پیشروی "میلی متری" به سمت دموکراسی
"میزان شیخ کروبی" ها تا دموکراسی عرفی - (۳)


نیکروز اولاداعظمی


• ایران امروز بی آلترناتیو نیست (اندیشه حقوق بشر، آزادی و دموکراسی) مهم سازمان یافتگی و سر و سامان و هدایت آن است هر چقدر توان سازماندهی از وزنه بالاتری بر خوردار شود "میزان" ها تقویت و از صافی های بیشتری عبور کرده و شفاف تر می گردند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ دی ۱٣٨۵ -  ٨ ژانويه ۲۰۰۷


انسان ها را نمی توان به سیاه و سفید و تا ابد بد و خوب دسته بندی نمود، اعمال و رفتار انسان درهر مقام و منزلتی که باشد بواسطه تحولات اجتماعی تحت تأثیر قرار گرفته و بتدریج قابلیت تغییرپذیری اش از او انسانی خلاق تر به نمایش می گذارد (بدون اینکه بخواهم گرایش عقبگرد را در پروسه معین اجتماعی نادیده انگارم)، قذافی ضد امریکایی به باب مذکره با آنها می نشیند، رهبر سفید پوست و نژاد پرست افریقای جنوبی در پیامی از عمل خود ندامت می جوید، رهبر کمونیستهای روسیه به سوسیالیسم باز نمیگردد بلکه اعلام می کند پیش بسوی سوسیالیسم باید رفت، چنین تشابهاتی را در میان ایرانیان نیز وفور می توان یافت. شیخ مهدی کروبی و دیگران نیز می توانند از این قائده مستثنی نباشند، همانگونه که برخی کمونیستهای سابق نیز تبیین ویا به داعیه دیگری در رابطه باآزادی، دموکراسی و حقوق بشر در این دو دهه‍ی تب و تاب بازنگری فکری همبودی یافته و آن را به محک آزمایش می گذاردند.
حدود و ثغور رعایت و وفاداری به تبیین ها و مولفه ها در زمینه های یاد شده از سوی هیچ کس و گروه تام و کمال نیست، در حالیکه متفاوت و متکثر و قابل تغیراند، هنر سیاست در آن است که خردترین رخداد چه در فرد و چه در عملکرد دولت و حکومت، جهت اتخاذ مواضع ، مورد بررسی و بازبینی قرارگرفته تا جهت های مثبت تقویت و منفی اش منتفی گردد، بنابراین "میزان" ها نباید بدلیل گذشته چنین و چنان تخطئه گردد بلکه خصلت و مضمون آنها بر بستر ریشه اش و دگر گونی های موجود، قابل شناخت و بررسی اند، اگر چنین شناختی حاصل آید جایی برای دلهره و نگرانی از بابت پیدایش "میزان"ها باقی نمی ماند. خواه "میزان شیخ کروبی" باشد، خواه کسی دیگر.
بی اغراض بگویم سراسر نوشته جوابیه آقای طاهری پور به آقای نگهدار چیزی نیافتم که بتوان با تأسی از آن برداشتی   را اغماز و اغماض نمود. بسیار علاقمند بودم آقای جمشید طاهری پور برای گذار بسوی آزادی و چگونگی نهادینه شدن نهادهای مدنی در ایران استدلال می نمود که، نباید از"میزان" و "میزان" هایی گذر کرد که موجودیت شان نتیجه تحولات شتاب یافته اجتماعی در ابعاد گسترده جامعه ایران است ، استدلال می نمود که انواع این "میزان" ها در هرم حکومت و جامعه و بطور کلی در گستره ای از رشد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بر نمی خیزد، استدلال می نمود که نظام سیاسی دموکراتیک و دموکراسی غربی بطور ناگهانی بر مردم نازل شده و از درون "میزان" رفورم ها و "میزان" شخصیت های روحانی کلیساها و غیر روحانی ها سر چشمه نگرفته است.
گفته می شود امثال کروبی ها ، خاتمی ها برای حفظ نظام آمده اند و در این جهت تلاش می ورزند، این کشف خارق العاده ای نیست که مدام دمیده می شود، در این زمینه جای شبهه ای نیست، کدام فرد و شخصی (چه در نظام مدرنیته و چه در نظامات استبدادی) بر مسند قدرت تکیه زده و یا می زند اما میل به اعمال قدرت بر احاد جامعه نداشته باشد، میل به بر چیدن نظام مقبول خود داشته باشد، شخصیت های سیاسی تکیه زده بر صدارت دولت های مدرن، با وجود ساختار پر قدرت جامعه مدنی، در زمینه هایی میل به اعمال قدرت دارند، مهم آن است شخصیت اجتماعی آدمیان چگونه با این پدیده مواجه شده و کاربردهای آن را خنثی می سازند، اصل حضور پر قدرت جامعه مدنی در غرب برای حفظ توازن قدرت است، چنین توازنی از اعمال نفوذ یک جانبه دولت جلوگیری بعمل می آورد. کمونیست ها، لیبرال ها، سوسیال دموکرات ها و غیره....برای حفظ نظامات محبوب خود تلاش می ورزند معنای سیاست جز این نیست، اما در ایران حکومتی دینی با ویژگی های ضد حقوق انسانی بر قرار است، پرسش این است، کدام انگیزه و ضرورت موجب شده که برخی نخبگان سیاسی حاکم با برگ اصلاح طلبی پا به میدان برای حفظ نظام گذارند؟ آیا مجموعه ی فضای سیاسی برون آمده از دوم خرداد موجب نگشته تا قرائت فاشیستی از حکومت مداری از سوی دولت احمدی نژاد قادر نباشد قلع و قمع همه جانبه عناصر و شخصیت های ساعی حقوق بشر و نیروهای مدرن در جامعه را در پیش گیرد؟ مسئله این نیست که اصلاحات حکومتی شکست خورده، مسئله این جاست که، از آغاز فرایند تا به امروز چه گیرمان آمد. شدت گیری سازمان های مدنی، عناصر و شخصیت های زنده سیاسی- که مانند حکومت نمی اندیشند و نیروی اجتماعی رو به بالندگی مدرن، اینها نه تنها دستاورد کمی نیستند بلکه بی کفایتی نظام سیاسی در ایران را با بحران مشروعیت مواجه ساخته وآینده دموکراسی ایران را نوید می دهد.
رفسنجانی ها، خاتمی ها و کروبی ها شخصیتهای سکولار نیستند و قطعأ طرفدار ماندن نظام جمهوری اسلامی اند، اما "میزان" هایی هستند که خطاست اگر در معادلات و تبیین های سیاسی به حساب نیایند، هر نوع از این "میزان" ها می تواند قطره ها یی باشد به دریای دموکراسی منتها با تطور و تنوع خاص و متفاوت، بنابراین "شیخ کروبی" "میزان" نهایی و بهینه مقصد نیست بلکه رسیدن به آن است.
میزان ما دموکراسی و پیوستن به نظام و تمدن مدرنیته است، برای این منظور در حال حاظر از دو روش می توان سود جست ۱- تحریم انتخابات، ۲- شرکت در انتخابات، اگر تأثیر رأی مردم در انتخابات حتی به اندازه سر سوزن بر نتایج انتخابات باشد نمی بایست بدان بی تفاوت ماند و مردم را در خانه نشستن تشویق نمود، مگر تأثیر بیشتر تحریم روشن باشد. هیچکس مخالف نافرمانی مدنی و مقاومت مدنی نیست، اما باید دانست که در حوزه سیاست نافرمانی و مقاومت مدنی برای تحمیل هر چه بیشتر مطالبات به حق مردم به حکومت مد نظر است و نه رودررویی خشونت بار و مدنی جلوه دادن واژه هایی همچون "برچیدن" بجای سرنگون کردن، نمی توانم گفته اندیشمند فرهیخته ای را بازگو نکنم که در جواب یک انقلابی دو آتشه گفته بود، اگرشما دارای پشتوانه قوی نیروی اجتماعی برای "برچیدن" و راه اندازی انقلاب در ایران هستید خواهش می کنم اول تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی را در دستور کارتان قرار دهید و در ادامه بنده می گویم مردم را برای تحمیل یک انتخاب آزاد به جمهوری اسلامی به میدان آورید.
همه انواع "میزان" ها از نوع "شیخ کروبی" گرفته تا آلترناتیو سامان داده شده جهت پیشبرد امر دموکراسی مفید و مثمرثمر و راه بازکن دموکراسی اند، باید به این مسئله توجه لازم مبذول داشت که گرچه اکثریت "مردم در اکثریت بزرگ خود به تجربه در یافتند که در چه اسارت و تباهی آوری بسر می برند" اما این درتجربه هنوز در حد "میزان شیخ کروبی" ها در گشت و گذار است و البته آزموده های مردم "میزان" های با صلابتری را فرا می روید، بنابراین همراهی با مردم برای آفریدن "میزان" های دیگر و بیشتر "امید کاذب در اذهان مردم" نیست بلکه بر عکس جز آن به دنبال نخود سیاه فرستادن مردم و تشویق به خانه نشینی و حاظر نشدن به پای صنوق های رأی آنجائیکه تأثیر پذیری اظهر من الشمس است، نمونه روشن آن، انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در ایران بود.آنهائیکه تصورشان بر آن است که در صورت انتخاب مصطفی معین وضعیت سیاست داخلی و خارجی ایران به همان گونه ای می بود که امروز هست سخت در اشتباه بوده و یا بهتر است گفته شود الفبای مبارزه سیاسی را نمی دانند.
آقای جمشید طاهری پور به درستی می نویسد "واقعیت نوظهوری که دموکراسی آینده ایران را خواهد ساخت" بر شالوده "گسترش کمی و کیفی طبقه متوسط ایران" "در مبارزه برای تأمین حقوق شهروندی و تحقق دموکراسی در کشور" است، اتفاقأ همین پدیده جدید با طرح خواستهای خود به همراه سایر اقشار جامعه موجبات بروز انشقاق در رأس حکومت شده و نیز تأثیر معینی را در حکومت بجا گذشت، به واقع امر برخی معضلات جامعه در بالا شنیده شد حرکت اعتراضی دوم خرداد و جواب رد به نماینده ولی فقیه ریشه درهمین دارد.
تحریم کنندگانی همچون آقای طاهری پور می نویسد "و به این ترتیب است که پیشروی در راه دموکراسی برای ایران از مسیر تشکیل و تقویت نهاد های مدنی مستقل از دولت- که ngoها ستون فقرات آن هستند- می گذرد" با این جملات نمی توان مخالف بود زیرا حد بالایی از تفکر مدنی در آن نهفته است، اما ایشان تناسب ما بین پدیداری "میزان شیخ کروبی" ها در بالا و شکل گیری نهاد های مدنی در جامعه را منکر است و طبعأ نتیجه ای را که برای پیشبرد مبارزه سیاسی اتخاذ می نماید با تناقضاتی همراه می گردد بدین معنی که، همه طیف ها و شخصیت هایی که بر اثر تحولات اجتماعی چه در درون حکومت و چه برون از آن و برخی ها به نسبت برداشت های خود از دین و نحوه حکومت مداری تحولی رامتأثر گشته اند و ماحصل مجموع همه آنها "میزان" هایی شده که در سه عرصه مهم جامعه یعنی رأس، بدنه و درون اجتماع (جامعه مدنی) خود را نمایاند، فقط به "میزان" شکل گیری جامعه مدنی تأکید نموده که احتمالا "صف مستقل مردم" بدون توجه و اهمیت به سایر ابعاد تحول می بایست شرایط دموکراسی را در ایران فراهم نماید.
با چشم باز و بصیرت تحولی را ندیدن و بجای آن پرونده اعمال آن "میزان" ها را طرح نمودن، گریز از خردورزی سیاسی است، بدون شک توجیه اعمال و رفتار جنایت کارانه خود کاری ست جنایتکارانه اما الویت یافتن آن جهت توجیه کردن بی سیاستی در قبال کشور و جامعه و راهبرد مشخص سیاسی، خود نشان از گریز سیاسی است.
یکی از ویژگی های جامعه مدنی کاهش فاصله عمیق مابین دولت و ملت است و محول شدن بخشی از قدرت به ملت اساس آن، چنین امر بزرگ اجتماعی می بایست از همین امروز در راستای قابلیت های کارکردی قرار گیرد نه آنکه با "وعده سر خرمن" منوری برای همه سرنگون طلبان و تحریم کنندگان بدون برنامه تاکتیک سیاسی مناسب فراخور مدنی، (همچون ترکیب جلسات پاریس و لندن) تبدیل شدن و، داعیه دفاع از" صف مستقل مردم" را به رخ کشید. صف مستقل و یا آلترناتیو مستقل اگر دفاع از ngoها را وظیفه خود می شمرد باید با سیاست تاکتیکی معین فضای محدود آزادی را (در همین چهارچوب معین شکل گیری ngoها) به فضایی بازتر تبدیل نماید مگر آنکه حضور آنها نفی گردد که خوشبختانه نگاه آقای طاهری پور اینگونه نیست. وقتی گفته می شود ان جی او ها ستون فقرات دموکراسی اند باید روشن ساخت درچه شرایط و کدام فضا آنها می بایست شکل بگیرند، آیا اگر حداقل فضا برای تنفس انها موجود نباشد می توان مدعی وجود آنها شد؟ نمی دانم شاید منظور این باشد که اول حکومت را بر می چینند و آنگاه "ستون فقرات دموکراسی" در دستور کار تشکیل شدن قرار می گیرد! در آن صورت باید از ایشان پرسید که چه تضمینی برای روئیدن نهال جامعه مدنی و روند دموکراتیزه کردن جامعه از سوی حکومت جدید، وجود خواهد داشت؟
نتیچه گیری کوتاه: بر اثر تحولات شتاب گیرنده اجتماعی و سیاسی، بسیاری "میزان" ها پدید آمده، برخی محو می شوند، برخی دیگر پویا، هدف و منظور و مقصود ما استقرار دموکراسی و پویایی آن است، پس "میزان کروبی" ها و "میلی متری" پیشروی بدان سو را باید به فال نیک گرفت، نه خرده گیری بر دیگران.   

پایان
استکهلم com.hotmail @ olad _niki