سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تاکتیک جدید مقابله با اعتراضات ضد سرمایه داری در آلمان!


عظیم هاشمی


• دامنه خشم خانم مرکل وارگانهای دولتی و نیز جریانات مختلف بورژوازی از اعتراضات شهر هامبورگ خود گویای این است که با وجود بسیج هزاران نیروی پلیس که با اداوات مختلف سرکوب مجهز بودند نه تنها نتوانستند آرامش مورد نظر را برقرار نمایند بلکه برعکس این آنتی کاپیتالیستها بودند که توانستند به صورتی وسیع‌تر از دوره های قبل نظم موجودجهان سرمایه داری را به چالش بکشند و صدای اعتراضات خود را رساتراز گذشته به گوش انسانها برسانند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۹ تير ۱٣۹۶ -  ۱۰ ژوئيه ۲۰۱۷



صدر اعظم دولت سرمایه داری آلمان با بسیج هزاران پلیس، نیروهای ویژه و ماموران سازمان مخفی اطلاعاتی – امنیتی به هامبورگ و هزینه دهها میلیون یورو توانست کنفرانس سران 20 اقتصاد برتر سرمایه داری را برگزار نماید.اهداف و برنامه ریزیهای این دولتها بر علیه توده ها وخصوصا طبقه کارگر موضوعی است آشکار و هر انسانی که دل درگرو نظم موجود نبسته باشدمنکر آن نخواهد شد. در نتیجه ضرورتی نمی‌بینم به آن بپردازم و به موضوعی خواهم پرداخت که کمتر در مورد آن صحبت می شود.
در آخرین روزنشست سران، خانم مرکل خشم خود را از دهها هزار مردمی که با فریادهای ضد کاپیتالیستی فضا را دگرگون کرده بودند به بارزترین وجهی نشان داد. بسیاری از فعالین اجتماعی و معترضان به نظم موجود با وارونه گویی های امثال مرکل آشنا هستند و با مشاهده گزارش‌های مختلف و دیدن تصاویر وفیلمها بیشتر متوجه این موضوع شده اند که نیروهای مختلف پلیس و ضد شورش در راستای حفظ نظام مقدس سرمایه داری چه سبعیتی در سرکوب و دستگیری معترضین بکار بردند و چگونه با تمام توان سعی در این داشتند تا مانع بر گزاری اعتراضات گردند.
نکته‌ای که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد آن تاکتیک جدیدی است که در آلمان مشاهده می‌شود. دولت حاکم بر آلمان چند سال است در رابطه با برگزاری اعتراضات خیابانی برعلیه سران و یا نهادهای سرمایه داری تاکتیک جدیدی پیشاروی خود قرار داده است.
درجریان اعتراضات بر علیه بانکها – Blockupy-در سال2012 شهر فرانکفورت،پلیس تلاش نمود بر صفوف بهم فشرده آنارشیستها و سایر رادیکالهای ضد سرمایه داری یورش آورد و با دستگیری وپراکنده کردن این جوانان،اعتراضات از محتوای ضد سرمایه دارای خود خارج گرداند ولی بنا بدلائلی این سیاست نیروهای پلیس باشکست کامل روبرو گردید.
آن اعتراضات علیرغم حضور هزاران نفر پلیس بدون مشکل خاصی بپایان رسید. اما چنین پایانی برای دستگاه دولتی وخصوصا نیروهای پلیس وامنیتی که سالهاست به تبلیغ و شانتاز و پروپاگاندا بر علیه رادیکالهای ضد سرمایه داری مشغول می باشند پایانی دلخواه نبود. بر چنین بستری پلیس ودستگاههای امنیتی به فکر چاره افتادند و در نتیجه سال بعد برنامه دیگری در دستور کاری خودگنجانده بودند.
با توجه به اینکه در کشوری مثل آلمان، ازیک طرف سران و رهبران جریانات سرمایه داری و نیز بسیاری از رهبران اتحادیه های کارگری، احزاب و جریانات مختلف رفرمیستی که نام چپ نیز با خود یدک می‌کشند داد سخن از وجود دموکراسی و آزادی سر می‌دهند ولی از جانب دیگر چون آن‌ها بخوبی دریافته‌اند که جریانات رادیکال ضد سرمایه داری را نمی‌توانند ناچیز شمرده ونادیده بگیرند. در نتیجه بر خلاف جوامع استبدادی مانند جمهوری اسلامی، این امکان کمتر وجود دارد تا ارگانهایی که امور مربوط به ارائه مجوز برای تظاهرات وبرپایی تجمعات بر عهده آنها می باشد مجوزهای مربوطه را   صادر نکنند. اما پس ازبر گزاری اولین بلوکوپای در شهر فرانکفورت چنین بنظر می‌رسد که محور برنامه‌های دولت آلمان بر این مبنا قرار گرفته است که ابتدا بدون ایرادگیری ویا مشکل خاصی مجوز های مربوطه را صادر نمایند. پس از صدورچنین مجوزی پلیس در انتظار بنشیند تا روز برگزاری تظاهرات ویا یک روز قبل از آن و آنگاه با صدور دستور العملی مبنی بر لغو تظاهرات عملاً مانع از بر گزاری آن گردند. چنین تاکتیکی زمان بر گزاری اکوپای فرانکفورت درسال 2013 توسط پلیس انجام شد. آنها دقایقی پس از آغاز تظاهرات با آرایش جدیدنیروهای خود از هر گونه حرکت رو به جلو ممانعت بعمل آوردند و در ادامه بر تعداد نیروهای خود افزودند و بسیاری از تظاهر کنندگان در حلقه فشرده ای از نیروهای پلیس قرار گرفتند**.البته این در محاصره قرار دادن نتوانست تأثیری برعزم و اراده افراد بگذارد و علیرغم یورشهای مختلف از جانب نیروهای پلیس   بازهم اعتراضات تانیمه های شب ادامه یافت و فقط با یورش همه جانبه و دستگیریهای گسترده بود که نیروهای پلیسی توانستند برمعترضین چیره گردند.
با توجه به اینکه در هامبورگ بار دیگر چنین تاکتیکی بکار برده شده است آیا نمی‌توان نتیجه گرفت که   دستگا ههای دولت سرمایه داری آلمان یک سناریوی جدید طراحی نموده اند مبنی بر اینکه در مورد اعتراضاتی که دارای محتوایی ضد سرمایه داری می‌باشد ابتدا مجوز صادر می کنند اما در آستانه برگزاری،آن مجوز داده شده توسط روسای پلیس باطل می نمایند؟ در چنین حالتی حتا اگر   سازماندهندگان تظاهرات بتوانند اعتراضی مبنی بر غیر قانونی بودن اقدام پلیس بدادگاه ارائه دهند چون مستلزم زمان و و قت زیادی است در نتیجه اگر دستگاه قضایی اقدام روسای پلیس را غیر قانونی اعلام نماید بازهم بدلیل سپری شدن زمان، دیگر ارزشی نخواهد داشت. البته در روز بر گزاری تظاهرات بر علیه بانکها در فرانکفورت، پلیس با این قصد که شاید بتواند در صفوف معترضین شکافی ایجاد نماید دلایل بسیار مضحکی – همچون وجودافراد مشکوک در بین صفوف رادیکالها و یا دریافت گزارش مبنی بر مسلح! بودن پاره‌ای از آن‌ها وغیره- پشت سرهم ردیف نموده بود که با عکس العمل وتمسخر یکپارچه حدود 40 هزار نفرشرکت کننده در تظاهرات روبرو گردید. در هامبورگ هم، چنین سیاستی بکار گرفته شده است. اما از آنجا که دامنه اعتراضات و تعداد شرکت کنندگان بسیار بیشتر و امکان برنامه‌ریزی برای مقابله با تاکتیک پلیس، بهتر از فرانکفورت بوده است علیرغم هرنوع یورش وحشیانه پلیس بازهم بسیاری از نقاط شهر در اختیار معترضین ضد سیستم قرار گرفته بود و می‌توان گفت،برنامه «به جهنم خوش آمدید» معترضین متحقق شده است. همین تحقق یافتن موجب گردیده تا تمامی دستگاه دولتی و شخص صدر اعظم از خنثا شدن سناریوی از پیش آماده شده دستگاه دولتی و پلیس، عصبانی و درهم ریخته گردند و اعتراضات صورت گرفته را کاملاً درنقطه مقابل دموکراسی موردنظر خویش بدانند. دامنه خشم خانم مرکل وارگانهای دولتی و نیز جریانات مختلف بورژوازی از اعتراضات شهر هامبورگ خود گویای این است که با وجود بسیج هزاران نیروی پلیس که با اداوات مختلف سرکوب مجهز بودند نه تنها نتوانستند آرامش مورد نظر را برقرار نمایند بلکه برعکس این آنتی کاپیتالیستها بودند که توانستند به صورتی وسیع‌تر از دوره های قبل نظم موجودجهان سرمایه داری را به چالش بکشند و صدای اعتراضات خود را رساتراز گذشته به گوش انسانها برسانند.
برخی شواهد گویای آن است که بسیاری از مردم هامبورگ بدلایل مختلف مواضعی بر علیه دولت و خصوصا ارگانهای محلی از خود نشان داده‌اند و بعید نیست برای پاسخگو نمودن مسئولین، در آینده شاهد اعتراضاتی از جانب آنها باشیم.
این‌ها همگی منجر به خشم سرمایه داری آلمان گردیده است بطوری که مدیای همیشه آزاد از فرو ریزی شأن آلمان(بخوان آپارات دولتی ) و بی آبرویی کشور(بخوان سرمایه داری آلمان ) در سطح جهان(البته منظورجهان سرمایه داران است!) توسط چپهای رادیکال می نمایند. آیا برخلاف نوشته‌ها وتفسیرهای این چنینی از طرف مدیای حافظ نظم سرمایه داری، واقعیت جز این است که اکنون بخش وسیعی ار مردم دنیا احترامی بیشتر از قبل برای آلمانیها قائل می باشند؟ مردمی که در اقصا نقاط خصوصا در یونان، اسپانیا، پرتقال، مناطق مختلف یوگوسلاوی سابق و غیره همواره شاهد شکستن استخوانهای خویش در زیر چرخدنده های نظم موجود می باشند. اگر چه سهم هرکدام از این 20 قدرتی که هر سال در معیت پلیس وزره پوش و بالگرد و ارتش و... خود را در دژی جمع می نمایند در شکستن استخوانهای توده ها بیش از سایر دولتها می‌باشد اما وزنه آلمان درفرایند استثمار در سطح جهان بمراتب سنگین‌تر از بسیاری از همین کشورها می باشد. براین اساس بود که روسای جمع شده در هامبورگ   انتظارداشتند تا دستگاه پلیس چنین کشوری با قدرت بتواند امنیت مورد نظرآنها برای یک چنین اجلاسی را در وجه عالی تری تأمین نماید. به عبارتی آنچنان تأمینی که خود یا هیاتهای همراهشان می توانستند با کمترین دغدغه ای گردشی هم در هامبورگ داشته باشند تا با شعف و فراغ بال بیشتری به کشورهای خویش مراجعه نمایند. اما   مبارزان ضد سرمایه داری با اعتراضات گسترده خود نگذاشتند چنین انتظاری بطور کامل متحقق شود، تاثیرات چنین موضوعی بر خشم خانم مرکل و مدیای آلمان را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.


** لینک فیلم مربوط به بلوکوپای فرانکفورت که پلیس با یورش خود مانع اجراء آن شد:
www.youtube.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست