سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در ایام انتخابات، دروغ بزرگترین مشخصه ی سیاست در کشور است - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بهنام باغبان

عنوان : مزخرف و یاوگو "بولشیت bollshit. دورغگو. ۶ کاندید ریاست جمهوری اسلامی و مشخص ها ان
با سلام به رفیق تابان عزیز و خسته نباشید.

"بولشیت"و یا مزخرف، یاوگو را نباید هم ردیف دروغ دانست، که از پایه فرق دارند.
"بولشیت"و یا مزخرف گو هیچ ارزشی و احترامی به حقیقت قایل نیست ، بر عکس دروغگو یک قسمت حقیقت را می پزد، ان قسمت حقیقت را که به نفع اوست می پزد.
دروغ و "بولشیت"و یا مزخرف در بعضی موارد نقاط مشترکی دارند، هر دو راست و رک نیستند، واقعیت را بازگو نمی کنند.
اما راست و رک نبودنشون یکی نیست.
ان کسی که دروغ می گوید، رک و راست گو نیست، او عمداً یک قسمت حقیقت را غیر حقیقی بیان می کند، تا شنونده را از حقیقت بدور کند.
اما ان کسی که "بولشیت"و یا مزخرف گو هست. بر عکس، راست و رک نیست، بدلیل اینکه کاملاً بی تفاوت هست انچه او می گوید حقیقت و واقعیت دارد و یا نه. از دیده او یک موضوعی ،،،را که مطرع می کند ، می تواند واقعیت داشته باشد و یانداشته باشد. او عمقاً بی تفاوت هست.

به بدین جهت، در عمل "بولشیت"و یا مزخرف گوها نسبت به دروغگو ها برای جامعه خطرنکترند. و ضربه بزرگی به جامعه می زنند.
"بولشیت"و یا مزخرف گوها حقیقت براشون مهم نیست!

بنظرم تمام کاندیدها ریاست جهموری (۶ کاندید) بخصوص در این دوره این مشخص ها "بولشیت"و یا مزخرف و دروغگوی دارند، البته هر کدام در یک و یا چند مورد ، اقتصاد، فرهنک ، فساد، سیاست ، کشتار ،،،

موفق باشید
۷۹۴۰۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : انتخاب بین ...
آدم بعضی وقت ها از این همه دانایی دیگران شاخ در می آورد وحسودیش می شود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باید گفت
وقتی صحبت از انتخاب و انتخابات می کنیم؛ یعنی یک گزینه دوقطبی یاگزینه چند قطبی را در پیش رو داریم
حال در این گزینه ها ممکن است مهندسی شود ویا نشود
در برخورد با گزینه ها هرکس با توجه به آرمانش و یا ایده لوژی که خود را موظف به پی گیری دستوراتش می بیند عمل می کند
مثلا در فرانسه ای که در روند تکاملی آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در جایگاه خاصی قرار گرفته، گزینه هایش بگونه دیگر سازمان دهی می شوند ویا می یابند و در جا های دیگر به گونه ای دگر.
از دیدگاه یک چپ، انتخاب فرانسه می تواند؛ یک انتخاب بین بد وبدتر باشد که دیگران انجام می دهند
اما از دیدگاه دیگری، انتخاب بین خواسته که بدی در مقابلش قرار گرفته است باشد ویا انتخابی که می خواهد تفکر خطرناکی را به عقب بزدند و یا یک تفکر ویرانگر را حذف کند.
در دمکراسی، مردم در انتخابات، تاثیر افراد را در زندگی هفت یا هشت ساله خود را نیز پی خواهند گرفت چون در پی این هستند اثرات اقدامات آنانرا در همین دورانی که خود زندگی می کنند ببینند و از آرامشی نیز برخوردار شوند. همین مسائل است که پای شیادان و فریبکارانان با دادن وعده به میان می آید
که برخورد منتقدین با اعمال فریبکارانه ی فریبکاران، خود به چند شکل رخ می دهد:
بعضی که با دمکراسی مشکل دارند این را بهانه می کنند برای رد دمکراسی و بطریقی القا می کنند که نیاز به قل چماقی است که همه چیز را راست و ریس کند و....
اما آنانی که به دمکراسی اعتقاد دارند، به سمت افشاگری اعمال فریبکاران می روند یا موفق می شوند یا نمی شوند اما چون عمر آن انتخاب شده طولانی و مادام العمر نیست خطاکاری جامعه و یا مهندسی های انجام شده زود برملا می گرددو....
در جمهوری اسلامی با تمام مهندسی کنندگی اش به جایی رسیده که انتخاب روحانی،
دارد تبدیل می شود: به انتخاب بین حذف تفکری که موتور کشتار را دارا بوده وهست و تفکری که می خواهد جامعه به آزادی های شهروندی برسد؛
پس انتخاب بین بد وبدتر بی معنی است؛ این گفته، فقط یک ژست روشنفکری منزه طلب را نشان می دهد.
اینکه شخصی با دیدگاه چپکی در پی خواسته بیش از حد راستکی غیر واقعی خود شود از آن اقدامات خاص است. مثل: آقای ( ع- ار)
۷۹٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : به اخبارروز
مطلب پایین بانام کیا از من نیست.

ادرس کامپیوتر من را در نظر داشته باشید
۷۹٣۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : ابوالفضل محققی

عنوان : ادامه مطلب فواد عزیز
فواد جان من اعتقاد ندارم که روحانی جنبش سبز را به بنفش تقلیل داد .جنگی نا برابر ومیدانی دردست دشمن . سرکوب خشن و وحشیانه که رمق از تن جنبش گرفت ورهبران آن را دستگیر کرد آن دادگاه ها وادامه حصر چه ما به خواهبم وجه نخواهبم جنبش سبر با وجود تنوع خود از سرخ تا سبز زیر رهبری موسوی جان داشت و تا کنون نیز او نماد آن است .این جنبش سرگوب شد .این جنبش اگر ارتش سرخ هم بود زمانی که چنین سرکوب شد باید عقب می نشت با سر که نمی توان بر میخ کوبید .تنوع آن هم مزید بر علت . به نظر من اتفاقا جنبش بنفش به دادش رسید وتوانست جلوی اضمحلال و فروپاشی آن بگیرد واندگی از تلخی شکست به کاهد ایا تو واقغا اعتقاد داری که جنبش سبز می توانست با همان سیما و تاکتیک در خیابان ها به مبارزه ادامه دهد ؟ به نظرمن روحانی آن را بی اثر بکرد و خفه اش ننمود . حداقل زیر چادر بنفش آن را جمع کرد ومانع از آن شد که آن همه نیروی جوان به مامی از صحنه خالی شود . امروز بدنه جنبش بنفش همان افراد جنبش سبزند این رای دهندگان که از اسمان نیامدند . به نظزم این زیبائی یک جنبش تودهای است که قادراست فارغ از رنگ در اشکال مختلف به مبارزه ادامه دهد . .تو فواد جان به خواهی نخواهی مجبوری این بدنه سبز را ببینی واز بدنه سیاه رئیسی تفکبک کنی تو .فرق غمل های بی سر در میدان را با هزاران جوان عاشق می دانی چقدر دلم مب خواست این نیرو با پرچم سرخ اگر نشد سبز حرکت کند وشعار های حداکثری من را بدهد آما افسوس در حال حاضر شعار های حداقلی من را با پرجم بنفش می دهد . من از او حمایت می کنم .این حداقلی است برای شکستن نقشه حاکم جبار و فریاد زیر گوش حاکم جبار که انتخاب تو را قبول ندارم .هنوز جنبش سبز زنده است . وبی همه چیزی به عنوان رئیسی را نمی پذیرم همین این دوره را چنین می بینم !
۷۹٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : ابوالفضل محققی

عنوان : فواد عزیز
فواد عزیزم به عنوان (کسی) هم به خوانی دوستت دارم چرا که پیوند خونی ترا با آزادی خواهی می شناسم وخلوص درون را .اما هر کدام به گونهای به روند ها نگاه می کنیم ودر ضمن من دیگر پیر تر از آن شده ام که قیام کنم و واقغا نیز شادی در آیندهای نه چندان دور ناتوان از قیام قیزیکی چه می شود کرد .کلامت سخت وآن میکده که باهم پا نهاذیم باید چنان باشد تا زمانی که آتش عشق در دل ما نمرده هر دوی ما را عزیز بدارد واین حد اقل (تساهل وتسامح )است .واما از نظر من انتخابات یک فرصت است وبزرکترین فرصت برای تاثیر نهادن حتی در همین جمهوری ابتر .نه من عاشق چشم وابروی روحانی ام ون تو!اما هر دو به حال استخوانی خرد کردهایم وتجربه حاصل از آن حداقل به من یاد آوری می کند که ازاین حداقل استفاده کن ونقش اندک خود را به بزن .(من نیز حوصله بحر می پزم ) اما در جائی که بحرنیست وابگیری کوچک است تلاش می کنم تا رسیدن به بحر از همین حداقل استفاده کنم.ودر حد وسعم اگر نمی توانم ابروی این گربه زیبا را یکشم حداقل مانع از در آورد چشم او گردم .گاه ممانعتاز بالا آمدن سلاخ ها عین سیاست است .واین جاست که نمی توانی سلاخ خون چکانی مانند رئیسی را با روحانی برابر کنی .در فاسد ترین رژیم ها هم تفاوت است .نصیری با داریوش همایون یکسان نبودند.از نظر من در حال حاضر کوبیدن واز دور خارج کردن رئسی کاری بزرگ است و یک وظیفه سیاسی وانسانی .هیچ انسانی با حداقل بینش سیاسی رئیسی را باروحانی برابر نمی کند وخواهان ریاست جمهوری رئیسی نمیگردد. اگر آمد این کپی به مراتب بدتر و اژدها شده تر از احمدی نژاد ما هم مقصیرم . ما هم در گشودن در این بطری سهیم .ادامه دارد
۷۹٣٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : در جواب به جناب تابان و دیگر هموطنان گرامی
جناب تابان از پیشکسوتان چپ ایرانی! روشنفکرتر و آگاهتر از این حرفهاست که نداند خامنه ای ملعون با راه انداختن سیرک انتخابات رئیس جمهوری و بازی گرفتن چندتا دلقک کاندیدا چه اهدافی دارد و به چه نتایجی میخواهد برسد. در باره اش زیاد نوشته یا گفته شد و همه روشنفکران چپ هم بخوبی ماهیت ضد مردمی نظام اسلامی او را خوب میشناسند. ولی متاسفانه با همه شناختی که چپها یا کل اپوزیسیون از سیستم فاسد و جنایتکار این رژیم ملاها داریم ۳۹ سال دست روی دست گذاشتیم و شاهد نمایشات مضحک رژیم هستیم و اجازه میدهیم که کارش را با سرکار گذاشتن مردم درمانده ایران طبق معمول پیش ببرد. وقتیکه با ارزشها و معیارهای دموکراسی و آزادی ساختار حکومتی این رژیم اسلامی عقب مانده را مقایسه بکنیم پیشاپیش باید واژه ای بنام رای دادن و انتخابات را در این نظام سراسر فریبکاری و دروغگوئی پاک کرد تا مردم بیش از این سرکار گذاشته نشوند. از دو حال خارج نیست یا ما مخالف رژیم ملاها هستیم یا موافق به دلایل مختلف. کمی موافق و کمی مخالف یا مابینش نمیشود! اگر صدها دلیل داریم بگوییم که این رژیم آخوندی با ساختارش دیکتاتوری ولایت فقیهی است و بجای قانون مدنی باید قانون شرع اسلام اجرا شود دیگر این مسخره بازی انتخاب رئیس جمهور و ادای دموکراسی را درآوردن برای چیست؟ لابد برای خرکردن خودشان و همفکرانشان و بازی دادن مردم ساده لوح! در این میان اگر روشنفکران چپی مثل جناب تابان به این حقیقت که رسیدند با این رژیم بر اساس ساختار سیاسی غلطش کار به جائی نخواهیم برد حتی با جناح اصلاح طلبش و کارنامه ۳۹ سال گذشته این رژیم در همه زمینه ها بسیار سیاه و ننگین است پس چرا نباید با اعلام تحریم انتخابات بعنوان ابزار فشار بر روی رژیم ملاها استفاده کرد تا شاید سر عقل بیایند و قدرت را بدست نمایندگان واقعی مردم بدهند نه نوکران خودشان! خب اگر همه مثل جناب تابان فکر کنند که " من نظر خودم را به طور صریح اعلام کرده ام هر چند اعلام هم نمی کردم، آبی تکان نمی خورد." با گفتن "آبی تکان نمیخورد" خودش بنوعی دست کشیدن از مبارزه است چونکه با آبی تکان نخوردن چیزی هم با دخالت من و شما عوض که نمیشود پس تسلیم شویم یا بی اعتنا و بیخیال به سرنوشت خود و هموطنان درمانده؟ شاید تسلیم شدن نتیجه خسته شدن از سالیان طولانی مبارزه بیهوده و یا کهولت سن آدمی باشد؟ ولی جناب تابان ملا جنتی را ببینید چطور با بالای ۹۰ سال روز و شب برای نظام اسلام کذائی اش میجنگد و کار میکند! برخی چپهای ایرانی راحت طلب شدند و الفبای مبارزه را یا بلد نبودند و یا فراموش کردند چونکه تن به سازش دادن بی دردسرتر و راحتتر است؟ اگرچه جناب تابان در نوشته ای در بحث مربوط به نبرد مسلحانه چریکهای فدائی خلق در زمان شاه دیکتاتور را بعنوان رادیکالیسم در شرایط لازم قابل قبول و رد نکردند یا نمیکنند پس چطور در مقابل دیکتاتوری اسلامی که حتی بدتر از دوران شاه سابق است راههای رادیکال بر علیه ج.ا. را قبول ندارند وقتیکه میبینیم به هیچ گروهی حق فعالیت اپوزیسیون خارج از مجلس هم داده نمی شود؟ به نظرم اگر جناب تابان به اعتقاد قبلی خودشان وفادار میماندند که سندش هست که گفته تا زمانیکه شرایط دموکراتیک در ج.ا. حاکم نباشد او و سایت اخبار روز شرکت در انتخابات ج.ا. را توصیه نمیکنند بهتر بود. ولی حالا در موضع خود باصطلاح تخفیف داده و میگوید حق تصمیمگیری رای دادن یا ندادن "تصمیم فردی" است. پارادوکسی؟
در جواب کوتاه به کاربران طرفدار تز "احمدی نژاد" ابله بهتر بود یا موسوی و دیگر مزدوران رژیم ملایان باید بهشان یادآور شد که قبل از انتخابات ( انتصاب توسط رهبری! ) کاندیدها یکسری شعارهای دلخوشنک برای فریب دادن مردم میدهند ولی در عمل طبق معمول موانع متعدد مثل ولی فقیه و سپاه و بسیج و غیره سر راه خود دارند که هر آدم رفرمیستی را در عمل فلج میکنند و ناکارآمد. موضوع مثل فساد اقتصادی و غیره را میشود با قانونگذاری و کنترل و جرایم سنگین حل کرد ولی از آنجائیکه نظام اسلامی پوشالی است فقط میتواند با خریدن یا باج دادن به یکسری به حیات ننگ خودش ادامه بدهد و برای همین همه در این سیستم فاسد ج.ا. دزد و پدر سوخته مثل خود ملاها در میآیند! هیچ احدی نمیتواند این نظام ضد مردمی و فاسد حکومت اسلامی را اصلاح کند چونکه حیات هر زالوئی در خون مکیدن بهتر تضمین میشود. ساختار حکومت اسلامی خودش مروج فساد و دزدی است چونکه غیر از آن نمی شود از مردم سواری گرفت. ذات و ماهیت این نظام اسلامی و سرانش دزدپرور و جنایتکارپرور است و برای همین تنها راه نجات ایران و مردمش سرنگونی این رژیم ملاهاست و جدائی دین از سیاست!
۷۹٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : بنده خدا

عنوان : در مورد مقایسه ی احمدی نژاد و خاتمی
یک موضوعی که در مورد مقایسه ی احمدی نژاد و خاتمی مورد کم لطفی قرار گرفته است این است که سوال نباید به این شکل مطرح شود. احمدی نژاد نتیجه و ماحصل رفرم خاتمی در جمهوری اسلامی بود.
۷۹٣٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : هم میهن هموطن

عنوان : پاسخ به آقای بهنام گلنام
پاسخ به آقای بهنام گلنام
با درود
ما ایرانی ها در پردازش داستانهای یک کلاغ و چهل کلاغ تبحر داریم. از منظر جزائی جلاد و قاتل مرتکب یک موضوع واحد می شوند و آن قتل است! اما از منظر جامعه شناسی انگیزه ها و نوع قتل هر یک از این دو قاتل قابل بحث و بررسی و تفکیک است . احمدی نژاد جلاد نبود هم چنان که خاتمی تدارک چی قاتل نبود اما احمدی نژاد حکم جلادی داشت که مقتول را زجر کش نمی کرد و با یک ضربه به حیات وی پایان می داد تا زجر کش نشود در حالی که خاتمی حکم قاتل بیرحمی داشت که از زجر کشیدن مجروح تا آخرین لحظه مرگ لذت می برد!
شما به آمار و عملکرد دولتهای بعد از انقلاب در نظام جمهوری مراجعه کنید و بعد این آمار و ارقام به شما می گویند دولت آن سردار سازندگی کذائی بزرگترین فساد اخلاقی و چپاول اقتصادی و غارت اموال ملی را انجام داده است به همین جهت بود که جامعه در حال انفجار بود که آقای خاتمی تدارکاچی برای نجات و سرپوش گذاشتن بر آن همه فساد و فقر و جنایت به صحنه آمدند!
در طول حیات جمهوری اسلامی تنها فردی که ابهت آیت الئه ها و رهبر نظام را به چالش کشیده احمدی نژاد بوده. گفتن چنین واقعیتی به مهنی دفاع از چنین موجودی نیست اما نمی توان چشمها را بست و گوشها را پنبه گذاشت!
با مهر
هموطن
۷۹٣٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : تابان

عنوان : در مورد اظهارنظر دوستان
اول. آقای سرکوهی گرامی. من اگر موضوعی در نظرم باشد می نویسم و همیشه نوشته ام. بقیه ی دوستان هم همت کنند. پذیرش این موضوع که باید مسایل چپ نوین را به بحث گذاشت، خودش قدمی به جلو است.

جناب اردلان گرامی. حکم های سنگین را به آسانی نمی شود داد. به خصوص در زمینه ی مسائلی که مربوط به تاکتیک هاست نتیچه گیری های استراتژیک کردن می تواند به خطاهای بزرگی بیانجامد. به نظر من باید کسی که خودش را «چپ» می داند را باور کنیم که در صف چپ است. ما تعیین نمی کنیم که کی در اردوی چپ است و کی در اردوی راست، هر چند خیلی به تاکتیک های یکدیگر انتقاد داشته باشیم.

جناب رهگذر. من نظر خودم را به طور صریح اعلام کرده ام هر چند اعلام هم نمی کردم، آبی تکان نمی خورد. بنابر این نمی دانم دیگر باید چکار کنم که رضایت شما جلب شود.

ابوالفضل گرامی. ادعاهایی که شما کرده ای بسیاریش به من مربوط نمی شود. مگر من گفته ام از هر امکانی که برای تعیین سرنوشت مردم است استفاده نکنید؟ موضوع بر سر چگونگی استفاده از این امکانات است و بحث من هم همین بوده است. اصلاح طلبان سیاست را در ایران به رای دادن خلاصه کرده اند و خیلی از دوستان ما هم ان را تکرار می کنند. مگر همین بحث ها و گفتگوها و موضع گیری ها به معنای «دخالت» نیست؟ یک دخالت رای دادن به روحانی است، یک دخالت تلاش برای توضیح این که این انتخابات غیردموکراتیک است و به تغییر مطلوبی نمی انجامد. یک دخالت پر کردن صندوق هاست، یک دخالت خالی نگاه داشتن صندوق ها. بعضی از این حرف ها تبلیغات است که اصلاح طلبان برای بازارگرمی مطرح می کنند. آن ها هستند که سیاست و دخالت را در رای دادن خلاصه می کنند. شما باور نکنید!

جناب بهنام گمنام. من در همین مطلب به موضوع کی از کی بهتر است پاسخ داده ام و اگر هزار بار دیگر هم مطرح شود همین پاسخ را خواهم داد. البته خاتمی بهتر از احمدی نژاد است. اما توجه داشته باشید که احتمالا چهار سال بعد ما مجبور به انتخاب بین رئیسی و قالیباف خواهیم شد و حتما هم یکی از این ها بهتر از ان یکی است. بحث بر سر این است که این سیاست بالاخره به کجا ختم می شود. دارد به سوی انتخاب بین بهترها - یا کم تر بدها - پیش می شود یا به طور مرتب بدترها میدان دار می شوند؟
علاوه بر این، برای کسی که الزاما در این چارچوب سیاست خفه کننده بد و بدتر نمی گنجد می تواند چشم اندازهای دیگری هم مطرح باشد. مثلا به این موضوع فکر کند که در کنار دو قطبی آحمدی نژاد - خاتمی یک دوقطبی دیگر هم می توانست مطرح باشد: سیاست اصلاح حکومت در برابر سیاست تغییر حکومت. خاتمی البته از احمدی نژاد بهتر است، اما سیاست و فکر تغییر حکومت (این را به ابوالفضل گرامی هم می گویم که موضوع احمدی نژاد و خاتمی را پیش کشیده است هر چند آن ها هیچ وقت روبروی هم قرار نگرفتند) با آمدن خاتمی بکل از دستور خارج شد، و اصلاح طلبان و سیاست های آن ها جایگزین سیاست هایی شد که برای یک ایران دموکراتیک مبارز می کردند.
مثال دیگرش، ظاهرا روحانی بهتر از جلیلی بود، اما یک حادثه ی دیگر هم در کنار این اتفاق افتاد. جنبش سبز که مشخصه ی آن پافشاری بر انتخابات آزاد بود تبدیل شد به جنبش بنفش. فکر انتخابات آزاد کنار رفت و دوقطبی هایی مثل جلیلی - روحانی و روحانی - رئیسی دوباره میدان دار شد. حالا شما بگویید: جنبش سبز بهتر بود - که تازه داشت خیلی بهتر می شد - یا جنبش بنفش روحانی که سیاست دوران ۸۸ تا ۹۲ را به طور کامل به سمت راست چرخاند؟!
۷۹٣۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : جه باید کرد؟
رفیق تابان! در بیان احساسات خود استیصال و سرخوردگی خود را نشان داده اید ول دریغ از نشان دادن راه کار برای مردمی که سخت درگیر موضوعی بنام انتخابات هستند.
۷۹٣۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست