سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نئوکان ها نرفته؛ برگشتند! - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حافظه تاریخ

عنوان : «زندانی» شدن در داده های فلسفی اجتماعی ـ سیاسی (گذشته)، تعصب و تعبد کور را بدنبال دارد. 
جناب خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی، شاعر بزرگ سده هشتم ایران در خصوص طرفداران « ..یست ها» از قبیل مارکسیست، لنینیست، بوداییست، اسلامیست، مائویست، ماکیاولیست تاچریسیت، و و . پیامی بدین مضمون دارد؛ غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ، زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. همانگونه «پیامبر» محمد آخرین فرستاده آسمانی نیست، مطمینآ هم مارکس آخرین فیلسوف اجتماعی، سیاسی و بقولی از یکی نظردهندگان « پدر علم اقتصاد سیاسی» نیست و کتاب کاپیتال وی هم ناتوان در حل مشکلات اقتصاد امروزی(گلوبالیسم) است. من متفق القول در این بیان این نکته هستم که «.. مارکس (همانند دیگر فلاسفه اجتماعی سیاسی گذشته و بانضمام «پیامبران» ) شکل دهنده تفکر در یک مرحله تاریخ بشر بوده» و نه بیشتر. پیروی تعصب بار از هربینش اجتماعی جهانشمول خرابیها و ناله ها بجا گذاشته و تاریخ گواه بر آن دارد. ما تنها با رها شدن از « ...یست ها» و در پناه آزاد اندیشی و بدور از تعصبات کوته بینانه و با توجه با ویژیگیهای حقیقی هر جامعه قادر به پیدا کردن راه حل روشن ولی دشوار اجتماعی خواهیم بود. بایستی عینکهای که فقط«سیاه و سفید» می بیند و عمده کارشان «خود سانسوری» است، بدور انداخته شوند. انسانهای آزاده در اصل محتاج هیج عینک و کوله بار « ….یست»ها و با هر «فلسفه» اییکه رنگ تعلق(چاکرانه) دارد، نیست و روزا لوگزامبورگ و کارل لیب کنشت در زمان خود از این زمره بودند. «انتقاد» آنها بشیوه سیاسی لنین (...یست) در آنزمان رگهای گردن متعصبان کور جانبداران «..یست ها» را همانند رگهای گردن حزب اللهی های ایران ببزرگی چماق هم عیان نمود و عاقبتش را هم تاریخ بثبت رساند.
٣۲۴۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : آیدین نقیبی

عنوان : نسل جدید زنان و دختران
خوشحالم که نسل جدید دختران و زنان سبز ایران وارد صحنه شده اند. من البته برای استادان خود همواره احترام گذاشته ام و جناب دکتر را نیز همواره دوست داشته ام و از او بسیار آموخته ام ایشان همواره برای من و سایر دانشجویان نه استاد که دوستی صمیمی بودند به حرف هایمان گوش میدادند و با حوصله هرکاری می توانستند انجام میدادند. ماجرا به آن شوری هم که خانم دکتر اسکندری گفته اند نیست. آقای دکتر علاوه برسختگیری همیشه درخود بودند انگار چیزی ایشان را از درون آزار می داد. حالا ما بزرگ شده ایم. هرکدام در کشوری پراکنده شده ایم اما خوشحالم که ایشان کما کان شاداب هستند و نوشته شان سرشار از طنزی زیبا بود. از لوندی خانم مونیکا که بگذریم واقعا من هم معتقدم که آمریکا درجهان از زمان بیل کلینتون شکست خورده. ولی در ایران نسل جدید نه به دنبال آمریکا و نه به دنبال بنیاد گرایی و و نه در جست وجوی چپ است. نسل ما شادی میخواهد. شادی و عشق و سرمستی.
٣۲۴۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : مرضیه لاجوردی

عنوان : کدام متد آقای صبوری؟
آقای صبوری محترم! سلام.
این دوست نازنین شما بقول دکتر محیط جز خودش کسی را قبول ندارد. اگر شما در تمام نوشته ایش یک خط یافتی که بکی از جریان ها و افراد سیاسی موچود را تایید کرده باشد من از همین تهران به شما یک هفته شام با مخلفاتش خواهم داد. من این آقای دکتر را می شناسم و زمانی شاگردش بودم . پایان نامه یی در باره ی هابر ماس نوشته بودم و برای مشاوره نزد ایشان بردم . نیم نگاهی انداخت و پس از کنار گذاشتن گل و یک هدیه ناقابل که اصلا جنبه رشوه نداشت و فقط برای دوست داشتن بود گفت " به تر از هابرماس پیدا نکردی؟ "
البته بعد گل را برداشت و هدیه ام راپس داد و گفت این ها که اصلا به چپ اعتقادی ندارند شما می خواهی زوری چپشان کنی. و گفت هابرماس دوست گرمابه گلستان علی رضا بهشتی ست و یک رفرمیست بیش نیست. حالا آواز دهل شنیدن از دور خوش است. در تمام دوران شکوفایی جنبش سبز ایشان هرگز حاضر به کمترین حمایتی از موسوی و کروبی نشدندو گویی با سبزها پدر کشتگی دارند در تمام مصاحبه ها و نوشته شان احمدی نژاد را ول کردند و یقه موسوی را گرفتند . البته تمام اینها قبل از انتخابات نیز بود و ایشان همیشه از خاتمی به عنوان یک شبه لیبرال مرتجع یاد می کرد. آیا این انصاف است. انصاف است کسی به نام رد " بورژوازی ملی " دکتر مصدق را بکوبد. لطفا جواب دهید.من را ناامید کردی احمد آقای صبور. که خیلی هم البته بی تعارف صبوری.
٣۲۴۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : خواننده نظرات

عنوان : تدریس مارکس در دانشگاه ها دلیل تایید فرضیه های او بوسیله آن دانشگاهها نیست.
در دانشگاه های معتبر جهان، همه تئوری های اقتصادی و نتایج بدست آمده از آنها تدریس می شود و مورد نقد و بررسی قرار می گیرند، و فرق نمی کند که این تئوری مارکس باشد یا کینز. بنابراین چون مارکس در دانشگاهی تدریس می شود نباید فرض کرد که حتما مارکس مورد تایید آن دانشگاه است. در همین دانشگاههای معتبر، ایدئولوژی ها و عملکردهای نظامهای توتالیتری مثل شوروی سابق و آلمان نازی هیتلری را هم تدریس می کنند ولی اینرا هیچکس نمی تواند به حساب تایید این ایدئولوژی ها بوسیله دانشگاهها بگذارد همانطور که تدریس مارکس را هم در دانشگاهی نمی توان به حساب تایید آن گذاشت.

تدریس مارکس در دانشگاه ها دلیل تایید فرضیه های او بوسیله آن دانشگاهها نیست.
٣۲۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : احمد صبوری

عنوان : تقاضایی خاضعانه از جناب منتقد
ممنون از بنده نوازی و اینکه مرا مورد عنایت قرار دادید. آشنایی من با نام دکتر قره گوزلو بسیار کوتاه مدت است . در این مدت می بینم هرگاه ایشان مقاله ای می نویسد که خوب هم می نویسند عده ای هجوم می آورند و روش نقد وی را مورد انتقاد قرار می دهند و همه هم گویا از روی یک نوشته مشترک می نویسند که نقدش صحیح نیست و غلط است. تنها مطلب انتقادی ۱۵ خطی انتشار یافته علیه قره گوزلو از یک بچه بازاری مجاهد بریده بود که فرق سوسیالیسم و جامعه توحیدی تک طبقه را هم نمی فهمد و مطمئن هستم مارکسیسم را از طریق جزوه ۱۴ صفحه ای عسگری پور اگر آنرا هم خوانده باشد یاد گرفته ودر این ۱۵ خط ایشان قید می کند که از قنداق وی مارکسیسم را رد کرده بوده است. این عامی بخودش زور نمی دهد که برود ببیند مارکس را دوست داشته باشی نداشته باشی متفکر قدری است جزو دروس دانشگاهی معتبرترین دانشگاه ها مارکس یاد می دهند مارکس پدر علم اقتصاد سیاسی است .مارکس شکل دهنده تفکر در یک مرحله تاریخ بشر بوده فقط تبلیغات قره گوزلو که نیست. بهر روی خواهشی دارم. اگر ممکن است بخاطر انسانیت یک نقد سنگین جدی بنویسید و روش نقد قره گوزلو را مورد بررسی قرار دهید اگر مارکسیست هستید نشان دهید که وی مارکس را نمی فهمد و اگر غیر مارکسیستید دلایل غیر علمی بودن متد بررسی قره گوزلو را روشن فرمائید. واقعآ من شخصأ مدیونتان خواهم بود.
٣۲۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : خ منتقد

عنوان : اصلاح امور
دوست عزیز آقای صبوری - متاسفانه نه حمایت های سر سختانه شما ازاندیشه های به قلم اورده شده آقای قر گزلو و نه اصل مطالب ایشان فاقد پشتوانه علمی است . از تعیین تکلیف برای جهان سر مایه داری که بگذریم و نگاهمان را به مبارزات مردمی داخل معطوف کنیم وبقول شما اولین قدم برای حرکت را نقد بدانیم . حمله غیر منصفانه ،تهیج کننده و غیر علمی به کلیه گرایش ها و فعالان و مبارزان سیاسی و اجتماعی را نمی توان نقد بارورانه تلقی کرد.ضرورت تشخیص شرایط سیاسی و درک سیر تحولات اجتماعی اولین گام برای ارائه نقد علمی است . به خاطر داشته باشید شعار های اولترا کارگری حد اقل هفتاد سال است که در کشور بر سر زبان های سرخ روان است و به خاط داشته باشید هم نویسنده مقاله و شاید هم شخصص شما هنوز منتقد سر سخت حزبی هستند در یک مقطع کوتاه با عدم درک شرایط بورژوازی ملی را زیر ضربات خود قرار داد بطوریکه حتی پس از اصلاح سیاست و جان گذاشتن بر سر حمایت خود از دولت ملی مصدق هنوز هم ازدرد صفات و القاب تحمیلی در رنج است. پیروی از سیاست انتر ناسیالیستی حاکم بر جریانات چپ ان زمان شق دیگری از قضیه است که ابزاری است برای تخطته همین سیاست اولترا چپ انان . موفق باشید
٣۲۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : احمد صبوری

عنوان : من درد مشترکم مرا فریاد کن(پاسخی به سمیرا شاهمرادی)
نمی دانم از کجای نوشته من در جواب به خانم دکتر اسکندری که گویا استاد علوم اجتماعی است استنباط عصبانیت و تند خوئی نمودید. صحبت من با استادی بود که بفرض من نه برای امرار معاش که بر اساس دانش و درک این مشغله را انتخاب کرده است. به وی یاد آوری کردم که روش ومتدالوژی تحقیق در علوم اجتماعی استاتیک نیست هر تحقیقی در این حوزه از نقد آغاز می شود قره گوزلو در حوزه تخصصی خود به نقد اجتماعی- اقتصادی انتخابات مجلس نمایندگان آمریکا پرداخته و نتیجه می گیرد که دوران حکومت های کینزی(لیبرال و سوسیال دموکرات کلاسیک) سپری شده برای اثبات مدعایش گردش حوادث را از دوران تاچر-ریگان تا عصر کنونی فهرست می کند ونتیجه گیری می کند که آنچه در آمریکا رخ داده نه یک استثنا بلکه یک قاعده است. وی در ضمن گوشزد می کند که آنچه از رفاه اجتماعی در اروپا بدست آمد و باقیمانده محصول جنبش مهار شده کارگری بوده و می باشد. وی توصیه می کند که اگر این جنبش این چنین توانا بوده که می توانسته دست آوردهایی همچون آموزش همگانی وبهداشت برای همه به ارمغان بیاورد چرا شایسته آن نیست که گامهای بلندتری بردارد؟در انتقاد به روش و متد بحث قره گوزلو استاد محترم نیشخند می زند و می گوید مدتی به قره گوزلو وقت می دهم برو فرانسه را سوسیالیست کن.

من بر اساس بد و خوب روزگار با بیماران سرطانی، بسیار سر وکار دارم بسیاری از آنها در سنین جوانی و در یکی از این مهتاب شبها و در اوج تمنای زندگی از دست می روند تحقیقات تا کنون نتایج محدودی به ارمغان آورده اما از همه این تلاشهای نا فرجام هر لحظه تجربه گیری می شود و امید به حل این معضل بیولوژیک ضامن شور و اشتیاق هر لحظه محقق است. تعجب در این است که بنظر استاد منتقد در علوم اجتماعی دردی برای درمان کردن و معضلی برای حل کردن موجود نیست همه چیزدر جهان خوب است و عالی و نیازی هم نیست دانشجویانمان را برای حل هیچ نا دانسته ای تربیت کنیم تنها وظیفه محقق دانشگاهی توجیح وضع موجود است بالاخص نئولیبرالیزم مسئله بزرگی نیست اگر هم باشد مسئله امروز ایران نیست!!. اگر محصول حاکمیت نئولیبرالیسم در جهان بجز یک فقره ۱۲۲۰۰۰ جنایت در عراق و تل انبار شدن ثروتی معادل ثروت نا خالص ملی آمریکا در دستان نازنین و عاشق پیشه و با حال کمتر از صد هزار نفر است ! آیا یک فرهیخته به منتقد نئولیبرالیزم باید بگوید برو کشکت را بساب(نتیجه نشست و بر خواست با ابراهیم نبوی)این روش نقد علمی و دانشگاهی است؟
سرکار خانم شاهنده می دانم شما بخشی از نسل جدیدی ها مثل بسیار بسیار از نسل قدیمی ها نمی خواهید مرضیه احمدی اسکوئی و ادنا ثابت و لادن و نسترن آل آقا و غزال آیتی ومهرنوش ابراهیمی و صبا بیژن زاده و طاهره خرم و زهره مدیر شانه چی وگلرخ مهدوی و پوران یدالهی و مینا طالب زاده و روزا لوگزامبورگ شوید می دانم!! حتی در دوران ما نسل قبلی ها هم فقط تعداد بسیار بسیار محدودی کاشفان چشمه ، کاشفان فروتن شوکران ،جویندگان شادی در مجری آتشفشانها ، شعبده بازان لبخند در شبکلاه درد ، با جاپائی ژرف تر از شادی، در گذرگاه پرندگان بودند.لزومی هم ندارد که آنگونه شوید.اما توجه کنید که بورژوازی عقب مانده دلال ما جائی را سبز نخواهد کرد این بورژوازی تا خرخره وابسته است در کالیفرنیا زندگی خواهد کرد و در ایران حکومت. مهر ورزی شما تنها با امحاء سرمایه داری تحقق خواهد یافت.
ای دیر یافته! با تو سخن می گویم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های ترا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست.
سر سبز تر باشید از جنگل
٣۲۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣٨۹       

    از : خ منتقد

عنوان : عدم چاپ
متاسفانه اخبار روز از درج چند خط نوشته بدون اظهار نظر تند یا خلاف اخلاق مطبوعاتی خود داری کرد که روش مطلوبی نیست . مختصر کلام این بود که هواخواهان عدالت اجتماعی نمی توانند چون هواداران اسلام صدر اسلامی به دوران گذشته دور حتی اگر شخص مارکس باشد تکیه کنند بقول اقای قر گزلو صد سال از انقلاب اکتبر گذشته است و تحولات باور نکردنی اجتماعی مهر خود را بر تاریخ کوبیده و راه های جدید باید جستجو کرد وگرنه نیاز نیست برای رد سرمایه داری از هر جناح و مسلکی که باشد سینه دراند و شعار داد حداقل صد سال که میشود این شعار های بی نتیجه سر داده میشود موفق باشید
٣۲٣۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣٨۹       

    از : سمیرا شاهنده

عنوان : بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
من هم با خانم دکتر موافقم و معتقدم دوران کارگران و دیکتاتوری در عصر دموکراسی و حقوق بشر سر آمده و این صحبت ها و مقالات دکتر فراگوزلو و دوستانش مانند آقای صبوری به درد انتشار در پراودا ی ۱۹۱۷ می خورد. خود آقای دکتر نیز اعتراف کرده اند که ساعت شان روی عدد ۱۹۱۷ متوقف مانده این اعتراف دقیق ترین جمله یی ست که من از ایشان شنیده ام. خوب دوستان شما هزاره سوم را به ما بسپارید و خود بروید پیش مارکس و رزا لوکزامبورگ. ما که حرفی نداریم. آمار آقای صبوری پیش از آن که واقعی باشد هیستریک است . جهان تازه دارد از شر استالین و خمرهای سرخ راحت می شود ما می خواهیم سبز باشیم. شادو سرحال. نمی خواهیم مثل شما فرن نوزدهمی ها سرخ باشیم. ما به جای شاملوی اخمو ترجیح می دهیم فریدون مشیری بخوانیم
بی تو مهتاب سبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
این ترانه را با جسارت به مشوق تحصیلی ام آقای قراگوزلو اخمو تقدیم می کنم و برایش دنیایی سبز و شاد آرزو دارم. بر خلاف تصور آقای صبوری کامنت خانم دکتر اسکندری خیلی با مسما و به موقع بود.شما اگر از پس دو سال بیمه و سارکوزی بر آمدید من با تمام توان به شما می پیوندم.شاید پیروزی کارگران فرانسه کمی لبخند را برای آقای دکتر به ارمغان بیاورد.
سبز
تویی که سبز می خواهم
سبز باد و سبز شاخه ها
این شعر هم تقدیم آقای احمد صبوری که این همه عصبانیت خود را کنترل کند. سمیرا همه را دوست دارد و از جنگ و خون ریزی بیزار است. زنده باد صلح.
٣۲٣٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : تمام احزاب حاکم در دولتهای اروپایی( غرب، شرق) در خدمت غول گلوبالیسم قرار دارند.
آیا ما مدتها وارد آندورانی نشدیم که بورژوازی و خورده بورژوازی معنی اولیه و کلاسیک خودرا از دست داده و تهی از جوهر و کارآمدی اولیه خودگشته است؟. آیا امروز سیستم سرمایه داری بشکل جهانی که در قالب گلوبالیسم تجسم پیدا کرده و باز خوانی جدید از رابطه کار و کارگر و کارفرما (کاپیتال) طلب نمیکند؟.آیا تعریف طبقه کارگر در شکل کلاسیک خود و انقلاب پرولتری در فرم هژمونی خواهی طبقه کارگر مارکسیست ـ لینیستی با توجه به انسجام جهانی سرمایه داری بقوت خود باقیست؟
آیا بیان این مطلب « برای گذار از جامعه ی سرمایهداری به سوسیالیسم عمل سیاسی لازم ‏است. پیروزی چنین فرایندی به طور مطلق فقط یک راه دارد: تقویت جنبش کارگری به منظور ایجاد یک جنبش اجتماعی فراگیر سوسیالیستی. ‏واضح است که در این جنبش – که هژمونی آن با طبقه ی کارگر است..» نشاندهنده برداشت سطحی و دگم و آیه وار از مفاهیم سیاسی اجتماعی نیست؟. بعد از فروپاشی اردوگاه کاپیتالیسم دولتی (شوروی سابق) انتظار میرفت (البته در حد آرزو ) دوران زندانی بودن ایده و بینش سوسیالیسم در زندانهای مخوف افکار لنین ـ استالینی در سیستم سرمایه داری دولتی از یکطرف بپایان برسد و از جهت دیگر فشار و جلوگیری از نشر و افکار سوسیالیسم توسط کشورهای سرمایه داری و استعمارگر غرب برداشته شود. تا ایده سوسیالیستی در بستر آرام بتواند راه تکاملی خود را بیابد. البته اثرات منفی دو فاکتور فوق الذکر که باعث عقیم شدن رشد ایده سوسیالیسم از اوایل قرن بیستم ببعد شد قابل برآورد نیست. و روشنفکران «چپ» دنیای آزاد هنوز که هنوز است مشغول لیسیدن زخمهای بجا مانده از آن دوران هستند. من با نویسنده مقاله همنظرم که در تمامی کشورهای که جزیی از سرمایه داری جهان هستند، صرفنظر از اینکه کدام حزب در راس امور مملکت باشند، دارای سیاست مشترک در جهت رشد و انسجام سرمایه هستند. دوران سوسیال دموکراسی براند، کرایسکی و پالمه گذشته و در موزه ها(کتابها) باید آنها را پیدا کرد.مقاله بسیار وزین و قابل تعمق است و بایستی مورد توجه جریانات «چپ» وطنی قرار بگیرد تا پوستین کهنه خود را بخاطر نیازهای امروزی زحمتکشان نو نمایند و با انتخاب تعاریف جدید از مفاهیم طبقاتی و استثمار،بستر استراتژی مبارزه بحق زحمتکشان را هموار نمایند.
٣۲٣٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست