سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چه خوب حق مطلب ادا شده است - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : masoud memar

عنوان : بعد از سه دهه چپ کجا ایستاده است ؟
من با چرندیات درج شده در مقاله « فدائیان جهل » کاری ندارم ٫ حتی نویسنده اش را هم مأمور اطلاعاتی نمیدانم و انگیزه این کار را هم نمیدانم ٫ هر کنشگر سیاسی هم چه حزب اللهی چه ملی مذهبی چه چپ دقیقأ میداند که امثال امیر پرویز پویان اندیشمند و انسان مبارزی بود نه جاهل و گانگستر این را خود نویسنده مقاله هم خوب میداند. یک جریان سیاسی با شخص ( از جمله صداقت و شرافت و مبارز و ... ) قابل تعریف و بررسی نیست بلکه با عملکرد و کارنامه اش قابل بررسی است. چه بخواهیم چه نخواهیم جنبش فدائی تاریخ مدونی دارد که برای همه قابل دسترسی است و تا مقطع انقلاب در عرصه اجتماعی با یک سازمان نمود داشت با ایدئولژی مارکسیسیم لنینیسم و در عمل مبارزه مسلحانه ٫ که تاریخ مشترک همه فدائیان بود چه جزنی چه احمدزاده چه پویان چه حمید اشرف چه نگهدار چه تابان..
چه بخواهیم چه نخواهیم بعد از انقلاب تا حال غیر از نگرشهای گوناگون با سازمانهای مختلف فدائی مواجه هستیم که این انشعابات بدون دلیل نمیباشند که بخشی از این علل ریشه در تاریخ سازمان دارد و غیر از نقدهای پراکنده شخصی ٫ هنوز برای جامعه بطور شفاف تعیین تکلیف با ایدئولژی مارکسیسم لنینسم و مبارزه مسلحانه دهه پنجاه نشده است.
چه بخواهیم چه نخواهیم باز هم در آینده چه بین فدائیان چه حزب توده چه هر چپ دیگری با جریانات گوناگونی مواجه خواهیم بود. بنظر من در عرصه جامعه امروزی هر چپی که نگاهش به گذشته خود و تعریف از خود امروزی را شفاف کند ٫ هیچ کسی با تحریف و دشنام قادر به هم زدن توازن اجتماعی نخواهد شد خصوصأ با دنیای ارتباطات امروزی .
۵۹۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : بهروز

عنوان : گم کردن سوراخ دعا
در این هنگامه که تمام فعالین سابق و لاحق چپ از هرزه گویی خجسته نامی به اعتراض برخاسته اند زیرا که تاریخ پرافتخار جنبش چپ انقلابی ایران یگانه نقطه روشن مشترک این جنبش است بعضی گویی هدف بعضی گویی کند کردن این کارزار به بهانه دفاع از "دبیر اولی" است که از همان ابتدا با روش نفوذو پوشاندن افکار در این مقام قرار گرفت (روشی که کمونیستها از روز اول مذموم دانسته بودند زیرا پنهان کردن اهداف را عار می دانستند) و امروز از گذشته خود شرمسار است و خود را مرید بازرگان و منتظری می داند. جالب است که این حضرت دفاع از دبیر اول را در لفافه ضدامپریالیستی می پیچد در حالی که دبیر اول کذایی مهمان ویژه تریبون های امپریالیستی بی بی سی و صدای امریکاست!!
۵۹۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : همایون

عنوان : دوباره برای آقای صدری
راستی این آقای فرخ نگهدار که شما از او دفاع می کنید شنیده اید در سال های اخیر در جایی از «عدالت اجتماعی» دفاع کرده باشد. او که فعلا مشغول دفاع از دولت «نئولیبرال»های ایران است. بروید اخبار کشت و کشتار کارگران در محیط های کار را بخوانید شاید اطلاعات بیشتری به دست بیاورید!
۵۹۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : همایون

عنوان : به آقای خسرو صدری
آقای صدری شما چه تان است؟ مشکلتان چیست؟ اگر چپ هستید، چه چیز امروز برای چپ واجب تر از نقد نئولیبرالیسم آن هم در شکل اسلامی - فقاهتی اش؟! مگر سرکوهی اینجا غیر از این کرده است. این چه تلاشی است که شما می خواهید بهزاد کریمی را رو در روی فرج سرکوهی قرار دهید؟
به نظر می رسد برای شما اگر یکی یک زمانی انتقادی از حزب توده ایران کرده باشد، تا آخر عمر دیگر او در فهرست سیاهتان است و قابل بخشایش نیست. شما با این نوع برخوردهایتان چپ را داغان می کنید و ما را یاد شعار «حزب فقط حزب توده...» می اندازید. از هر کس و هر حزبی دوست دارید دفاع کنید اما این قدر انحصار طلب نباشید. معیار چپ بودن نه حزب توده است و نه هیچ حزب دیگر... اگر معیارهای شما را بخواهیم مبنا قرا بدهیم، جناب ولادیمیر پوتین بزرگترین چپ دنیا می شود. (یادتان هست جایی گفته بودید چپ در این دوران یعنی کسی که با یک قطبی شدن جهان مقابله می کند؟) می بیند که من هم می توانم شما را به یکی از جبهه ها وابسته کنم، همان طور که شما مرتب قصد دارید عده ای را به رادیو فردا و صدای آمریکا و دیگران بچسبانید.
به این نوشته ی آقای سرکوهی چه نقدی دارید شما؟ چرا هر کس مقاله ای می نویسد عده ای به جای نقد نظرات او به نقد خود او می نشینند. این کار چه لذتی دارد؟
۵۹۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : خسرو صدری

عنوان : درد زایمان چپ مدرن
متاسفم که اخبارروز کامنت مرا در مورد آقای فرج سرکوهی منتشر نکرد. همچنین جای تاسف دارد که به دنبال تقلاهای صدای آمریکا، نزد شما نیزاینک ضدیت با ج.ا.ا برای "چپ" معرفی کردن این و آن کفایت می کند. آن گونه که پیداست هتاکی به بعضی ها ، از جمله فرخ نگهدار، در اخبار روز نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح است و جایزه هم دارد.( آقای مسعود نقره کار به دنبال اتهاماتی که در این سایت به نگهداروارد کرد و پس از آن، درخواست نگهدار را برای مناظره دراین باره علنا رد کرد، فرصت آن را از طرف شما یافت تا همچنان بی دغدغه خاطربه روال کار خود ادامه دهد). کامنت من ولی توهین آمیز نبود و در آن عرض کردم که تنها"روزه خواری"( یعنی مخالفت با ج.ا) نشانه "چپ" بودن نیست .وگرنه آمریکا و اسرائیل از آقای سرکوهی و نقره کار خیلی چپ تر هستند. کسانی که حتی یک بار در این یک دهه اخیر که جنایات آمریکا صدای اعتراض محافل راست دنیا را هم درآورده است،حتی یک بار در تقبیح لب باز نکرده اند، چگونه "چپ" ی هستند؟! کی و کجا این ها از "عدالت اجتماعی" سخن گفته اند؟!
ترویج ادبیات هتاکی و"خاله زنکی" ، چه کمکی به آرمان های عدالت خواهانه می کند؟
این ها احتمالافریادهای ناشی از درد زایمان "چپ" مدرنی است که به کمک بی بی سی و صدای آمریکا قراراست متولد شود!
امیدوارم آقای بهزاد کریمی، موضع خود را در برابرآنچه آقای سرکوهی لابلای تمجید از ایشان بیان داشت، صریحا مشخص کند.
۵۹۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : سیاوش فدائی

عنوان : قابل بخشش نیست!
آقای بهزاد کریمی؛
فکر می کنم به جای پرداختن به آن دورها « جایگاه رفیع تاریخی امیر پرویز پویان » کمی هم به جایگاه رفیع رفقای سالهای شصت تا شصت هفت بپردازید!.
آن فریاد بلند کجایند رهبران ما را هنوز فراموش نکرده ایم. که چگونه سازمان و تشکیلات داخل ایران را تنها گذاشتید.

« بسیار دردناک و در عین حال خجالت آور است که وقتی صحبت فعالین داخل می شود، همه با قطره اشکی در گوشه چشم فقط از مقاومت آنها زیر شکنجه و شلاق و تحمل شرایط پلیسی و خطر چسباندن اعلامیه صحبت می کنند. ما بارها با رفقای خارج در این مورد برخورد کردیم. برخورد خارج چگونه بود؟ رفقای رهبری یکی دو نامه که اصلا یادم نیست راجع به چی بود فرستادند و دیگر هیچ. و امروز در اینجا می فهمیم که در پلنوم وسیع که رفقای داخل هم حضور داشتند، تنها چیزی که مطرح نشده بود، مسائل فعالین ایران بوده است (درست مثل همین اولین کنگره سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت!). رفقا با ما مثل کسانی که از پشت کوه آمده اند برخورد می کردند»
۵۹۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : احمد صبوری

عنوان : گل کاشتی رفیق فرج
فرج عزیز بنیان شیشه ای مرده شوران اسلامی را تکان دادی دستت درد نکند. یک عده مفت خور بی مایه که از توبره رژیم اسلامی خوردند و می خورند چهار خطی پوپر و انتهای تاریخ خواندند توهم برشان داشت که کسی هستند و روشنفکرند. برای چپاندن جمهوری متعفن دزدان و چپاولگران به این مردم بخت برگشته تئوری ها که نساختند. برای اخته کردن نسل جوان آرمانخواهی را با بی مخی یکی کردند تا هر تلاش جدی برای تغییری بنیادی را دیوانگی بخوانند. انهائی که خمینی عجوزه را امام کردند دیواری کوتاه تر از شیفته انسان دوستی چون پویان نازنین نیافتند که تیر خلاص به هر اندیشه برابری طلبی شلیک کنند. حال که خوب چاپیده اند و خود در جایگاه سرمایه داران عصر پهلوی قرار گرفته اند با اندیشه های برابری طلب پاک و پویان تصفیه حساب می کنند.
رفیق ___ دبیر اول و دسته کم سواد اش این مرده شوران قرون وسطائی را جسور کردند. چنان هندوانه در زیر بقل رانت خوارهای مدرک تحصیلی و دزدان نفتی گذاشتند که توهم برشان داشت روشنفکرند.
باید جپ ما اعتیاد خانمان سوز به کتک خوری از هر ناکسی را ترک کند. باید دوباره جسور بودن را مزه کرد. باید محکم و با اعتماد به نفس صحبت کرد . باید دوباره آرزوهای بزرگ کرد. باید شریف شد . باید دوباره روئید تازه و پاک و راستگو شد. باید دوباره مردم را دوست داشت. باید دوباره در غم مردم شریک شد .
۵۹۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : م حمیدی

عنوان : نگاه شما را می بسندم
آقای کریمی خوشحالم که ازاین زاویه وارد بحث شده اید و به دام گسترده شده ج. ا .توجه کردید هرچند این بار قدری احساس بر شما غلبه کرده است که برای مبارزی چون شما که در آن فضای جهنمی دست به مبارزه زدید طبیعی و شاید هم ضروری باشد. لطفا بیشتر به موضوع ببردازید اما نه صرفا از زاویه مبارزه کردن یا نکردن لیبرال مسلکان قلابی بلکه از زاویه جلوگیری ازگسترش دام ج.ا متشکر می شوم اگر به کامنت من زیر نوشته آقای سر کوهی نظری بیاندازید. موفق باشید.
۵۹۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : کمال حسینی

عنوان : افسوس
"مقایسه فقر فکری؛ بی سوادی؛ بی فرهنگی و سیاست های استالینی آن دبیر اول ؛ که او هم از نسل من بود؛ با ذهنیت و کارنامه عملی پویان؛ که بنیان گذار همان سازمانی بود که ان دبیر اول را تجربه کرد؛ تناقضات نسل من را نشان می دهد."....این نوشته مرا به یاد ادبیات کیهان "برادر حسین " می اندازد , از قرار معلوم زندگی در زندان و مراوده های طولانی با "برادر حسین " ها کار خود را کرده است ..........افسوس ....
۵۹۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : فرج سرکوهی

عنوان : نکته دوم
اقای مهدی عزیز
در جواب قبلی به شما نکته ای مهم را از یاد بردم.
ارمان گراپی از هر نوع؛ به مثل دل بستگی به تلاش برای تحقق جامعه ای دموکرات و سوسیالیست؛ در بعضی ها نهادینه شده است.

من متاسفانه مبارزی سرسخت نبوده ام اما همیشه دل با این ارمان داشته و در حد خود؛ هرچند ناچیز؛ در این راه کوشیده ام. امیدوارم در این چند صباحی که از عمرم مانده نیز ارمان گرا بمانم و توصیه شما به ترک ارمان گراپی در من اثر نکند.

آن چشمه خردی که به گفته شما ارمان گراپی را خشک می کند؛ ان عقل انتقادی که به گفته شما ارمان گراپی را احساسات بچه گانه می داند ارزانی همان ها با که ماسک رپالیزم سیاسی و پایان تاریخ راه می روند

دروران خرد گراپی انتقادی هم که شما گفته اید از عصر کانت شروع شد. منافاتی هم ندارد خرد گراپی انتقادی با ارمان گراپی اگر خردگراپی را درست درک کنیم و نه به سیاق ان چه کارگزاران و دوم خردادی ها و عقبه هواداران ان ها به خورد جوانان ما داده اند

آرزو ی من این است که ایران نیز روزی دموکراسی و عدالت اجتماعی و انتخاب اگاه و ازاد و تعالی و رشد فرهنگی را تجربه کند. از نظر شما احساسات بچه گانه است اما به گفته شاملو «من ان روز را انتظار می کشم؛ حتا اگر نباشم»
من این راه می روم و شما خود دانید با عقل انتقادی و خردگراپی و راهی که می روید یا خواهید رفت که جای این بحث ها این جا نیست
۵۹۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست