سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیینِ آینده - میرزاآقا عسگری (مانی)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : طاهره .ب

عنوان : جوجه و پائیز
به همه سلام. پریروز آخرین روز پائیز بود! نمی دانم آقای حسن جوجه ها را شمردند یانه؟ من شمردم و دیدم بیشتر شاعرانی که مستقیم و غیرمستقیم خدمتگذار اسلام ناب محمدی بوده اند مرده اند و شاعرانی مثل فردوسی و شاملو و بهبهانی و خیلی های دیگر که به ایران فکر کرده اند و با حکومت الله در ایران مقابله کرده اند مانده اند. حالا فرقی نمی کند که شعرشان را پلکانی نوشته اند یا خشتی!
شاید هم بعضی ها که از شعرهای ضدجمهوری اسلامی بدشان می آید منتظر پائیز فرهنگ و جامعه ی ایران هستند. آن هم که خیلی وقت است رسیده!
یادمان رفته که در چه دروانی زندگی می کنیم. دشمن چنگ انداخته به گلوی مردم ایران دارد خفه اش می کند و ما داریم جوجه شماری می کنیم! به ناظم حکمت و پابلو نرودا و مایاکوفسکیو... فکر کنیم که شاعرانی جهانی بودند و هستند و بسیاری از شعرهاشان هم مانند شعر های خوئی و شاملو و مانی بود. اجازه بدهیم شاعران آنجور که دلشان می خواهد حرفشان را بزنند. و خودمان نیز شعرهائی بنویسیم که «قطعه ی ادبی» نباشد از آن چیزهائی باشد که آقای حسین دوست دارند بدون آن که بتوانند تعریفش کنند.
۵٣۷٣ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷       

    از : حسن ...

عنوان : جوجه را آخر پاییز می شمارند
من هیچ تعریفی برای شعر ندارم و مخالف پله پله نویسی هم نیستم.اما اعتقاد دارم که شعر خوب ترا مجبور می کند تا بعد از یک بار خواندن باز در پی اش بگردی ، حتی اگر کتابش نایاب شد از هیچ تلاشی برای پیدا کردنش دریغ نکنی. مگر حافظ شما را مجبور کرده بعد از چند صد سال رفته اید و از شعر او مثال زده اید؟

همانطور که شعر حافظ را نمی توان با پشت سر هم نوشتن از شعریت انداخت همانطور هم نمی توان متنی ضعیف را با تکه تکه کردن شعر ساخت.
در مورد آقا یا خانم ف. فارسی حتماً خودش برای شما جواب می نویسد ، من اما با یک حرفش صد در صد موافقم و آن این است که جوجه ها را آخر پاییز می شمارند
۵٣۶٨ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷       

    از : مجید وثوقی

عنوان : !
آقای پرویز حمیدی دمت گرم!
۵٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : پرویز حمیدی

عنوان : سوال از حسین آقا و آقای فارسی
سلام
حرف هائی که آقای حسین و فارسی در باره شعر مانی و شعر نو نوشته اند من را حسابی به فکر برد. از این آقایان خواهش می کنم اول فرق شعر با قطعه ی ادبی را تعریف کنند، بعد بگویند یک نوشته شعر است یا قطعه ی ادبی. آیا اصلا این دو تا فرقی دارند؟ مثلا بیت های زیر از حافظ براساس حرف های حسین آقا همان قطعه ادبی نیستند که می شود آنها مثل انشاهای متوسط زیر هم نوشت؟ برچه اساسی این بیت های حافظ را که جزو بهترین و مشهورترین بیت های اوست، شعر می دانیم:
بود آیا که در میکده ها بگشایند گره از کار فروبسته ی ما بگشایند در میخانه ببستند خدایا مپسند که درخانه ی تزویر و ریا بگشایند.
با اجازه شما من آن را به صورت نثر قافیه دار می نویسم!
آیا می شود که در میخانه را بگشایند و گره از کار فروبسته ی ما بگشایند؟ در میخانه را ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا را بگشایند! من از دانه ی درشت شعر سنتی مان مثال آوردم که همه دوستش داریم. از حسین آقا خواهش می کنم بگویند که آیا این دو بیت، شعرند یا قطعه ی ادبی و چرا؟
شعر نو را به گفته ی شما پلکانی می نویسند، شعر سنتی را هم که خشتی روی هم می چیدند. کدام این شکلها درست است و چرا؟ روی «چرا» تاکید می کنم و خواهش می کنم این دوستان مرا روشن فرمایند. اگر آقای ف و حسین آقا یک شکل معقولی را پیشنهاد کنند حتما این شاعران سنتی و امروزی از گمراهی نجات پیدا خواهند کرد. مخصوصا که آقای ف تصمیم گرفته اند تکلیف شاعران و ناشاعران را روشن کنند!(معلوم نیست در کدام دادگاه؟)
۵٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : ف فارسی

عنوان : شاعر واقعی
در پی گیری نظر آقای حسن... من هم فکر می کنم استعداد های شاعرانه ی بسیاری از ایرانیان، تنها از هراس از تهمت سنت گرایی به هرز می روند و شماری غیر شاعر نیز صفحات ادبی مجلات و سایت ها را با نوشته های پله پله شان -ادبی یا غیر ادبی- پر می کنند و خودشان هم به اشتباه به این باور دروغ می رسند که:"شاعرند!"
زمان برای تشخیص شاعران واقعی داور خوبی خواهد بود.تنها امروز را ملاک قرار ندهید!
۵٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷       

    از : حسن ..................

عنوان : و یک خواهش
و یک خواهشی هم دارم از همه ی کسانی که در بخش ادبیات این سایت خوب مطلب چاپ می کنند ، و آن این است که لطفاً همه شان این نوشته ی من کمترین را بخوانند و بیندیشند و لطفشان خیلی زیاد خواهد بود اگر چیزی هم برایم بنویسند

پیشاپیش از کار نیکی که شاید در حق من انجام بدهید تشکر می کنم

اگر کسانی پیدا شوند که این بحث را دوستانه و بی هیچ زشت گویی و بد خویی پی بگیرند من نیز به نوبه ی خود و در حد توان ناتوان خود تلاش و کمک خواهم کرد
منظورم به شعر جناب مانی گرامی نیست ، منظورم به آینده است. تا کمی با هم کشتی نگیریم کسی میزان زور خود را نخواهد شناخت. بیایید با این کار نیک خود ، این نظرگاه را مرگزی سازیم برای شناسایی شعر خوب و بد و متوسط. فقط یک شرط دارد ، در هیچ حالی نباید از بزرگواری و فرهنگ منشی دور شد و یک شرط دیگر هم دارد و آن این است که هیچ شاعری حساسیت بی جا نشان ندهد ، و یک شرط دیگر هم دارد ، پارتی بازی هم نشود که عادت ما ایرانی ها و شرقی ها و همه ی مردم جهان است. و یک شرط دیگر هم دارد و آن هم این است که با هیچ کس تعارف نکنیم
اگر کمی انصاف داشته باشیم رعایت این شروط چندان مشکل نیست و اگر رعایت شود من حاضرم از وقتی که ندارم بگذارم و ساعت ها همراه شوم با اشتیاق.

شاد و پیروز باشید
۵٣۲۶ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣٨۷       

    از : حسن .....................

عنوان : اگر حرف هایم پرت است لطفاً به بزرگی خود مرا ببخشید
سلام دوستان عزیز و سلام بر آقای میرزا آقا عسگری گرامی

شاید من دارم اشتباه می کنم ، اگر اشتباه می کنم لطفاً برایم توضیح دهید.

این شعر آقاب مانی را و خیلی شعر های دیگری که این روز ها در اخبار روز و دیگر سایت ها چاپ می شود را می توان نه تکه تکه زیر هم بلکه پشت هم نوشت و خود و خواننده را راحت کرد. گاه می توان همه ی یک شعر را در یک بیت خلاصه کرد . این متن آقای مانی مفهومش بجا و درد مردم است . دستتان درد نکند. از این نظر درود بر آقای مانی که بر عکس خیلی ها که آمده اند و با نام مردم پاسپورت گرفته اند و بعد هم آن ها را فراموش کرده اند ، هنوز ایشان مردم را به یاد دارند. این ستودنی است. نوشته های آقای مانی همیشه معترض بوده به سیستم بیداد و این خیلی خوب و بجا و ضرورت لازم این لحظه ی تاریخ است.. اما از نظر تازگی و تصاویر غریب و دل پذیر هیچ چیزی درش نیست ، چرا باید ما اصرار داشته باشیم از این نوع قطعات خوب ادبی را حتماً شعر بنامیم تا مردم از شعر ما دلخور و گریزان شوند
می شد این فکر خوب و ضد ستم و بیداد را در یک مقاله یا یک متن ادبی نوشت تا از این هم زیباتر در آید.
چرا ما باید کاری بکنیم که آنچه متن ما می تواند بشود ، نشود؟! مثل این است که دسته ی یک بیل خوب را بشکنی.
یک قطعه ی ادبی فشرده و پر مایه همیشه تأثیر خود را دارد. اما اگر ما بیاییم مثلا یک گاو نر را برداریم و برایش شاخ بلند بگذاریم ، آیا می توان گفت که این گاو گوزن است؟
مگر انشاء و قطعه ی ادبی چیز بدی است که ما می آییم آن را ناقص می کنیم تا نامش را شعر بگذاریم ، که نیست.
تازه آقای مانی قلمی قوی دارد ، این روز ها چیز هایی می نویسند و اسمش را شعر می گذارند که انشاء هایی تکه تکه شده است. آیا این ضربه زدن به ادبیات و شعر نیست؟ برای تمرین البته خوب است ، اما برای تثبیت در خانه ی شعر به نظرم ظلم است به خود و به شعرو ظلم است به مردم خواننده.
من از همه عذر می خواهم که حرف دلم را رک و راست زدم ، شاید هم حق با من نیست ، کس چه می داند.
خوشحال میشدم اگر جناب مانی و دیگران کمی در این باره می نوشتند. چون من استاد این کار نیستم ، آنچه به نظرم می آید بی تعارف آن را بر زبان می آورم ، البته می دانم خیلی از مردم از اینجور حرف زدن خوششان نمی آید.
این بود که عذر خواهی کردم ، وگرنه برای نظر دادن که عذر نباید خواست.

اگر حرف هایم پرت است لطفاً به بزرگی خود مرا ببخشید ................
چه کنم که جوانی این بی تابی ها را هم دارد .................

ولی آنچه را که نوشته ام بی ریا و از صمیم قلبم بر آمده. مانی آدم بزرگی است من فکر نمی کنم رک گویی من چیزی از قدر او بکاهد ، ولی لازم است ، یعنی خیلی لازم است تا او و دیگران بدانند که من خواننده چه احساسی در باره ی شعر ایشان و دیگران دارم. من یقه ی یک آدم قوی و بزرگی را عمداً گرفتم تا ریزه پا موقع نوشتن بیشتر به ژرفا برود. همین.
شاد باشید و روز هاتان خورشیدی و دراز باد ، یعنی همان چیزی که اجداد ما برایش یلدا را در سال شناسایی و تثبیت کردند.
۵٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست