فمیِنیِسم اسلامیِ، یِک سراب


جلال ایجادی


• فمیِنیِسم اسلامیِ سرابیِ بیِش نیِست زیِرا اسلام، مانند دیِن یِهود و مسیِحیِت، خواهان حاکمیِت زن بر بدن و تفکر او و آزادیِ کامل وپیِشرفت همه جانبه او نبوده و پیِوسته توجیِه گر نقش حاشیِه ایِ زن در جامعه و اسارت او در فرهنگ مردسالارانه میِباشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۵ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ۲۵ آوريل ۲۰۰۷


بعداز "انقلاب اسلامیِ"، "اقتصاد اسلامیِ"و "انقلاب فرهنگیِ اسلامیِ"، روشنفکران اسلامیِ "فمیِنیِسم اسلامیِ" را مطرح میِسازند. نظریِه انقلاب اسلامیِ بر آن بود که مدل جامعه بر اساس موازیِن قرآنیِ بایِد استوار باشد و احکام موجود در قرآن و احادیِث پیِغمبر خط مشیِ حاکمان را تشکیِل میِدهد. به بیِان دیِگر جامعه امروزیِ بایِد در چهارچوب دگم هایِ قرآنیِ، حرفهایِ ضد و نقیِض آن و پیِام خشونت پرورآن به بند کشیِده شود. مقوله گنگ اقتصاد اسلامیِ که در ابتدا از خمس و ذکات و ربح بعنوان اصول قرآنیِ اقتصاد اسلامیِ صحبت میِکرد در عملکرد خود به یِک اقتصاد دولتیِ بوروکراتیِک متمرکز و سرشار از فساد مافیِائیِ تبدیِل شد. انقلاب فرهنگیِ اسلامیِ که معتقد به برتریِ ایِدئولوژیِ اسلامیِ بود چیِزیِ جز یِک کارزار ارتجاعیِ و استبدادیِ علیِه دانشگاه و اندیِشه و اندیِشه مند نبود. و امروز نوبت "فمیِنیِسم اسلامیِ" است.
یِکیِ از برجسته تریِن ویِژه گیِهایِ انقلاب در ایِران ضدیِت آن با زنان بود. در قرآن و در تاریِخ اسلام و همچنیِن در جوامع کنونیِ مسلمان یِک خط قدرتمند علیِه زن و حقوق آن موجود بوده و زن علیِرغم برخیِ کلیِ گوئیِها پیِوسته مورد تعرض قرار داشته است. مبارزات زنان در ایِران طیِ یِک قرن اخیِر علیِه استبداد و نیِز اجحافات و زورگوئیِهایِ مذهبیِ و مردسالارانه بوده اند. در تاریِخ ایِران فشار جمهوریِ اسلامیِ علیِه زنان بیِسابقه بوده است، و علیِرغم آن واکنش و مبارزه زنان علیِه ایِن حکومت و احکام واپسگرا و اختناق روزمره اش چشمگیِر بوده است. حجاب اجباریِ، چند همسریِ، خشونت علیِه زن، پایِمال شدن حقوق زنان در زمیِنه طلاق و قضاوت، و در زمیِنه اجتماعیِ و سیِاسیِ و فرهنگیِ، همه و همه زنان را پیِوسته به نارضایِتیِ و اعتراض کشانده است. زنان آگاه دریِافته اند که آنان قربانیِ منش مردسالارانه همسرانشان ومبانیِ اسلامیِ قرآنیِ موجود در جامعه میِباشند. در چنیِن روندیِ روشن است که کسب حقوق آنان در تناقض با قوانیِن اسلامیِ قرار دارد. افزایِش آگاهیِ در اجتماع ایِن تناقض را آشکارتر ساخته و بیِش از پیِش طبیِعت ضد زن در اسلام را بنمایِش میِگذارد.
از نظر جامعه شناسیِ روند آگاهیِ یِابیِ در اجتماع بسیِار پیِچیِده بوده و ایِنکه افراد در بستریِ از تناقضات از یِک نظام بسته درآیِند و یِا دستخوش تحولات فکریِ شوند امریِ کاملا قابل درک است و طبعا در ایِران شرایِط آماده است تا نقد اسلام رشد نمایِد. تمام "نواندیِشان مذهبیِ" در گیِرودار تناقضات خود و دریِافت ایِن امر که دگمهایِ مذهبیِ را نمیِتوان مانند گذشته تکرار کرد دستخوش تغیِیِر فکریِ شده اند. ایِن گفتارها بدون ایِنکه ارزش روشنفکریِ ویِژه ایِ داشته باشد و بیِان دستاوردیِ در اندیِشه بشریِ باشد، بیِان بن بست روشنفکر مذهبیِ و همساز نمودنش با فضایِ امروزیِ میِباشد. تناقضات و تغیِیِرات فکریِ ایِن دسته از روشنفکران را بایِد بحساب بن بست هایِ درون مذهبیِ گذاشت. فمیِنیِسم اسلامیِ بیِان تلاش برایِ نجات اسلام و یِا در بهتریِن حالت توهمیِ بیِش نیِست. اسلام در برابر آزادیِ اندیِشه و حقوق بشر قرار دارد و بعنوان یِک دکتریِن ایِدئولوژیِک مردسالار مخالف آزادیِ زن و حقوق او میِباشد.
امروز نظر بخشیِ از فعالیِن جنبش زنان بطور قاطع و روشن مدافع حقوق بشر بوده و در دفاع از مطالبات و حقوق زنان خواهان طرد کل قوانیِن اسلامیِ و شرعیِ موجود میِباشد. ایِن نظر طرفدار سیِاستیِ لائیِک بوده و احکام مذهبیِ را در تضاد با آزادیِ و رهائیِ زنان میِداند. نظر دیِگریِ در میِان فعالیِن موجود است که فاقد رادیِکالیِسم فوق بوده، دارایِ مطالبات معتدل و اصلاح طلبانه میِباشد و خواهان یِک سریِ تغیِیِرات در سیِستم حقوقیِ موجود است. درمیِان طرفداران نظر دوم کسانیِ هستند که بنحویِ ادعایِ فمیِنیِسم اسلامیِ دارند. البته ایِن اصطلاح همیِشه بوضوح بکار گرفته نمیِ شود، ولیِ یِک ایِده مرکزیِ مطرح میِگردد و آن ایِنکه منافع و مطالبات زنان در گرو قرائت مجدد قرآن و اسلام است. گویِا ایِن دوباره خوانیِ معجزه کرده و اسلام مدافع زن میِگردد. طبعا در قرآن آیِاتیِ حمایِت آمیِز از زن بعنوان مادر و همسر و خواهر وجود دارد. زن چون تولیِد کننده و در خدمت مرد قرار دارد اهمیِت دارد و نگاه آن به زن بعنوان یِک زن جدایِ از فونکسیِون تولیِد کننده بشدت منفیِ است.
در قرآن آمده است: "مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانیِ است. به واسطه آن برتریِ (نیِرو و عقل) که خدا بعضیِ را بر بعضیِ مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود بایِد به زنان نفقه دهند پس زنان شایِسته و مطیِع آنهایِند که در غیِبت مردان حافظ حقوق شوهران باشند و آنچه را که خدا به حفظ آن امر فرموده نگه دارند و زنانیِ که از مخالفت و نافرمانیِ آنان بیِمناکیِد بایِد نخست آنها را موعظه کنیِد اگر مطیِع نشدند از خوابگاه آنها دوریِ گزیِنیِد باز مطیِع نشدند آنها را به زدن تنبیِه کنیِد چنانچه اطاعت کردند دیِگر بر آنها حق هیِچ گونه ستم نداریِد که همانا خدا بزرگوار و عظیِم الشان است."( آیِه ٣۴ سوره نساء، ترجمه دکتر حسیِن الهیِ قمشه ایِ)
تحلیِل از ایِن گفتار نمیِ تواند بموقعیِت تاریِخیِ آن بیِ توجه باشد. ایِن نگاه بازتاب اجتماع و فرهنگیِ است مردسالار که زن را ضعیِف و زیِردست میِداند و زن بایِد زندگیِ اش را مدیِون رحمت و لطف مرد بداند. قرآن مرد را از آنجا که دارایِ برتریِ نیِرو و عقل است بر زن مسلط میِکند و زن از دیِدگاه قرآنیِ بایِد مطیِع و زیِردست مرد باشد در غیِر ایِنصورت مرد حق دارد نسبت به زن خشونت روا داشته و او را تنبیِه نمایِد. آن زنیِ محترم است که زیِر سلطه مرد باشد.
از آنجا که طبق قرآن زن همپایِ مرد ارزیِابیِ نمیِشود و فاقد ارزش مردانه میِباشد بنابرایِن در زمیِنه تقسیِم ارث نیِز هم حقوق مرد نمیِتواند باشد. پیِغمبر میِگویِد "حکم خدا در حق فرزندان شما ایِن است که پسران دو برابر دختران ارث برند" (سوره نساء آیِه ١١). در ادامه ایِن سلطه گریِ، مرد مجاز است که چند همسر داشته باشد: "پس آن کس از زنان را به نکاح خود آریِد که شما را نیِکو و مناسب با عدالت است دو، یِا سه، یِا چهار" (سوره نساء آیِه ٢) چرا مردان میِتوانند چهار زن بگیِرند؟ ایِن امتیِاز اجتماعیِ ناشیِ از سلطه گریِ مردانه است که قرآن مدافع آنست. در ایِنجا حق مرد برسمیِت شمرده میِشود که میِتواند با حفظ "عدالت" در رابطه با همسران چند زن بگیِرد. خواست مرد برتریِ دارد زیِرا در فرهنگ مردسالارانه قبل از هر چیِز تحقق امیِال و نیِازهایِ جنسیِ و روحیِ جنس نر اولویِت دارد. بعلاوه اگر منظور ازایِن "عدالت" فراهم کردن شرائط مادیِ یِکسان و تنظیِم روابط همخوابگیِ برایِ همه همسران و یِا آنچنانکه در همیِن سوره میِایِد "حب قلبیِ" است (آیِه ١٢٩) هر مردیِ که چند زن دارد مدعیِ ایِن "عدالت" خواهد بود. بعلاوه چرا پیِغمبر میِتواند از ایِن صفات برخوردار باشد و دارایِ زنان متعدد باشد ولیِ مردان دیِگر به ایِن امر قادر نباشند؟ ایِن تبعیِض یِا بیِان ضد و نقیِض گوئیِ است و یِا پیِغمبر را از سرشت دیِگر دانستن است. امتیِازهایِ گسترده ایِ که در زمیِنه روابط جنسیِ، زناشوئیِ و چند همسریِ برایِ پیِغمبر درنظر گرفته شده ثابت میِکند که ما با یِک سلسله مراتب ارزشیِ مردسالارانه مواجه بوده و پیِغمبر در راس آنست و به همیِن خاطر برایِ خود "هیِچ حرج و زحمتیِ" و یِا محدودیِتیِ نمیِ بیِند. مورخیِن اسلام میِدانند که ازدواجهایِ محمد یِا به دلایِل سیِاسیِ، اجتماعیِ و یِا احساسیِ و عاشقانه بوده واز میِان تمام زنان رسمیِ اش نسبت به عایِشه بالاتریِن علاقه داشته است. تا زمانیِ که خدیِجه زنده بود محمد تک همسر بود ولیِ پس از مرگ خدیِجه در ٦١٩ میِلادیِ و ورود پیِغمبر به مدیِنه و تحکیِم قدرتش دوران چند همسریِ اش آغاز شد و از میِان یِازده زن پیِغمبر، عایِشه دختر ابوبکر که از شش سالگیِ برایِ محمد در نظر گرفته شده بود بالاخره در سن ٩ سالگیِ بعنوان سومیِن زن به ازدواج محمد که بیِش از پنجاه سال داشت درآمد. ایِن امر نیِز نشان میِدهد که حب قلبیِ مورد نظر قرآن حداقل در دوران اولیِه بیِن ایِن دو فرد بیِانگر مناسبات عاشقانه متقابل نبوده است و ملاحظات سیِاسیِ و خانوادگیِ و قومیِ و تمایِلات جنسیِ محمد نقش مهمیِ داشته اند (منبع "محمد، زندگیِ پیِامبر" روژه کاراتیِنیِ، چاپ ارشیِپل، پاریِس، ٢٠٠٢). در مورد امتیِازات محمد در قرآن چنیِن میِآیِد: "ایِ پیِغمبر ما زنانیِ را که مهرشان را ادا کردیِ بر تو حلال کردیِم و کنیِزانیِ که به غنیِمت، خدا تو را نصیِب کرد و ملک تو شد و نیِز دختران عمه و دختران خالو و دختران خاله آنها که با تو از وطن خود هجرت کردند و نیِز زن مومنه ایِ که خود را به رسول بیِ شرط و مهر ببخشد و رسول هم به نکاحش مایِل باشد که ایِن حکم (هبه و بخشیِدن زن و حلال شدن او) مخصوص تو است... ایِن زنان همه را که بر تو حلال کردیِم و ترا مانند مومنان امتت به احکام نکاح مقیِد نکردیِم بدیِن سبب بود که بر وجود عزیِز تو در امر نکاح، هیِچ حرج و زحمتیِ نباشد." (سوره احزاب آیِه ٥٠)
در زمان پیِدایِش اسلام در جامعه عرب، زنده بگور کردن دختران، روسپیِگریِ، حرمسرا، چند همسریِ و زنان و دختران یِتیِم بسیِار فراوان است. ایِن جامعه بسیِار عقب افتاده و خشن و وحشیِگریِ نسبت به زن قاعده اساسیِ است. از یِاد نبریِم که در همیِن زمان تمدنهائیِ مانند تمدن روم و تمدن ایِرانیِ وجود دارند که از یِک نظام برجسته دولتیِ سیِاسیِ و فرهنگیِ برخوردار بوده وعلیِرغم ایِنکه سنت مردسالارانه چند زنیِ در بعضیِ موارد موجود بوده دارایِ مناسبات اجتماعیِ بازتر و تکامل یِافته تریِ بوده است. در تاریِخ تمدن ایِران قبل از هجوم اسلام زنان نقش مهم داشته و در همان زمان که در شبه جزیِره عربستان دختران را زنده بگور میِکردند در ایِران در اواخر دوره ساسانیِ دو زن پوراندخت و آذرمیِدخت بر تخت سلطنت میِ نشیِنند (منبع "تاریِخ کامل ایِران" دکترعبدالله رازیِ، تهران). در شاهنامه فردوسیِ بیِش از بیِست شخصیِت زن اساطیِریِ و تاریِخیِ که نقش بارز و مثبت داشته اند حضور دارند. آنچه که پیِغمبر اسلام میِآورد تا حدودیِ با برخیِ از جنبه هایِ وحشیِگریِ جامعه قبیِله ایِ عربستان مخالفت دارد و قواعد جدیِدیِ را برایِ امت خود مطرح میِنمایِد. مخالفت با زنده بگور کردن و یِا حمایِت کردن از یِتیِم هائیِ که شوهران شان در جنگ میِان قبیِله ایِ از بیِن رفته اند بیِان ایِن خواست جدیِد است. ولیِ فراموش نشود که احکام قرآنیِ در همان زمان نیِز نسبت به وضعیِت زن در ایِران و یِا بعضیِ جوامع دیِگر عقب مانده و زن ستیِز بود.
نگاه اساسیِ اسلام نسبت به زن ایِنستکه مرد در مناسبات اجتماعیِ و سیِاسیِ بایِد حاکم باقیِ بماند و ضابطه ها و قراردادهایِ اجتماعیِ بایِد ناشیِ از آن باشد. البته ایِن قواعد پیِوسته توسط خود محمد رعایِت نشد زیِرا نارسیِسیِم و اتوریِتاریِسم او طالب میِدان عمل گسترده تریِ میِبود. در سوره احزاب آیِه قرآن در باره امتیِازهایِ مشروع محمد در زمیِنه زناشوئیِ و مناسبات جنسیِ صحبت میِکند. ایِن آیِه بر چند همسریِ تاکیِد داشته و بعلاوه کنیِزان به غنیِمت گرفته شده را ملک محمد تلقیِ نموده و به ایِن ترتیِب قواعدیِ را که خود تنظیِم کرده زیِرپا میِگذارد.
در جایِ دیِگرخطاب به مردان چنیِن میِ آیِد "زنان شما کشتزار شمایِند پس برایِ کشت بدانها نزدیِک شویِد هرگاه مباشرت آنان خواهیِد" (سوره بقره آیِه ٢٢٣) و یِا در جایِ دیِگر چنیِن میِایِد "مردان را بر زنان افزونیِ و برتریِ است" (سوره بقره آیِه ٢٢۸) در ایِنجا به آشکار زنان به کشتزاریِ میِمانند که مردان در آنها تخم و دانه میِ پاشند. هر گاه مرد تمایِل داشته باشد و بخواهد زن وسیِله ایِ برایِ عمل جنسیِ و تولیِدمثل بشمار میِ آیِد. بعلاوه بر خودکامگیِ مردسالارانه تاکیِد میِشود، او هر وقت میِل داشته باشد میِتواند زن بگیِرد، مناسبات جنسیِ داشته باشد، میِتواند چند زن داشته باشد، زنان کنیِز را به تصاحب درآورد و آنها را ملک خود کند. نقطه آغاز از مرد است، اراده او تعیِیِن کننده است، و زن بعنوان یِک جنس دست دوم پائیِن آورده میِشود.
امروز گفته میِشود که در باره زنان قرائت و بازخوانیِ مجدد قرآن بایِد در دستور قرارگیِرد. منظور چیِست؟ اگر منظور ایِنستکه حرف قرآن خوب فهمیِده نشده و قرآن راستیِن را بایِد دریِافت، ایِن نظر کاملا قابل رد است. نظر قرآن خیِلیِ روشن است، در زمان محمد و در مقابل وحشیِگریِهایِ آن جامعه ایِن کتاب در پیِ تعدیِل بعضیِ جنبه هایِ خشونت بار جامعه عشیِره ایِ عرب بود و در ارتباط با شرایِط اجتماعیِ و موقعیِت زن در ایِران آن زمان گفتار قرآن کاملا عقبگرا بود و بعلاوه امروز چهارده قرن بجلو آمده ایِم و در جامعه ایِ مدرن و با معیِارهایِ جدیِد جهانیِ مواجه هستیِم. بنابرایِن با توجه به مضمون پیِشرفته مبارزات زنان در جهان و در ایِران ودر مقایِسه با ارزشهایِ کنونیِ و منشور حقوق بشر آنچه در آیِات ذکر شده آمده کاملا ارتجاعیِ و عقب مانده و خشونت بار میِباشد وهیِچ قرائت مجددیِ نمیِتواند نه ایِن احکام را نجات دهد و نه زنان را به مطالبات و آزادیِ برساند. یِادآوریِ کنیِم که ایِدئولوگ هایِ "نواندیِش مسلمان" در ایِن زمیِنه در سکوت سنگیِنیِ فرو رفته اند و جسارت آن را نیِافته تا نگاه انتقادیِ از خود بروز دهند. بهرحال ایِنکه برخیِ فعالیِن مسلمان دیِدگاه بازتریِ نسبت به زن نشان میِدهند تردیِدیِ نیِست و ایِن امر قابل تشویِق است. ولیِ ایِنکه گفته شود که در قرآن آزادیِ و مطالبات زن رعایِت شده یِک جعل و دروغ آشکار است. خشونت ایِن احکام نسبت به زن و نظر مردسالارانه و استبدادیِ اسلام در قرآن نه یِک استنباط بلکه یِک واقعیِت نظریِ است. فمیِنیِسم اسلامیِ سرابیِ بیِش نیِست زیِرا اسلام، مانند دیِن یِهود و مسیِحیِت، خواهان حاکمیِت زن بر بدن و تفکر او و آزادیِ کامل وپیِشرفت همه جانبه او نبوده و پیِوسته توجیِه گر نقش حاشیِه ایِ زن در جامعه و اسارت او در فرهنگ مردسالارانه میِباشد.

مارس ٢٠٠٧ پاریِس
جلال ایِجادیِ، استاد دانشگاه در فرانسه
idjadi@free.fr