سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش‌های فمینیستی در بن بست طبقه یابی - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : یک فمینیست

عنوان : سوال
فرضاً که فمینیست هایی که در ایران مبارزه می کنند، فورمول ساده و بدیهی آقای نویسنده را نمی فهمند! اما ایشان که این همه فهم و کمالات دارد، در عمل جز تکرار بدیهیات نظری، چه پیشنهاد عملی دارد؟ اینکه اگر سرمایه داری برود، همه مشکلات حل می شود که حرف شاقی نیست، اما با این نگاه تقلیل گرایانه و ساده بینانه نویسنده، باید پرسید چرا تا به حال این اتفاق رخ نداده است؟
٣۹٣۱۴ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : توضیح
جناب کیوان،
بنده تئوریسین نیستم و جسارت و توانایی آنکه نوشته های جناب قراگوزلو را درک و نقد کنم ندارم. دنیای اقتصاد برای من بسیار ساده است. ماشین محرکه کاپیتالیسم " حرص " است که وقتی عنان گسیخته شد آنرا معدوم میکند. اینکه جای آنرا چه خواهد گرفت نامعلوم است. یکی از احتمالات سوسیالیسم است که خود شامل طیف ۳۶۰ درجه ایست که همه منتقد یکدیگرند. جناب قراگوزلو هم یکی از این ۳۶۰ ها میباشند ولی مریدان ایشان را کل ۳۵۹ میدانند .

آشنایی من با نوشته های ایشان زمانی رخ داد که ابلهانه از اینکه در یکی از نوشته های خود جملات انگلیسی را برای فهم مطلب فارسی آورده بود انتقاد کردم و به من آن رسید که به فضول میرسد و پس از آن توبه کردم.

همانطور که دوستان دیگر تذکر داده اند نوشته های ایشان پر از کلمات و اسامی قلمبه است که شاید جهت اظهار فضل و یا مرعوب کردن بکار رفته ولی درک مطلب را برای آدم غیر آکادمیکی مانند من بسیار مشکل میکند.

مقالات ایشان در باره بحران مالی سال ۲۰۰۸ امریکا شرح وقایع از نظر کسی ست که دستی از دوربر آتش داشته و مطالبی را نوشته است که برای کسی مانند من که در قلب این بحران بوده و گاه شبها فکر میکردیم که آیا فردایی هم وجود دارد چیز مهمی نیست و پس از دو سال ، تاریخ نویسی با غلط های املایی است که مثلا
Gramm–Leach–Bliley Act میشود Gram-leach Billy و نام Greenspan میشود " گرینزپن ". اینها احتمالا نشانه عجله و چسپاندن مطالب از منبع ترجمه شده به یکدیگر و نوشتن مقاله است. شاید برای من این مشت نمونه خروار باشد. با وجود این مریدان میخواهند نه تنها اینها را به صورت کتاب در آورند بلکه آنرا ترجمه کرده و زیره به کرمان ببرند. یکی هم پیش نهاد جایزه نوبل کرده بود.
بهر حال جناب کیوان من در مورد این گونه مقالات اول کامنت ها را میخوانم و احتمالا چیزی میاموزم و اگر لازم شد سری هم به مطلب میزنم.
و از اینکه این کامنت " کیلویی" شد عذر میخواهم.
٣۹۰۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : کیوان کیوان

عنوان : قصد من توهین نبود
دوست گرامی جناب پیروز
بیگمان نه قصد من توهین به شما بود و نه دفاع از نویسنده. من سوسیالیسم و هر تفکر دیگری را هم قابل نقد میدانم اما گلایه من از شما دوست محترم این است که واقعا اگر منتقد سوسیالیسم هستید و آن را رویائی می دانید چرا به جای هجو و سوالات تکراری بر نمی دارید یکی از مقالات بزرگان سوسیالیسم ( کتاب هایشان پیش کش) را نقد کنید. یا حاشیه بنویسید و اصلا شما با بزرگان سوسیالیسم هم کاری نداشته باشید شما که اینقدر مسئولانه دربحث ها شرکت می کنید یکی از گاف های غیر علمی همین مقالات آقای قراگوزلو را نشان دهید. باور کنید برای همه از جمله خود نویسنده این بزرگترین کاری است که یک منتقد صمیمی از جمله شما میتواند انجام دهد. پیروز باشید و اگر از من دلخور هستید من عذر میخواهم.
قربان شما
کیوان
٣۹۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : توهین به مقدسات
جناب کیوان،
فرمودید " بجای نمک پراکنی بهتر است در مباحث جدی اولا جدی باشیم. ثانیا مرتبط با موضوع حرف بزنیم. کامنت کیلوئی گذاشتن که هنر نیست". فکر نمیکنم کامنت های من کیلویی باشد و معمولا مختصر است.
کامنت من سوالی مربوط به کامنتی بود که " درک کج و کوله از سوسیالیسم " را مطرح کرده بود که البته جوابی نیامد.

اگر اجازه بفرمائید " کیلویی " " نمک پراکنی " کنم سوال این بود که بعد از صد و پنجاه سال که از فرش تا به عرش در باره سوسیالیسم مطلب نوشته شده و صد سال است که به بوته آزمایش گذشته شده است نتیجه عملی در باره تبعیض به زن چه بوده و چه فرقی با کاپیتالیسم داشته است؟
و این جسارت نه به درگاه مقدس جناب قراگوزلو بلکه سوال مستقیم از یک کامنت گذار بود. و این سوال یک طرفدار سوسیالیسم از یک هم مرام بود که در کدام نقطه عالم سوسیالیسم به تبعیضات علیه زن پایان داده است و اینکه شاید ما بیش از حد از سوسیالیسم انتظار داریم.
و چون جوابی از جایی نیامد نتیجه گیری من این بود که ما اینجا فقط حرف میزنیم و تئوری میبافیم.
جناب کیوان ، اگر سوال در باره سوسیالیسم و یا هر مرام دیگر توهین و کفر به مقدسات تلقی شود تعجبی نیست که ما به اینجا رسیده ایم؟
٣۹۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : گیتی خوشدل

عنوان : انتظارات بیجا
من با بخش هائی از این مقاله موافق نیستم و در کل معتقدم که برخلاف مواضع جناب قراگوزلو در این مقاله و مقاله جنبش زنان در گیومه واقعیتی عینی و کنکرت به نام جنبش زنان در همه جای دنیا جرین دارد. حالا در برخی جاها ماهیت آن لیبرال است در برخی کشورها سوسیال دموکرات و در بعضی جاها چپ. من البته فمینیسم اسلامی را که در ایران مد شده و امثال خانم ناهید توسلی از آن دفاع میکنند از بیخ و بن بیربط و پوچ می دانم اما جنبش زنان در اشکال سازمان یابی زنان کارگر اصولا مترقی است. آقای قراگوزلو نمی تواند با کتاب ( بگذار سخن بگویم ) که توسط احمد شاملو ترجمه شده است آشنا نباشد. در این کتاب منظور من به خوبی قابل رهگیری است. زنان کارگر متحد میشوند و ساطمان می یابند تا در مبارزه علیه کارفرما یا دولت به مردان کارگر کمک کنند
آقای قراگوزلو که دستی چیره و قلمی توانا در نقد ادبی هم دارند به یقین با ژرمینال امیل زولا آشنا هستند.
در مجموع تلاش نویسنده ستودنی است چرا که به یکی از مهم ترین مسائی گریبانگیر جنبش اجتماعی ایران وارد شده اند. اما سخنی با یک دوست
دوست گرامی آقای تهمتن
شما کم لطفی می فرمائید. به همین سادگی نمی توان سه دهه تلاش و تولید فکری یک نویسنده را که در قالب دهها کتاب و صدها مقاله مادی شده نادیده گرفت. آقای قراگوزلو نه رستم است و نه تهمتن استعاری فردوسی. و نه به گمانم در جائی چنین ادعا کرده است. تغییر سیاسی و رادیکال بیرون از اراده و اختیار افراد است. حالا چه اشکال دارد شما که اینهمه آتش تان سوزان است بردارید درباره ملاخور شدن پول نفت ایران مقاله ای افشاگرانه بنویسید و تمام شعارهایتان را در آن جا دهید.شاید با مقاله شما انقلاب شد. در این صورت ما نیز به سهم خود مقالات ضد فمینیستی آقای قراگوزلو را تحریم خواهیم کرد و فقط مقالات شما را خواهیم خواند. منتظریم.
٣۹۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : کیوان م

عنوان : بیکاری فقر و روسپیگری
به گمان من کامنت های این بار نسبت به دفعات پیش سیاسی تر است. من ابتدا این جناب نهمتن را که خیلی به نقد "فقر" علاقه دارد و آقای قراگوزلو را متهم می کند چرا درباره فقر و گرسنهگی و پول نفت مقاله نمی نویسند علاوه بر مقالات مورد اشاره ی کامنتگزار پیشین آقای شهریار به دو مقاله
بیکاری ؛ فقر و روسپی گری ( همراه با تصویر )
دموکراسی و نفت
وغیره
ارجاع می دهم. اگر خواندند بعد اظهار نظر فرمایند. آخر نمی شود که کسی ناگهان وسط دعوا بیاید اینگونه محقانه و طلب ارث کند. توصیه ام به آقای پیروز یا فیروز یا نمی دانم نام شان را فارسی چگونه مینویسند این است که بجای نمک پراکنی بهتر است در مباحث جدی اولا جدی باشیم. ثانیا مرتبط با موضوع حرف بزنیم. کامنت کیلوئی گذاشتن که هنر نیست.
اما درباره جنبش زنان. یک سوال مشخص دارم و آن اینکه شما آقایان که مرتب میپرسید که سوسیالیسم مورد نظر شما در کجا پیاده شده است میشود به ما لطف کنید که آزادی زن مورد نظر شما در کدام جامعه سرمایه داری متحقق شده است. اول مقاله را بخوانید بعد نظر بدهید.
دفاع از حق روسپیگری برای زنان و قانونی شدن این استثمار بغایت ضد انسانی اگر شاهکار غرب است که ما را با شما سخنی نیست. خوش باشید.
٣۹۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : کار ما هم با خداست
جناب تهمتن،
بحث اینجا مربوط به آینده سوسیالسم است و کاری به بررسی نتایج صد سال فعالیت گذشته وعملکرد حال ندارد.
در اینجا بحث اگر و مگر و اما و شاید و باید و کاشکی ست. فعالیت های " عملی " را جناب خاتمی ، ریاست جمهور باز نشسته انجام میدهند تا کاری را که به مدت هشت سال انجام ندادند به پایان برسانند. کار ما هم با خداست که شاید روزی را از جای دیگری برساند .
٣۹۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : شهریار دال

عنوان : تهمتن
البته هر نویسنده ای اولویت های خود را دارد و شک نکن دوست گرامی جناب آقای تهمتن که اینگونه تهمتن گونه می نویسید اگر کسی بخواهد در ایران یک خط مثل شما بنویسد خودزنی کرده است. لنین همواره می گفت فرمانده ای که بدون شناخت توازن قوا و در شرایط غیر انقلابی سربازان خود را به سوی دشمن گسیل می کند جنایتکاری بیش نیست. من نظر آقای قراگوزلو را نمی دانم اما شما مانند افراد خانه های تیمی صحبت میکنید. بالاخره پرداختن به کمپیت یک میلیون امضا که پتانسیل مبارزاتی زنان ایران را قربانی لیبرالیسم عده ای خود خواه کرد از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی داخل است.
پول نقت ایران را فقط هند نخورده است. خیلی های دیگر هم خورده اند اما مشابه چنین نقدهایی در مقالات آقای قراگوزلو به بورژوازی ایران کم نیست. به همین آرشیو اخبار روز نگاه کن:
روند معکوی رایگان سازی آب و برق
ایران و مصر ولی افتاد مشکل ها
وووووووووو
انصاف هم اگر رعایت شود بد نیست.
٣۹۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : هرمز اتابکی

عنوان : تمام مبارزات ضد ستم را باید ارج نهاد
وقتی در باره ی سرمایه داری و سوسییالیسم صحبت می کنیم در باره ی بعضی از پیش شرط برای فراروئی از سرمایه داری به سوسیالیزم نیاز به توافق ست.
ـ چارچوب بحث مارکسیتسی ست یا لنینیستی احیانا مائوئیستی و غیره؟
ـ اگر واقعا میخواهیم بر اساس روح دینامیکی مارکسیسم که بنا بر خصوصیات علمی آن ،باید شرائط امروز جهان و سطح تکامل کشورهای موجود آن را در نظر گرفت . بهتر نیست که به این سئوال پاسخ دهیم که گذار به سوسویالیزم بصورت قانونمند ، در صورت وجود امکانات عینی و ذهنی در یک کشور ، یا چند چند کشور و یا بشکل جهانی صورت خواهد گرفت؟ یا اینکه بی قواره و تصادفی می تواند در هر کشوری بر اساس تلاش مارکسیست ها تحقق یابد و زمینه های مادی و معنوی برا ی گذار به سوسیالیزم الزامی نیست ـ همان راه رشد غیر سرمایه داری ؟

با مشخص شدن پاسخ ما به سئولات بالا، می توان در باره ی وظایف چپ ها در کشورهای جهان صحبت کرد و ردباره ی برنامه و خط مشی سیاسی آنها به بحث نشست .

وظیفه چپ هاست که از تمام نیروهای دموکرات و اصلاح طلب که در سراسر جهان برای محدود کردن استثمار و مظالم سرمایه داری و ماقبل سرمایه داری تلاش می کنند حمایت نماید و در مبارزات واقعا موجود فعالانه حاضر بوده و قابلیت های خود در عرصه ی تئوری و مبارزات عملی نشان دهد. تا در ادامه ی مبارزات و در کوران شرائط بحرانی آتی بتواند با شایستگی های خود در رهبری جامعه شرکت نماید.



فراموش نکنیم که مارکسیست ها نمی خواهند سرمایه داری را نابود کنند و بر ویرانه های آن بنای سوسیالیزم را از زیر صفر شروع به پی ریزی کنند.اگر چنین ست که همان خواهد شد که بعداز انقلاب روسیه در اردوگاه سوسیالیزم صورت گرفت .

مارکسیست می خواهند در کشورهای سرمایه داری پیشرفته که حقوق بگیران آگاه یعنی کارگران و کارمندان و بسیار ی از مشاغل مدرن، که از بیداد های سرمایه داران به امان آمده اند در مبارزه ای اساسی از سرمایه داران سلب مالکیت نموده و با شوراهای انقلابی مناسبات سوسیالیستی را مسلط نمایند.

این به آن معنی ست که چرخ تولید و ایجاد ثروت با پتانسیلی تکامل یافته تر از مناسبات سرمایه داری به کار خود ادامه خواهد داد و «ارزش اصافی» که به کام سرمایه دارن میرفت ،جهت تحقیق و توسعه و رفاه اجتماعی صرف خواهد شد.

اگر تصور شود که با تحقق انقلاب سوسیالیسیتی جامعه بهشت برین میشود فقط خوش خیالی ست.حتی در پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری، وظیفه ی کمونیست ها ست که در تغییرات زیر بنائی برای رفع ستم و تبعیضات بجا مانده از مناسبات سرمایه حقوق بگیران را سازماندهی کنند و چشم اندازهای آتی را تشریح نمایند.

بهمین دلیل انواع جنبش های موجود در جامعه ی سرمایه داری، زنان، حمایت از کودکان، صلح ، محیط زیست و ..و.. بعداز پیروزی انقلاب سوسیالیستی تا مدتها برای تعمیق و بسط جامعه ی سوسیالیستی موجود ست تبعیضها یک شبه و چند ساله بر طرف نمیشود و فرهنگهای کهنه و ارتجاعی نیز براحتی زدوده نمیشود.
٣۹۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : تهمتن - ش

عنوان : پرسش چند سئوال
جناب آقای فراگورلو ; عمدتا ازاین جهت شمارا مورد پرسش قرارمیدهم که هرگاه نوشته ای از شما انتشار می یابد تعداد زیادی از ایرانیان را بخود جلب کرده و مشغول ارائه نظرات میکنید و فرقی هم نمیکند که سوژه نوشته شما چه باشد. حال پرسش از شما و اصولا همگی شخصت های سیاسی(طرفداران براندازی)این است که درزمانیکه ده ها میلیون ازمردم فقیرایران در اقصا نقاط کشور و زیر سلطه ی سفاک ترین حکومت شناخته شده درجهان قرارگرفته اند که برای شکم گرسنه خود و فرزندان بیگناه شان مجبور بهر فسادی شده اند; مواضع و راه گشایی شما چیست؟؟ آیا برای مثال این مقاله شما شکم فرزندان خردسال ومعضوم را در دهات اطراف و شهرهای کاشمر و قمصر و سوسنگرد و ممسنی وووو که همان اکثریت مردم دربند وماتم زده ی ایران راتشکیل میدهند را سیر میکند؟؟ باعث وبانی این فقر وگسترش آن چیست و کسی ست؟؟آیا مقاله ی خودرا در زدون و مبارزه برعلیه بانی وباعث این فقر وظلم و ستم ستمگران میدانید ؟؟؟ قدرت ۳۳ ساله ستمگران اوباشی که هیچ بویی از انسانیت و روش حکومتی بجز فریب و سرکوب وغارت منابع را نه برده انددر چیست؟؟؟ شاهرگ تنفس ستمگران را در چه می بینید؟؟ آیا ریشه ی این ستم و تنفس ستمگران بر مردم را در غارت منابع همین مردم نمی بینید؟؟ آیا این حکومت اوباشان بدون فروش و دزدی منابعی که عمدتا همان نفت و گاز مردم ایران ست; می توانست در قدرت ۳۳ ساله ی خود بماند و اینگونه که خود شاهدید مردم وکشور را به ورطه نابودی بکشانند؟؟؟ آیا ستمگران این حکومت با غارت و چپاول همین منابع مردم نیست که همگی پولداران نجومی شده و بوسیله همان; قدرت را در دست داشته و هزاران مزدور و جیره خوار بسیجی و حزب الهی و انواع و اقسام مراکز سرکوب را ساجته و بر علیه همان مردم بکار نگرفته اند؟؟؟ و آیاهای فراوان دیگر که این حکومت اوباشان رادرقدرت نگهداشته است. پس جناب آقای فراگورلو ;شما بعنوان یک شخصیت مبارز و متعهد بر زدودن رنج مردم ایران مسئولیت دارید و عمدتا نوشته های شما در زمانی که حکام اوباش چه درداخل و چه بویژه درخارج زیر منگنه و در مخمصه قرارگرفته اند تغیر جهت داده و سوی را بطرف راه تنفس حکامان اوباش نشانه روید. نگارنده براساس حقوق شهروندی ایرانی خود; تذکر و انتقاد بشما و همگی روشنفکران هم میهن خودرا از حقوق خود دانسته و آنرا مجاز میداند. داشت فراموشم میشد ! و پرسش آخر; جناب آقای فراگورلو ; آیا خبر دارید که بخشی از ثروت دزدی شده ی همین مردمان و کودکان شهرهای محروم و دهات اطراف یاد شده در بالا; در دست دولت هندوستان است که رقمی بیش از ۹میلیارد دلار است ؟؟ شما و دیگر روشنفکران; برای مردم محروم ایران; چه توصیه ی "عملی" برای این ثروت به یغما رفته شان دارید؟؟ نگارنده بعنوان یک ایرانی گمنام از۷۵ میلیونی ایرانی; توصیه و نظری عملی در خبر * آقای خاتمی میخواهد با چه کسی مصالحه کند*( شنبه ۱۱ تیر) نوشته که راهکار قطع تنفس اوباشان را همراه با تمام باندهای آن پشنهاد نموده که برای کوتاه کردن این نوشته; شمارا به آن نظر رجوع میدهم. امیدست سری به آن نظر بزنید وموضع خودرا هرچه که باشد(- امید است که مثبت باشد که عضویت دراین بنیاد برای حفاظت از ثروت مردم محروم; شخصیتی مانند شما شروع کننده آن باشد - ) ابراز کنید و حتا بی تفاوتی و پاسخ ندادن هم نوعی واکنش و پاسخ به همین مردم دربند و فقیر محسوب شده و ثبت میشود.
٣۹۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست