شاهنامه رو تکون بده!


فریبا صفری نژاد


• هم پیکِ این قماش نشو!
لوطی کُشی کارشونه
افعی های رو شونه شون
رونقِ بازارشونه ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ مهر ۱٣۹۵ -  ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶


 
محله رو قُرُق نکن
بچه محلّا توُ کف ان
تمومِ گُنده های شهر
پیشِ تو هیچن، علف ان

با دشنه ی تشنه به خون
توُ کوچه ها تاب می خوری
یه غولِ واقعی شدی
با قابلمه آب می خوری

قاشقِ تو بیله دیگه
چنگالتم کلنگ شده
کوچیکترین گربه تونم
یه ماهه که پلنگ شده!

تکون نده دور و بَر و
لوطی یه خورده آسّه تر!
والّا گناهی ندارن
این کوچه های دربه در

وقتی که اخمات توُ همه
محله سوت و کور میشه
هر چی شکستنی باشه
از تو یه جوری دوُر میشه

جَلدی کلاتو میندازی
بعد، کُتِتو در میاری
شهرو میذاری روُ سرت
مگه داری سر میاری!؟

«نفس کش» هات تا هفت محل
پنجره ها رو میشکنه
تنها گوشی که پنبه نیس -
تو اون فقط گوش منه

من آخه دوس دارم گوشام
با دادای تو کر بشه
میخوام بیام آفتابی شم
میخوام دوباره شر بشه

باید که گرد و خاک کنم
جلوت یه جوری در بیام
یعنی میگی از پسِ اون
هیکل گنده بر میام؟!

طاقچه بالا نذار برام
ابروهاتو توُ هم نکن
اینقده دور بر ندارو
قدّاره تو علم نکن

تو با چشات بیا جلو!
قداره هاش زیادتره
آدمو نفله میکنه
این دیگه خوانِ آخره

رستمو بنداز رو زمین!
شاهنامه رو تکون بده!
یه چشمه از قُوَتِتو
به آدما نشون بده

فردوسی رو وسوسه کن
رستمشو عوض کنه
پهلوونای پنبه ی -
عالمشو عوض کنه

بذار حسابِ کار بیاد
دست تمومِ رُستما
بذار برن قایم بشن
تو خونه هاشون آدما

این آدما که به ت میگن
هی کرتیم! نوکرتیم!
کوچیکتیم! مخلصتیم!
اولتیم! آخرتیم!

تقّی به توُقّی بخوره
می رن و پیدا نمی شن
نوچه ی واقعی برات
موقع دعوا نمی شن

هم پیکِ این قماش نشو!
لوطی کُشی کارشونه
افعی های رو شونه شون
رونقِ بازارشونه

می پلکن دور و برت
دنبال گرد و خاکِتن
یه روز هلاکت می کنن
اینایی که هلاکِتن!

--------------------------------------------------------
www.facebook.com