سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کمی کمتر از یک گفتار - عباس سماکار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : امیر آمویی

عنوان : در یک مبارزه‍ی سیاسی افراد با هم نزاعی ندارند؛ نظامهای حقوقی در برابر هم می ایستند.
با سلام

تندروی، افراط و ایجاد شک و شبه در صفوف اپوزیسیون به زیان مردم ایران است

عزیزان، احمد صبوری، ا. روشن بین و "خواننده"

میل دارم توجه شما را به این نکته مهم جلب کنم که «قاتل خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان و بسیاری از دیگر هموطنان عزیز ما و مسئول زندان کردن بقیه ی همکاران آنان و دیگران «رژیم» شاه و «ساواک» جنایتکار او بوده است، نه خانم میرزادگی و یا کسانی که خود در سطحی و به طریقی حقوق و شخصیتشان مورد تجاوز همان رزیم قرار گرفته است؛ از جمله کسانی که به زور با ساواک همکاری کردند.

بدتر از آن قضاوت سیاهرنگی است که در یادداشتهای دوستان می بینم و حکایت از روش های افراطی پیش و پس از انقلاب دارد و به تفاوت انسانها و نحوه ی رفتار آنان بی توجه مطلق است.

ظاهرا هنوز خانم میرزادگی در این موارد سخنی نگفته اند و شاید لازم هم نباشد که سخنی بگویند. و اگر ایشان همچنان سکوت کنند باید دلیلی داشته باشند که معلوم نیست.

اما چند نکته:

۱- از اخبار روز درخواست کردم که آدرس آن یادداشت را به خوانندگان نمایش دهند.
۲- ظاهرا افراد عزیزی میل دارند آدمیان را به میل خود به گروه های سیاه و سپید تقسیم کنند. طرز فکری که حکایت از تبعیضی اسفناک دارد.
۳- از دو حال خارج نیست یا فردی با ساواک همکاری کرده یا نکرده.
۴- اگر نکرده باشد، سخنان گفته شده جز زیان و ایجاد تشتت در وضع کنونی فایده ای ندارد! مضاف بر این که اعتبار قائل را زیر سوال می برد.
۵- اگر کرده باشد، باز از دو حال خارج نیست، یا در تحت فشار (هر نوع فشار) همکاری کرده یا با اختیار کامل.
۶- اگر در تحت فشار کار خطایی را انجام داده باشد، نیازی نیست که بگویم، آن اعمال فاقد هرگونه ارزش و اعتبار وجدانی اند! ترس از کشته شدن و یا شکنجه نوعی فشار است! و در این جا نمی توان از افراد توقع داشت که در شرایط فشار توانایی‌های مشابه و یکسانی از خود نشان دهند. اما شرکت در عملی سیاسی برای تغییر وضع و ایجاد نظام بهتر حق هر کس است، حتی کسانی که زمانی خطا کرده یا ضعفی داشته اند.
۷- اما اگر فرد با اختیار کامل همکاری کرده باشد، باز از دو حال خارج نیست:
۸- یا در آن زمان "آگاهی" داشته که عمل نادرست بوده یا آگاهی نداشته.
۹- اگر مورد اول صادق باشد، همیشه فرد این حق را دارد که در طرز عمل خویش و آگاهی هایش تجدید نظر کند.
۱۰- اگر فرد آگاهی نداشته و اکنون آگاهی دارد، باید فرصت جبران آن به فرد داده شود.
۱۱- اما اگر فرد حاضر به جبران و تجدید نظر در اعمالش نباشد، باید مورد قضاوت سیاسی و حقوقی قرار گیرد که شرایطی دارد.
۱۲- حتی در مورد اخیر نیز نمی توان با فردی با چنان لحنی که در یادداشتها می بینیم سخن گفت.

کسانی که یک طرفه به قاضی می روند هرگز به حقیقت دسترسی پیدا نمی کنند، حتی کسانی که شاید انبوهی مدرک هم ارائه دهند. همیشه مدارک روشنگر حقیقت نیستند. تنها اذعان خود فرد است که می تواند درستی حکمی را تأیید کند.

تا زمانی که ما خاری را در چشم فردی ببینیم (البته اگر خاری باشد!) و چنارستانهای جنایت را در واقعیت وجودی رژیم و ساواک فراموش کنیم، هرگز نخواهیم توانست به مرحل های از شناخت و رفتار حقوقی دموکراتیک و به دور از تعصب و جانبداری سیاسی برسیم.

از همه ی این ها گذشته در یک مبارزه ی سیاسی «افراد با هم جنگی ندارند». «نظام های حقوقی هستند که رویاروی یکدیگر صف آرایی می کنند» و «سیاست» نام دیگرش «حقوق انسان اجتماعی» است.

امیدوارم دوستان به نکته های انسانی و حقوقی مطرح شده توجه کنند و در میان صفوف کسانی که هرکدام به شکلی از بقای نظام استبدادی و ترس آفرینی در رنج اند شکاف نیندازند.

اگر بخواهیم با شیوه‍ی مورد نظر دوستان به داوری بنشینیم، آنگاه باید تمامی مردمی را که پس از انقلاب در اثر ناآگاهی و خوشخیالی با رزیم همکاری کردند و تعداد زیادی را به رژیم معرفی کردند، از صفوف مردم جدا کنیم. آیا می دانید که چه تعدادی خواهند شد!؟

نباید فراموش کنیم که در جریان مبارزات اجتماعی و سیاسی همیشه افراد در حال بازبینی و بازنگری طرز عمل و سمتگیری خویش اند و ممکن است در آنی جبهه ی خویش را عوض کنند. روشنفکران چپ امروز باید دست از نگرش افراطی بردارند و دوستان مردم را به هیچ وجه جبهه ی مقابل نرانند. اصل این است تجزیه‍ی جبهه ی استبداد به نفع ایجاد دموکراسی سکولار.
۶۶۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹٣       

    از : خواننده

عنوان : آقای آموئی ...
این متن را بخوانید. بحث بر سرِ این متن است.

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۶۴۲۹۰
۶۶۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹٣       

    از : احمد صبوری

عنوان : شرم
رفیق عباس نخست دستت درد نکند.
دوم روزگار غریبی است رژیم فقها بخشی از مخالفانش را هم شکل خودش کرده. شکوه خانم بدون احساس شرم سینه جلو می دهد و می گوید کار اشتباهی نکرده است. رفیقت برای جرم مشابهی اعدام می شود و تو ۸ ماه آنهم به شکلی که همه می دانند شبه زندان می کشی بعد حتی شهامت و استواری رفیقت را هم یاد آور نمی شوی. گونه فرزند قاتل را بوسه باران می کنی و یادی از غم دامون نمی کنی؟ رفیق مشکل اینجاست تا اینها پرچم دار اپوزیسیون اند چه کسی آگاهانه دل به دریا می زند؟ "من در اروپا بزرگ شدم و کسی بمن از گل بالاتر نگفته بود " توجیه به اعدام دادن رفیق می شود؟ فرض محال ضعف داشته چرا رک و راست نمی گوید که اینکاره نبوده این سرکار و همسر شان که هر دو روزی قمه می کشند و خشتک جر می دهند؟
۶۶۲۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر آمویی

عنوان : ظاهرا مقاله ای به نام «کمی بیش از یک گفتار» در اخبار روز درج نشده!
با سلام

آقای سماکار، و اخبار روز

ظاهراً گفتاری به نام «کمی بیش از یک گفتار» به قلم آقای نوری علا در اخبار روز درج نشده است. ممکن است آدرس درست و دقیقش را به خواننده بدهید!؟

ممنون
۶۶۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹٣       

    از : اـ روشن بین

عنوان : خوشمان آمد
جواب بجائی بود که متاسفانه هنوز این قبیل افراد دم از آزادی بیان و دموکراسی میزنند! 
۶۶۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹٣       

    از : خواننده

عنوان : عالی بود.
عالی بود آقای سماکار. دستتان درد نکند.
۶۶۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست