یادمان هم نرود که گویا سازمان ملل به تمام کشورها هشدار داده بود که به هر طریق ممکن بر علیه داعش بجنگند. دخالت در امور داخلی هر کشوری محکوم است. ولی شرکت ایران و روسیه در جنگ بر علیه داعش از یک طرف خواست سازمان ملل و از طرفی و این دومی مهمتر است، درخواست کمک دولت قانونی سوریه از ایران و روسیه بود. جنگ نابرابری که آدمکشان داعش (ارتشی از بسیاری از کشورهای اسلامی) براه انداختند از طرف دولتهای غرب و کشورهای منطقه، ترکیه، عربستان سعودی و قطر هدایت و پشتیبانی می گشت. باید دید در برابر پیشروی داعش که قصدش هجوم به ایران هم بود، نقش ایران و روسیه مثبت بود یا منفی. داعش و غرب آغاز کننده جنگ در عراق و سوریه بودند. آیا باید در برابر این ارتش ببرمنش ایستادگی کرد و این ارتش را نابود کرد یا بر عکس باید پشتیبانشان بود. نابودی این ارتش که جنگ را بر مردم بی گناه سوریه و عراق تحمیل نموده بود امر مثبتی هست. اگر ایران و روسیه تنها نظاره گر این جنگ نابرابر می بودند بدون شک تمام منطقه و از جمله ایران توسط داعش ، این دستهای دراز شده آمریکا، در خون و آتش می سوخت و شما و من بیشتر از این متاثر می گشتیم. بنابراین روشن است که هر دو کشور ایران و روسیه هم در این میان به منافع خودشان می نگرند. منافع ایران در این بود که اگر در بیرون از مرزهای ایران با داعش نجنگد، داعش وارد ایران میگردد . و چون وارد شد، بیرون نمودنش غیر ممکن می بود و نابودی شهرهای ایران را به همراه می داشت. همان که بر حلب رفت. روسیه هم منافع خودش را دارد. در اینجا آمریکاست که به تمام منافع روسیه حمله ور گشته و دور تا دور روسیه را از طریق انقلابات مخملین و دروغین محاصره نموده. همه جا هم دولتهای شدیدا راست را به حکومت نشانده. این به معنای دفاع ار روسیه نیست بلکه بیشرمی غرب و بخصوص آمریکاست که در همه جا دخالت می کنند و دیگری را مجبور می نمایند که در جنگی نابرابر دخالت کنند. دشمن مردم منطقه در حال حاضر نه روسیه است و نه ایران . دشمن این منطقه غرب است و در راس آن آمریکا و اسرائیل. اگر آمریکا و هر کشور دیگری برای *نجات* مردم ایران قصد حمله به ایران را داشته باشند باید شدیدا بر علیه این دخالت مقاومت کرد و اگر حمله کرد برای خارج نمودنش باید تنها و تنها بر عیله او جنگید و وظیفه دولت ایران هم هست که از روسیه کمک بطلبد. *خداوند* چنین روزی را نیاورد. یاد داریوش همایون افتادم که در جایی گفته بود اگر آمریکا به ایران حمله کند دوش به دوش ارتش ایران و در کنار محمود احمدی نژاد بر علیه آمریکا می جنگد. یادمان هم نرود که او یک سلطنت طلب بود .
۷۷۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۵       

    از : سرگیجه

عنوان : کاربر محترم دوبار جهش کنید!
شاید جهش برای این خوابرفتگی شما مفید باشد. تا بتوانید مسائل حهانی را بهتر درک کرده و به یکی تو بگو و یکی من بگم های داخلی تقلیل ندهید!
۷۷۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : داستان ناتمام توده ایسم
بعضی کامنتها این حسن را دارد که نشان دهد اگر چه از حزب توده به لحاظ سازمانی و مادی چیزی نمانده و بقایای آن در دهه هشتم نهم عمر خود دوران بازنشستگی را در سایتهای راه توده و پیک نت و نظایر اینها به قلم زنی مشغولند اما توده ایسم به عنوان یک شکل تفکر هنوز به نشو و نما ادامه می دهد و بعضی شرمگینانه به تکرار همان خطی که در بعد از انقلاب ۵۷ از "شکوفایی جمهوری اسلامی"، "تشکیل جبهه متحد خلق به رهبری امام خمینی"، "تسلیح پاسداران به سلاح سنگین" طرفداری می کرد امروز به همان سبک و سیاق خود را آشکار می کند.
نخست حزب به اصطلاح کمونیست سوریه. چنان از حزب کمونیست سوریه به عنوان رفرنس یاد کرده اید که آدم فکر می کند این حزب بلشویک است نه همان المثنی حزب توده خودمان. حزب به اصطلاح کمونیست سوریه از قماش همان احزابی است که با چسبیدن به قدرت عملا همه اعتبار خود را از دست دادند و جنبش های سیاسی در خاورمیانه را تقدیم جریانات ارتجاعی کردند. جالب است که در یک سال اول انقلاب سوریه بارها به وبسایت "حزب کمونیست سوریه" مراجعه می کردم تا ببینم چه موضعی درباره اعتراضات وسیع مردی دارد کلامی مشاهده نمی کردم. به قول معروف سوریه را آب برده بود و به اصطلاح این حزب را خواب. احزاب استالینیستی خاورمیانه کاریکاتوری از احزاب کمونیستی هستند. یکی مانند این حزب سوریه بخشی از دستگاه بوروکراتیک دیکتاتوری اسد می شود و دیگری در ائتلاف امریکاساخته عراق شرکت می کند. بنابراین چنین جریانی نمی تواند منبع و رفرنس باشد.
درباره سوریه به طور اخص و تحولات اجتماعی به طور اعم این سوال مطرح می شود که یک نیروی سیاسی چطور مواضع خود را تعیین می کند. آیا چیزی به نام استراتژی که محصول تحلیل شرایط اجتماعی اقتصادی است وجود دارد یا نه؟ یا صرفا یک تصویر مغشوش و گیچ کننده و یک توازن لحظه ای جلوی ماست به طوری که به سبک پست مدرنها اصلا نمی توانی موضعی دراز مدت اتخاذ کنی. به گمانم هر کسی به قانونمندی تحولات اجتماعی باور دارد معتقد است که این تحولات، شامل جنگها و انقلابها، بر اساس علل معینی اتفاق می افتند و موضع گیری نیز بر حسب این شمای کلی امکان پذیر می شود. سخن کوتاه کنم. آیا در سوریه یک رژیم دیکتاتوری فاسد که در سالهای اخیر با اتخاذ سیاستهای نئولیبرالی به تشدید فقر و نابرابری منجر شده بود حاکم نبود؟ آیا رژیم سوریه تافته جدابافته بود یا از همان قماش رژیمهای فاسد خاورمیانه بود که انقلابات بهار عربی خواستار سرنگونی آنها شد؟ فرق اسد با مبارک و بن علی چه بود؟ آیا در سوریه یک جنبش عظیم مسالمت آمیز علیه رژیم براه نیافتاد که با سرکوب وحشیانه رژیم به یک جنگ تبدیل شد؟ و آیا اگر در این جنگ سپاه پاسداران و ملیشیای مزدور افغانی پاکستانی و در آخر کار بمباران وحشتناک روسیه نبود می توانست دوام بیاورد؟
آیا ماهیت انقلاب با صرف حضور این یا آن جریان یا این یا آن اتفاق جزیی یا عمده عوض می شود؟ آیا در جهان معاصر که سرمایه داری دچار انشقاق و از هم گسیختگی مفرط شده است همسویی های انقلاب در هر کشوری با نیروهای ضدانقلابی داخلی یا بین المللی چیزی عجیبی است؟ آیا اگر امروز یک جنبش اعتراضی در چین یا عربستان یا هر جای دیگر شروع شود بعید است که نیروهای ارتجاعی و ضدانقلابی نیز به خاطر منافع خود به طور مقطعی علیه حکومتهای موجود وارد عمل شوند؟ این نهایت بزدلی و کوته فکری است که معتقد به وجود انقلاب اجتماعی بود اما یک دفعه به طرفه العینی و با حضور یک جریان ارتجاعی مانند جن از بسم الله ترسید و بزدلانه حمایت از انقلاب را شست و کنار گذاشت؟ انقلاب سوربه، مانند انقلاب مصر و تونس، بر اساس دینامیسم های درونی شکل گرفت و نهایت کوته فکری است که با حضور این و آن گروه ارتجاعی دست از حمایت از آن شست. اگر چنین است که باید جنبش فلسطین را به خاطر جنایات فوق ارتجاعی نظیر حماس و جهاد اسلامی که در عقب ماندگیشان با همتاهای عراقی و سوری فرقی ندارند را فراموش کرد.
اما خانم سیمین محمودی خیلی شسته و رفته و شکیل امکان وجود سه جبهه را منکر شده که باید به خاطر این شهامت در گفتارشان از ایشان تشکر کرد. بسیار خوب. ایشان معتقند که سازمان های چپ ایرانی به غلط معتقد به وجود سه جبهه هستند؟ اگر نه سه تا پس چند تا؟ ایشان می گویند دو تا. یعنی اینکه از سه جبهه - ۱، جبهه انقلاب و دمکراسی خواهی، ۲ جبهه امپریالیسم، و ۳ جبهه جریانات اسلام سیاسی - اولی وجود واقعی ندارد. آن چه می ماند دو جبهه است. جبهه امپریالیسم و جبهه جریانات اسلامی. خب این سوال پیش می آید ایشان در کدامیک از این جبهه ها قرار می گیرند. مشخصا ایشان جبهه امپریالیسم را رد کرده اند. تنها جبهه ای که باقی می ماند جبهه اسلام سیاسی است. و مشخصا ایشان به ایران اشاره می کند. آیا ایشان معتقد است در دو جبهه متقابل جمهوری اسلامی و امپریالیسم ایشان اولی را انتخاب کرده؟ اگر چنین است سوال بعدی پیش می آید که سرقفلی این جبهه مال کیست. یعنی ایشان حاضر می شود زیر علم جمهوری اسلامی برود یا جمهوری اسلامی تحت فرمان ایشان درآید، و پرواضح است که تصور دومی از تصور وجود جبهه سوم بسیار خیالی تر و موهوم تر است. بنابراین ایشان به جمهوری اسلامی می پیوندند و لابد برای کار خود توجیهی دارند که شنیدنش ملال آور نخواهد بود.
کوتاه سخن آنکه، بعد از سی و اندی سال از ظهور جمهوری اسلامی، پس از سه دهه سرکوب و کشتار و نابود کردن انقلاب ۵۷، متوجه می شویم انتقاد از خود آبکی توده ایستها چقدر قلابی است. گویی ما در سال ۵۹ ایستاده ایم و گویی یک انقلاب بزرگ توسط رژیم جمهوری اسلامی در خون هزاران انقلابی خفه نشده است. همان گفتمان فرصت طلبانه همان بزدلی بین بد و بدتر لولیدن هنوز از سوی بعضی دنبال می شود هر چند شرمگینانه.
اکنون که با چراغ سبز ترامپ، پوتین و اسد و رژیم ایران یکی از جنایتهای بزرگ معاصر را رقم زده اند این چپهای قلابی باید در تقلای حل مخمصه نظری و سیاسی جدید خود که همسویی با پرزیدنت ترامپ است باشند.
۷۷۴۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

    از : کاربر

عنوان : مخالف و موافق محکوم است!
مخالفان چرا از نقش پلید و کثیف ایران در این جنگ نمی گویند و موافقان چرا نمی گویند که غرب بر چه مبنائی در آغاز اعتراضها در سوریه نیروهای ارتجاعی اسلامی را مسلح کرد و آن جنبش عظیم دمکراتیک را به چنین ورطه ای کشاند؟ مخالفان چرا نمی گویند که سردار قاسمی لجن در عراق و سوریه چه می جوید؟ موافقان چرا جنایتهای جنگ افروزان آنسو را کمرنگ می کنند؟ چه جنایتها که همه شان نکردند، مردم را با نشانه های باستانی و تاریخی بی مانند شان نابود کردند، موصل، حلب، دمشق، تدمر (پالمیرا) شهرهائی که در هر گوشه اش نشانی از تاریخ باستانی خاورمیانه و شرق بود، شهرهائی با تاریخ پنج هزار ساله، یادگار فرهنگهای بزرگ سومری، آشوری، بابلی و آرامی را نابود کردند. می روند تا تاریخ خاورمیانه را سراسر پاکنند، بگوئید این جنایتها به سود کدام نیروها در منطقه است؟
۷۷۴۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست