بررسی انتخابات فرانسه و پیروزی نیکلا سارکوزی
راه افـتخار


جلال ایجادی


• امروز این پرسش مطرح است که سیاست سارکوزی به سوی کدام مدل به پیش می رود. در دولت ژاک شیراک سارکوزی سمبل نظم پلیسی و تحریک بود و آنچه که او در دوران کارزار انتخاباتی اخیر انجام داده اعلام جسورانه دکترین نئولیبرالی، وعده قوانینی برای پول بیشتر و در عین حال نشانه هایی از یک سیاست سختگیرانه و متمایل به نظم با چاشنی پوپولیسم و عوام فریبی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ۱۹ می ۲۰۰۷


مبارزه انتخاباتی در فرانسه منجر به شکست سگولن رویال با ۴۷درصد آرا و پیروزی نیکلا سارکوزی با ۵٣درصد آرا شد. برای سومین دوره است که در مبارزه برای ریاست جمهوری فرانسه، جناح چپ می بازد و جناح راست با یک تعرض ایدئولوژیک بی سابقه برنده می شود. سارکوزی اعلام کرد که جامعه نیازمند تغییر بوده و دکترین هدایت گر این تغییر متکی بر ارزش هایی چون «کار، اتوریته، اخلاق، احترام و آزادی های اقتصادی» است. در واقع پرسش اینجاست که معنای این تغییر و شعارهای یادشده چیست و چگونه سارکوزی پیروز می شود؟

در جامعه سرمایه داری مصرفی یکی از انگیزه های نیرومند، داشتن پول است. برای به حرکت درآوردن این انگیزه نزد مردم سارکوزی با شعار لغو و یا محدود کردن موانع قانونی در بازار کار به میدان آمد. زیر سوال بردن قانون سی و پنج ساعت کار در هفته و یا لغو مالیات در رابطه با اضافه کاری ها و پافشاری روی ارزش کار برای پول درآوردن و افشای کسانی که از حقوق بیکاری سوءاستفاده می کنند از جمله شگردهای سیاسی تبلیغاتی جناح سارکوزی بود. این سیاست هم مورد تمایل اقشار مرفه جامعه بود و هم مورد پسند و شوق برانگیز اقشار متوسط و پایینی اجتماع فرانسه به شمار می رفت. بنابراین سارکوزی تلاش کرد نشان دهد این سیاست قادر است در زمینه بیکاری و اشتغال از یک سو و از سوی دیگر برای پول دارشدن کاملاً موثر و کارساز باشد. در واقع نگرش سارکوزی بر آن است تا جامعه را متقاعد کند که مدل اقتصاد نئولیبرالی و کنار نهادن خدمات دولتی و اداری راهگشای جامعه بوده و مردم فقط به این اعتبار به رفاه مادی و خوشبختی بیشتر دست می یابند. تبلیغات ایدئولوژیکی گسترده یک جانبه علیه قانون سی و پنج ساعت کار در هفته، تاکید بر شکستن قوانینی که انعطاف بازار کار را کاهش می دهد، اقدام برای محدود کردن عملکرد سندیکاها و حمله علیه جنبش مه ۶٨ با این هدف صورت گرفت که مدل اجتماعی موجود را محکوم کرده و پایان دولت رفاه را اعلام کند. هدف این است که مدل فرانسه نه به مدل اروپای شمالی بلکه به سوی مدل انگلیسی نزدیک شود.

دلیل دیگر کشش رای دهندگان به سارکوزی سیاست او در زمینه «امنیت و نظم» بود. در ذهنیت بسیاری از مردم امنیت و نظم کافی وجود ندارد زیرا حوادث ناگواری مانند قتل و دزدی و بچه ربایی و تخلفات غیرقانونی زیاد است. به علاوه به نظر آنان وجود خارجیانی که بدون مجوز قانونی در فرانسه هستند غیرقابل تحمل است و این امر ناامنی اجتماعی و شغلی را دامن زده و امکان کاریابی فرانسوی ها را محدود کرده است. این ذهنیت که سالیان متمادی توسط نیروهای راست افراطی و از جمله جناح لوپن آماده شده است این بار سیاست سارکوزی را هماهنگ با خود دانست و به علاوه شعارهای سارکوزی علیه «اوباش ها» را مطلوب و جسورانه تلقی کرد. نقش بعضی وسایل ارتباط جمعی در برانگیختن آشکار و ناآشکار احساسات کور و ابتدایی، حرکات و گفته های مستقیم و یا تلویحی شخص سارکوزی و عملکردش به عنوان وزیر داخله شرایطی را فراهم ساخت تا او بتواند خود را قهرمان مبارزه علیه ناامنی جلوه دهد و انحصار این سیاست را از ژان ماری لوپن برباید.

عامل دیگر پیروزی سارکوزی سیاست او در قبال اروپاست. در رفراندوم مربوط به اروپا اکثریت فرانسویان رای مخالف دادند. سگولن رویال خواهان ساختمان اروپا بوده و به علاوه موافق ورود ترکیه به اتحادیه اروپا است. در مقابل او سارکوزی تعهد کمرنگ تری از خود نشان داده و به ویژه مخالف ورود ترکیه است. موضع سارکوزی خوانایی بیشتری با روحیه کنونی جامعه فرانسه دارد زیرا بسیاری از فرانسویان نگران نتایج ناگوار جهانی شدن اقتصاد هستند و انتقادات گوناگونی نسبت به گسترش اروپا و سیاست های اتحادیه اروپا دارند و طبعاً شدیداً مخالف ورود ترکیه هستند. در واقع رشد و تحکیم اروپا منجر به محدودتر شدن استقلال عمل کشورهای عضو می شود و در چنین روندی روحیاتی که دستخوش تشویش و محافظه کاری بوده احساس آرامش بیشتری با سیاست سارکوزی پیدا می کنند. به علاوه میان خط سارکوزی از یک سو و از سوی دیگر دولت بوش و نئوکنسرواتورهای امریکایی، دولت اسرائیل و به خصوص جناح راست اسرائیل همسویی زیادی وجود دارد و این امر حمایت بخش مهمی از فرانسویان یهودی را به سمت خود جلب کرد.

عامل مساعد دیگری را که می توان مطرح کرد حمایت بخش مهمی از وسایل ارتباط جمعی و اربابان اقتصادی و صنعتی حاکم بر آنهاست. افرادی مانند آرنو لاگردر که صنایع نظامی و بخش مهمی از نشریات را زیر کنترل دارد، مارتن بویگ که سلطان یکی از شرکت های عظیم ساختمانی و تلویزیونی است، آن توورژن مدیرکل شرکت اتمی اروا، پاتریک کرون مدیرکل شرکت آلستوم، ونسان بولوره از سرمایه داران بزرگ و نیز مدیران شرکت های بزرگی چون تالس، آلکاتل و داسو که سازندگان دومین زیردریایی اتمی فرانسه هستند از سارکوزی حمایت کرده و به اشکال گوناگون به او کمک کردند. پشتیبانی صاحبان صنایع بزرگ نه تنها بیانگر همخوانی سیاسی آنان بوده بلکه به علاوه در رابطه با استراتژی اقتصادی شرکت های چند ملیتی، سرمایه گذاری های کلان و پروژه های بزرگ صنعتی که نیازمند حمایت نیرومند سیاستمداران هستند نیز قرار می گیرد. شبکه وسیع ولابی های صاحبان صنایع بزرگ و سرمایه داران بورس کمک نیرومندی به سارکوزی کردند.

سیستم تبلیغاتی و سازماندهی جناح سارکوزی نقش برجسته ای در پیروزی اش داشت و در مقایسه با کارزار رویال کارزار انتخاباتی سارکوزی قوی تر بود. سارکوزی در تکنیک و فن سخن پردازی مهارت وکیلی را داشت که در میتینگ ها هم به استدلال توجه دارد و هم نطقش تهییج کننده و آهنگین است. به علاوه در آخرین مناظره تلویزیونی میان دو کاندیدا سارکوزی به رغم طبع تندش خود را آرام نگه داشت و همین باعث شد که اغلب بینندگان در قضاوتشان رویال را عصبانی و پرخاشگر و او را متین و دقیق تر تلقی کنند. سارکوزی پس از تسلطش بر رهبری حزبش گام به گام رهبران و رقبای حزبی اش را در پشت سر خود جمع کرد و نیروی متشکل و متحدی را به نمایش گذاشت، در صورتی که رویال از حضور فعال و چشمگیر رهبران و رقبای حزبی اش و یا رهبران چپ یا اکولوژیست محروم بود و پیوستن یکی از مسوولان گروه انتخاباتی اش به گروه سارکوزی به او ضربه زد. سارکوزی اکثریت نمایندگان جناح میانی بایرو را به سوی خود کشید، حال آنکه به رغم مصاحبه تلویزیونی رویال و بایرو از جانب چپ استراتژی ائتلاف روشنی با این جناح میانی به تحقق نرسید.

سیاست مالیاتی پیشنهادی سارکوزی عامل دیگر پیروزی اش بود. تغییر قانون مالیات بر ثروت های بزرگ و در نظر گرفتن فقط پنجاه درصد آن برای پرداخت مالیات، حذف مالیات بر ارث و حذف مالیات دولتی در مورد درآمد ناشی از اضافه کاری برای حقوق بگیران به عنوان اجزای یک سیاست مالی جدید هم اقشار ثروتمند و هم بخشی از اقشار متوسط و پایین جامعه را به خود جلب کرد. طبعاً این اصلاحات مالی بیشتر متوجه منافع اقشار مرفه جامعه است و به این ترتیب بعضی از سرمایه هایی که در کشورهای دیگر هستند تشویق به برگشتن می شوند. ولی از نظر نباید دور داشت که این پرسش باقی می ماند که حذف این درآمد های دولتی چگونه در بودجه عمومی جایگزین خواهد شد و چگونه بازار کار و امر اشتغال فعال خواهد شد.

ضعف جناح سوسیالیست زمینه مناسبی برای موفقیت جناح راست بود. حزب سوسیالیست به شکل نیرومند وارد عمل نشد و انتخاب افراد برای پیشبرد کارزار و دفاع از برنامه دستخوش نوعی آماتوریسم و لغزش بود. کاندیدای ریاست جمهوری رویال تسلط همه جانبه به تمامی موضوع ها و پرونده های انتخاباتی نداشت، که از آن جمله می توان به موضع رویال درباره خاورمیانه، زیردریایی اتمی، انرژی اتمی، بودجه برخی پروژه ها و طرح های پیشنهادی و غیره اشاره کرد. رویال و همکارانش به اندازه کافی و با قدرت و دقت روی اینکه بیلان سارکوزی همان بیلان دولت پنج ساله جناح راست است اشاره نکردند؛ فقر افزایش یافته، زمینه طغیان های اجتماعی دو سال پیش دست نخورده، آمار خشونت به نسبت افراد بالا رفته، مشکلات و بیکاری جوانان افزایش یافته، فساد مالی و تبانی برخی محافل سیاسی و مالی ادامه پیدا کرده، بدهی های دولتی رشد کرده، در زمینه زیست محیطی بودجه دولتی پنجاه درصد کاهش پیدا کرده و گام جدی و واقعی در راستای قرارداد کیوتو برداشته نشده، تاکنون سرمایه کلانی در مورد پروژه اتمی «اوپر» خرج شده بدون آنکه مردم یا مجلس آگاه باشند، وضعیت برخی از زندان ها اسفناک است، نرخ رشد اقتصادی ضعیف است، بودجه بخش تحقیقات تقلیل پیدا کرده، از زمان رد پروژه اروپا دولت سیاست فعالی در این زمینه به پیش نبرده و در خاورمیانه هیچ اقدام برجسته ای انجام نداده است. بنابراین روی این بیلان منفی می بایست به طرز اصولی تاکید می شد. از دیگر ضعف های جناح سوسیالیست عدم مذاکره با جناح چپ و اکولوژیست ها بود. حزب سوسیالیست پیوسته کوشش کرده تا به نحوی اعمال هژمونی یا بی اعتنایی کند و اغلب از یک سیاست پیشگیرانه همکاری سر باز زده است. ضعف دیگر این بود که سارکوزی توانست بخش مهمی از رای دهندگان طرفدار راست افراطی را جلب کند و ۴۰درصد از هواداران بایرو را نیز به حمایت از خود بکشاند و این امر برای سگولن رویال نیز که ۴۰ درصد از آنان را جلب کرد گران تمام شد. از چند سال پیش دانیل کن بندیت مسوول سبزها در پارلمان اروپا و بعضی از رهبران سوسیالیست ها در فرانسه بر ضرورت نزدیکی سوسیالیست ها، سانتریست ها و اکولوژیست ها تاکید کرده و از چند ماه پیش نیز موسسات نظرسنجی روی کشش جامعه به سمت راست تاکید کردند. با توجه به تمایل اجتماع به سمت راست می بایست سیاست هایی متناسب و روشن نسبت به طرفداران بایرو و نمایندگان پارلمانی آنها اعلام می شد و اکثر آنها جلب می شدند. فشار رهبران قدیمی سوسیالیست و جناح چپ این حزب و فقدان یک استراتژی واقع بینانه مانع از این کار شد.

مجموعه این عوامل پیروزی نماینده جناح راست را میسر ساخت و امروز جامعه سیاسی فرانسه پریشان است. در چنین شرایطی تناسب قوا و جبهه بندی سیاسی تغییر می یابد. غیر از حزب برنده در انتخابات، تمامی احزاب کم وبیش دستخوش بحران و تغییر خواهند شد. بعد از انتخابات مجلس در ماه ژوئن امسال این شکل بندی ها به طرزی عریان تر عمل خواهند کرد. حزب سانتریست بایرو با اولین موج های بحران مواجه شده است، رهبران و جناح های درونی حزب سوسیالیست جدال برای رهبری جدید و مدرن کردن حزب را به بعد از انتخابات مجلس موکول کرده اند، حزب کمونیست با بحران حیاتی روبه رو است، حزب راست افراطی جبهه ملی در این انتخابات به موضع فرعی کشانده شده و مبارزه برای کسب رهبری در درون آن آغاز شده است، جریان های چپ افراطی با ناتوانی در جست وجوی مکانیسم جدید وحدت هستند، حزب سبز ها و دیگر اکولوژیست ها درصدد آن هستند تا خط سیاسی جدیدی تنظیم کرده و تشکل گسترده تری به وجود بیاورند. این حرکات به انشعابات و گردهمایی های جدید منجر می شود. پیروزی سارکوزی و بحران و تحول احزاب در رابطه با تحولات بین المللی و تغییرات جامعه فرانسه قابل درک است. دموکراسی فرانسه نیازمند تحول جدید و آرایش قوای نوین است. دموکراسی یک روند انکشاف پذیر است و امروز در جست وجوی ابعاد و عملکرد نوع دیگری است.

جنبش ماه مه ۶٨ کهنگی جامعه را به هم ریخت، فضای دموکراتیک جامعه را تقویت کرد، زنان را آزادتر کرد و رادیو و تلویزیون و مطبوعات را جان بخشید. در سال های ٨۰ به موازات افزایش ثروت های بورس آورده و گسترش همه جانبه اقتصاد و تکنولوژی های مدرن، سیاست میتران در مسیر باز شده به پیش رفت و دموکراسی در نهاد جامعه بسط یافت. امروز این پرسش مطرح است که سیاست سارکوزی به سوی کدام مدل به پیش می رود. در دولت ژاک شیراک سارکوزی سمبل نظم پلیسی و تحریک بود و آنچه که او در دوران کارزار انتخاباتی اخیر انجام داده اعلام جسورانه دکترین نئولیبرالی، وعده قوانینی برای پول بیشتر و در عین حال نشانه هایی از یک سیاست سختگیرانه و متمایل به نظم با چاشنی پوپولیسم و عوام فریبی است. سارکوزی دو تمایل یعنی هم تمایل ناپلئونی خواهان تمرکز قدرت و هم تمایل به باز شدن را از خود نشان می دهد. باید منتظر شد تا ببینیم این دو گرایش به چه شکلی تحقق پیدا خواهد کرد. نیاز عمیق جامعه به خلاقیت و نوآوری های جسورانه، آرامش روحی و همبستگی، شفافیت و دموکراسی عمیق تر، عدالت و تعادل وسیع تر و مدیریت روندهای زیست محیطی بنیادی و کارساز است. سیاستی که در عمل به این محورها بی توجه بماند به سرعت به بن بست می رسد. آیا سیاست ناپلئونی و نئولیبرالی سارکوزی می تواند به نیازهای فوق پاسخ گوید؟ دموکراسی فرانسه اجازه داد مبارزه انتخاباتی در آزادی کامل جلو برود، تمامی احزاب آزادانه برنامه های خود را در وسایل ارتباط جمعی بیان کنند و بالاخره نیکلا سارکوزی رئیس جمهور بشود و حال این پرسش مطرح است که سیاست سارکوزی به استحکام دموکراسی منجر می شود یا بحران زا و تنش آفرین خواهد بود.

ہاستاد دانشگاه پاریس و دانشگاه کنام فرانسه

منبع: روزنامه اعتماد