احترام و سپاس


سعید یوسف


• با پشتِ قوز کرده، نشسته ست
بر روزنامه ای به زبانی غریب
و لاک می زند ناخنهای پاش را
با دقتی ریاضی، با عشق و حوصله.
من محوِ این دو پای عزیزم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱ فروردين ۱٣۹۷ -  ۲۱ مارس ۲۰۱٨


 

با پشتِ قوز کرده، نشسته ست

بر روزنامه ای به زبانی غریب

و لاک می زند ناخنهای پاش را

با دقتی ریاضی، با عشق و حوصله.

من محوِ این دو پای عزیزم

با حسّ احترام و سپاسی عمیق

بی آنکه خود بدانم، شاید، چراش را.



در کفشهای گوناگون

در شهرها و کشورها، در سه قارّه،

همپای من هماره و همسرنوشت من

با من شریک در همه زیبا و زشت من



من محوِ این دو پای عزیزم

و رنگ سرخ ناخنها، یک به یک.

خشک ام زده، نگاهم از این پاها

بالا نمی رود.

فکرم، ولی، خیالم،

در جای دیگری، آن بالاست

در ابرهای باران زاست

این ذهنِ هرزه گرد کجاها نمی رود....



سعید یوسف