سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقش روان شناســی اجتماعــی و ناخــود اگاه جمــعی در انتــخاب ترامپ - اشکبوس طالبی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایران ایلخانی

عنوان : به آقای طالبی،پیروزی ترامپ،یا بی اعتباری افکار فرادستان...
فرادستان یا شریکان دزد و رفیقان قافله،چنان ترامپ ترامپ می کنند که اگر کسی از جنایات افغانستان و عراق و سوریه و یمن و داعش های ایران و ۴۰ میلیون کارتن خواب امریکایی خبر نداشته باشد،دچار این فکر و خیال و توهم میشود که چه فرشته ای رفته و چه دیوی ظهور کرده است،انگارم نه انگار که ترامپ و هیلاری دو روی یک سکه تقلبی اند؛
کسی هم نیست و اگرم باشد،توی این جو زدگی فراگیر،جرات نمی کند که به پیچ و مهره های سیستم برده داری بگوید:فرو *دستان به علت کم سوادی و توهم و بی هویتی،عنان و قید و بندهای اجتماعی و اخلاقی را پشت سر گذاشتند و فریاد زده اند (luck her up)،شما که ادیب و فرهیخته و نظریه پرداز و کارشناس و تحلیل گر و ناظر آگاه مسائل ذهنی و عینی هستید و فرادستان وضع موجودید،چرا از مرز منش دمکراتیک و پرنسیب های اجتماعی و اخلاقی و انسانی عبور کرده اید و نعل وارونه میزنید،مگر یکی از اصول ابتدایی دمکراسی «حکومت اکثریت» نیست،مگر آزادی بیان و اندیشه و انتخاب بر مبنای علاقه و افکار شخصی،یکی از ارکان اساسی دموکراسی نیست،مگر حکومت مردم یکی از بارزترین ویژگیهای دموکراسی نیست،پس چگونه است که از مردم و دمکراسی دَم می زنید و نانش را میخورید،ولی در عمل قائل به استاندارد دوگانه اید،چرا خیار را می بینید و کدو را نمی بینید،چرا وقتی مردم به ترامپ رای میدهند،به آنها انگ کم سوادی و توهم و بی هویتی می زنید و آنها را فرو دستانی می خوانید که قید و بندهای اجتماعی و اخلاقی را پشت سر گذاشتند،ولی پیشنهاد مدونا* آنهم از پشت تریبون رسانه ای که مخاطب و شنوندهِ آن عموم مردم بودند،آنچنان عادی تلقی می شود که حتی صدایی از فی فی میستها هم بلند نمی شود،چگونه است که خنده و کف زدن ترامپ جهت تشویق و ترغیب مردم را امری پوپولیستی میدانید و از وعده جنسی مدونا و سکوت و لبخند تائید آمیز و عدم اعتراض هیلاری خم به ابرو نمی آورید؟
*آمارهای ارایه شده بیانگر آنست که شکست هیلاری نه تنها ربطی به رای مردم فرودست ندارد،بلکه رای مردم فرودست عامل برتری او بوده است و هر چه درآمدهای مالی افزایش یافته،کفه وضعیت به نفع ترامپ سنگین شده است،به لینک زیر نگاه کنید.
http://www.nytimes.com/interactive/۲۰۱۶/۱۱/۰۸/us/politics/election-exit-polls.html?_r=۲
*به هیلاری رای بدهید و با دهان مدونا ارضای جنسی شوید.
https://ir.sputniknews.com/world/۲۰۱۶۱۰۲۰۱۹۳۱۴۰۵/
پیامد.
تفاوت ترامپ با شیاد جماران،تفاوت زمین تا آسمان است،ترامپ برخلاف شیاد جماران مُعَرِف حضور همه فرادستان جزیره نشین و سلبریتی های کاخ نشین بود و کسی نبود که با نام و منش و شیوه زندگیش آشنا نباشد،منتهی ترامپ برخلاف شیاد جماران که لباس میش به تن کرد و دانش آموخته های ندید بدید عصر پهلوی را با قول و قرار و وعده سرخرمن آبادی و آزادی،مامور بسیج فرو دستان کرد،او فاش و صریح و بی پروا،در برابر نگاه مدعیان آزادی و دمکراسی ایستاد و بر علیه مهاجرین گارد گرفت و زنان را سلیطه خواند و وعده ساختن دیوار و اصلاح سیستم فاسد و حبس و زندان رفتن هیلاری را داد و گفت آنچه را که باید،شیاد جماران کاملا برعکس قول و قرار و وعده اش عمل کرد،ترامپ سرمایه دار هم برای حفظ و افزایش سرمایه اش،بی شک به یکی از شعارها و وعده های انتخابیش عمل نخواهد کرد،بنابراین نه وسط دعوا نرخ تعیین کنید و نه عامل ترویج ترامپ هراسی شوید.
۷۷۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : مشابهت سازی ها ی ...
اگرچه در جوامع مختلف نمودهایی مشابه می توان یافت اما آن نمودها می توانند مقدمه های مختلفی داشته باشند و از درجات وجودی متفاوتی نیز برخوردار باشند یا برخوردار شوند پس هر نوع مشابهت سازی در بین جوامع مختلف، چه بسا گمراه کننده شود ونیز انحراف در روند تحولخواهی جامع ایجاد کند.این نکته ایست که باید به آن ،چه بخواهیم وچه نخواهیم، توجه داشت.
اما می توان ادعا کرد:
روح حاکم بر روند تحولخواهی هر جامعه: آزادی خواهی، دمکراسی خواهی و تحقق عدالت اجتماعی است. که در این روندتحولخواهی اگرچه ممکن است استفاده درست انجام نگیرد و یا در رسیدن به آنان خطا هایی انجام گیرد اما محوریت با آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی است.
۷۶۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۵       

    از : اشکبوس طالبی

عنوان : روان شناسی نا خود آگاه جمعی
آقای نوروزی عزیز

من هیچگاه ودر هیچ کجا ادعا نکرده ام که نصف مردم أمریکا یا ایران روانی (دیوانه) اند. این قدرها خل و بی اطلاع نیستم اما انجمن ملی روانپزشکان أمریکا در أخرین راهنمای کلینیکی که در سال ۲۰۱۳ (DSM۵) گفته اند که ۲۶ در صد أمریکایی های بالآی ۱۸ سال از یک مشکل روانی (در طول یکسال) رنج می برند.و احتیاج به خدمات بهداشت روانی دارندونگفتند که دیوانه اند،
اما أصل صحبت این أست که ما إنسانها یک نیمه پنهان هم داریم که مثل سابه باماهستند. این نیمه پنهان که به نا خود أگاه معروف شده سرشار از أرزو ها و شکست ها و تمایلات سرکوب شده ما هستند که در جایی در سیستم عصبی مرکزی ما ذخیره می شوند و جایی هم نمی روند امااجازه بروز ندارند چرا که با نرم ها و قوانین اجتماعی وفرهنگی و مذهبی جور در نمی أیند. این تضاد های درون سرپوش شده ما با دنیای بیرون و اجتماعی ما همیشه در تضاد هستند و گاهی هم به صلح می رسند که حافظ می گویدً ( شکر أیزد که میان من و او صلح افتاد) ولی همیشه این طور نیست . اضطراب و نگرانی و گاهی خشم ما نتیجه همین تصادهای حل نشده درون و بیرون ما هستند،این دنیای سابه بیکار نیست و همیشه فشارمی أورد که به أرزوها و تمایلات لذتبخش أنی خود برسد اما با قوانین خانه - مدرسه و اجتماع بر خورد می کند لذا ما یا در خواب و رویا به أنها می رسیم و یا در توهم و یا در بحران های اجتماعی که این قید و بند ها شکسته می شوند و خشم و عصیان زبانه می کشد که در انقلاب ایران دیدیم الان در أمریکا می بینینم. صحبت من روی خمینی و ترامپ لود که این دو شخص با هوش سرشار خودشان و توانایی بازی با احساسات سرکوب شده مردم(manipulation) فرصتی فراهم کردند تا نا خود أگاه این توده ها سر ریز شوند و به دشمن خیالی و غیر واقعی بتازند و انها را عامل بدبختی خود بدانند ، خمینی گفت همه دستگاه شاه طاغوتی هستند باید بروند. کشته شوند و اموالشان به غارت برود. بهائی ها - کمونیست ها - مجاهدین- صدامی ها وسلطتی ها مقصرند و ترامپ هم می گویدً مهاجرین- لاتین تباران- مسلمان ها و واشنگتنی ها مقصرند.
خب هموطن عزیز این أشکال داردکه بک ایرانی برود روان کاوی بخواندو نظراتش را هم با هموطنان در میان بگذارد چرا این موضوع باعث عصبانیت شما می شود؟. کجای این مطلب را نفهمیدید تا توضیح بیشتر بدهم . معلمی و دانش أموری کار ۵۰ ساله من است.
اکر با این توضیحات موافق هستید چه بهتر و اکر هم نیستید باز بهتر ، ولی اتهام نزنید که کار خردمندان نیست.با احترام. اشکبوس
۷۶۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۵       

    از : میلا

عنوان : شاهد رسید
بنظرم کامنت آقای نوروزی که فکر میکند نویسنده مقاله به چه جرئتی این حرفها را نوشته، به چه جرئت به نیمی از "مردم" توهین کرده، از همان حرفهائی ست که باید از همین حالا از آنها وحشت کرد. جرات کردی حرف بزن، بهت خواهم گفت به"مردم" و رای "مردم" توهین کرد ه ای. مردم شدند مقدسین، و ذره ای انتقاد، پا گذاشتن به آنسوی اجازه ها. این اتفاقا همین نگرانی ست که آقای طالبی در مقاله اش مطرح کرد ه بود و سریع برایش شاهد زنده پیدا شد.
۷۶۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۵       

    از : اصغر نوروزی

عنوان : روانکاو
خوب شد، مردم امریکا روانکاو کم داشتند که آنهم پیدا شد.
جناب طلبی، من طرفدار ترامپ هستم و نه طرفدار کلینتون. اما کاملا مخالف این تحلیل های کلیشه ای هستم. بنظر من شما با این تحلیل خودتان بیش از نیمی از جامعه امریکا روانی و نادان معرفی کرده اید. نمی دانم که شما این جرات را از کچا پیدا کرده اید و شما که در این زمینه تخصص دارید این تحلیل خودتان را بر مبنای چه داده هایی استوار کرده اید.
۷۶۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۵       

    از : محسن ارام

عنوان : نقدی بسیار منطقی
با سلام بر همه دوستان.
نقدی بسیار منطقی و صحیح. این سیاست ،سیاستی ست که از طرف رهبران سیاسی احزاب "تبعیض نژادی" که در غرب به "راسیسم" معروف است،در اروپا رواج دارد و بسرعت هم پیش میرود.
در اسکاندیناوی، در چند کشور اروپائی،فرانسه ،بلزیک،اتریش و سوئیس،المان و شاید چندی دیگر ،اما این گونه بهره برداری از خصائل نسل دیروز و میل به برگشتن به ریشه های ملی ،میهنی نیمه اول قرن نوزدهم،بسیار قوی و روز به روز نیز در بین جوانان و نسل میانی اروپا و ایالات متحده ..رو به فزونی ست.درست مانند تشابه رفتار و مشی استفاده شده توسط خمینی و امروز کپی ان را در امریکا "ترامپ" میبینیم!
ترس از محو شدن کیفیت های میهنی در مردم،ترس از مخلوط شدن فرهنگ "خالص نژادی" با فرهنگ غیر ملی!! ،تاثیر صدها خصائص غیر بومی و "خودی" بر فرزندان و نسل امروز و فردا..مردمان را به طرف صدائی میبرد که از دهان "ان "شخص ،بر امده است و میاید! و خمینی و ترامپ..هیتلر..خانم لوپن در فرانسه و ..و..اینها همان صدائی را از گلو بر میدمند که مردم در انتظار شنیدنش هستند..درست مثل نوشته این مقاله.
نقدی سودمند و خوب .
با تشکر از نویسنده مقاله و اخبار روز.
ارام.
۷۶۹۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۵       

    از : اشکبوس طالبی

عنوان : غیر أرغمتنا وان شناختی باید به عوامل دیگری هم پرداخت
۱. این طرح متعلق به یکی از دانشجویان سیاهپوست من است که در رشته هنر تحصیلی کند و ۳ واحد روان شناسی را من برداشته است. در این طرح رابطه متقابل دیکتاتور و توده های بی هویت بتصویر کشیده شده استکه بی ارتباط به مقاله من نیست.
۲. بطور قطع وضعیت اقتصادی طبقه متوسط به پایین- برگشت به خودشان و مخالفت با جهانی شدن سرمایه- نژاد پرستی - شکی تردید به برنامه های لیبرالیسم و ده ها عامل دیگر در سونامی ترامپ دست داشته اند.
۳. مدارک و شواهد نشان می دهند که حزب دمکرات هنوز به یک جمع بندی ترسیده است که چه عامل تعیین کننده باعث شکست کلینتون و اباما شده است. فعلا هر کسی از ظن خود دلیلی می أورد . من هم به دلیل أشناییم به روان شناسی و نیروی نا خود أگاه که همه جا مثل سابه با إنسان حرکت می کند، تصویری آرائه دادم و می دانم که عوامل مهم دیگری هم در کار بوده اند که این زلزله را در دموکراسی أمریکا را بر هم بریزید و لا اقل تکان دهد. اشکبوس ۱۱ نوامبر - مریلند
۷۶۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو- دوسلدورف آلمان

عنوان : عصر پوپولیستها و اوجگیری لاتهای سیاسی!
رمز موفقیت پوپولیستها در این است که ابتدا برعلیه یکسری چیزها ( اغلب دشمن تراشی خارجی ) هستند و با شعارهای ساده سعی میکنند جوابهای ساده هم بدهند ولی در عمل حلال مشکلات اگر نباشند بلکه مشکلات تازه هم میآفرینند به محض اینکه به قدرت برسند. نمونه بریکسیت یا خروج انگلیس از اتحادیه اروپا که با چه دورغهائی پوپولیستهای مثل فراج موفق شدند ولی بعد از پیروزی به عمل که رسید جا خالی کردند و تازه فهمیدند چه غلطی کردند و چه ضربه ای به اقتصاد انگلیس وارد میشود. انتخاب فردی مثل ترامپ باید توهینی به همه ارزشهائی انسانی خصوصا دموکراتها و چپها باشد و باید به قشر بسیار کوچک روشنفکر آمریکائی تسلیت گفت و سرزنششان کرد. بار دیگر ثابت شد که اکثر مردم آمریکا بسیار سطحی و منفعت طلب و خودخواه فکر میکنند و رمز موفقیت ترامپ هم در این بود که یکسری فکرهای کلیشه ای قشرهای مختلف پائین جامعه، کم سواد و بیسواد آمریکائی را در برنامه خودش گذاشت و بهتر توانست مردم را موبیلیزه کند. در جریان این انتخابات رسانه های آلمانی گزارشات زیادی پخش کردند که آدم با دیدن یا خواندن و شنیدنشان واقعاً تازه به اختلافات و فاصله طبقاتی شدید در جامعه آمریکا بهتر پی میبرد. با نظر نویسنده این مقاله تا حدودی موافقم که راز موفقیت یک لات سیاسی مثل ترامپ را از دیدگاه روانشناسی مردم آمریکا بررسی میکند. ولی من معتقدم که فاکتورهای اقتصادی که همیشه نقش مهمتری در انتخابات مردم آمریکا داشتند و دارند را نادیده گرفته. یا ضعفهای بزرگ شخص اوباما را در ۸ سال حکومتش که فرصت داشت به مشکل بزرگ جامعه آمریکا مثل تبعیض نژادی بر علیه سیاهپوستان را تا حدودی حل یا کم کند که نکرد.ترامپ که خود از سیستم کثیف وال استریت بیرون آمده میشود یکشبه مسیحا و ناجی مردم آمریکا؟ اثرگذاری فیلمهای قهرمانسازی کذائی هالیود را هم نباید نادیده گرفت! جامعه آمریکا بیمار باید باشد که فردی بیمارگونه مثل ترامپ هم محصولش میشود! ترامپ هتلدار که چند بار هم ورشکسته اقتصادی شده و تنها با کمک بانک آلمانی ( اجداش هم آلمانی هستند ) و با وام گرفتنها و مالیات ندادنها و دیگر فسادهای مالی و استثمار نیروی کار خارجیها در هتلهایش و غیره توانست میلیاردر شود فکر میکند که سیاستمداری هم براحتی هتلداری است و کسی که تا حالا حتی شهردار یک شهر کوچک نبوده ریاست کشور ابر قدرتی مثل آمریکا را میگذارند در کف دست یک شعبان بیمخ آمریکائی که واقعاً باید منتظر فجایع بیشتری در دنیا باشیم و بلرزیم. از طرف دیگر انتقاد شدید به گلوبالیزه شدن اقتصاد جهانی وارد است که ثروتمندها را ثروتمندتر کرده و فقیرها را فقیرتر. مثلاً سرمایه دار میرود کالایش را در چین یا ویتنام با مزد ساعتی کمتر از یک دلار تولید میکند ( بیکاری برای کشور خودش درست میکند) ولی همان کالا را باز با همان قیمت تولید داخلی به فروش داخلی میرساند و این باعث ثروتمند شدن افسانه ای یکسری سرمایه دار زالو صفت شده. خب این چه سیستم اقتصادی احمقانه ای است که در چارچوب دموکراسی میخواهند بما بفروشند؟ چه چیزهائی باعث بحران کنونی دموکراسی شدند که مردم دیگر بدان باور ندارند و دارند رو برمیگردانند و به فاشیسم و ناسیونالیسم که آخرش جنگ و جدال به ارمغان دارد پناه میبرند؟ آیا مسخره نیست که مردم در یک سیستم دموکراسی نمایندگان مجلس انتخاب میکنند ولی در مجلس کار لابی برای اقتصاد و سرمایه داران و بانکها میکنند و خود را به پول و ثروت میفروشند؟ این چه دموکراسی است که بجای اینکه سیاست و سیاستمدار منتخب مردم بر کشور حکومت کنند اما یک مشت سرمایه دار و کارخانه دار و بانکها در واقع سیاست کشور را تعیین میکنند و ما هم باید به سازشان برقصیم؟ اگر که دموکراسی امروزه بحران دارد عامل اصلی تولید این بحران خود همین سیاستمداران احمق هستند که از دموکراسی بعنوان نربادن ترقی خود فقط سوء استفاده کردند و میکنند و به مشکلات مردم نمیرسند. تا زمانیکه مشکلات مردم و جامعه حل نشود همیشه میدان بازی برای پوپولیستهائی مثل ترامپ خل وچل باز میماند. با پیدایش اینترنت و رسانه های دسته جمعی گسترده شدن تفکرات ضد خارجی و غیره هم راحتتر شده و تشکل گروههای نژادپرست و فاشیستی و غیره که اینهم از ثمرات مضر محصول دیگر آمریکائیهاست. البته کسی منکر سود آوری و نقش مثبت اینترنت نیست ولی کنترل که نباشد جامعه به انحراف کشیده میشود. البته نقش منفی که خود اسلام سیاسی هم بازی کرده و میکند و ترورپرور است آب به آسیاب پوپولیستهای غربی میریزد که متاسفانه دودش هم به چشم امثال ما که خود مخالف اسلام هستیم میرود. ارزشهای معنوی و انسانی و حقوق بشری در یک جامعه زمانی پایدار هستند و میتوانند باقی بمانند تا زمانیکه مردم آن کشور یا جامعه مشکلات اقتصادی نداشته باشند و زمینه ای برای حسادتها نباشد و فاصله طبقاتی کم یا وجود نداشته باشد. یک نمونه مثال: وقتی که در کشور آلمان در شهرهای بزرگ مشکل پیدا کردن مسکن وحشتناک است ولی از طرف دیگر خانم مرکل یکهو یک میلیون پناهنده مسلمان دعوت میکند. خب این باعث نارضایتی عمومی میشود که ابتدا مشکل مسکن و بیکاری و تروریسم اسلامی حل نشده بلکه بر آنها اضافه هم میشود. برای بستن دهان پوپولیستها باید بهانه دستشان نداد که با دست گذاشتن روی مشکلات جامعه مثل بیعدالتی زمینه رشد پیدا بکنند. وگرنه با دشنام دادن بر علیه آنها نمیشود مانع اوجگیری شان شد! سرمایه داری درنده خو از سیستم دموکراسی سوء استفاده کرده برای پُرکردن جیب خود و بر بیعدالتی افزوده و این باعث نارضایتی مردم و میدان دادن به پوپولیستها مثل ترامپ شده. تلخترین چیز بیعدالتی است که در آمریکا غوغا میکند و باعث روی کار آمدن لات ثروتمندی مثل ترامپ شده که در سطح کودکی مانده و باعث ریشخندی کل دنیا به آمریکائیها شده! تا وال استریت شخم زده نشود کار دنیا درست بشو نیست!
۷۶۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست