سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سینه زنی زیر عَلم کوروش را چگونه باید تعبیر کرد؟ - محمدرضا شالگونی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : آرش

عنوان : مردم هم نمی دانندچه می خواهندهم نمی دانندچه میشود.
اینجانب بمناسبت شغلی که دارم بطور روزمره چندین شناسنامه کودکان ایرانی را روییت می کنم.
کودکانی که والدین آنها جوان ومتولدین بعداز انقلاب ۵۷ می باشندومتعلق به نسل جدید وتحصیلکرده وطبقه متوسط شهری درمنطقه ۲ تهران می باشند.
با قاطعیت می گویم ۸۰ درصداسامی که برای کودکان خود برمی گزینند یا مذهبی هست یادو اسمی ملی _مذهبی .
.اسامی فرزندان آنها...امیرحسین ..امیرمحمد...محمدپارسا...امیرسام...نازنین زهرا...
چرا؟ برای اینکه اگرکشور اینوری ماندبگویند اسمش محمد هست ...اگر اونوری شد..اسمش پارسا هست!!!
یعنی هم نمی دانند چه می خواهندوهم نمی دانند چه می شود.پس پنهان کاری وتظاهر می کنند.وبه چیزی علاقه نشان می دهند که خود به آن اطمینان ندارند.
بعید هست درچنین جامعه ای اندیشه های لائیک چپ و ملی گرایی جایی برای بسط وگسترش داشته باشند.بنظر من کشور با روی کارآمدن یا حتی تاثیر گذاری لاییک ها (ملی گرایی یا سوسیالیسم )سالیان طولانی (یک نسل دیگر)فاصله دارد..
تجربه ترکیه پیش پای ماهست که حکومت لاییک واندیشه های غیرمذهبی لرزان وشکننده بود ونهایتا اسلامگرایان ازنردبان انتخابات بالامی روند...
بنابراین تجمع پاسارگادهیچ اثری درتقویم سیاسی ایران بجا نخواهدگذاشت.
درحد تشیع جنازه فردین ومرتضی پاشایی...همین وبس.
۷۶۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : یا آنگونه که خودش، خودش را خطاب می کرد، خدایگان بود
هموطن گرامی ایلخانی، در آنچه که در این دردنامه ات نوشته ای، چیزی جز بیانِ حقایق نیست، اما اینکه به بهانه ی وجودِ سعیدهایِ تن پرور و ضعیف کُش در کشور تنها یقه ی آقای شالگونی را بگیری، از انصاف به دور است. چرا؟

چون نسلِ تازه یِ زنجیره یِ بهم پیوسته یِ سعیدهایِ موردِ اشاره یِ شما، درست از آن لحظه ای نطفه بست که محمدرضاشاه پهلوی برای حفظ بارگاهِ خدایگانی خود زیر عبایِ آقایِ [آیت الله]کاشانی خزید، و امثالِ آقایان سیدمحمدبهشتی و محمدجواد باهنر را در گروهِ تألیف کتب درسی مأمور کرد که بنویسند؛ "سلطنت و پادشاهی موهبتیست الهی". و شعبانِ[بی مخ] ساطور به دست و پیروانش در "ساواک محترمه" را مأمور کرد تا دمار از روزگار هر نواندیش، دگراندیش و اهل فکری درآورد.

هنوز هم دیر نیست، اگر به جای یقه دَرانی و چسبیدن به یقه ی امثال آقای شالگونی، در فکر تدوین برنامه ای فراگیر، مترقی و مدون برای امروز و فردای کشور باشیم، آنگاه نه کشور را به دستِ سعیدها و روسایشان سپرده ایم، و نه به دستِ پیروانِ مفلوکی به نام محمدرضاشاه که فقط در فن شکنجه، آزار و فرار از مشکلات استادی عالیمقام یا آنگونه که خودش، خودش را خطاب می کرد، خدایگان بود.
۷۶۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۵       

    از : امیر آمویی

عنوان : لطفا مطلب را با دقت بخوانید و به پاراگراف آخر توجه کنید.
با درود به آقای شالگونی و خوانندگان (اعم از عجول و غیر آن)
هدف آقای شالگونی از نوشتن مقاله ، دعوت چپ و دموکراتها و نیروهای مترقی به ایجاد ائتلاف یا اتحادی برای پر کردن جای خالی نیروهای ترقیخواه در شرایط کنونی ایران است. این رویکرد آقای شالگونی اگرچه ناشی از فشار تحولات سریع پدید آمده در ایران است، اما در هر حال نقطه ی امیدی است و اگر بتواند چشم خوابالود چپ را بر روی واقعیت امروز ایران باز کند، در بخش آخر خود نوشته ی موفقی بوده است. از نقد «تعبیرها»ی ایشان بگذرید. نظیر این مباحث چهل سال است که جریان دارد و نه گوش شنوایی پیدا می شود و نه خواننده ی دقیقی. من در میان خوانندگان اظهار نظر کننده کمتر کسی را دیدم که به پاراگراف آخر نوشته ی آقای شالگونی توجه کرده باشد.
۷۶۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۵       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : آقای شالگونی*سینه زنی عجیب نیست،بی عرضگی و ناتوانی عجیب است.
شکسته نفسی نکنید استاد،بی عرضگی کجا و شما کجا،بی عرضه بانیان و حامیان و جانیان نظام هَمهِ کَس کُشِ هَمهِ کَس کُنی ست که بعد از ۳۸ سال قتل و غارت و تجاوز،
حکایتش بجایی رسیده که برای بقای خود تن به پااندازی عموسام و تدارکاتچی شدن روس‌ها داده است تا شعار نه شرقی نه غربی هم مثل شعار جنگ جنگ تا پیروزی و راه قدس از کربلا میگذرد و انرژی هسته ای... به موزه تاریخ سپرده شود.
بی عرضه جماعتِ مفلوکِ همیشه در صحنه ایست که قتل و غارت و تجاوز آشکار نظام سعید پرور* را در دهه ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ دیدند و نادیده گرفته و میگیرند و با مشارکت خود،باعث استمرار جنایت و غارت و تجاوز شده و می شوند.
بی عرضه بانیان و حامیان و جانیان نظام هَمهِ کَس کُشِ هَمهِ کَس کُنی ست که در پَستیِ و رذالت و بی شرمی و فلاکت سرآمد دورانند.
بی عرضهِ جماعتِ مفعولِ همیشه در صحنه ای‌ست که می دانند،جان و مال و ناموسش را کیِ کُشتهِ و خُوردهِ و کَرده‌ِ،باز نعل وارونه می زنند و شکایت دزد به شاه دزد می برند و از چاه جمکران و صندوق رای جماران انتظار معجزه دارند.
بی عرضه بانیان و حامیان و جانیان نظام هَمهِ کَس کُشِ هَمهِ کَس کُنی ست که نه جنگشان جنگ بود و نه سازندگیشان سازندگی و نه اصلاحاتشان اصلاحات و نه مهرورزیشان مهرورزی و نه تدبیر و امیدشان تدبیر و امید.
بی عرضه جماعت غایبِ همیشه در صحنهِ ای ست که دَم از پیشرفت و تغییر می زنند و سال ۸۸ شعار سال ۵۷ را سر می دهند و سال ۹۵ شعار سال ۷۸ را غرغره میکنند و حکایت مشمئز کننده قتل وغارت وتجاوز فاعلین استبداد را دستمایه لاس ذهنی و تمسخر و لودگی و سرگرمیشان میکنند و هنوز نمیدانند که اگر کار با شعار و رای گیری پیش میرفت و مشکلات با بخشنامه و بیانیه و کمپین و هشتگ و پشتک حل میشد،کار نظام همه کَس کُش و همه کَس کُن به برجام و بی معرفتی روسها و جنگ نیابتی در سوریه نمی کشید.
*آقای شالگونی،نقبی به سوی نور بزنید و دلایل بی عرضگی تان را ذکر کنید.
*سعید حجاریان و سعید امامی و سعید حنایی و سعید عسگر و سعید قاسمی و سعید حدادیان و سعیدمرتضوی و سعید طوسی...
۷۶۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۵       

    از : بهروز الف

عنوان : وقتی بجای کورش، چپ خواب هست، مردم هیجان زده شده هم به جای شاه بیدار میمانند تا چپ آسوده بخوابد
با خود عهد کرده بودم که دیگر جمله ای در پای هیچ مقاله ای نگذارم که تنها وقت تلف کردن هست ولی این جمله اقای منوچهر مرا واداشت که آن را تکرار کنم و از آقای شالگونی و هواداران و مشوقانشان بخواهم که آیا پاسخ واقعی و نه پلیمیک های ارزان و بی ارز برای این جمله دارند؟ و اگر ندارند. شاید بهتر باشد برای چند صباحی زبان د ر کام کشیده و خود را سوا خاص و عام نکنند و جمله این هست

وقتی بجای کورش، چپ خواب هست، مردم هیجان زده شده هم به جای شاه بیدار میمانند تا چپ آسوده بخوابد
۷۶۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : دمکرات منش
نظرات اقای شالگونی بسیار واقعبینانه و بدور از تحلیلهای شعارگونه بود.

روح نوشته اقای شالگونی بازتاب اعتقاد یک انسان دمکرات منش است. که شعارهای دیگران را از منشور ایدیولوژک نگاه نمیکند.
۷۶۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵       

    از : امیر آمویی

عنوان : ائتلاف هرچه سریع تر نیروهای ترقیخواه برای ایجاد دموکراسی در ایران
از این مقاله چه باید فهمید:
عزیزان، پیام مهم این گفتار این است که جای یک "ائتلاف فراگیر نیروها"ی سوسیالیست، چپ، دموکرات و دیگر عناصر مترقی که از برقراری یک جمهوری دموکراتیک در ایران دفاع می کنند و نماینده ترقیخواهی ایرانیان هستند در ایران و تحولات شتابناک کنونی اش به شدت خالی است و تا فرصت از دست نرفته باید هرچه زودتر این جای خالی را از طریق توافق حول حداقل برنامه‍ی دموکراتیک پر کرد تا نیروهای داخلی از جمله بیکاران، کارگران، روستائیان، معلمان، دانشجویان، دانشگاهیان، زنان و جوانان و کارمندان و دیگر ترقیخواهان از سر در گمی در آیند و به دور نیروهایی که دیگر به تاریخ گذشته ارتباط دارند جمع نشوند. اکنون باید به نظامِ شکل گرفته ی نیروها در داخل و تأثیر نیروهای خارجی بر آنها توجه عمیق کرد و هرچه زودتر جایی برای اثر گذاری بر وضع موجود و آینده باز نمود. در غیر این صورت وضع نه تنها شبیه به پیش از انقلاب که چندین بار نیز ممکن است بدتر شود.
۷۶٨۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵       

    از : ژیلا آزادی

عنوان : اتحاد چپ
همانطور که ا.رستمی اشاره کردند، تشکیل جبهه چپ تنها راه حل برای طرفداران سوسیالیسم می باشد. حال این چپ ما کی برسر عقل می آید و هر گروه و سازمان و حزبی گروه و سازمان و حزب دیگر را تخریب نمی کند و به آن از بالا نگاه نمی کند خود مسئله ای مهم است.
۷۶٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵       

    از : بهرام صفری

عنوان : جای خالی نیروی چپ آیا فاجعه پس از انقلاب بهمن یک بار دیگر تکرار خواهد شد
محمد رضا شالگونی تحلیلی بسیار ارزنده از حرکت پاسارگاد به دست داده است که شایسته توجه همه دورستداران واقعی مردم ایران می باشد. همین هشدار را شالگونی و همفکران پس از انقلاب بهمن درسلسله کتاب های فاشیسم کابوس و یا واقعیت مطرح کردند که البته در چپ و نیروی های دمکرات گوش شنوائی نیافت و هزینه ن بیش از سه دهه پرداخت می شود. این هشدار به موقع را باید جدی گرفت.نه فقط نیروهای چپ و سوسیالیست که آقای شالگونی و دوستان از زمره آن ها می باشد بلکه نیروهای آزادی خواهی مانند من نیز که به جمهوری و به استبداد مذهبی و یا سلطنتی اعتقاد داریم. با تشکر از آقای شالگونی و به این امید که این هشدار در متن روی دادهای سیاسی ایران گوش شنوائی داشته باشد و تا دیر نشده تدبیری برای فرو رفتن ایران ما در کام یک استبداد دیگر از سوی همه نیروهای مسئول چه چپ، سوسیالست و به ویژه جمهوری خواه اندیشیده شود.
۷۶٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵       

    از : عباس جباری

عنوان : اقای نویسنده مقاله
تحلیل شما و خصوصا بند ۵ این مقاله از واقعیات کشور ما بسیار بدور است.
مملکت ایران دارای انبوه اقوام مختلفی که در ،زبان،موسیقی،مسلک های مذهبی و اعیاد،گوناگونی فرهنگی و حتی گوناگونی در کوچکترین مقوله های روزمره زندگی،هستند.یکی از بزرگترین اقوام ایرانی که پیوندهای عمیق تاریخی با ملت های عرب ،دارند استان بزرگ خوزستان است.تمام اقوام ایرانی همگی با یکدیگر از تمام جهات فرهنگی و تاریخی و اجتماعی با یکدیگر گوناگون و دارای اشکال خاص جغرافیائی و تاریخی خود،میباشند.
وقتی شعار بر ضد اعراب داده میشود ،شعار بر ضد ملیت ایرانی ست.
شعار بر ضد همبستگی ملی ست و در کل ..عاقبت به تجزیه بخش مهم و بزرگی از ایران که استان خوزستان است..خواهد انجامید.چنانچه اسناد منتشر شده اکتیویست هائی ،مانند اسانژ و اسنودر از ایالات متحده ،درست باشد که اغاز تغیرات مرزهای خاورمیانه از:
عراق ،لیبی،سوریه و مصر و اینها اغاز گشته و با ایران خاتمه خواهد یافت،ایا واقعه عجیب ۷ ابان ماه بر مزار کوروش را نمیتوان اغاز این عملیات و اهداف امپریالیسم دانست؟
واقعه هفت ابان از همه جهات عجیب و غیر معمولی بنظر میرسد،مشکوک"
ریشه و سرچشمه ان شعار ها و گرد همائی را باید جست که حسابشان با عده ئی مردمان عادی و نا اگاه که از روزگار کشورشان و بی عدالتی ها و انواع گرفتاری های زندگی اشان ،دلگیر و عصبانی اند و ناخواسته با پای خویش به دام همان"نیروهای ضد ملی و نوکر استعمار انگلیس روانه میشوند جداست!بریتانیا و سیاست تفرقه و استثمار، در کشور ما سابقه تاریخی بس طولانی دارند بخصوص در این مورد:
بهره گیری از مذهب و احساسات میهنی و ملی مردمان ما و ایجاد دشمنی بین جمعیت های مختلف با تفرکرات و معتقدات مختلبف و در نهایت تفرقه و گرفتن ماهی از اب گل الود.تاریخ هند و افریقا و تسلط و استثمار این مناطق توسط انگلیس و سیاست های بارز دولت های وقت،کاملا همخوانی با این ادعا دارند.
تحلیل شما از واقعه هفت تیر برادر ،هیچگونه همخوانی با واقعیات تلخ و شومی که در این خطه از جهان و کشور ما ایران ..در شرف وقوع است..متاسفانه ندارند دوست عزیز!
مملکت ما و مردم ما ،خطرناک ترین دوران تاریخی خود را میگذرانند!
بنظر میرسد ما مردم در خوابیم! ایران ما کشوریست که به سادگی و اسانی تجزیه میشود.با سیاست های از قبل تعین شده از مردم ما و روحیه و تعصبات ملی ،میهنی ملت ما ،چنان فرمی و شکلی ساخته اند ،چنان مردمان ما امروز خسته و سرگردان و حیرانند که با کوچکترین علتی همه زندگی خویش و کشور خویش را،نا اگا هانه و نا خواسته به خطر خواهند انداخت.تجزیه ایران برای سرمایه داری بی المللی هرگز چنین راحت و بی دغدغه نبوده است..ملت ما ملتی زجر کشیده در فقر و اعتیاد و نا امیدی..در هزاران نا خوشی و شومی ،نزدیک به ۴۰ سال است که بجای زندگی "مردگی " کرده اند..تنها اقلیتی بسیار کم..کشور را غارت کرده اند..مردم اماده بیرون رفتن از ""روزگار حال خویش اند"" و این بزرگترین و خطرناک ترین شرایطی ست که انسان در ان قرار میگیرد و بدون هیچگونه مطالعه ئی تمام هستی خود را به قمار میگذارد!...و مضاف بر این که ما ایرانیان اگر با خویشتن صادق باشیم ..برای پول و مقام و شرائط بهتر زندگی..هر کاری میکنیم و کرده ایم.فلسفه ننگین : هرکس پول داد باید برایش کار کرد..اخلاق و مسلک و همه موهومات هستند را...ان خائن وطن فروش وثوق الدوله در مکتب ایرانیان رواج داد تا به امروز...دلیلش هم دزدی ها و غارت های به دولت رسیده هاست از ملت ایران..با چنین اخلاقی از ملتی..تجزیه و غارتش مانند خوردن لیوان ابی راحت است .ضرب المثلی ست میگوید:
برای طرح برنامه روزانه باید حال خانواده را مطالعه نمود !
ما ،ایرانیان ،چه در امر وطن پرستی و چه در مقابل ثروت و مقام..دارای خصوصیات زیبائی نیستیم.و درست بدین دلیل با ایجاد یک هرج و مرج ،تجزیه کشور اسان خواهد بود!
دوست گرامی ما..اقای شالگونی ..شرائط کشورتان برادر بسیار بیش از اینها غمناک است و حساس که شما ترسیم نموده اید رفیق!
با عرض پوزش از اخبار روز در مورد طولانی شدن نوشته و تشکر از شما.
ع.جباری سوئد
۷۶٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست