سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اپیدمی سانسور و سرطان انتخابات - علی عبدالرضایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مهران همایون فر

عنوان : پاسخ به علی انوش
در پاسخ به علی انوش
آقای انوش در کامنت خود هم گنگ حرف می زند هم بی انصافی می کند به چند دلیل! اول اینکه مشخص نمی کند کجای مقاله عبدالرضایی ربطی به درد دل دارد. دوم اینکه نمی نویسد چرا این مقاله علمی نیست و منظورشان از مقاله علمی چه جور مقاله ای است. بعد هم چون نمی داند عبدالرضایی در ایران نیست و اگر هم بخواهد نمی تواند نقشی در کارناول انتخاباتی که در ایران برگزار می شود داشته باشد ادعا می کند چون عبدالرضایی نمی خواهد نقشی در این کارناوال مضحک داشته باشه کاسه زهر را سر می کشد و هرگز مشخص نمی کند کجای مقاله کاسه زهر را سرکشیده بعد هم در نهایت بی انصافی رویکرد تئوریک عبدالرضایی در این مطلب را به متون فقها ربط می دهد و هرگز آدرس نمی دهد که تاکنون کدام فقیه چنین رویکردی داشته است که اگر چنین فقهایی داشتیم اینهمه دچار ابتذال و ارتجاع نبودیم. من فکر می کنم جناب علی انوش برای اولین بار متنی از عبدالرضایی خوانده و نمی داند اگر مدی در کار باشد که نیست از اوایل دهه هفتاد عبدالرضایی چنین می نوشته و نسبت به متن های قبلی او چیز نوظهوری از لحاظ تحلیلی درکار نیست. و آخر اینکه معمولا مخاطب نوشتار عبدالرضایی طبقه الیت جامعه و روشنفکرهاست و به جناب انوش حق می دهم که نوشتند این جور متون به درد مردم نمی خورد
۷۹۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : علی انوش

عنوان : ناله های شیک
فرقی است میان نقد علمی و درد دل کردن. نویسنده با چنان دل پری به دنیا نگاه می کند که تصور می‌شود بعد از پایان نوشته، برای اینکه نقشی در این کارناول مضحک نداشته باشد، درجاکاسه ی زهر را سرمی کشد. این نگاه از قضا بعلت داغدیدگی شدید جامعه ایرانی، در میان اقشار بخصوصی، میتواند مقبولیت زودگذری بیابد.
چون از طرفی شیک است و پر زرق و برق، از طرف دیگر داغدیده.
کما اینکه حرف های شیک دکتر شریعتی، هنوز خریدارانی دارد. در تاریخ از اینگونه شیک گویی ها بسیار است. اما هیچکدام جز ایجاد
هیاهو، جای یک تحلیل علمی را نگرفته اند. نکته ای که آقای سیروانی و دوستان دیگر به آن اشاره کرده اند، در نوشته ی آقای عبدالرضایی اتفاقی نیست. بلکه کاملا عمدی و در مرکز تلاشی است که ایشان برای گفتن چیزهایی دارند، که دیگران نمی گویند. اما از شوربختی، کلمات و شیوه ی استدلالی را برگزیده است، که اگر چه شیک و نوظهور به نظر می‌رسد، اماچون تاتو و خالکوبی های جدیدا مُد شده، ریشه های کهنه و فرسوده ای دارد. با رجوع کوتاهی به رسالات فقها، میتوان این نحوه ی اندیشه را، که جهان مکر(کارناول) شیطان است، و نیز این طرز بیان راکه واژه ها را از تنبان بیرون می کشد ، به صورت جامع تر و بی پرده تر دید. اینگونه کهنه سرایی ها به سبک جدید، بیشتر از آنکه گرهی از دردهای مردم بگشاید، کاسه گردان درد روشنفکریست. مانند قدقدهای بلند مرغی که بجای تخم، آبگینه ی لیچی زمین می گذارد.
۷۹۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : اسماعیل داودی

عنوان : همدرد، نه همراه
سلام آقای علی عبدالرضایی
می توان در مورد دست به عمل زدن و اشتباه کردن، خطر کردن و خطا رفتن یا احتمالا موفق شدن، بسیار سخن گفت. اما دوست عزیز، اشتباه کردن در عرصه ای فراتر از فرد، و در مقولات سیاسی و اجتماعی، اشتباه در مثلا یافتن آدرس میهمانی یا ... نیست که هزینه آن ساعتی تاخیر و عذرخواهی از میزبان یا ... باشد.
ما در ایران در شرایط واقعی زندگی می کنیم، نه در شرایط مطلوب. در چنین شرایطی، هر حرکت و عملی که میزان زیان را حتی اندکی کاهش دهد و بتواند اوضاع را حتی اندکی بهتر کند؛ همان درست است.
با شما به عنوان انسانی آسیب دیده، می توان ابراز همدردی کرذ، اما هرگز نمی توان موافق شما و دنباله رو شما شد.

شهروندی از ایران که تا این لحظه مصمم به شرکت در انتخابات است!
۷۹۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : صادق راستی

عنوان : جوابی به کامنت آزاد سیروانی
شما که پراکنده گی مقاله ایراد می گیرید بی آنکه توجهی به قطعه نویسی در ارائه سریالی بحثی طولانی به اسم انتخاب می گیرید هنوز نمی دانید چگونه انتقاد کنید! ( شعف نویسنده از"خودروشنفکرپنداری"ش چنان نیاز آلود است که خدشه در آن را دور از انصاف می بینم) این چند جمله نحیف یعنی چه؟ سراسر کامنت شما جز وارد کردن خدشه هیچ هدفی ندارد پس چه را دور از انصاف می بینید؟ اینکه عبدالرضایی منش سانسورگری در حکومتهای دینی را محصول درک کج شان از سکس می داند چه ربط به شل کردن تنبان دارد؟ ( اماابتدایی ترین نظم فکری را از دست دادن و خرده خیال های خود را به قبر نام آورانی چون باختین و دیگران بستن. اعوجاج روحی حزن انگیز است که هوای پهلوانی در میدان اندیشه را دارد) این چند جمله را هم باید زیر سریال دوم که آنجا به باختین می پردازد می نوشتی تا خواننده احتمالی تان گیج نشود ضمنن منظورتان از خرده خیال احتمالا خرده ایده ست! اینکه عبدالرضایی وقت می گذارد و در سریال دوم با توجه به نظریه کارناوالی میخائیل باختین درباره بالماسکه های انتخاباتی ایران می نویسد چه مربوط است به ایده ای را به ناف کسی بستن؟ خلاصه اینکه من نمی دانم چرا آوردن سه تا کلمه کافدار باید اینهمه تعادل روحی تان را بهم بزند طوری که اصل را به کل، فدای فرع کنید. من این نوشتار سریالی عبدالرضایی را درباره انتخابات یک اتفاق می دانم. کمتر پیش آمده ببینم با رویدادهای سیاسی چنین تئوریک برخورد کنند
۷۹۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : مصطفا جعفری

عنوان : سیرک
انتخابات چیز خوبی ست اما مشروط به اینکه بتوانی انتخاب کنی، ما فقط ادای دموکرات ها را در می آوریم، حق انتخاب داریم اما گزینه هامان از پیش تعین شده است مثل تمام چیزهای دیگری که درظاهر قضیه خودمان انتخاب کردیم اما در اصل به خوردمان داده اند.
دقیقن مثل برخورد همین دوست عزیز(آزاد سیروان ) که از کل این مقاله به بند تنبان رسید
۷۹۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : اسرار تنبان و زمین کثیف انتخابات
شعف نویسنده از"خودروشنفکرپنداری"ش چنان نیاز آلود است که
خدشه در آن را دور از انصاف می بینم. اگر ایشان روشنفکری را در
شُل کردن تُنبان و فرزانگی را در دلیری از فاش گوییِ اسرار نهان در
زیرجامه می دانند. چرا باید مزاحم ایشان شد؟ بگذار تا قیامت
این اسرار را عیان کند. اما مشکل اینجاست که اسرار توی تُنبان چه ربطی به انتخابات دارد که ایشان سرِنوشته را در سه گفتار طولانی آنجا کج کرده اند؟ خب دسته ای رأی به این یا آن می دهند و دسته ای نمی خواهند رأی بدهند و تحریم می کنند. میشود دموکرات، آنارشیست، مارکسیست یا پیرو هر "ایسم" و مکتب دیگری بودیا نبود و استدلال نمود و انتخاب کرد. اماابتدایی ترین نظم فکری را از دست دادن و خرده خیال های خود را به قبر نام آورانی چون باختین و دیگران بستن. اعوجاج روحی حزن انگیز است که هوای پهلوانی در میدان اندیشه را دارد. این پهلوان می گوید رأی نمی دهم تا رییسی انتخاب شود و ازاین راه تخت و بخت این رژیم فرو ریزد. باید پرسید خب پهلوان شما که این را می دانید چرا با انتخاب مستقیم رئیسی، خود زیرخم این هیولای فقاهتی را نمیگیرید وبر زمین نمی زنید تا جان همه را از این شر خلاص کنید؟
لال شوم اگر بخواهم بر ردای روشنفکری نویسنده گردی بپاشم. این ردا هزار بار زیبنده ی ایشان باد! اما اگر ایشان چون فقها اسرار تنبان را افشا کنند، موفق تراز آن خواهند بود تا خود را در این زمین کثیف انتخابات آلوده نمایند.
۷۹۰۲٨ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست