جنبش‌های فمینیستی در بن بست طبقه یابی - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : یک فمینیست

عنوان : سوال
فرضاً که فمینیست هایی که در ایران مبارزه می کنند، فورمول ساده و بدیهی آقای نویسنده را نمی فهمند! اما ایشان که این همه فهم و کمالات دارد، در عمل جز تکرار بدیهیات نظری، چه پیشنهاد عملی دارد؟ اینکه اگر سرمایه داری برود، همه مشکلات حل می شود که حرف شاقی نیست، اما با این نگاه تقلیل گرایانه و ساده بینانه نویسنده، باید پرسید چرا تا به حال این اتفاق رخ نداده است؟
٣۹٣۱۴ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : توضیح
جناب کیوان،
بنده تئوریسین نیستم و جسارت و توانایی آنکه نوشته های جناب قراگوزلو را درک و نقد کنم ندارم. دنیای اقتصاد برای من بسیار ساده است. ماشین محرکه کاپیتالیسم " حرص " است که وقتی عنان گسیخته شد آنرا معدوم میکند. اینکه جای آنرا چه خواهد گرفت نامعلوم است. یکی از احتمالات سوسیالیسم است که خود شامل طیف ۳۶۰ درجه ایست که همه منتقد یکدیگرند. جناب قراگوزلو هم یکی از این ۳۶۰ ها میباشند ولی مریدان ایشان را کل ۳۵۹ میدانند .

آشنایی من با نوشته های ایشان زمانی رخ داد که ابلهانه از اینکه در یکی از نوشته های خود جملات انگلیسی را برای فهم مطلب فارسی آورده بود انتقاد کردم و به من آن رسید که به فضول میرسد و پس از آن توبه کردم.

همانطور که دوستان دیگر تذکر داده اند نوشته های ایشان پر از کلمات و اسامی قلمبه است که شاید جهت اظهار فضل و یا مرعوب کردن بکار رفته ولی درک مطلب را برای آدم غیر آکادمیکی مانند من بسیار مشکل میکند.

مقالات ایشان در باره بحران مالی سال ۲۰۰۸ امریکا شرح وقایع از نظر کسی ست که دستی از دوربر آتش داشته و مطالبی را نوشته است که برای کسی مانند من که در قلب این بحران بوده و گاه شبها فکر میکردیم که آیا فردایی هم وجود دارد چیز مهمی نیست و پس از دو سال ، تاریخ نویسی با غلط های املایی است که مثلا
Gramm–Leach–Bliley Act میشود Gram-leach Billy و نام Greenspan میشود " گرینزپن ". اینها احتمالا نشانه عجله و چسپاندن مطالب از منبع ترجمه شده به یکدیگر و نوشتن مقاله است. شاید برای من این مشت نمونه خروار باشد. با وجود این مریدان میخواهند نه تنها اینها را به صورت کتاب در آورند بلکه آنرا ترجمه کرده و زیره به کرمان ببرند. یکی هم پیش نهاد جایزه نوبل کرده بود.
بهر حال جناب کیوان من در مورد این گونه مقالات اول کامنت ها را میخوانم و احتمالا چیزی میاموزم و اگر لازم شد سری هم به مطلب میزنم.
و از اینکه این کامنت " کیلویی" شد عذر میخواهم.
٣۹۰۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : کیوان کیوان

عنوان : قصد من توهین نبود
دوست گرامی جناب پیروز
بیگمان نه قصد من توهین به شما بود و نه دفاع از نویسنده. من سوسیالیسم و هر تفکر دیگری را هم قابل نقد میدانم اما گلایه من از شما دوست محترم این است که واقعا اگر منتقد سوسیالیسم هستید و آن را رویائی می دانید چرا به جای هجو و سوالات تکراری بر نمی دارید یکی از مقالات بزرگان سوسیالیسم ( کتاب هایشان پیش کش) را نقد کنید. یا حاشیه بنویسید و اصلا شما با بزرگان سوسیالیسم هم کاری نداشته باشید شما که اینقدر مسئولانه دربحث ها شرکت می کنید یکی از گاف های غیر علمی همین مقالات آقای قراگوزلو را نشان دهید. باور کنید برای همه از جمله خود نویسنده این بزرگترین کاری است که یک منتقد صمیمی از جمله شما میتواند انجام دهد. پیروز باشید و اگر از من دلخور هستید من عذر میخواهم.
قربان شما
کیوان
٣۹۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : توهین به مقدسات
جناب کیوان،
فرمودید " بجای نمک پراکنی بهتر است در مباحث جدی اولا جدی باشیم. ثانیا مرتبط با موضوع حرف بزنیم. کامنت کیلوئی گذاشتن که هنر نیست". فکر نمیکنم کامنت های من کیلویی باشد و معمولا مختصر است.
کامنت من سوالی مربوط به کامنتی بود که " درک کج و کوله از سوسیالیسم " را مطرح کرده بود که البته جوابی نیامد.

اگر اجازه بفرمائید " کیلویی " " نمک پراکنی " کنم سوال این بود که بعد از صد و پنجاه سال که از فرش تا به عرش در باره سوسیالیسم مطلب نوشته شده و صد سال است که به بوته آزمایش گذشته شده است نتیجه عملی در باره تبعیض به زن چه بوده و چه فرقی با کاپیتالیسم داشته است؟
و این جسارت نه به درگاه مقدس جناب قراگوزلو بلکه سوال مستقیم از یک کامنت گذار بود. و این سوال یک طرفدار سوسیالیسم از یک هم مرام بود که در کدام نقطه عالم سوسیالیسم به تبعیضات علیه زن پایان داده است و اینکه شاید ما بیش از حد از سوسیالیسم انتظار داریم.
و چون جوابی از جایی نیامد نتیجه گیری من این بود که ما اینجا فقط حرف میزنیم و تئوری میبافیم.
جناب کیوان ، اگر سوال در باره سوسیالیسم و یا هر مرام دیگر توهین و کفر به مقدسات تلقی شود تعجبی نیست که ما به اینجا رسیده ایم؟
٣۹۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : گیتی خوشدل

عنوان : انتظارات بیجا
من با بخش هائی از این مقاله موافق نیستم و در کل معتقدم که برخلاف مواضع جناب قراگوزلو در این مقاله و مقاله جنبش زنان در گیومه واقعیتی عینی و کنکرت به نام جنبش زنان در همه جای دنیا جرین دارد. حالا در برخی جاها ماهیت آن لیبرال است در برخی کشورها سوسیال دموکرات و در بعضی جاها چپ. من البته فمینیسم اسلامی را که در ایران مد شده و امثال خانم ناهید توسلی از آن دفاع میکنند از بیخ و بن بیربط و پوچ می دانم اما جنبش زنان در اشکال سازمان یابی زنان کارگر اصولا مترقی است. آقای قراگوزلو نمی تواند با کتاب ( بگذار سخن بگویم ) که توسط احمد شاملو ترجمه شده است آشنا نباشد. در این کتاب منظور من به خوبی قابل رهگیری است. زنان کارگر متحد میشوند و ساطمان می یابند تا در مبارزه علیه کارفرما یا دولت به مردان کارگر کمک کنند
آقای قراگوزلو که دستی چیره و قلمی توانا در نقد ادبی هم دارند به یقین با ژرمینال امیل زولا آشنا هستند.
در مجموع تلاش نویسنده ستودنی است چرا که به یکی از مهم ترین مسائی گریبانگیر جنبش اجتماعی ایران وارد شده اند. اما سخنی با یک دوست
دوست گرامی آقای تهمتن
شما کم لطفی می فرمائید. به همین سادگی نمی توان سه دهه تلاش و تولید فکری یک نویسنده را که در قالب دهها کتاب و صدها مقاله مادی شده نادیده گرفت. آقای قراگوزلو نه رستم است و نه تهمتن استعاری فردوسی. و نه به گمانم در جائی چنین ادعا کرده است. تغییر سیاسی و رادیکال بیرون از اراده و اختیار افراد است. حالا چه اشکال دارد شما که اینهمه آتش تان سوزان است بردارید درباره ملاخور شدن پول نفت ایران مقاله ای افشاگرانه بنویسید و تمام شعارهایتان را در آن جا دهید.شاید با مقاله شما انقلاب شد. در این صورت ما نیز به سهم خود مقالات ضد فمینیستی آقای قراگوزلو را تحریم خواهیم کرد و فقط مقالات شما را خواهیم خواند. منتظریم.
٣۹۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : کیوان م

عنوان : بیکاری فقر و روسپیگری
به گمان من کامنت های این بار نسبت به دفعات پیش سیاسی تر است. من ابتدا این جناب نهمتن را که خیلی به نقد "فقر" علاقه دارد و آقای قراگوزلو را متهم می کند چرا درباره فقر و گرسنهگی و پول نفت مقاله نمی نویسند علاوه بر مقالات مورد اشاره ی کامنتگزار پیشین آقای شهریار به دو مقاله
بیکاری ؛ فقر و روسپی گری ( همراه با تصویر )
دموکراسی و نفت
وغیره
ارجاع می دهم. اگر خواندند بعد اظهار نظر فرمایند. آخر نمی شود که کسی ناگهان وسط دعوا بیاید اینگونه محقانه و طلب ارث کند. توصیه ام به آقای پیروز یا فیروز یا نمی دانم نام شان را فارسی چگونه مینویسند این است که بجای نمک پراکنی بهتر است در مباحث جدی اولا جدی باشیم. ثانیا مرتبط با موضوع حرف بزنیم. کامنت کیلوئی گذاشتن که هنر نیست.
اما درباره جنبش زنان. یک سوال مشخص دارم و آن اینکه شما آقایان که مرتب میپرسید که سوسیالیسم مورد نظر شما در کجا پیاده شده است میشود به ما لطف کنید که آزادی زن مورد نظر شما در کدام جامعه سرمایه داری متحقق شده است. اول مقاله را بخوانید بعد نظر بدهید.
دفاع از حق روسپیگری برای زنان و قانونی شدن این استثمار بغایت ضد انسانی اگر شاهکار غرب است که ما را با شما سخنی نیست. خوش باشید.
٣۹۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : کار ما هم با خداست
جناب تهمتن،
بحث اینجا مربوط به آینده سوسیالسم است و کاری به بررسی نتایج صد سال فعالیت گذشته وعملکرد حال ندارد.
در اینجا بحث اگر و مگر و اما و شاید و باید و کاشکی ست. فعالیت های " عملی " را جناب خاتمی ، ریاست جمهور باز نشسته انجام میدهند تا کاری را که به مدت هشت سال انجام ندادند به پایان برسانند. کار ما هم با خداست که شاید روزی را از جای دیگری برساند .
٣۹۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : شهریار دال

عنوان : تهمتن
البته هر نویسنده ای اولویت های خود را دارد و شک نکن دوست گرامی جناب آقای تهمتن که اینگونه تهمتن گونه می نویسید اگر کسی بخواهد در ایران یک خط مثل شما بنویسد خودزنی کرده است. لنین همواره می گفت فرمانده ای که بدون شناخت توازن قوا و در شرایط غیر انقلابی سربازان خود را به سوی دشمن گسیل می کند جنایتکاری بیش نیست. من نظر آقای قراگوزلو را نمی دانم اما شما مانند افراد خانه های تیمی صحبت میکنید. بالاخره پرداختن به کمپیت یک میلیون امضا که پتانسیل مبارزاتی زنان ایران را قربانی لیبرالیسم عده ای خود خواه کرد از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی داخل است.
پول نقت ایران را فقط هند نخورده است. خیلی های دیگر هم خورده اند اما مشابه چنین نقدهایی در مقالات آقای قراگوزلو به بورژوازی ایران کم نیست. به همین آرشیو اخبار روز نگاه کن:
روند معکوی رایگان سازی آب و برق
ایران و مصر ولی افتاد مشکل ها
وووووووووو
انصاف هم اگر رعایت شود بد نیست.
٣۹۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : هرمز اتابکی

عنوان : تمام مبارزات ضد ستم را باید ارج نهاد
وقتی در باره ی سرمایه داری و سوسییالیسم صحبت می کنیم در باره ی بعضی از پیش شرط برای فراروئی از سرمایه داری به سوسیالیزم نیاز به توافق ست.
ـ چارچوب بحث مارکسیتسی ست یا لنینیستی احیانا مائوئیستی و غیره؟
ـ اگر واقعا میخواهیم بر اساس روح دینامیکی مارکسیسم که بنا بر خصوصیات علمی آن ،باید شرائط امروز جهان و سطح تکامل کشورهای موجود آن را در نظر گرفت . بهتر نیست که به این سئوال پاسخ دهیم که گذار به سوسویالیزم بصورت قانونمند ، در صورت وجود امکانات عینی و ذهنی در یک کشور ، یا چند چند کشور و یا بشکل جهانی صورت خواهد گرفت؟ یا اینکه بی قواره و تصادفی می تواند در هر کشوری بر اساس تلاش مارکسیست ها تحقق یابد و زمینه های مادی و معنوی برا ی گذار به سوسیالیزم الزامی نیست ـ همان راه رشد غیر سرمایه داری ؟

با مشخص شدن پاسخ ما به سئولات بالا، می توان در باره ی وظایف چپ ها در کشورهای جهان صحبت کرد و ردباره ی برنامه و خط مشی سیاسی آنها به بحث نشست .

وظیفه چپ هاست که از تمام نیروهای دموکرات و اصلاح طلب که در سراسر جهان برای محدود کردن استثمار و مظالم سرمایه داری و ماقبل سرمایه داری تلاش می کنند حمایت نماید و در مبارزات واقعا موجود فعالانه حاضر بوده و قابلیت های خود در عرصه ی تئوری و مبارزات عملی نشان دهد. تا در ادامه ی مبارزات و در کوران شرائط بحرانی آتی بتواند با شایستگی های خود در رهبری جامعه شرکت نماید.



فراموش نکنیم که مارکسیست ها نمی خواهند سرمایه داری را نابود کنند و بر ویرانه های آن بنای سوسیالیزم را از زیر صفر شروع به پی ریزی کنند.اگر چنین ست که همان خواهد شد که بعداز انقلاب روسیه در اردوگاه سوسیالیزم صورت گرفت .

مارکسیست می خواهند در کشورهای سرمایه داری پیشرفته که حقوق بگیران آگاه یعنی کارگران و کارمندان و بسیار ی از مشاغل مدرن، که از بیداد های سرمایه داران به امان آمده اند در مبارزه ای اساسی از سرمایه داران سلب مالکیت نموده و با شوراهای انقلابی مناسبات سوسیالیستی را مسلط نمایند.

این به آن معنی ست که چرخ تولید و ایجاد ثروت با پتانسیلی تکامل یافته تر از مناسبات سرمایه داری به کار خود ادامه خواهد داد و «ارزش اصافی» که به کام سرمایه دارن میرفت ،جهت تحقیق و توسعه و رفاه اجتماعی صرف خواهد شد.

اگر تصور شود که با تحقق انقلاب سوسیالیسیتی جامعه بهشت برین میشود فقط خوش خیالی ست.حتی در پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری، وظیفه ی کمونیست ها ست که در تغییرات زیر بنائی برای رفع ستم و تبعیضات بجا مانده از مناسبات سرمایه حقوق بگیران را سازماندهی کنند و چشم اندازهای آتی را تشریح نمایند.

بهمین دلیل انواع جنبش های موجود در جامعه ی سرمایه داری، زنان، حمایت از کودکان، صلح ، محیط زیست و ..و.. بعداز پیروزی انقلاب سوسیالیستی تا مدتها برای تعمیق و بسط جامعه ی سوسیالیستی موجود ست تبعیضها یک شبه و چند ساله بر طرف نمیشود و فرهنگهای کهنه و ارتجاعی نیز براحتی زدوده نمیشود.
٣۹۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : تهمتن - ش

عنوان : پرسش چند سئوال
جناب آقای فراگورلو ; عمدتا ازاین جهت شمارا مورد پرسش قرارمیدهم که هرگاه نوشته ای از شما انتشار می یابد تعداد زیادی از ایرانیان را بخود جلب کرده و مشغول ارائه نظرات میکنید و فرقی هم نمیکند که سوژه نوشته شما چه باشد. حال پرسش از شما و اصولا همگی شخصت های سیاسی(طرفداران براندازی)این است که درزمانیکه ده ها میلیون ازمردم فقیرایران در اقصا نقاط کشور و زیر سلطه ی سفاک ترین حکومت شناخته شده درجهان قرارگرفته اند که برای شکم گرسنه خود و فرزندان بیگناه شان مجبور بهر فسادی شده اند; مواضع و راه گشایی شما چیست؟؟ آیا برای مثال این مقاله شما شکم فرزندان خردسال ومعضوم را در دهات اطراف و شهرهای کاشمر و قمصر و سوسنگرد و ممسنی وووو که همان اکثریت مردم دربند وماتم زده ی ایران راتشکیل میدهند را سیر میکند؟؟ باعث وبانی این فقر وگسترش آن چیست و کسی ست؟؟آیا مقاله ی خودرا در زدون و مبارزه برعلیه بانی وباعث این فقر وظلم و ستم ستمگران میدانید ؟؟؟ قدرت ۳۳ ساله ستمگران اوباشی که هیچ بویی از انسانیت و روش حکومتی بجز فریب و سرکوب وغارت منابع را نه برده انددر چیست؟؟؟ شاهرگ تنفس ستمگران را در چه می بینید؟؟ آیا ریشه ی این ستم و تنفس ستمگران بر مردم را در غارت منابع همین مردم نمی بینید؟؟ آیا این حکومت اوباشان بدون فروش و دزدی منابعی که عمدتا همان نفت و گاز مردم ایران ست; می توانست در قدرت ۳۳ ساله ی خود بماند و اینگونه که خود شاهدید مردم وکشور را به ورطه نابودی بکشانند؟؟؟ آیا ستمگران این حکومت با غارت و چپاول همین منابع مردم نیست که همگی پولداران نجومی شده و بوسیله همان; قدرت را در دست داشته و هزاران مزدور و جیره خوار بسیجی و حزب الهی و انواع و اقسام مراکز سرکوب را ساجته و بر علیه همان مردم بکار نگرفته اند؟؟؟ و آیاهای فراوان دیگر که این حکومت اوباشان رادرقدرت نگهداشته است. پس جناب آقای فراگورلو ;شما بعنوان یک شخصیت مبارز و متعهد بر زدودن رنج مردم ایران مسئولیت دارید و عمدتا نوشته های شما در زمانی که حکام اوباش چه درداخل و چه بویژه درخارج زیر منگنه و در مخمصه قرارگرفته اند تغیر جهت داده و سوی را بطرف راه تنفس حکامان اوباش نشانه روید. نگارنده براساس حقوق شهروندی ایرانی خود; تذکر و انتقاد بشما و همگی روشنفکران هم میهن خودرا از حقوق خود دانسته و آنرا مجاز میداند. داشت فراموشم میشد ! و پرسش آخر; جناب آقای فراگورلو ; آیا خبر دارید که بخشی از ثروت دزدی شده ی همین مردمان و کودکان شهرهای محروم و دهات اطراف یاد شده در بالا; در دست دولت هندوستان است که رقمی بیش از ۹میلیارد دلار است ؟؟ شما و دیگر روشنفکران; برای مردم محروم ایران; چه توصیه ی "عملی" برای این ثروت به یغما رفته شان دارید؟؟ نگارنده بعنوان یک ایرانی گمنام از۷۵ میلیونی ایرانی; توصیه و نظری عملی در خبر * آقای خاتمی میخواهد با چه کسی مصالحه کند*( شنبه ۱۱ تیر) نوشته که راهکار قطع تنفس اوباشان را همراه با تمام باندهای آن پشنهاد نموده که برای کوتاه کردن این نوشته; شمارا به آن نظر رجوع میدهم. امیدست سری به آن نظر بزنید وموضع خودرا هرچه که باشد(- امید است که مثبت باشد که عضویت دراین بنیاد برای حفاظت از ثروت مردم محروم; شخصیتی مانند شما شروع کننده آن باشد - ) ابراز کنید و حتا بی تفاوتی و پاسخ ندادن هم نوعی واکنش و پاسخ به همین مردم دربند و فقیر محسوب شده و ثبت میشود.
٣۹۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : تورج آزادکار

عنوان : نظر های فسیلی
دوست عزیز این دیدگاههای سنتی چپ سالهاست که بدست تاریخ و جنبش های بین المللی زنان و همچنین در ایران فرو ریخته شده اند. این نوع تز های محدود کننده مبارزه زنان برای آزادی خود از قید زنجیرهای اجتماعی و مردسالاری، بخصوص توسط مردها، را دیگر باید کنار گذاشت.   
٣۹۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : سارا شکیبا

عنوان : خشونت علیه زنان
برای پی بردن به عمق فاجعه خشونت علیه زنان در هر سه بعدی که در مقاله آقتی دکتر قراگوزلو به آن اشاره شده است کافیست که یک صبح تا شب در بخش اورژانس بیمارستان.... کار کنید تا بقهمید که زنان ایران چه ستم مضاعفی را تحمل می کنند. من به دلایلی که در تخصصم نیست نمی توانم درباره ی فمینیسم و تفکیک دو مسئله هویت یا طبقه نظری داشته باشم اما همین قدر می توانم بگویم در تمام مدتی که در بیمارستان های مختلف کارکرده ام خشونت هایی علیه زنان دیده ام که خشونت جنسی ( تجاوز ) امری ساده است.آیا امیدب به آینده هست؟
در پایان انشالله چشم آقای دکتر عزیز ما بهبود یافته باشد.
٣٨۹۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : غزاله آزاده

عنوان : گل بود و به سبزه نیز آراسته شد
فمینیسم به اندازه کافی ارتجاعی هست حال به هر رنگ و بوئی که می خواهد باشد. اصولا طرح موضوع زن با تاکید بر جنسیتش و عمده کردن آن همان روشی است که الان در دانشگاه های ایران دارد به مناقشه میان آیت الله ها و احمدی نژاد تبدیل میشود. آیا مشکل مردم ایران واقعا جدا سازی جنسیتی است. هنوز صدای آقای بنی صدر در گوش من طنین دارد که می گفت حتی یک تار موی زنان هم تحریک کننده است. حالا آقایان مواضع ارتجاعی دوران فالانژبازی خود را پس گرفته اند و در این دعوای فمینیسم بازار خانمی وارد شده و مقاله یی به دفاع از " فمینیسم اسلامی " نوشته است. تورا به جان هر که دوست دارید بس کنید. خسته شدیم دیگر. از بس زن و مرد شنیدیم. مگر نه این که همه انسان هستند.
من با این موضع نویسنده موافقم که فمینیسم اعم از چپ و راست ارتجاعی است و نمی تواند در برابر استثمار ایستادگی کند و در نهایت مضمحل می شود.
مدرسه فمینیستی برای خود دکان بازکرده است
٣٨۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : هلاله میم

عنوان : بورژوا دموکراتیک؟
به به به. تازه معلوم شد که بغض بعضی از دوستان از کجا شروع شده است. خب اول می گفتید. پس ایست! ترمزها را بکشید!" بورژوازی ملی و مترقی" که از صد و خورده ای سال پیش به اسطوره پیوسته قابل احیا شدن نیست. کسانی که می خواهند در ایران کرنسکی جدیدی خلق کنند تاریخ را نخوانده اند. اگر شما می توانید جریان بورژوائی نهضت آزادی و جبهه ملی را زنده کنید و با مصدق به نبرد سرمایه داری بروید بفرمائید این گوی و این میدان. مهم ترین جنبه مقالات محمد قراگوزلو در همین بخش اثباتی نفی بورژوازی ملی مترقی جلوه می کند و در تمام نوشته هایش نیز انتگره است. بورژوازی شاید دموکراتیک باشد اما مترقی نیست. این تعابیر و تفاسیر که از دموکراسی میشود مساله را مبهم میکند. توصیه من به محمد قراگوزلو این است که از آزادی زن دفاع کند و نفی فمینیسم اسلامی را با اثبات رهائی زن تئوریزه کند.
٣٨۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۰       

    از : پروین الف

عنوان : بازگش به زمان شاه؟
دوستانی که تمام دغدغه شان پوشش و طلاق و حق حضانت و مشابه است تمام افق شان در نهایت با رژیم شاه تامین می شود. یا مثلا ترکیه. آیا این نهایت کم بینی نیست؟
از این مقاله بسیار آموختم و بخشی از زوایای دید و جهان نگری ام اصلاح شد.
آقای قراگوزلو
اگر امکان دارد بخش های مختلف این مقاله را تفکیک کنید و برای هر کدام فصلی مستقل بنویسید. پیشنهادهای خود را در یک نامه مستقل برایتان خواهم نوشت اما اگر هر یک از دوستان بتواند این کار را بکند گام بلندی در راه آزادی زن برداشته است.
٣٨۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : نسرین رودسری

عنوان : سپاس از قراگوزلو و یک جواب کوتاه به برزویه
سپاس من و دوستانی مثل من از محمد قراگوزلو البته بر اهمیت و ارزش مقالات ایشان نمی افزاید اما به حسب وظیفه و احساس مسئولیت از این دوست بسیاز نازنین که با این نوشته های خود به بخش مهمی از مسائل درگیر امروز چپ وجامعه جواب اثباتی می دهد واقعا ممنویم.
اما در چواب به آقای بزویه طبیب
ایسان مرقوم فرموده اند که روابط زناشوئی بر پایه مزد نیست
دقیقا بر خلاف این است. در کشورهای سرمایه داری عقب مانده ای مانند ایران که زنان خانه دار کارگر بشمار نمی روند و از بیمه بیکاری و حقوق مادی شهروندی بهره مند نیستند در خانه کار می کنند. از نظر مردان متاسفانه روابط زناشوئی بخشی از این کار و وظیفه است. به همین خاطر هم این روابط معمولا یک طرفه انجام می شود و هر گاه مرد تمایلی داشته باشد صورت می گیرد. برای ما زنان که به عمق این فاجعه آشنا هستیم این تجربیات امری عادی است. حال اگر مناسبان زناشوئی اینگونه نباشد و زنان خانه دار کارگر محسوب شوند طبیعی است که می توانند در برابرخواست بی ربط شوهرانشان مقاومت کنند بدون این که از ضرب و شتم طلاق و بیوه شدن و بیکاری و فقر بهراسند.
زنان خانه دار بطور غیر مستقیم در تولید نقش دارند. این مهم را محمد قراگوزلو در مقاله ( زنان فرودست در خانه سیاه است) نشان داده اند. با این حال روشن است زنی که در خانه کار خانگی می کند برای ساز وکارهای ورود شوهرش به بازار کار نقش دارد و به نوعی نیروی کار خود را میفروشد. حال تصور کنید که زنان مجبور به فروش نیروی کار خود نباشند( لغو کار مزدوری که قراگوزلو به تبعیت از مارکس تاکید کرده ) آنگاه دیگر تنفروشی هم ساقط می شود. از یونان باستان تا کنون تنفروشی بوده برای اینکه فروش نیروی کار بوده و مناسبات طبقاتی بوده
عقد نامه هم می تواند باطل شود و به یک قرارداد انسانی ب مبنای توافق دوسویه میان زن و مرد تبدیل شود تا هر گاه یکی از دو طرف مایل بود این قرار داد را به نحو ثبت در دفاتر شهرداری ها لغو کند. در این صورت تجاوز قهری و خیانت و غیرت و قتل ناموسی هم اتفاق نمی افتد. امیدوارم که توضیحات من قانع کننده بوده باشد.
البته مقاله محمد قراگوزلو برای تشریح نیازمند چندین مقاله در حاشیه است
٣٨۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : borzooieh tabib

عنوان : نه هویت یاب نه فراطبقاثی
چندنکته را لازم است توضیح دهم.۱ جنبش ازادی زن نه هویت یاب است نه فراطبقاثی بلکه جنبشی بورژوا دمکراتیک است که در درجه اول بقایای عناصر بیشا سرمایه داری را نشانه گرفته است.ولی چون جپ رو ها هر جنبشی را که تضاد کار وسرمایه را نشانه نگیردارتجاعی می دانندواز دیگر سو نمیتوانند منکر مترفی بودن جنبش ازادی زن شوند از ارزیابی صحیح ان عاجز بوده و از این جنبش تمنا میکنند برای اسودگی ذهن بریشان انها هم که شده به جنبش طبقه کارگر بپیوندد
۲ همچنانکه از انصاف به دور است که ستاورد های غرب را در مورد ازادی زن کوچک جلوه دهیم کوچک شمردن دستاورد های زنان بلوک شرق نیز جایز نیست.اولا وضع زنان در بلوک شرق پس از فروباشی اگر بدتر نشده باشد بهتر نشده است تا توجیه رجز خوانی طرفداران سرمایه داری باشد.دوما انقلاب اکثبر در تهیج جنبش زنان در غرب و عقب نشینی گیرم مصلحتی ارتجاع دراین کشور ها نقش مهمی داشته است
بنابراین باید هوشیار بود .کسانی که دنبال حلوای نقد هستند راه دراز وبرپیچ وخمی را باید به
پیمایند
پوسته فمینیسم اگر به معنای ازادی زن باشد تنگ نیست وهمچنانکه شکست اکتبر نباید ما را مایوس کند شکست هیچ کمبینی نیز چنین مباد
٣٨۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : مشکلات مکزیک
در زیر مقاله " بحران فراگیر اقتصادی و پرتگاه پیش رو" ، دکتر محمد حسین یحیایی ، لینک مقاله بسیار جالبی در باره مشکلات مکزیک آورده ام که خواندن آنرا به علاقه مندان توصیه میکنم. بحث تئوری سیاسی نیست . بحث واقعیت هاست. مساله مکزیک تنها مشکل فمینیستی نیست. مساله بدبختی تمام ملت است.
٣٨۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : " درک کج و کوله ازسوسیالیسم "
سرکار خانم معصومه ،
خارج از بحث های تئوری کار و سرمایه و مالکیت خصوصی و کار مزد و کار فرما وغیره ، همه ما از نقایص و عیوب سرمایه داری آگاهیم و میدانیم همان طور که فرمودید
" تنفروشی و نابرابری جنسی و انواع و اقسام ستم های مدنی بر زنان " در این سیستم وجود دارد. برای آنکه " درک کج و کوله ازسوسیالیسم " نداشته باشیم ، سالها پس از ده ها انقلاب و ده ها میلیون بلکه بیشتر تلفات در راه برقراری سوسیالیسم و کمونیسم در تقریبا نیمی از جهان ، ممکن است لطفا یک کشور سوسیالیست - کمونیست را معرفی بفرمائید که در آن " تنفروشی و نابرابری جنسی و انواع و اقسام ستم های مدنی بر زنان " ریشه کن شده باشد ؟
منظور من خوبی و بدی یک سیستم نیست. منظور آنست که شاید بما بد فهمانده شده و با این راه حل ها چنین کارهایی عملی نیست و نباید چنین انتظاری از این سیستم ها داشت وگرنه این امر باید اقلا به نحوی در یکی از این کشور ها اتفاق میافتاد. به اگر ها و مگرها و شاید ها و باید ها کاری نداریم. منظور نتیجه صد سال تجربه است.
٣٨۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : borzooieh tabib

عنوان : دفاع از استاد
به معصومه
اولا دفاع از استاد بر همه واجب است ولی دفاع از حقیقت واجب تر
ثانیا تنفروشی ووضع نکبت بار زنان از زمان یونان باستان هم فراتر میرود و در دوره سرمایه داری ایجاد نشده است
ثالثاسئوال من اینست اگر کار مزدوری ومالکیت خصوصی بر ابزار تولید ملغی شود ایا ازادی زنان حاصل است؟
اتفاقا وضعیت نزار زنان عمدتا ناشی از ماهیت فئودالی روابط زناشویی است وگناه سرمایه داری در ناتوانی ان برای الغای کامل این ارباب ورعیتی است.بههمین دلیل این مسئله دمکراتیک بوده ومیتواند در چهارچوب غیر سوسیالیستی پیگیریی وبیشرفت کند اما به اتمام نمیرسد.البته لغو کار مزدوری ومالکیت خصوصی بر ابزار تولید نیز راه حل کارسازی نیست
روابط زناشویی نه بر بایه کار مزدی است (زن مزد نمیگیرد)نه تولید کالایی است(زن برای بازار تولید نمیکند)و نه اینکه زن ازاد است هر لحظه کارفرمای خود را عوض کند زیرا با بیوندی غیر اقتصادی(عقد نامه) به مرد وابسته است.این روابط بیشتر شبیه روابط فئودالی است و عناصر اساسی تولیدسرمایه داری را ندارد
روابط روسپی با دلال محبت نیز نوعی برده داری است زیرا نه تنهاروسبی نمیتواند به اختیار خود دلال خود را عوض کند بلکه دلال میتواند او را به دلال دیگر بفروشد یا حتی بکشد
بنابراین مسئله این بود که ما هنوز از روابط سرمابه داری بین زن ومرد فاصله بسیار داریم ونیازی نیست سوسیالیسم استقرار یابد تا بسیاری از این مسائل مطرح یا حل شوند
.مثلا جنبشی در غرب برای قانونی کردن روسبیگری جریان دارد.این تجارت حتی اگر قانونی شود باز غیر انسانی است ولی حداقل این بیچاره ها از حمایت بلیس برخوردار شده و کمتر کشته میشوند یا میتوانند بیمه درمانی داشته باشند
اما مسئله کارد وچنگال ......منظور این بود که روابط استثماری حتی در غیاب مالکیت خصوصی بر وسایل تولید ودر غیاب کار مزدوری نیز امکان پذیر است ولغو ایندو کاررا تمام نمیکند.عذر میخواهم اگر کنایه گنگ بود
٣٨۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : ‫رضا سالاری‫

عنوان : ‫عوامل خشونت
‫عوامل خشونت بی رحمانه نسبت به کودکان و دختران و دوشیزگان، بانوان و یا زنان بطور عام؟

‫نظردهنده ای براستی اظهار نمود که موضوع اصلی بحث و نقد باید خشونت ظالمانه و پیکر شکن به زنهای ایران باشد.

نویسنده محترم مقاله بجای برشمردن و بحث و تحلیل و استدلال و اثبات علمی از تک تک عوامل ایجاد و رشد و توسعه خشونت، ضمن باطل شمردن فعالیتهای فمینیستی و تشکلی زنان، فقط به یک راه حل مجازی و غیر امتحان شده و ناآزموده برای مقابله با آن، یعنی ‫سلب مالکیت خصوصی و برقراری نظام کارگری، پرداخته اند. به عبارت دیگر بدون شکافتن و تعریف کافی از مسئله و برشمردن عوامل ایجاد مسئله و بحث و کنکاش علمی در اثرات تک تک عوامل در ایجاد و رشد مسئله، فقط به یک راه حل پیشنهادی و تک بعدی خود پرداخته اند.

امیداست این کمبود و نقص مقاله در دیگر مقالات نویسنده محترم و یا نظرات کامنت دهندگان جبران گردد.
٣٨۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : مهتاب روا

عنوان : ناامنی جنسی
در حوزه مجازی از زمانی که نت رایج شده است هر روزه مقالات زیادی در باره جنبش های فمینیستی منتشر میشود. مرکز نشر این مقالات معمولن سایتهای فمینیستی هستند . درخصوص خشونت علیه زنان زیاد می نویسند اما بنظر من این مقاله یکی از دقیقترین مقالاتی بود که من در این زمینه خوانده ام. البته این را هم بگویم که من با بخشی از مواضع جناب قراگوزلو موافق نیستم اما درک ایشان از هرمنوتیسم و نقد آرای زیمل براستی جالب بود. اگر مقاله کمی ساده تر نوشته میشد مفیدتر بود. با عرض معذرت از کامنتها من اینجور فهمیدم که دوستان اساسن منظور نویسنده را از طرح این مسائل در این برهه زمانی خاص متوجه نشده اند.
واقعیت این است که خشونت علیه زنان در جامعه ایران بنحو جنون آمیزی گسترش یافته و تجاوز به حقوق زنان از سوی اوباش و البته پلیس رو به تزاید گذاشته است. هر سال تابستان به بهانه امنیت اجتماعی زنان را مورد آزار و ایذا قرار می دهند . نا امنی که تا حدودی مشکوک به نظر میرسد رایج شده و با وجود ممانعت دولت هر دم از این باغ بری میرسد. پیام مقاله مبارزه علیه خشونت زنان است.
٣٨۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : معصومه د

عنوان : چرا سرمایه داری؟
مارال عزیز
ابتدا سلام
و بعد چرا سرمایه داری؟ تو حتما اینقدر می دانی که بیکاری و سپس فقر ادامه و در دل نظام های تولید بورژوائی خوابیده است. تو حتما می دانی که تنفروشی و نابرابری جنسی و انواع و اقسام ستم ها مدنی بر زنان زاده سیستم سرمایه داری است. احتمال میدهم که تو شرایط زندگی زنان غربی را ندیده ای که این چنین شیفته وار از وضع آنان تعریف میکنی. فساد اخلاقی در این کشورها کم تر از کشورهای عقب مانده سرمایه داری نیست ( قابل توجه آقای بهروز طبیب لاتین ). در همین آرشیو مقالات اخبار روز مقاله ای از آقای قراگوزلو هست بنام بیکاری فقر و روسپیگری. حتما بخوان.
تقلیل دادن مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید به قاشق و چنگال دیگر یک انحراف وارونه و درک کج و کوله از سوسیالیسم است که بیشتر غرض ورزی است تا نقد. در نظام سوسیالیستی پدیده یی تحت عنوان چند همسری نداریم تا مردی چنان رفتار کند که آقای برزویه یا بهروز طبیب فرموده است

علاوه بر تمام این مسائل که ادامه آنها از توان من بیرون است جهت استحضار مارال جان همینقدر عرض کنم که
دختر نازم
محل زندگی آقای قراگوزلوی عزیز ما در همین تهرانی است که من و تو هم زندگی می کنیم. تو احتمالا به برنامه های آقای مرتضی محیط زیاد نگاه می کنی. چرا که ایشان برای اولین بار گفتند که قراگوزلو در آلمان لم داده است. می بینی عزیزم که اشتباه در قضاوت انسان را از نقد منصفانه هم دور می کند.
با پوزش از دوستان
معصومه
یک همکار و دوست و شاگرد قدیمی آقای قراگوزلو
٣٨۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰       

    از : borzooieh tabib

عنوان : تشخیص سره از ناسره
مسئله ازادی زنان همیشه از معیار های مهم تشخیص سره از ناسره در جنبش کمونیستی بوده است زیرا بسیاری از ما علیرغم فریادهای مترقی در بیرون از خانه در خلوت اندرونی از هر فئودالی دو اتشه ترهستیم
وقتی اقایی خواسته های دمکراتیک نیمی از مردم را فرعی از مبازه طبقاتی میخواندوقتی تمام دلیری ها وثمره تلاش های زنان ومردانی چه کمونیست چه غیر کمونیست کشورهای غربی راکه در راه احیای حقوق زنان کوشیده اند را بی اهمیت جلوه میدهد وقتی نوید ازادی کامل زنان را با برچیده شدن مالکیت خصوصی و کار مزدوری میدهد نه ازدمکراسی نه از انقلاب نه از سوسیالیسم ونه از واقعیت سر در نمیاورد و حد اکثر اینست که که در زمان مانیفست مارکس وانگلس در جا میزند
از دمکراسی سر در نمیاورد زیرا فرق عظیم زندگی زنان فرانسوی وافغانی را کوچک می شمارد
از انقلاب سر در نمیاورد زیرانیروی انقلاب را از حمایت زنان خانواده های غیر کارگر محروم میکند
از واقعیت به دور است زیرا وضع ناهنجار زنان در بلوک شرق علیرغم به اصطلاح انقلاب را نمیبیند
ازسوسیالیسم سر در نمیاورد زیرالغو کار مزدوری ومالکیت خصوصی بر ابزار تولید رابا سوسیالیسم و بنابر این با ازادی کامل زنان یکی میبندارد.جالب است بدانیم ایشان با کارگرانی که مالک ابزار تولید نیستند و بنابراین در جبهه انقلاب قرار دارند ولی هر شب کارمزد زن رختشوی خود را با کتک گرفته و خرج زن دوم خود میکنند چه خواهند کرد؟ایا مالکیت خصوصی بر قاشق وچنگال را هم لغو خواهند کرد؟ ویاعلیرغم لغو مالکیت خصوصی وکار مزدوری از درون این روابط استثماری پوتین هازاده خواهند شد؟
٣٨۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : مهری ش

عنوان : زنان افغان
وقتی که نویسنده در بند " پ " مقدمه خود می گوید که " واضح است مطالبان پایه یی زنان ایران و افغانستان و عربستان متفاوت است " شما چه اصرتراری دارید که محمد جان قراگوزلو را به افغانستان بفرستید. در ضمن من با ایشان تا حدودی آشنائی دارم و می دانم که او برای کتاب افغانستان خود به افغانستان هم رفته است. و باز هم در ضمن من این مساله را نفهمیدم که چرا پست مدرنیسم جنبشی فقط هویت یاب است؟
٣٨۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : مریم کاوه

عنوان : فرار به جلو
آقایانی کامنت بی ریط گذاشته و نسبت به شیوع روسپی گری در روسیه انتقاد کرده اند و ولادیمیر پوتین را بر آمد سوسیالیسم دانسته اند. این آقایان گویا نه مقاله را خوانده اند و نه با مواضع محمد قراگوزلو اندک آشنائی دارند. محمد قراگوزلو شوروی زمان استالین به لعد یا دستکم از سال ۱۹۳۵ به بعد را سوسیالیستی نمی داند
نکته دیگر این است که در این مقاله سخن از هویت یابی در میالن است. اگر در این زمینه تخصصی دارید نقد کنید و گرنه چرا ناسزا و ... می فرمائید؟
٣٨۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : مارال

عنوان : دشمن دانا به از نادان دوست
ابتدا به دوستم هلاله
هلاله جان اینها که آقای قراگوزلو ردیف کرده بحثهای نظریست، راستش من یاد گرفته ام که شکم امروزم را با نان فردا سیر نکنم. من به دنبال همین اندازه حقوقی که زنان در کشور محل سکونت ایشان (آلمان) دارند هستم و برای این اندازه از حقوق نیز لازم به برقراری سوسیالیسم موهوم نیست.
اما آقای صبوری عزیز که میدان را خالی دیده و فورا ً بنده را به بیسوادی و کتاب ناخوانی متهم کرده اید. اشکال ندارد مشک آنست که خود به بوید/ نه آنکه عطار بگوید. شما بعنوان یک انسان کتاب خوان و فرهیخته بفرمائید وجدانا ً در مرحله انقلاب ۱۳۵۷ دمکراسی را دمکراسی بورژوایی نمی خواندید؟ آیا شما از راهپیمائی ما زنان علیه حجاب اجباری حتی در جنبه ی نظری حمایت کردید؟ قرار نشد که هر کمونیستی در هر گوشه ی دنیا چیزی گفت و نوشت شما به حساب خودت بگذاری و بگوئی بله من آنم که رستم بود پهلوان!
آقای صبوری متأسفم که هنوز آن جسارت لازم را نیافته ای که خودت را در آئینه ی نقد ببینی. و یاد نگرفته ای طرف مقابلت را با روش بحثهای خیابانی سالهای ۵۷ تا ۶۱ از میدان بدر نکنی. خوب چاره ای هم نیست چون بقول آن بزرگ: آنکه خودش را بخواب زده را نمی توان بیدار کرد.
بهرحال دوستان، من بعنوان یک زن بدنبال حلوای نقد هستم نه سیلی ی نسیه.
تاریخ نیز نشان داده که این حلوای نقد، در همین سیستم سرمایه داری ممکن است. حال اگر بعضی از همجنسان من می خواهند منتظر آمدن مدینه ی فاضله شوند تا آنگاه به این حقوق دست یابند خود دانند.
٣٨۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : بابا پهلوی و پسرش
من مقاله را نخواندم ، یعنی سعی کردم ولی چیزی نفهمیدم. مثل اینکه جناب قراگوزلو میخواهند بفرمایند تا سوسیالیسم بر قرار نشود بانوان ، ببخشید ، زنها به آزادی نمیرسند. قبول.

تجربه های سوسیالیستی و یا کمونیستی روسیه و چین و کره و هندوچین و کوبا و یوگسلاوی و چکسلواکی و رومانی و لهستان و بلغارستان و قرقیزستان و ترکمنستان و گرجستان و ارمنستان و تاجیکستان و غیره همه مردود و برای ایشان قابل قبول نیست. بنا بر این زنها باید صبر کنند که اول چنین نوزادی به دنیا بیاید تا شاید فرجی بشود.

ضمنا عروسکهای ایندیرا گاندی و مارگارت تاچر و مرکل و دیلما روسف و دیگران جز بازیچه دست کاپیتالیسم نبوده و نیستند و چیزی در ردیف زنهای افغانستان و آنگولا و عربستان سعودی میباشند.

بابا پهلوی و پسرش هم که جز خانم بازی ، با اجازه حاج فرح ، و پا اندازی علم ، کار دیگری نکردند. بابا که چادر از سر زنها کشید که صیغه های بهتری برای حرم پیدا کند و پسر هم که حق رای به زنها داد که شاید علم در صف های انتخاباتی خانم های قشنگ را پیدا کند.

من و شما هم که پای تلویزیون نشسته و اینها را تماشا میکنیم ، اگر کتابی هم بخوانیم کتاب شاه ،عباس میلانی ست که همکار و یکی از سرپرستان پروژه دموکراسی ایران در موسسه هوور و منبع موثقی ست.
فاعتبرو یا اولولابصار.
٣٨۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : شهلا لام

عنوان : دموکراسی
البته ما نیز معتقدیم باید زنان در یک جنبش وسیع تر تحت عنوان جنبش دموکراسی خواهی مشارکت کنند و از پوسته ی تنگ فمینیسم خارج شوند. این تذکر را از کسی که تمام عمرش را روی مبارزه فمینیستی هزینه کرده است و مخالف نظرات محمد قراگوزلو هم هست قبول کنید
٣٨۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : رضا سالاری

عنوان : فرقی بین زن افغانی و زن آمریکایی
‫چند سوال و کامنت چالشی از نویسنده محترم مقاله

‫۱. اگر بقول شما «در واقع تفاوت چندانی میان استثمار زن برقع پوش افغانی و ایرانی و آمریکایی نیست.»‫، و آزادی واقعی زن در سیستمهای دموکرات−لیبرال را غیرممکن میبینید، آیا داستانهای هجوم گرایش درصد قابل توجهی از زنان کشورهای سوسیالیستی شوروی، بلغار، کوبا و لهستان، آلمان شرقی و بسیاری دیگر به خودفروشی و فحشا به خاطر مشتی دلار و چند نخ سیگار وینستون غربی را ‫چگونه تحلیل میکنید؟

‫۲. اگر زن در سیستم دموکرات لیبرال کالایی بیش نیست، چرا در سیستم سوسیالیستی مورد علاقه شما هم زن در شکل و رل کالا وجود دارد؟

۳. جایگاه طبقاتی و مناسبات انفرادی و اجتماعی مردم و زنان در سیستم های سیاسی فقط در رابطه «کار و سرمایه» تعریف و خلاصه ‫نمیشوند.؟‫ درست است که سه عامل و فاکتور مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، یعنی «کار و سرمایه و کالا» بنیادین است، ولی در عمل ثابت شده، عامل فرهنگ و سواد و دانش مردم، از جمله زنان نقش عمده دارد. بدون اینکه قضاوت و پیشداوری شود که چه درست است و چه غلط، سه زن فقیر در شرایط کامل سیاسی و اقتصادی یکسان، ولی متفاوت در فرهنگ، ممکن است سه تصمیم کاملاً متفاوت در برابر وسوسه دلار غربی و درخواست و اجبار تن فروشی دهند. فرضاً یکی براحتی بپذیرد، یکی از آن بگریزد و به کار سختتر دیگری بپردازد و دیگری دست به خودکشی زند.....

۳. ‫چرا موثرترین و تأثیرگزارترین زنان دنیا را شما بیشتر در غرب لیبرال دموکرات، تا در شرق سوسیال پرولتاریا، میبینید؟ ماری کوری سمبول محصول سخت ترین شرایط زندگی برای پرورش و رشد بزرگترین دانشمند و خادم به علم بشر در غرب لیبرال میباشد؟
‫‫‫‫
‫۴. خوب فکرکنید! آیا واقعاً فرقی بین زن افغانی و زن آمریکایی نیست؟ چگونه و چرا و با چه داده و آمار و عدد و تحلیلی، شما به این نتیجه هولناک رسیدید؟
٣٨۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : سمیرا دهقان

عنوان : خشونت علیه زنان
چنانکه در متن مقاله هم بدرست گفته شده خشونت علیه زنان رایجترین نوع خشونت اجتماعی بشمار می رود. این ناهنجاری در جوامع اسلامی به صورت های گوناگون از جمله قتلهای ناموسی خود را نشان میدهد و هر چقدر جامعه مذهبی و عقب مانده تر باشد نوع این ستم جنسی هم وحشیانه تر است. کافی است به تجاوزهای گروهی و دستجمعی که اخیرا در شهرهای مختلف ایران اتفاق افتاده است دقت کنید تا میزان آسیب پذیری زنان را دریابید.
آقای قراگوزلو مثل همیشه انسانی می نویسد و به افقی دور دست چشم دوخته است. ما دست ایشان را با صمیمیت و گرمی می فشریم اما فکر می کنیم که تا رسیدن به جامعه سوسیالیستی می توان در یک حاکمیت دموکراتیک مانند همین ترکیه یا برزیل و کره جنوبی مشکل و مساله جنسی را طوری حل کرد که دیگر زنان در باغ شخصی خود بتوانند راحت با زیر پوش برقصند و کسی به آنان تجاوز دستجمعی نکند. آیا تا رسیدن به آرمان سوسیالیسم که البته به نظر ما هم انسانی است چنین توقعی زیاده خواهی است.
من بر اثر یک احساس کاذب ازدواج کردم و زمانی که خودم را یافتم دیدم که از شوهرم متنفرم. او هم فکر می کرد که زیر سر من بلند شده و زیر بار طلاق نمی رفت. حال آنکه واقعا چنین نبود. ما اختلاف فکری داشتیم. سرانجام از کشور خارج شدم و برای طلاق اقدام کردم. از آقای قراگوزلوی گرامی می پرسم که آیا برای گرفتن طلاق هم باید صبر کنیم تا یک روز موعود که معلوم نیست کی هست این طبقه کارگر وارد گود شود. آمد و نشد. آمد و این واقعه صد سال دیگر طول کشید در اینصورت تکلیف امثال من چیست؟
گرچه میدانم که آقای قراگوزلوی گرامی عادتی به جواب دادن به کامنتها ندارند اما خواهشم این است که در یک جمله به من و دو دوست دیگرم ( مینا و طاهره ) جواب بدهند که تکلیف ما چیست؟ آیا اگر آقای قراگوزلوی گرامی خودشان زن بودند و در شرایط مشابه ما گرفتار میشدند می رفتند و برای امامزاده طبقه کارگر دخیل می بستند؟
با تشکر.
سمیرا و مینا و طاهره ( زنان سوخته)
٣٨۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : پریسا کاف

عنوان : زن کالا
در جامعه سرمایه داری زن به کالا تبدیل می شود و در شمار انواع و اقسام کالاهائی می نشیند که مردان از آن به عنوان ملک طلق خود یاد می کنند.مرد صاحب و مالک خصوصی زن است چون زن کالا است.حال اگر جامعه سرمایه داری اسلامی هم باشد که واویلا ! چه شود؟با وقاحت تمام مردی را به تلویزیون رسمی و دولتی می آورند تا بگوید سه زن دارد. حالا چند تا صیغه ای معلوم نیست و مجری که متاسفانه یک " زن" الینه شده است توی گوش آن مردک نمی زند و فقط هر و کر می کند. مردک می گوید وقتش را با حال کردن می گذراند و زندگی اش با سه زن متنوع است. شرم آور است.
مقاله علمی و بسیار خوبی بود.
محمد قراگوزلو ی گرامی. دستت درد نکند و خسته نباشی.
لندن
پریسا
٣٨۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : کاش قدری تاریخ می خواندید
مارال خانم نمی دانم چرا ما ایرانیان با خواندن بیگانه ایم و جلو تلویزیون لم می دهیم و هر چیزی بگوشمان خورد را مثل طوطی بدون تحقیق تکرار می کنیم
آقای تابان بحرمت خون برادرت رفیق این کامنت را چاپ کن عزیز.

۱-چپ ها و روسری :تنها تظاهرات وسیع ضد حجاب اجباری در پس از انقلاب بتوسط کمونییست ها سازماندهی شد. در مملکتی که شاهش زنانش را بواسطه پسر نزایدن طلاق می داد و باباش ۴ ها زن داشت و خودش با اجازه حاج خانم فرح برای رفع خستگی هر شب کنار طنازی بود(کتاب شاه ،عباس میلانی) و حاج آقا اسدالله اعلم رئیس حرمسرایش بود. چپ از سال ۱۳۲۰ در ایران سازمان زنان درست کرد. جپ ایران شاخص ترین زنان نامی ایران را در خود پروید. و هما نگونه که فرهنگ تحزب را چپ وارد ایران کرد و شاه برای دور نماندن از قافله شبه حزب درست کرد.شاه برای بی محتوی کردن جنبش زنان ، سازمان زنان هم درست کرد. سرکار خانم فرح دیبا یکبار به زنان ما نگفت که چرا دخترش شایسته شاه شدن نیست!!! . بزرگترین و شاخص ترین زنان سیاسی مبارز را چپ ایران در خود پرورید. اگر شاه جنایت پیشه صبا بیژن زاده را نا بهنگام نمی کشت انگاه رهبر بزرگترین سازمان چریکی تاریخمان یک زن می شد. البته اگر موافق من باشید که زن زمانی برابر شده است که در همه عرصه ها از جمله دفاع از خود هم قدرتمند شده باشد . رئیس جمهور مجاهدین ظاهرأ زن است و رهبر چریکهای فدائی خلق یک زن جسور است و پر جربزه منظورم اشرف دهقانی است.

۲- در عرصه جهانی از حق رأی دادن زنان تا حق کار کردن برابری مزد و سقط جنین بورژوازی در سمت پس رفت و ارتجاع بود و کمونیست ها پیشتاز . یکی از حقوقی که برایتان مهم است بفرمایید در مورد چگونگی دستیابی به ان برایتان توضیح خواهم داد اما از هم اکنون می دانم که پیشتازان جنبش دستیابی به آن کمونیست ها بوده اند.در همین قبله تان آمریکا سال هاست که می خواهند حق سقط جنین را از زن ها دریغ کنند بروید بخوانید حزب جمهوری خواه در چه سمتی قرار دارد.

۳- جالب است که حتی فعالین حقوق زنان ما نمی دانند که انچه آنها طالب آن هستند حتی از یک درصد خواسته های کمونیست ها برای زنان نازل تر است
۴- با این کم خوانی جامعه ایرانی باید چه کرد؟
٣٨۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : borzooie tabib

عنوان : نکته
الف. به نظر نگارنده هر گونه رفع ستم جنسی از زنان فقط در گرو رفع ستم طبقاتی قابل دست یابی است و به همین سبب هر گونه تلاش برای دست یابی به حقوق تضییع شده ی زنان در انواع حوزه های مدنی زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که با مبارزه طبقاتی فرودستان جامعه و به طور مشخص تحت هژمونی طبقه ی کارگر پیوندی ارگانیک برقرار کند
ب. در جامعه ی سرمایه داری – از جمله سرمایه داری نسبتا پیش رفته ی ایران- هر گونه سخن گفتن از تضاد هایی مانند سنت – مدرنیته و به حاشیه راندن تضاد اصلی کار – سرمایه لاجرم به جنبش های هویت یاب از جمله " جنبش زنان" و سایر جنبش های فراطبقاتی مجال ظهور فوری می دهد
ایجاد ارتباط ارگانیک با جنبش آزادی برای زنان وظیفه پرولتاریامی باشد نه بر عکس . اما برخی از ما باثانوی خواندن جنبش آزادی زنان که فاقد اهمیت حیاتی است مددی نمیرسانیم
. واضح است که این جنبش ها – مانند "کمپین یک میلیون امضا"- به دلیل فقدان پای گاه و خاست گاه طبقاتی منسجم و یک پارچه و لاجرم حرکت ژلاتینی و پاندولیستی میان طبقات دارا و ندار به سرعت مضمحل می شوند
من هیچ جنبش قوی سوسیالیستی نیز در ایران نمیبینم. ممکن است به دلیل عدم توجه به خواسته های دموکراتیک مردم، جنبش سوسیالیستی به اندازه جنبش فمینیستی نزار وناتوان است
پ.واضح است که پایه ی مطالبات زنان ایران با زنان عربستان و فرانسه متفاوت است. اما اگر بپذیریم که در جامعه ی سرمایه داری مساله ی اصلی استثمار و تبدیل نیروی کار به کالا است آن گاه فهم این نکته ی ساده چندان دشوار نخواهد بود که تحقق هر گونه برابری واقعی میان زن و مرد و استقرار حداکثر آزادی های اجتماعی مستلزم الغای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و لغو کار مزدوری است.عجیب است که فمینیست های چپ و راست موضوعی به این ساده گی را درک نمی کنند
این نیز جای تعجب است که سوسیالیستهایی مانند شمادرک نمیکنند که که در صورتی که آزادی زنان مقدمتا به دست نیامده باشد سوسیالیسم امکان پذیر نیست . علاوه بر این، از بین بردن مالکیت خصوصی و کار مزدی به معنای ظهور سوسیالیسم نیست .
شما جگونه میتوانید از نابودی بهره کشی سخن بگویید وقتیکه حاصل دسثرنج زنان صرف ودکای شوهران به اصطلاح کارگر همان زنان میشود که حتی دیناری ابزار تولید را صاحب نیستند و به هیچکس هم مزد نمیدهند
.. در واقع تفاوت چندانی میان استثمار زن برقع پوش افغانی و ایرانی و آمریکایی نیست. کما
این که تفاوت زیادی نیز میان شیوه ی نهایی آزادی زن افغانی، از زنجیر حمید کرزای و آزادی زن ایتالیایی از گرداب سرمایه داری باند برلوسکونی (و کلاً بورژوازی آن کشور) نیست
بنابراین ، به نظر می رسد که چندان تفاوتی نمیکند که دختر خود شما در ایتالیا یا افغانستان بزرگ شود ... چرا به افغانستان مهاجرت نمی کنید ... بسیار ارزان تر است.
ایده بانوی بلشویک شما منجر به باتلاقی شد که در حال حاضر ولادیمیر پوتین شاه ماهی آن است و مارکسیست های واقعی چوب انرا میخورند
٣٨۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : شیوا محبوبی

عنوان : پس از صد سال
سلام
به استناد مقالات محمد قراگوزلو جنبش کارگری در ایران صد سال سابقه دارد اما کو آزادی زنان؟ اگر رضا شاه کشف حجاب کرد اگر آتاتورک جامعه ترکیه را سکولار کرد کارگران ایرانی هنوز اندر خم یک کوچه اند. من اعتقادم اینه که باید از طریق یک دولت سکولار غربی زنان را آزا کرد و جامعه را به دموکراسی رساند.
مقالات آقای قراگوزلو البته خیلی تئوریک هستند و فقط برای درس در دانشگاه مفید هستند. جامعه خون دیگری دارد.
٣٨۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : نگار ستوده

عنوان : چرا تقابل
من یک فمینیست چپ هستم و باور دارم که سوسیالیسم جنبش زنان آزادیخواه است و فمینیسم هیچ اختلاف نظری و تضادی با سوسیالیسم ندارد. بسیراری از بخش های مقالات محمد قراگوزلو واقعا روشنفکرانه است و فقط به درد گپ زدن در کافه های مونت کارلو می خورد. من که خیلی نفهمیدم که یافت باوران یعنی چه و اصلا آدمی بنام ژیل دلوز را نمی شناسن و از پست مدرنیسم خوشم نمی آید. شما که برای طبقه کارگر می نویسید لطف کنید و به ما منت گزارید و کمی ساده بنویسید تا ما بتوانیم جواب شما را در حد توان مان بدهیم. در ضمن این به این معنی نیست که زنان کارگر بی سوادند. نخیر جانم. من تا نزدیک لیسانس ادبیات درس خوانده ام و به دلیل فقر مالی از ادامه تحصیل محروم مانده ام. و باز هم در ضمن به مقالات و کتاب های شما آن جا که درباره فروغ فرخزاد مینویسید خیلی علاقه دارم اما با این نظر ضد فمینیستی شما به شدت مخالفم.
٣٨۹۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : بنفشه ح

عنوان : از آرمان گرائی تا واقعیت
واقعیت این است که دوست عزیز من آقای قراگوزلو بجای اینکه با گذشت زمان واقع بین شده باشند درست برعکس. ایشان گویا دارند بار دیگر به سال های دوران نوجوانی خود باز میگردند و مانند حمید اشرف فکر می کنند و زن ایده ال ایشان لابد همان مرضیه اسکویی است.برخلاف جهت تاریخ حرکت کردن برخلاف مشی نویسنده ای است که همیشه خود را در دفاع از حقیقت موجه ترین محقق تاریخ و سیاست این کهن بوم و بر نشان داده است.
محمد قراگوزلو!
تو حتما می دانی که کارزار کمپین با همین خواست های به قول خودت تقلیل گرایانه و مینی مالیستی به جای مطلوبی نرسید و زنان ما با وجود تحمل هزینه های فراوان نتوانستند حق طلاق را در قانون خانواده بگنجانند. بسیار خوب در چنین شرایطی تو عزیزم چه بالا چه بلند پرواز می کنی.
بارها این نکات را به تو گفته ام و بسیار بعید می دانم که دیگر تاثیری داشته باشد.
٣٨۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : هلاله میم

عنوان : به مارال عزیز
درود برتو
البته در کشورهای سرمایه داری غرب زنان نسبت به کشورهای ارتجاعی و اسلامی از آزادی پوشش و ازدواج و طلاق و مشابه اینها بهرهمندند و لی در ایران تحت حکومت سرمایه داری اسلامی همین میزان نیز قابل دسترسی نیست. آیا شما ترجیح می دهید که به آزادی تمام و کمال سوسالیستی برسید یا به همین حد از آزادی های حداقل جنسی که در غرب و حتا کره شمالی نیز حاکم است بسنده کرده اید.؟ به گمان من شما منظور دقیق محمد قراگوزلو را نگرفته اید.
وقتی که سوسیالیست ها معیار آزادی جامعه را در آزادی زنان تعریف می کنند نباید دیگر حرفی از لچک و چادر مانده باشد. ما حتا با قانون منع برقع در فرانسه هم مواقیم.
٣٨۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : مارال

عنوان : لطفا ً بیش از این شر مرسانید
جناب قراگوزلو شاید شما نخواهی ولی ما یادمان هست که همین احزاب و سازمانهای طرفدار اقشار و طبقات فرودست بودند که این لچک را سر ما کردند. همانها که در مرامشان دمکراسی چیز مذموم و بورژوایی بود.
آخر قربان تصدقت، با ما نه، با خودتان صادق باشید و از خودتان بپرسید: اینهمه حقوقی که زنان در سطح جهان کسب نموده اند آیا همگی از تجلیات دمکراسی نیست که دست بر قضا همگی هم در همین جوامع سرمایه داری بوده و هست. آیا در هیچکدام از این کشورها مبارزات طبقاتی توقف کرده و یا اینکه پرولتاریا!؟ آمده در قدرت و طبقات را از بین برده؟ که زنان در یک برابر حقوقی نسبی با مردان قرار دارند.
قربانت، دست از سر زنها بردار و بیش از این شر مرسان.
٣٨٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰