نگرانی از "جمهوری مداحان" و جنگ قدرتی که در پشت آن جریان دارد!


تقی روزبه


• مداحان امروزه بیانگر لمپنیسم مذهبی و چماق گوش بفرمان باندهای وابسته به کانون قدرت اند، که یک پایشان به دربار خامنه ای وصل است و نظرکرده وی بشمار می روند. پای دیگرشان هم به سپاه و دستگاه های امنینی موازی گره خورده و بخشی از ابواب جمعی و مهمات پرسروصدای آن ها بشمار می روند؛ بطوری که هر وقت و به هر سو که دلشان خواست آن ها را کیش می دهند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۵ مهر ۱٣۹۵ -  ۱۶ اکتبر ۲۰۱۶


نگرانی از آن چه که روزنامه جمهوری اسلامی آن را "جمهوری مداحان" نامیده است، درمیان رقبای جناح حاکم و روحانیون نزدیک به آن ها بالا گرفته است. در حقیقت جناح ناراضی و موردحمله، از فرصتی که پاسخ سرمداح معروف و نظرکرده بیت رهبری و نهادهای امنینی-منصور ارضی- بوجود آورد، بهره جسته و به یک ضدحمله مبادرت ورزید. وی در پاسخ خود، "امام حسین" را الگوی خویش دانسته و مدعی شد که "امام سوم" هم فحش می داده است. البته در پشت این مناقشه و فحش های سیاسی که با استفاده از تریبون مراسم عزاداری و صدا و سیما صورت گرفته است، نبرد قدرت و تصفیه حساب سیاسی نهفته است. او با پیش کشیدن پای "امام حسین"این فرصت را برای این جناح فراهم آورد تا تحت عنوان دفاع از مقدسات و توهین به "امام سوم" و جلب حمایت بخش هائی از روحانیون، حریف متعرض و هتاک را به باد حمله بگیرد. اما نکته مهم در این ضدحمله بیش از خود مداحان مخاطبان غیرمستقیم یعنی حامیان آن ها و در رأسشان بیت خامنه ای است.

همه می دانند که مداحان امروزه بیانگر لمپنیسم مذهبی و چماق گوش بفرمان باندهای وابسته به کانون قدرت اند، که یک پایشان به دربار خامنه ای وصل است و نظرکرده وی بشمار می روند. پای دیگرشان هم به سپاه و دستگاه های امنینی موازی گره خورده و بخشی از ابواب جمعی و مهمات پرسروصدای آن ها بشمار می روند؛ بطوری که هر وقت و به هر سو که دلشان خواست آن ها را کیش می دهند. این جماعت که اکنون برای خود دم و دستگاهی به هم زده اند و حتی حاکمیت برای پرورش نسل جدیدی از مداحان دانشگاه هم برایشان تأسیس کرده است!؛ در ایام مذهبی، بویژه در مراسم دهه اول محرم و... دکانشان حسابی گرم است و مضمون اصلی آن هم، سوای معرکه گیری برای جلب باصطلاح مردم و جوانان، تصفیه حساب با رقبای جناح حاکم است که بنا به مقتضای لمپنیزم مذهبی با تندترین و گاهی رکیک ترین الفاظ همراه است تا حدی که مواجهه رودر رو و متعارف با آن ها را مشکل می سازد.

پیشترها خامنه ای در دیدار با آن ها، ضمن حمله به کسانی که از روضه خوانی ها و مراسم مذهبی باصطلاح سکولار دفاع می کنند که بزعم وی از نشانه های بارز اسلام آمریکائی است، خطاب به مداحان گفته بود در نظام اسلامی روضه خوانی بدون ورود به سیاست معنا ندارد. مقصود از سیاسی بودن هم روشن است: حمایت بی چون و چرا از ولی فقیه و دفاع از اصول گرایان و افشاء سیاست های جناح رقیب. باین ترتیب مجالس روضه خوانی و عزاداری آغشته به تصفیه حساب های سیاسی شده است.
تصادفی هم نیست که این روزها شاهد افشاء لیست های ۱۵- ۲۰ میلیون تومانی برای هر شب مداحی هستیم که نشان می دهد، که هم سیاست است هم تجارت و پول پارو می کنند (رسم است که چک آن را داخل پاکت می گذارند و به عنوان هدیه پیشکش می کنند!). علاوه بر این افشاگری های تازه درباره فسادهای پشت پرده این جماعت در این روزها نیز تصادفی نیست و بخشی از ضدحمله بشمار می رود. چرا که جناح مخالف به خوبی از نقش این لمپن های مذهبی در جنگ قدرت آگاه هستند و بخصوص تجربه سال های آخر ریاست حمهوری احمدی نژاد را وقتی که با خامنه ای در افتاد را به یاد دارند: این که چگونه توسط باندهای حاکم علیه احمدی نژاد کیش داده شدند و بیادداریم که چگونه و با چه زبان رکیکی رئیس جمهوری برساخته بیت رهبر را که خود این حضرات در آن زمان حامی سرسختش بودند، خراب کردند و سرجایش نشاندند.
اما ابراز نگرانی و هشدار مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی از خظر تحقق یافتن نظریه "جمهوری مداحان" نشان می دهد، جناح رقیب که حمایت بخشی از روحانیون را که تاخت و تاز مداحان رونق دکان آن ها را نیز تهدید می کند با خود دارد، در این عرصه مثل احمدی نژاد خلع سلاح نیست و از فرصت بدست آمده برای ضدحمله بهره می جوید.

دونکته قابل توجه در این ماجرا:
اول آن که طرف اصلی این ضدحمله ولو به طور غیرمستقیم، بیت خامنه ای و شخص ولی فقیه و نهادهای نزدیک باو است که حامی مستقیم مداحان هستند و مداحان نیز به حمایت آن ها دل گرم اند. یعنی جنگ در بالاترین سطوح قدرت جریان دارد.
دوم آن که دین زدائی و سکولاریزه شدن جامعه به نحوطنزآمیزی از دو ریل پیش می رود: یکی همان ریل اصلی و طبیعی مقاومت و مبارزه مسبقیم جامعه است در برابر دست اندازی های دین به حوزه های خصوصی و عمومی و خلاصه همه جوانب زندگی. دوم به شکل غیرمستقیم یعنی مذهب زدائی از طریق خود مذهب حاکم و خودافشاگری هایش. این مذهب زدائی با افشای این که چگونه مذهب تبدیل به ابزار و دکان قدرت و سوء استفاده شده به افشاء دزدی ها و فسادهای بکدیگر مبادرت می ورزند. مثل تجاوز به نوجوانان توسط قاری نظرکرده رهبر* و یا قداست زدائی بدست خود از "امام سومشان". این وقایع در کل نشان می دهند که مذهب چگونه با نشستن بر سکان قدرت ناگزیر است از خود پرده برداری کند. در زمانه ای که مذهب سیاسی و مدعی حاکمیت باید به موزه سپرده شود و برای محترم ماندن تن در حد گرایش ها و باورهای آزاد افراد جامعه به زیست در خارج از حوزه عمومی و قدرت سیاسی تن دهد. و گرنه نه فقط بطور اجتناب ناپذیر با یک جنبش بنیان کنی که سکولاریزه شدن جامعه یکی از مطالبات اصلی آن است مواجه خواهد شد، بلکه در قالب طنز تاریخی، خود ناگزیر خواهد بود که در اجرای حکم تاریخ مبنی بر سپرده شده مذهب سیاسی به موزه، مشارکت کرده و به راززدائی و پرده برداری از خویشتن به پردازد!
این نکته را هم باید در پایان افزود، که همه این تحولات در چهارچوب روندی صورت می گیرد که افول و گندیدگی کامل اسلام سیاسی- که از قضا توسط مداحان به نازل ترین و مبتذل ترین شکل خود ارائه می گردد- هم چون فاز نهائی یک پارادایم گندیده و در حال افول، نه فقط در ایران که در گستره منطقه، در جریان است.

www.entekhab.ir
نگرانی از "جمهوری مداحان" و جنگ قدرتی که در پشت آن جریان دارد!
نگرانی از آن چه که روزنامه جمهوری اسلامی آن را "جمهوری مداحان" نامیده است، درمیان رقبای جناح حاکم و روحانیون نزدیک به آن ها بالا گرفته است. در حقیقت جناح ناراضی و موردحمله، از فرصتی که پاسخ سرمداح معروف و نظرکرده بیت رهبری و نهادهای امنینی-منصور ارضی- بوجود آورد، بهره جسته و به یک ضدحمله مبادرت ورزید. وی در پاسخ خود، "امام حسین" را الگوی خویش دانسته و مدعی شد که "امام سوم" هم فحش می داده است. البته در پشت این مناقشه و فحش های سیاسی که با استفاده از تریبون مراسم عزاداری و صدا و سیما صورت گرفته است، نبرد قدرت و تصفیه حساب سیاسی نهفته است. او با پیش کشیدن پای "امام حسین"این فرصت را برای این جناح فراهم آورد تا تحت عنوان دفاع از مقدسات و توهین به "امام سوم" و جلب حمایت بخش هائی از روحانیون، حریف متعرض و هتاک را به باد حمله بگیرد. اما نکته مهم در این ضدحمله بیش از خود مداحان مخاطبان غیرمستقیم یعنی حامیان آن ها و در رأسشان بیت خامنه ای است.

همه می دانند که مداحان امروزه بیانگر لمپنیسم مذهبی و چماق گوش بفرمان باندهای وابسته به کانون قدرت اند، که یک پایشان به دربار خامنه ای وصل است و نظرکرده وی بشمار می روند. پای دیگرشان هم به سپاه و دستگاه های امنینی موازی گره خورده و بخشی از ابواب جمعی و مهمات پرسروصدای آن ها بشمار می روند؛ بطوری که هر وقت و به هر سو که دلشان خواست آن ها را کیش می دهند. این جماعت که اکنون برای خود دم و دستگاهی به هم زده اند و حتی حاکمیت برای پرورش نسل جدیدی از مداحان دانشگاه هم برایشان تأسیس کرده است!؛ در ایام مذهبی، بویژه در مراسم دهه اول محرم و... دکانشان حسابی گرم است و مضمون اصلی آن هم، سوای معرکه گیری برای جلب باصطلاح مردم و جوانان، تصفیه حساب با رقبای جناح حاکم است که بنا به مقتضای لمپنیزم مذهبی با تندترین و گاهی رکیک ترین الفاظ همراه است تا حدی که مواجهه رودر رو و متعارف با آن ها را مشکل می سازد.

پیشترها خامنه ای در دیدار با آن ها، ضمن حمله به کسانی که از روضه خوانی ها و مراسم مذهبی باصطلاح سکولار دفاع می کنند که بزعم وی از نشانه های بارز اسلام آمریکائی است، خطاب به مداحان گفته بود در نظام اسلامی روضه خوانی بدون ورود به سیاست معنا ندارد. مقصود از سیاسی بودن هم روشن است: حمایت بی چون و چرا از ولی فقیه و دفاع از اصول گرایان و افشاء سیاست های جناح رقیب. باین ترتیب مجالس روضه خوانی و عزاداری آغشته به تصفیه حساب های سیاسی شده است.
تصادفی هم نیست که این روزها شاهد افشاء لیست های ۱۵- ۲۰ میلیون تومانی برای هر شب مداحی هستیم که نشان می دهد، که هم سیاست است هم تجارت و پول پارو می کنند (رسم است که چک آن را داخل پاکت می گذارند و به عنوان هدیه پیشکش می کنند!). علاوه بر این افشاگری های تازه درباره فسادهای پشت پرده این جماعت در این روزها نیز تصادفی نیست و بخشی از ضدحمله بشمار می رود. چرا که جناح مخالف به خوبی از نقش این لمپن های مذهبی در جنگ قدرت آگاه هستند و بخصوص تجربه سال های آخر ریاست حمهوری احمدی نژاد را وقتی که با خامنه ای در افتاد را به یاد دارند: این که چگونه توسط باندهای حاکم علیه احمدی نژاد کیش داده شدند و بیادداریم که چگونه و با چه زبان رکیکی رئیس جمهوری برساخته بیت رهبر را که خود این حضرات در آن زمان حامی سرسختش بودند، خراب کردند و سرجایش نشاندند.
اما ابراز نگرانی و هشدار مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی از خظر تحقق یافتن نظریه "جمهوری مداحان" نشان می دهد، جناح رقیب که حمایت بخشی از روحانیون را که تاخت و تاز مداحان رونق دکان آن ها را نیز تهدید می کند با خود دارد، در این عرصه مثل احمدی نژاد خلع سلاح نیست و از فرصت بدست آمده برای ضدحمله بهره می جوید.

دونکته قابل توجه در این ماجرا:
اول آن که طرف اصلی این ضدحمله ولو به طور غیرمستقیم، بیت خامنه ای و شخص ولی فقیه و نهادهای نزدیک باو است که حامی مستقیم مداحان هستند و مداحان نیز به حمایت آن ها دل گرم اند. یعنی جنگ در بالاترین سطوح قدرت جریان دارد.
دوم آن که دین زدائی و سکولاریزه شدن جامعه به نحوطنزآمیزی از دو ریل پیش می رود: یکی همان ریل اصلی و طبیعی مقاومت و مبارزه مسبقیم جامعه است در برابر دست اندازی های دین به حوزه های خصوصی و عمومی و خلاصه همه جوانب زندگی. دوم به شکل غیرمستقیم یعنی مذهب زدائی از طریق خود مذهب حاکم و خودافشاگری هایش. این مذهب زدائی با افشای این که چگونه مذهب تبدیل به ابزار و دکان قدرت و سوء استفاده شده به افشاء دزدی ها و فسادهای بکدیگر مبادرت می ورزند. مثل تجاوز به نوجوانان توسط قاری نظرکرده رهبر* و یا قداست زدائی بدست خود از "امام سومشان". این وقایع در کل نشان می دهند که مذهب چگونه با نشستن بر سکان قدرت ناگزیر است از خود پرده برداری کند. در زمانه ای که مذهب سیاسی و مدعی حاکمیت باید به موزه سپرده شود و برای محترم ماندن تن در حد گرایش ها و باورهای آزاد افراد جامعه به زیست در خارج از حوزه عمومی و قدرت سیاسی تن دهد. و گرنه نه فقط بطور اجتناب ناپذیر با یک جنبش بنیان کنی که سکولاریزه شدن جامعه یکی از مطالبات اصلی آن است مواجه خواهد شد، بلکه در قالب طنز تاریخی، خود ناگزیر خواهد بود که در اجرای حکم تاریخ مبنی بر سپرده شده مذهب سیاسی به موزه، مشارکت کرده و به راززدائی و پرده برداری از خویشتن به پردازد!
این نکته را هم باید در پایان افزود، که همه این تحولات در چهارچوب روندی صورت می گیرد که افول و گندیدگی کامل اسلام سیاسی- که از قضا توسط مداحان به نازل ترین و مبتذل ترین شکل خود ارائه می گردد- هم چون فاز نهائی یک پارادایم گندیده و در حال افول، نه فقط در ایران که در گستره منطقه، در جریان است.