سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آن چشم های درخشان


خسرو باقرپور


• این خون های جاری، آن چشم های درخشانِ “کیان پورفلک” نُه ساله، که درخشش از فلک سِتّرد و کیان از همه ی تاریخ زدود و دیروز بر خیابانِ تاریک ایزه بسته شد، این همه جنازه ی کودک و نو جوان که روی دستمان مانده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۶ آبان ۱۴۰۱ -  ۱۷ نوامبر ۲۰۲۲



این خون های جاری، آن چشم های درخشانِ “کیان پورفلک” نُه ساله، که درخشش از فلک سِتّرد و کیان از همه ی تاریخ زدود و دیروز بر خیابانِ تاریک ایزه بسته شد، این همه جنازه ی کودک و نو جوان که روی دستمان مانده اند، آن پیکر های پُرآرزویی که در سراسرِ ایران آماج رگبار مسلسل های مزدورانِ آتش به اختیارِ خامنه ای شدند، و بی شرمی و بی شرفی را به جایی رساندند که باز هم در رسانه های بی آزرم و بی همه چیزشان گناه را به گردنِ “تروریست” هایی انداختند که موهومند و ناپدید، آهْ به بندِ دلِ انسان نگذاشته اند. در جریان فتحِ اندلس در سال ۷۱۴ میلادی و زمانی که کشتی های لبالب از جنگجویان سفّاکِ مسلمان در سواحل جنوبی ی اسپانیا پیاده می شدند، فرماندهان ایشان پس از پهلو گرفتن کشتی ها، فرمان به سوزاندن کشتی ها می دادند تا دیگر هیچ راهی جز پیروزی یا مرگ برای سپاهیانِ مسلمان باقی نماند. اینک نیز همانگونه شده است. کاری کرده اند که دیگر هیچ راهی جز روفتنِ این زباله ی متعفّن از زیستبومِ ایران باقی نمانده است. دیگر هیچ ناقه ای زیر بارِ این محمل نمی رود و تمام.

بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم

می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم

بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی

بار دل است همچنان ور به هزار منزلم

ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک مرو

کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم

بارکشیده ی جفا پرده دریده ی هوا

راه ز پیش و دل ز پس واقعه‌ایست مشکلم

…*

* سعدی

خسرو باقرپور


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست