سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در ستایش و شناختِ "شادی" - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : هپل هپلی

عنوان : نماد شادی
سرکار نقره کار،

جای بسی خوشبختی است که شما به این موضوع پرداخته اید، آنهم پس از سالهای سال...
هپل هپلی نماد شادی است. نگاه کنید به مقاله ای از آقائی بنام سعید رهنما "انقلاب ۱۹۱۸ آلمان"...وی در بخش نظرات زبان گلایه گشوده است که چرا برخی نام هپل هپلی بر خود نهاده اند. چرا اینها جدی نیستند...چرا خرد گرائی رخت بربسته...و کذا.

آه...، خردگرائی...شما در شرایطی این موضوع را طرح کرده اید، که خرد گرائی سراپای "روشن-فکر-ران" اردوگاه "ای-ران" را بلعیده است.

اما، واقعا مخاطب شما در این مقاله چه کسانی هستند؟ آیا شما مشکل را در شیعه می دانید؟

مگر همین کمونیست های "لنین-عزا" گرفته چیزی از شادی می دانند؟ دپرسیون اجتماعی مردم اردوگاه "ای-ران" ریشه در مذهب دارد؟ حالا از شیعیان کمونیست بگذریم، این همه جشن های درونی در ایران که حتی برخی آخوندها هم پنهانی در آن شرکت می کنند و "چاپ سیاه" می نوشند ریشه در کجا دارد؟

بنظر من اگر شما جهت مقاله تان را کمی دگرگون نکنید، سر از ناکجا آباد در می آورید:

پیشنهاد می کنم، پیش از هرچیز، و هر "روا-نشناس" دیگری، از اگر بخواهد در مورد شادی بنویسد، باید خود از قالب یک روا-نشناس خارج شود.
خود شما، مثلا هفته ای چند بار می رقصید؟
روانشناس در واقع کسی است که می داند چه چیزی رواست و چه چیزی روا نیست. بهمین دلیل من این "علم"!!!!! را علم "روا" نشناسی می نامم.
این "علم"، انسانها را قالب بندی کرده و بدنبال یک انسان تعریف شده ی "سالم" است.
بیش از این در فرصت این کامنت نیست که در این باره بنویسم.

اما، شما نمی توانید شادی را تعریف کنید. این همه کلمه کنار هم می گذارید، ولی بالاخره نمی توانید وارد آن شوید. شادی، سعادت، خوشبختی...این ها همه مشکلات زبان هستند.
خود شما، به تاثیر از تجربیات خارج کشور، متوجه شده اید که فروشندگان هنگام سخن با مشتری لبخند می زنند. و آنرا تصنعی قلمداد کرده اید.

مقاله شما همین جا بپایان رسیده است.

برای شما آرزوی شادی می نمایم.
راستی، من هفته ای سه بار می رقصم. تا چشم لنین پرستها کور!
۷٨٨۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۶       

    از : فردا شاید

عنوان : ؟؟؟؟؟
آقای نقره کار عزیز، من احترام زیادی برای شما دارم ولی در این دنیایی که هر گوشه اش را نگاه کنیم خرابی، فساد، بی عدالتی، زورگویی، فقرو ظلم هست شاد بودن از ته دل امری بسیار مشکل هست. حالا هر چه روانشناسان محترم راه و روش هم نشان دهند، یا تحقیقات آنچنانی با هزینه های کم و زیاد انجام دهند، خانه از پای بست ویران است! ممکن است که روشهاشون اثر کنه ولی نمی تونه شادی عمیقی در دل مردم بوجو د بیاره.
۷٨٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست