سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خداحافظی با چپ، سلام بر چپ! - فواد شمس

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بابک ساده

عنوان : یک پیشنهاد فروتنانه به فواد شمس
آقای فواد شمس به سئوالهای قبلی من پاسخ نداد . برای اینکه روشن شود که اشکال در سئولات من بود یا ایشان بدلایل دیگری از پاسخ سر باز زدند. از ایشان که جامعه شناسی میداند درخواست می کنم که در مورد انتخابات اقدام به یک بررسی جامعه شناسانه نماید که بسیار از دعوی او علیه چپ مفید تر خواهد بود .
فواد شمس می داند که در دو دوره انتخابات سال های ۶۸ و ۷۲ هاشمی رفسنجانی با مشارکت به ترتیب ۵۴ و ۵۰ درصدی رئیس جمهور شد و هر چه خواست کرد تا «سردار سازندگی» شود. تا آن تاریخ فقط حامیان حکومت ولایت فقیه در انتخابات شرکت میکردند و برای حکومت مهم نبود که مشارکت بالا باشد یا پائین.

اما در دوم خرداد ۷۶ نیروی دیگری وارد صحنه شده که هیچوقت تا آن تاریخ در انتخابات شرکت نمی کرد تا بلکه تلنگری به حکومت ترور ووحشت بزند همین ارادهء مردم میزان مشارکت را به ۸۰ درصد افزایش داد وگرنه اثری از فعالیت احزاب سیاسی باقی نمانده بود که بتوانند تاثیر گذارباشند.

در سال ۸۰ میزان مشارکت به ۶۷ درصدر کاهش نمود و سید محمد خاتمی مجددا انتخاب شد. در سال ۸۴ میزان مشارکت تا ۶۲ درصد کاهش نمود و در دور دوم با مشارکت ۶۰ درصدی ، احمدی نژاد هاشمی رفسنجانی را شکست داد.
رفتار انتخاباتی مردم نشان میداد که مردم دریافتند که با سیستم هدایت شده حکومت ولایت فقیه امکان تاثیرگذاری بر روند سیاسی ناممکن است و بخش بزرگی از شرکت در انتخابات منصرف شدند.

خرابکاریهای بی نظیر و بغایت تحریک آمیز احمدی نژاد در دوره ء اول «ماموریتش » در داخل و خارج ایران انگیزه ای شد تا مردم از وحشت حمله ء نظانی به ایران ، بار دیگر به صندوق ها روی بیاوردند تا از «انتصاب » مجدد او جلوگیری کنند. منطق مردم درست بود و چنین می گفتند : "هرکس دیگر انتخاب شود از احمدی نژاد بهتر است "

تصادفی نبود که میزان شرکت به ۸۵ درصد افزایش یافت. این امر که چرت ولی جنایتکار فقیه را پاره کرد. باردیگر ثابت کرد که انتخابات در ایران فقط نمایشی برای فریب جهانیان و کسب "مشروعیت " می باشد .

بنظر من حداقل ۳۵ درصد از این ۸۵ درصد شرکت کننده در انتخابات ۱۳۸۸ نیروی خواهان تغییر در شرائط اجتماعی کلان اعم از اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و سیاست خارجی بودند که در نبود آزادیهای حداقل برای انتخاب کاندیدای مورد نظر خود به کاندیداهای "پیشنهادی حکومت مذهبی رای دادند که بار دیگر برای آنها ثابت شد که ولایت فقیه در "عالم دیگری " سیر و سیاحت می کند.

نتایج بدیهی "انتصاب " مجدد احمدی نژاد همان طور که آن ۳۵ درصد نیروی خواهان تغییر پیش بینی میکردند تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای فرصت طلبان جهانی بود که انقلاب مردم در سال ۵۷ را نشانه گرفته اند. البته ولی فقیه بروی "مبارک" نمیاورد که مسبب تمام تشنج آفرینی ها و فرصت سوزی ها در درجه اول نقش ارتجاعی و ضدمردمی او بوده است که احمدی نژاد را بعنوان نزدیکترین همفکرش دانسته یا نادانسته برای تحریک دیگر دولتها حمایت نمود.

آقای فواد شمس میداند که در انتخابات اخیر بعداز تمام فجایع ۸۸ دیگر امکان نداشت
آن ۳۵ درصد نیروی خواهان تغییر که در سال ۸۸ در انتخابات شرکت کردند ، تمام و کمال مجددا به انتخابات اهمیت بدهند.

بنظر من تقریبا ۲۲ درصدر از نیروی ۳۵ درصدی ـ نیروی تغییرـ در انتخابات اخیر شرکت کردند و ۱۳ در صد فاصله گرفتند. این تغییر ناشی از تاثیر متقابل مجموعه ء مولفه ها می باشد که از ۲۲ خرداد ۸۸ شروع و تا ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ ادامه یافت.

پیشنهاد نگارنده از فواد که جامعه شناسی خوانده اینست که تحقیق کند که چرا ۱۳ درصد از شرکت کنندگان در سال ۸۸ از شرکت در انتخابات طرفنظر کردند.

اگر ثابت شود که این ۱۳ در صدر نیروی تغییر که در انتخابات اخیر شرکت نکرده اند با تاسی از مواضع نیروهای سکولار ؛ دموکرات و چپ از رای دادن خودداری کرده اند . این را باید به عنوان تولدی خجسته و آغاز یک فعالیت نوین گرامی داشت.

ولی اگر ثابت شود که این نیروی ۱۳ درصد بدلایل مختلفی از شرکت در انتخابات فاصله گرفته اند . فواد باید صمیمانه از حملات هیستریک خود علیه نیروهای چپ تبری جوئید.
۵۵۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : سعید

عنوان : عمل برای چه کسی؟
شما را ارجاع می دهم به این حرف حمید اشرف که در گفتگو با مجاهدین گفت "ما مبارزه می کنیم برای این که پرولتاریا اون رو درک و احساس کنه و شما مبارزه می کنید طوری که خرده بورژوازی درک و احساس کنه." شرکت در انتخاباتی که چپ ها ازش عقب موندن منجر به پیروزی شخصی شد که از فردای پیروزی لیستی از هارترین نولیبرال ها به عنوان وزیر اقتصادش پیشنهاد شد. سوگلی اتاق بازرگانی، کسی که از اولین برنامه هاش احیای سازمان برنامه و بودجه س. اون وقت شما پیروزی چنین شخصی رو پیروزی مردم و در نتیجه چپ می دونید؟ در طور مبارزات انتخاباتی ایشان چه حرفی به نفع توده های زحمتکش زده؟ آیا مخاطب تمام صبحت هاش به اصطلاح "طبقه متوسط شهری مدرن مترقی" نبود؟ در کجای دنیا چپ باید از پیروزی نولیبرال ها خوشحال بشه؟! این پیروزی را به شما "چپ های واقعی" تبریک می گم. به هر حال ایشون هم خوشگله هم بوره، چند روز دیگه هم رییس جمهوره! تیتر مطلب تان را هم به نظر من بهتر بود می زدید "خداحافظ طبقه ی کارگر، سلام بر "طبقه ی متوسط"!"
۵۵۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : علی پورنقوی

عنوان : درخواست از آقای شمس
آقای شمس گرامی
سلام
ممنون می شوم این گزاره از نوشته خواندنی تان را مستدل کنید: ... باید جایگاه جدید آقای تابان و سازمان‌شان را در میان نیروهای اصیل مبارزی که نام برده شد، تبریک بگوییم؛ چندان‌که این روزها «اخبار روز» و «نشریه کار»، رقابت جدی‌ای دارند با رسانه‌هایی همچون «خودنویس» و «تلویزیون مجاهدین خلق» (سیمای آزادی) در افشاگری عوامل "رژیم» خصوصا «آخوند روحانی».
منظورم خاصه مستند کردن مشارکت نشریه کار در رقابت با ... در افشاگری ... "آخوند روحانی" است.
با احترام
علی پورنقوی
۵۵۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : سیاوش چشم آبی

عنوان : جواب آقای شمس
بادرود دوست عزیز اگر کمی به عقب برگردیم ونگاهی به اول انقلاب بنماییم بسادگی درخواهیم یافت که دچار چه اشتباهات فاحش وغیر قابل گذشتی شده ایم که این اشتباهات درحال تکرار وتکرار است من کوچکترین شک وتردیدی درباره پاکی وازخود گذشتگی نیروهای چپ ندارم که این موضوع در کلیت حاکم است ودر جزییات شاید نقایصی داشته باشد باوجود این نیروهای واقعی وصادقی که در خدمت مردم قرار دارند راباید باانتقادات سخت ومحکمی رودر رو ساخت اگر ما شرایط اول انقلاب را در نظر بگیریم ترتیب ومیزان قدرت نیروهای فعال آن روزگار را با حساب دو دوتا محاسبه نمایم در خواهیم یافت که دچار اشتباهات غیر قابل گذشتی شده ایم درآن روزگار ما قادر به درک منافع جمعی وملی نبودیم وفقط در فکر منافع گروهی خودمان بسر میبردیم در صورتی که همان وقت کافی بود دست اتحاد پیرامون چند موضوع اساسی به یکدیگر میدادیم شرایط امروز ما تفاوت اساسی با وضع موجود می داشت برای مثال کافیست که ما راه کارگر را در نظر بگیریم در خواهیم یافت که در روی همان پاشنه قدیمی در حال چرخش است وتغییری ایجاد نشده است وهرکس ساز خودش را می زند تحت شرایطی که کشور تحت خطر میباشد واتحاد هم دلی از هر زمان دیگری مورد نیاز می باشد درسازمان راه کارگر انشعاب صورت می گیرد من کاری ندارم که حقانیت با کدام جناح بوده است فرقی نمی کند فقط نشان دهنده این مطلب می باشد قادر نیستیم شرایط را درک نموده وبراساس واقعیت تصمیم بگیریم که موضوع انتخابات هم نمی تواند خارج ازدیدگاه موجود ما باشد به عقیده منِ بی سواد تا زمانی که این گونه رفتار می کنیم ودست از منم منم زدن برنداشته ایم وضع ما همین که هست وخواهد بود
۵۵۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : الف رستمی

عنوان : آنگاه
هیچ سازمان یا حزب یا جریان چپ شناخته شده ای در انتخابات شرکت نکرده است. اینکه بگوییم بخش هایی شرکت نکردند، تصویر درستی از واقعیت نیست. ممکن است افراد مشخصی شرکت کرده و به حسن روحانی رای داده باشند، اما چپ مفهومی جمعی و متشکل را در ذات خود دارد و همیشه داشته است. (امیدوارم نظر ایشان از چپ سازمان های چپ نمای رژیم ساخته و پرداخته نباشد). تا آنجا که من می دانم چپ ها در سطح جهان هم به کاندیداهای نولیبرال رای نداده و نمی دهند. استثناء هایی وجود دارد، اما چپ با این نمایندگان سرمایه داری مشترکاتی ندارد که به آن ها رای دهد و برنامه اش درست در مقابل نولیبرال هاست. این اصلاح طلبان و هواداران برنامه های اصلاح طلبانه اند که به حسن روحانی رای داده اند و به نظر من رای دانشان هم حساب شده بوده است. ما در میان اصلاح طلبان افرادی داریم که قبلا چپ بوده اند، اما امروز نظراتی دیگری دارند. در تقریبا همه اظهار نظرهای فواد و دوستانشان در فیس بوک در جریان انتخابات- الحق هم خوب کار کردند- خواست ها اصلاح طلبانه بود و نه چپ. اما فواد سعی دارد از منظر چپ به سازمان ها و احزاب چپ بتازد. فواد باید توضیح دهد چه نقشه راهی در برابر چپ می بیند که فکر می کند شرکت در این رای گیری برای چپ ضروری و تعیین کننده بوده و این عدم شرکت مثلا به شدت به زیان چپ و مردم زحمتکش تمام شده است. آنگاه انتقادهای او قابل تامل می تواند باشد. متاسفانه ما یکبار دیگر هم در دوران احمدی نژاد با همین طرز برخورد البته از جهتی دیگر مواجه شدیم و چه حملاتی به ما که از همان ابتدا با سیاست های او مخالفت می کردیم، نکردند که چنین جریان مردمی !!!! را زیر سئوال می بریم. این روزها اصلا کسی به یادش هست؟ فکر نکنم... دوباره همان حرف ها و اینبار حسن روحانی را باب نکنیم. چپ امروز ما تجربه دولت رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد را دارد و با گوشت و پوست می داند عواقب تک تک این دولت ها برای کارگران و زحمتکشان و چپ که نمایندگی آن ها را در برنامه عمل خود دارد، چیست. چرا ایشان باید توقع داشته باشد آزموده را دوباره بیازماییم. وقایع بزودی نشان خواهد داد که بدون مبارزه پیگیر مردمی از پایین چیزی در بالا تغییر جدی نخواهد کرد و مجموعه رفرم های در دست اقدام حتی اگر توان اجرایی یابد تغییری در وضع زحمتکشان کشور نخواهد داد. خود اصلاح طلبان نیز نمی توانند این وضع را زیاد ادامه دهند و بزودی درک خواهند کرد جنبش و منشور سبز برآمده از آن چه گوهر گرانباری بود که در این تاکتیک سیاسی خود تا حد زیادی خرجش کردند. تنها باید چند ماهی صبور بود... تا چشم اندازها روشن تر شود.
۵۵۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : اروان کیانی

عنوان : قدرت در دست ولی فقیه میباشد
رای دادن و یا رای ندادن حق شهروندی من میباشد
من هم در دوران دوم خرداد دانشجو بوده ام و سرکوب ۱۸ تیر ۷۸ را که اقای روحانی هم در ان نقش داشت فراموش نکردم. نمیتوانم بپذیرم که جنبش چپ دمکرات چاره ای ندارد جز انکه هر ۴ سال بین کاندیداهای تائید شده از طرف ولی فقیه یکی را به عنوان بد انتخاب کند که بدتر انتخاب نشود. من به کسی رای میدهم که کاندیدا من باشد واگر قرار باشد هردفعه نگاه کنیم که مردم از نا امیدی به کدام بدی رای میدهند خوب دیگر احزاب به چه کار میایند ?
در سی چهار سال گذشته تعداد ۳۰۰-۴۰۰ نفر در حکومت قرار دارند و بعضی هم بیش از بیست سال در مجلس حضور دارند و این نشان میدهد که خانه از پای بست ویران است و عده ای در هر انتخابات ولی فقیه برای رای دادن به یک بد چنان به دیگران تحکم میکنند که انگار رای دادن و یا رای ندادن حق شهروندی من نمیباشد و بعد از انتخابات هم چنان احساس پیروزی به انها دست میدهد که انگار فتح خیبر کرده باشند. نه دوستان زیاد تند نروید و داغ نکنید و به تحریم کنندگان حمله نکنید بگذارید کمی گرد و غبار بخوابد و شما هم خودتان را برای یک دوش اب سرد اماده کنید همانطور که بهزاد نبوی که در دور دوم انتخاب خاتمی به تحریم کنندگان لقب خائن داده بود وا امروز دیگر تحریم کنندگان را سرزنش نمیکند چون خود و دوستانش در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به انها پیوستند.
۵۵٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : فرق میکند، عزیز!
با سلام به فواد شمس گرامی. دو روزی بود که به نوشتجات در سایت ها مراجعه نداشتم و همین الان نوشته شما را همراه با ضمایم آن دیدم و بر آن شدم که اشاره شما را بی اشاره نگذارم.
به کل نوشته شما و همه گزاره های آن نمی پردازم، ولی معتقدم که صرفنظر از برخی احکام و نتیجه گیری های عجولانه در آن، نوشته شما از انگیزه و شجاعت سیاسی برخوردار است و صرفنظر از آراء متفاوتی که می تواند در میان باشد که در میان هم هست، در مجموع آرزوی سیاست ورزی برای چپ دارد که من از این بابت عمیقاً خرسندم. فواد گرامی، به حرمت همین که بر موضع "سلام بر چپ!" تاکید دارید اشاره‌ایی می کنم در رابطه با انتقادی که از من در قالب یک سئوال کرده‌اید.
از من پرسیده‌اید که چه فرقی بود بین آقای رفسنجانی با پیرو خط و ربط او آقای روحانی که من رای به اولی را درست می دانستم و دومی را نه؟ کوتاهترین آدرس به پاسخ شما، "بیت رهبری" و آقای خامنه‌ایی است! جناب ولی فقیه با قداره کشی نهاد تحت اختیارش یعنی شورای نگهبان علیه اولی موافقت داشت - اگر نگویم که مستقیماً خود چنین سفارش فرموده بود- اما وقتی جنتی خواست که در صلاحیت روحانی تجدید نظر صورت گیرد، چنین اجازه‌ایی را به او و ماننده های وی نداد! دوست عزیز! تاکتیک پیشنهادی من در کادر مشی "کمی بهتر" نمی گنجد. تاکتیک پیشنهادی من برای رای دادن به آقایان خاتمی و رفسنجانی در کادر استراتژی مبارزه با ولایت فقیه معنی داشت و در تولید موقعیت "قدرت دوگانه" در نظام حاکم! در راستای عقب نشانده ولی فقیه، در جهت تضعیف ولایت فقیه و در امتداد حذف این ساختار از سیاستدر ایران . جمهوری دمکرات - سکولار در ایران نه از استحاله این نظام که از دگرگونی آن می گذرد. استراتزی سیاسی مقدم بر این یا آن تاکتیک است. یادتان است که دولت اصلاحات از سوی خامنه‌ایی و طرفدارانش مظهر حاکمیت دوگانه فهمیده می شد و خوب می دانیم که رفسنجانی طرفدار ولایت فقیه نیز کسی نبود که خامنه‌ایی او را نادیده بگیرد. من معتقد بودم و هستم که اگر این دو نفر به نظام تحمیل می شدند نوعی از وضعیت دوگانه به نظام حقنه می شد و این، یعنی فرصت برای جامعه و نفس کشیدن برای نیروهای مدنی. دغدغه من برخلاف فکر و رفتارهای در پی "تعدیل" در نظام، تخفیف شکاف "دولت- ملت" در حکومت ولایی نیست ، استراتژی من بر این باور استوار است که ولایت را نمی توان تصحیح کرد مگر با تغییر آن! هم از اینرو، از دو ماه قبل از انتخابات نوشتم که به بازی انتخاباتی در میدان ولی فقیه که مبتنی است بر "حضور سلایق" اما با افراد دست دوم (!) نباید تن داد. اکنون هم بر این نظرم، ولو که این رفسنجانی بود که اصرار کرد روحانی به نفع او کنار نرود و بعد هم که خودش کنار گذاشته شد با همه قوا و بهمراه خاتمی پشت سر روحانی رفتند. معیار برخورد من این دو نفر نبودند و نیستند! قبلاً هم گفته‌ام که اگر روحانی بتواند موقعیت دوگانه تولید کند - و البته همه نیروهای تحول خواه اکنون باید در همین سمت بکوشند و عمل کنند- من اعلام خواهم کرد که تاکتیک درست تر، رای به او بوده است و نه که عدم رای به وی. اما بگمانم شما عجله می کنید که همه را به چنین عجله کردنی دعوت می کنید. قبلاً هم عرض کردم که با امید مردم باید همراهی کرد و از امیدوار شدن آنها خوشحال بود، اما با حفظ فاصله! من دعوت شما برای اقدام همسوی کنونی همه رای دهندگان به روحانی از موضع تغییر خواهی و همه عدم شرکتی ها از موضع تغییر و تحول برای تحمیل تغییرات سیاسی به راس نظام را مسئولانه می شناسم اما هم در باره شرط بندی چنین موفقیتی به دست جناب روحانی به شما و خودم و هر چپ سیاست ورز دیگر هشدار می دهم و هم اینکه گذر دادن فردا از مسیر تصفیه حساب های دیروز را به سود چپ و نیروی دمکراسی نمی دانم. دست شما را به گرمی می فشارم.
۵۵٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : آشنا ...

عنوان : کلید امید و تدبیر حسن روحانی!!
"...چهارسال از انتخابات تقلبی ۸۸ با کشتار مردم فریب خورده گذشت . رنگ سبز با شعار رای ما کو ! بازی را باخت. بازیگران خط استحاله چهارسال خماری کشیدند ولی اینبار با رنگ بنفش رایشان را پس گرفتند ! با اولین شمارش آرا بازار بورس تکان خورد، غرب امپریالیست خوشبین به ادامه مذاکرات شد . ایرانی های ضد انقلاب بی بی سی نشین و همه هواداران شرکت درانتخابات تقلبی آجیل مشکل گشا را یافتند . حسن روحانی درکسوت یک روحانی مارخورده افعی شده سوگند یاد خواهد کرد تا برای حفظ نظام با غرب کنار آید ، سرکوبهای داخلی و نقض حقوق کارگران و زحمتکشان و سیاستهای نئو لیبرالی را ادامه دهد و مشروعیت نداشته رابه رژیم ولایی بازگرداند....دور دیگری ازشارلاتانیسم سیاسی فضای سیاسی را دود اندود خواهد کرد....کارگران و زحمتکشان راهی جز تشدید مبارزه برای تحقق حقوق خود ندارند و این امر با تجارب خونین ۳۴ ساله حاکمیت شمشیر و خون درچهارچوب نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی نا ممکن خواهد بود. هرامیدواری برای تحول دمکراتیک در کادر نظام اسلامی فرجامی جز یاس و نا امیدی و سرخوردگی دربر نخواهد داشت.مبارزه مردم برای مطالبات دمکراتیک و آزادی احزاب و اجتماعات در پیوند با مبارزه علیه بیگانگان ادامه خواهد یافت .ولی بهر صورت شرط پیروزی در تمام تحولات آتی، برای برخورد آگاهانه و پرهیز از غافلگیری، سازمان پذیری توده ها و پیوستن نیروهای انقلابی و هوادار آزادی طبقه کارگر به حزبش می باشد."
۵۵٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : فواد شمس

عنوان : ادامه پاسخ ها
به بابک ساده : به هر صورت ما دراین جامعه داریم زندگی می کنیم. باید حق خودمان را به آنان تحمیل کنیم. نه آن که خودمان دو دستی حق را بگذاریم زمین چون انان ما دگر اندیشان را به رسمیت نمی شناسند. در مورد باقی سوالاتت واقعا انقدر برای من نا شفاف بود که نمی دانم چه جوابی بدهم. سوالات را متوجه نشدم.

پاسخ به جلال: خوب دقیقا به همین دلیل است که من اصرار دارم که چپ نباید خودش حاشیه ای شود. اتفاقن آقای قوچانی و شرکا دلشان می خواهد چپ همواره یک گروه در حاشیه مانده و بی تاثیر در جامعه جلوه کند. فرصت را باید با حضور اجتماعی و سیاسی خودمان بسازیم نه چیز دیگری...

به سیامک فرید: قطعا من هم متوجه معذوریت ها و محدودیت های یک سازمان سیاسی ان هم سازمانی که به دلیل سرکوب نمی تواند در داخل حضور داشته باشد هستم. اما خوب در ادوار گذشته با همین شرایط حتی سخت تر از این هم سازمان شما مواضع خوبی داشت. اما این بار متاسفانه به دلایلی که برای من هم نا شفاف است اشتباه بدی مرتکب شد امیدوارم افرادی که پیش از انتخابات مقاله می نوشتند و مصاحبه می کردند و اصرار بر تحریم انتخابات داشتند مواضع خود را توضیح دهند. در مورد ان بخش از نوشته ام که مورد نقد شما است. فکر می کنم لحن نوشته اندکی نا شفاف است. من قصدم صادر کردن حکم کلی نبوده است بلکه بیشتر یم خواستم یک افق ترسیم کنم که اگر سازمان ها و گروه های جدی چپ بخواهند همین رویه را ادامه دهند چه اتفاقی می افتد. یک حالت انذار داشت
۵۵٨٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

    از : سیامک فرید

عنوان : نکاتی که فواد باید با تامل بیشتری با آن برخورد کند
اشاره به زیگزاگ زدن و دیر عمل کردن البته درست است ولی فواد باید توجه کند که یک سازمان چپ که گروهی تصمیم می گیرد و بنا بر پاره ای ملاحظات سر بزرگی هم دارد نمی تواند مثل کسی که خودش در خانه نشسته و تصمیم می گیرد عمل کند.با توجه به اتفاقات دقیقه ۹۰ که در زیر پوست جامعه موجی شکل می گیرد تا به آن طرف آب برسد زمان می برد . مشکل دوری از ایران و تاکید بر گرفتن تصمیمات به شیوه دموکراتیک البته هزینه های خود را دارد.البته همانطور که شمس تاکید دارد در این موارد نباید سریع تصمیمی گرفت که دست و پای را ببندد گرچه در این حالت هم با متهم به بی تصمیمی و یا فرصت طلبی خواهد شد که البته چاره ای نیست و بهتر از یک تصمیم غلط است. همانطور که فواد می گوید انتخاب تمام شده و چه رای داده باشی و چه نداده باشی اگر فرصتی هست باید استفاده کرد.
اما به ناگاه در این جمله حکمی کلی و بی پایه صادر می شود که :این بار اما این اشتباه می تواند به قیمت حذف‌شدن از جنبش مردم ایران و حاشیه‌ای شدن در این متن بیانجامد.
به نظر من دو نوع نگاه خطرناک وجود دارد که یکی بر رای داده ها می تازد و آن یکی این گونه بر رای نداده گان. درصد مهمی از مردم هم رای ندادند ولی به این دلیل نمی توان آنها را جزو حذف شدگان از جنبش مردم ایران دانست. آیا بخشی از چپ می تواند نماینده بخشی از آنهایی باشد که رای نداده اند؟ یا فوآد همه آنها را که رای ندادند وابسته به مجاهدین و سلطنت طلبان می داند؟
۵۵٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست