نسیم خوش مصالحه در لبنان


اردشیر زارعی قنواتی


• آنچه این روزها در لبنان در حال انجام است به خلاف جریان خشونتی که در منطقه جریان دارد می تواند برآیند یک کنش مثبت و حاوی درس های لازم برای ارائه یک مدل از تعامل و زیست مسالمت آمیز در بین ملت های منطقه تلقی شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣ آبان ۱٣۹۵ -  ۲۴ اکتبر ۲۰۱۶


در حالی که خاورمیانه در لهیب آتش جنگ های نیابتی و بحران های داخلی می سوزد و کشورهایی چون عراق، سوریه و یمن هر روز بیش از پیش در چنبره مشکلات و خشونت ها دست و پا می زنند در همسایگی آنان کشور لبنان تا به امروز با درس گیری از تجربه خونبار جنگ های داخلی ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ توانسته است تا حدود زیادی ثبات خود را حفط کند. جناح های سیاسی لنبان از سنی ها با ائتلاف ۱۴ مارس، شیعیان با ائتلاف ٨ مارس و مسیحان مارونی با احزاب ناهمگون در کنار جناح کوچک تر مارونی به رهبری "ولید جنبلاط" با تمام اختلافات ریشه دار و تاریخی خود هم چنان به یک همزیستی مسالمت آمیز وفادار بوده اند. در این میان نباید از نقش ارتش لبنان به عنوان "نماد ملی" کشور هم غافل بود که در طول چند دهه گذشته توانسته است خود را از اختلافات فرقه یی دور نگهداشته و مورد احترام تمامی جامعه در این کشور کثیرالملله باشد. بعد از قرارداد "صلح طائف" هر چند که به صورت موردی همواره تنش هایی امنیتی و سیاسی در بین این جناح ها بروز کرد که مهم ترین آن حادثه ترور "رفیق حریری" نخست وزیر اسبق این کشور بود ولی تا به امروز این تعامل حداقلی از سوی تمام بازیگران داخلی رعایت شده است. بدون تردید این وضعیت منحصر به فرد که امروز در منطقه خاورمیانه تقریبا بی بدیل است بیش از هر چیز مدیون تجارب تلخ دوران ۱۵ ساله جنگ های داخلی این کشور است که میراث آن ویرانی و کشتار بود و امروز دیگر هیچ لبنانی با هر کیش و آئین و هر دین و مذهب هرگز نمی خواهد که بار دیگر به آن روزهای "جنون خشم" بازگردد.                                             
هر چند که سیستم سیاسی لبنان بر اساس صلح طائف سنخیت چندانی با دمکراسی مالوف ندارد و تقسیم قدرت در این کشور بر اساس سهمیه بندی قومی و مذهبی انجام می گیرد و نخست وزیری سهم مسلمانان سنی، رئیس جمهوری سهم مسیحیان مارونی و ریاست پارلمان سهم مسلمانان شعیه است ولی حکمرانی و سیستم سیاسی کشور از اصول دمکراتیک در رقابت آزاد احزاب و ائتلاف ها پیروی می کند. بعد از پایان دوران ریاست جمهوری "میشل سلیمان" در ابتدای سال ۲۰۱۴ میلادی تا به امروز نزدیک به دو سال و نیم است که به خاطر اختلافات سیاسی بین جناح های رقیب، این کشور فاقد رئیس جمهوری بوده و ده ها بار رای گیری در پارلمان ۱۲٨ نفره لبنان برای انتخاب یک رئیس جمهوری منتخب ناکام مانده بود. این وضعیت ریشه در تنش و اختلاف بین دو جناح ائتلاف ۱۴ مارس به رهبری "جریان المستقبل" و ائتلاف ٨ مارس به رهبری "جنبش حزب الله" داشت که بعد از ترور رفیق حریری به شدت در تقابل با هم قرار داشتند. از آنجا که لبنان بیش از هر کشور دیگری متاثر از حوزه پیرامونی و به خصوص شرایط بحرانی سوریه می باشد در بین سیاستمداران و تحلیل گران امور بین الملل همیشه احتمال سرریز شدن دامنه این بحران به سرزمین زیتون وجود داشته است. در طی بیش از پنج سالی که از بحران سوریه می گذرد نیروها و طیف هایی از بین سنی مذهبان لبنان با پیوستن به گروه های مخالف اسد و در مقابل حضور گسترده نظامی حزب الله در حمایت از دولت دمشق در منازعات و جنگ نیابتی این کشور همواره خطر سرایت بحران را به لبنان گوشزد می کرد. ولی به واسطه سیاست زیرکانه جنبش حزب الله که حضور در منازعه سوریه را از اختلافات داخلی در لبنان کاملا جدا کرده بود و هم چنین نوک پیکان حملات جهادگرایان اسلامی که اقلیت های مذهبی و به خصوص مسیحیان را نشانه رفته بود، یک وحدت رویه در بین مارونی های لنبان در نزدیکی به حزب الله شکل گرفت و از طرف دیگر جناح های سنی نیز به دلیل بافت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این کشور با موج جدید تروریسم اسلامی چندان همجوش نبودند. این وضعیت به نوعی یک توافق نانوشته را بین اصلی ترین جریانات سیاسی لبنان ایجاد کرد تا اجازه ورود منازعات فرقه یی و بحران های مشابه در منطقه را به محیط ملی خود ندهند و هم چنان اختلافات خویش را در چارچوب رقابت های سیاسی و حزبی دنبال کنند.                                    
جناح ٨ مارس از همان اول ژنرال "میشل عون" فرمانده سابق ارتش لبنان را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کرد که در مقابل کاندیدای مورد حمایت جناح مقابل از جمله "سلیمان فرنجیه" وی هم در پارلمان کشور به عنوان دومین حزب قدرتمند ۲۰ کرسی را در اختیار داشت و هم کاریزمای لازم برای تعامل با دیگران در چارچوب منافع ملی را دارا بود. اولین نشانه های تغییر در اوائل سال ۲۰۱۶ زمانی که "سمیر جعجع" رئیس حزب مارونی "قوات مسلح لبنان" دیگر رقیب سیاسی میشل عون در یک اقدام غیر مترقبه از نامزدی رقیب سنتی خود پشتیبانی کرد در افق سیاسی این کشور هویدا شد. با یکدست شدن جناح مارونی حول کاندیداتوری میشل عون و حمایت کامل جناح ٨ مارس تنها جلب حمایت بخشی از احزاب ائتلاف ۱۴ مارس لازم بود که خوشبختانه در ۲۰ اکتبر "سعد حریری" طی صدور یک بیانیه رسما از وی برای تصدی ریاست جمهوری حمایت کرد. هر چند که بعضی از نمایندگان حزب المستقبل حریری نارضایتی خود را از این انتخاب بروز داده اند ولی با توجه به اظهارات علنی حریری و مذاکرات پشت پرده وی با عون به نظر می رسد که تا حدود زیادی موضوع حل شده است. حریری در بیانیه خود به این نکته مهم اشاره می کند که "تحولات منطقه به ویژه آسیبی که لبنان می تواند از جنگ سوریه بخورد، دلیل حمایت وی از میشل عون می باشد". از طرف دیگر لبنان محل تلاقی رقابت ها و منافع بازیگران بزرگ منطقه یی به خصوص ایران و عربستان خواهد بود و به نظر می رسد این توافق بین حریری و عون می تواند یک پالس مثبت منطقه یی هم برای تعاملات احتمالی در منطقه و دیگر بحران ها هم تلقی شود. هر چند که قابل پیش بینی است که در طی مذاکرات حریری و عون نیز امتیازاتی به جناح المستقبل داده شده است ولی بدون تردید معامله با موافقت حزب الله انجام گرفته است. چنانچه این حرکت سیاسی حریری در چارچوب موافقت ریاض انجام گرفته باشد، تهران باید عکس العمل مناسبی به این پالس مثبت نشان دهد، چرا که عبور از تنش ها و اختلافات گسترده کنونی بین تهران – ریاض می تواند در حل و فصل بحران های منطقه یی دیگر از جمله در سوریه، عراق و یمن نیز و حتی توافق حول قیمت نفت هم تاثیرگذار باشد. به هر حال آنچه این روزها در لبنان در حال انجام است به خلاف جریان خشونتی که در منطقه جریان دارد می تواند برآیند یک کنش مثبت و حاوی درس های لازم برای ارائه یک مدل از تعامل و زیست مسالمت آمیز در بین ملت های منطقه تلقی شود. لبنان در فردای توافق حول ریاست جمهوری میشل عون با توجه به توافقات پشت پرده محورهای رقیب، خود می تواند سرپل یک تعامل منطقه یی و میانجیگر اختلافاتی باشد که تمام منطقه را با دخالت های خارجی دستخوش بحران کرده است.