"این داعشیان" و چند سروده ی دیگر


اسماعیل خویی


• این داعشیان،که نوعِ ما را بکُشند،
خواهند بدانِ بی خدا را بکُشند.

ما را نه مگر او به جهان آورده ست؟
حق است، به جای ما، خدا را بکُشند! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۵ تير ۱٣۹۶ -  ۲۶ ژوئن ۲۰۱۷


 * این داعشیان

این داعشیان،که نوعِ ما را بکُشند،
خواهند بدانِ بی خدا را بکُشند.

ما را نه مگر او به جهان آورده ست؟
حق است،به جای ما،خدا را بکُشند!

بیست وششم مهرماه۱۳۹۵، بیدرکجای لندن


* در شاهی ی شیخ

در شاهی ی شیخ، تا که جان داشته ایم،
نه کار، نه مسکن و نه نان داشته ایم.
از دوزخِ آن جهان چه ترسانی مان؟
کز آن بتری در این جهان داشته ایم!

بیست وششم مهرماه۱۳۹۵، بیدرکجای لندن


* جماعتِ کور

چشمان بگشا، جماعتِ کور ببین!
افسون زدگانِ مذهبِ زور ببین!

ترسم که بگیرندت و بُرّند سرت:
نزدیک میا، نه! از همان دور ببین!

بیست و ششم مهرماه ۱۳۹۵، بیدرکجای لندن


* فرمانبران

هر چند که از گرسنگی میران اند،
فرمانبرِ حلقه ای ز خر پیران اند.

مذهب زده یا نفهم یا هر چه دگر:
این گلّه عوامِ مردُمِ ایران اند!

بیست وششم مهرماه۱۳۹۵، بیدرکجای لندن


* مارِ زخمی

می کُشد کینِ گزان ام، به عدو گر نزنم نیش:
زهرم از خشم فزوده ست ،که زخمی شده مارم.

بیست وششم مهرماه۱۳۹۵، بیدرکجای لندن


به یاد آر!

چو دیدی دل ام از تپش باز ماند،
به یاد آر:
یکی بوسه ات زنده ام می کند.

بیست و ششم مهرماه۱۳۹۵، بیدرکجای لندن