رهبران روژاوا اگر مواظب نباشند بازنده نهایی بازی می شوند


اردشیر زارعی قنواتی


• رهبران کرد سوری باید بدانند که سوریه امروز عراق دیروز نیست که موقعیت اقلیم خودمختار را براحتی و بدون سیاست ورزی درست و منطقی کسب کنند و باید بخواهند که خود نیز به حد و اندازه نظم قوم گرایانه و فئودالیته امثال "مسعود بارزانی" سقوط نکنند، تا حداقل آرمان های انقلاب روژاوایی را بر باد ندهند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ شهريور ۱٣۹۵ -  ۲۲ اوت ۲۰۱۶


روند تحولات در خاورمیانه و به خصوص بحران سوریه بعد از ورود فعال سیاسی – نظامی روسیه به متن حوادث، تغییرات کمی و کیفی کرده است که بسیاری از محاسبات پیشینی را دگرگون می کند. با دخالت نیروی هوایی روسیه در جنگ پیچیده و چندبعدی سوریه به حمایت از "بشار اسد" نه تنها آرایش عرصه نبرد بر روی زمین تغییرات اساسی کرد که چتر هوایی مسکو توانست یک مصونیت نسبی را برای پایان بخشیدن به هرگونه توهمی نسبت به امکان و اجازه کشورهای قدرتمند غربی و متحدین منطقه یی آنان برای رقم زدن سناریوی حمله خارجی به دولت دمشق مشابه مدل لیبی، را فراهم کند. از این مرحله به بعد روند تحولات به سمتی رفت که فشار بر دمشق و به خصوص بشار اسد برای کناره گیری از قدرت به سمت معادلات کلان تری رفت که این بار "ولادیمیر پوتین" در کانون آن قرار داشت. به دلیل سرمایه گذاری کلان مسکو و شخص پوتین در جهت نقش آفرینی در بحران سوریه و اراده برای تغییر در معادلات جهانی در یک موقعیت فراتر از این جنگ، بحران موجود و آینده اسد به زیر مجموعه یک بازی بزرگتر گره خورد که مرکز ثقل آن در تعیین مناسبات جهانی شکل گرفته است.
روس ها با ورود خود به متن بحران سوریه معادلاتی را تغییر دادند که تا قبل از آن به عنوان یک سیکل سیاسی و نظامی نقش "آلترناتیوی" در جنگ داخلی این کشور بازی می کرد. اول اینکه حضور نظامی روسیه در خاک سوریه راه هرگونه تجاوز خارجی و حمله نظامی به این کشور به خاطر هزینه سنگین سیاسی – نظامی آن که تبعات رویارویی با مسکو را به دنبال داشت، را تقریبا مسدود کرد. دوم اینکه پیوستن نیروهای جنگی هوا – فضای روسیه به عرصه عملیاتی در حمایت از رژیم اسد از یک سو نقطه ضعف های نظامی دمشق را جبران کرد و از سوی دیگر حریم هوایی این کشور را به جهت استفاده از "حق حاکمیتی" دولت اسد که طبق قواعد بین الملل به روسیه واگذار شده بود، زیر چتر حفاظت امنیتی یک قدرت بزرگ بین المللی قرار گرفت. سومین موضوع مهم تعیین یک سیاست تقریبا شفاف از طرف روس ها در تقسیم بندی گروه های تروریست بود که بسیار فراتر از "داعش" دیگر گروه های تروریست بنیادگرای اسلامی از جمله "جبهه النصره" را در بر می گرفت و با توسل به همین موضع، جنگنده های روسی به مواضع تمامی این گروه ها، زیرساخت های نظامی آنان و مهم تر از همه به سیستم تدارکاتی و حمل و نقل قاچاق نفت آنان حملات خردکننده یی انجام دادند. چهارمین موضوع مهم و تاثیرگذار زمانی رقم خورد که هواپیماهای اف ۱۶ ترکیه با حمله به سوخو ۲۴ روسیه موجب سرنگونی آن شدند و پیامد این موضوع یک رویارویی دیپلماتیک و نظامی بین مسکو و آنکارا به عنوان سرپل لجستیکی مخالفان مسلح و تروریست مورد حمایت غرب و محور عربی – ترکی را فراهم آورد. از این مرحله به بعد روس ها که طبق موازین و حقوق بین الملل به طور رسمی از سوی دولت قانونی سوریه وارد عرصه منازعه شده بودند از حق حاکمیتی دمشق برای سرکوب مخالفان مسلح و به حاشیه راندن حامیان خارجی آنان نهایت استفاده را بردند.
اما در متن بحران چندوجهی سوریه حوادث دیگری هم رقم می خورد که بر پیچیدگی اوضاع می افزاید که مهم ترین آن ظهور قدرت شبه نظامیان کرد در قالب "روژاوا" بود که متاثر از نزدیکی به حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) و تمایل دولت دمشق برای واگذاری اداره مناطق کردی به شوراهای خودگردانی محلی توانسته بودند بر بخش بزرگی از مناطق کردنشین این کشور مسلط شوند. قدرت گیری "یگان های مدافع خلق" به خصوص بعد از مقاومت و پیروزی در نبرد حماسی "کوبانی" که برای آنان اعتبار جهانی به دنبال داشت، دوضلعی موجود را تبدیل به یک سه ضلعی جدید کرد که مورد استقبال دولت دمشق و روسیه قرار گرفت. از طرف دیگر آمریکایی ها هم که از گروه های خیالی مخالفان مسلح میانه رو نومید شده بود با نزدیکی به این نیروی تازه نفس و قابل اعتماد در مبارزه با داعش بیش از پیش از متحدین سنتی خود در منطقه دور شده و سرمایه گذاری اصلی خود را از این مقطع به بعد بر روی این نیرو متمرکز کردند. در اینجا و در کانون فاجعه یک طنز تاریخی شکل گرفت که چپگرایی روژاوا با اهداف آمریکای امپریالیسم در یک همسویی و انطباق منافع قرار گرفت و موجب یک اتحاد جدید را فراهم کرد. در واشینگتن که بعد از شکست سیاست اوباما در خصوص بحران سوریه تازه "سوراخ دعا" را یافته بودند آن چنان به نیروهای روژاوا نزدیک شدند که در انتخاب خود حتی حاضر به پرداخت هزینه بر هم خوردن روابط نزدیک با متحد ناتویی خود ترکیه را هم پذیرفتند. اما آمریکایی ها به سادگی و خیرخواهانه به دنبال حمایت از یگان های مدافع خلق نبودند و برای خود برنامه داشتند که در اولین گام بخشی از نیروهای عرب سنی حامی خود که در ترکیه و اردن توسط آنان آموزش دیده بودند را در شراکت با نیروهای کردی در قالب "ائتلاف سوریه دمکراتیک" سازمان دادند. از این مقطع به بعد ائتلاف سوریه دمکراتیک فراتر از آرمان های اولیه خودگردانی روژاوا اهداف بزرگتری را دنبال می کردند که در کانون آن هم زمان دو هدف دنبال می شد و از یک طرف نیروهای کرد در صدد گسترش حوزه متصرفات خود و ایجاد پیوند بین سه کانتون جزیره، کوبانی و عفرین بود و از طرف دیگر آمریکا با حمایت از ائتلاف جدید از نیروهای یگان های مدافع خلق برای پیشروی به سوی اهداف مدنظر خود استفاده می کرد. به مرور این گروه با چارت سازمانی جدید به یک بازوی مسلح در خدمت اهداف واشینگتن به کار گرفته شدند که در بعضی مواقع در تناقض با آرمان های اولیه انقلاب روژاوایی بود و از قبل هم خطر آن می رفت که مورد سواستفاده در منازعات بزرگتر قرار بگیرند.
حمله بخشی از نیروهای کرد در شهر "حسکه" در کانتون جزیره به مواضع دولتی که دارای ساکنین چند نژادی از جمله کردها و عرب ها بود و از همان ابتدای بحران سوریه با موافقت دولت دمشق بخش کردی در اختیار یگان های مدافع خلق و بخش عربی در تصرف ارتش و شبه نظامیان وفادار به اسد قرار داشت، موجب تشدید تنش بین کردهای تحت الحمایه آمریکا و دولت مرکزی را فراهم کرده است. از روز ۱٨ ماه اوت که درگیری ها در حسکه شدت گرفت و چند پاسگاه نظامی و دانشکده اقتصاد این شهر به تصرف نیروهای کرد در آمد و متعاقب آن عکس العمل نظامی (هوایی و زمینی) ارتش سوریه به مواضع این گروه را به همراه داشت، به نظر می رسد که گره کور دیگر بر کلاف سر در گم سوریه افزوده شده است. حتی میانجیگری سیاسی روس ها و در عرصه میدانی واکنش ستاد فرماندهی نظامی مستشاران روسی برای پایان دادن به این نبرد ویرانگر هم گر چه با استقبال دو طرف منازعه مواجهه شد ولی بعد از چند ساعت نیروهای موسوم به "آسایش" و ارتش به نقض توافقنامه حملات به مواضع یکدیگر را از سر گرفتند. هر چند که عمدتا اخبار سوریه از منابع غیررسمی یا توسط یکی از طرفین منازعه مخابره و منتشر می شود ولی بر اساس منطق سیاسی و درک وضعیت جبهه های جنگ این احتمال که ارتش سوریه که هم اینک در در جبهه حلب و ادلب وارد جنگی سخت و سرنوشت ساز شده است بسیار بعید و دور از ذهن می باشد که شروع کننده یا متمایل به تشدید مخاصمه با جنگجویان کرد بوده باشند.
برای تحلیل یک وضعیت و درک شرایط به خصوص در زمان جنگ و وجود بحران های چندوجهی برداشت و نتیجه گیری بیش از آنچه متکی بر اعتبار اخبار باشد تا حدود زیادی بر اساس ماهیت رخداد و انگیزه طرفین ماجرا در رقم خوردن نتیجه استوار خواهد بود. تاکنون هیچ خبرگزاری و حتی خروجی خبرهای محلی از منابع گوناگون از تمایل ارتش سوریه برای شروع دور جدیدی از درگیری با نیروهای کردی در حسکه سخن نگفته اند و اصولا هنوز فرماندهان ارتش سوری نیز به این حد از دیوانگی نرسیده اند که بخواهند یک جبهه جدید را علیه خود باز کنند که به تجربه می دانند که این جبهه جدید می تواند بسیاری از معادلات سیاسی – نظامی را به زیان آنان رقم بزند. متاسفانه در این خصوص نیروهای کرد در یک اشتباه محاسبه که می تواند متاثر از تحولات جدید در منطقه بوده و برای آنان یک انگیزه بازدارنده را ایجاد کرده است یا به تحریک یک عامل خارجی (آمریکا) در شرایطی موجب بر هم خوردن روابط حسنه خود با دولت دمشق را فراهم کرده اند که هم اکنون با توجه به تحولات ژئوپلتیک در منطقه می تواند تبعات سنگینی را برایشان به همراه داشته باشد. نزدیکی روابط مسکو – آنکارا در کنار استقبال تهران از شکل گیری یک مثلث منطقه یی در خصوص تحولات سوریه و بر هم خوردن روابط مسالمت جویانه یگان های مدافع خلق با ارتش سوریه و به تبع دور زدن بازیگر بزرگی چون روسیه هزینه های سنگینی را برای روژاوا در صورتی که از این اشتباه بزرگ که احتمالا تحت تاثیر تحریک نیروهای خارجی انجام گرفته درس نگیرد، خواهد داشت. بدون تردید نزدیکی مسکو، تهران و آنکارا با توجه به اهداف کلان آنان و هم چنین تمایل جدید دولت ترکیه برای نزدیکی به اسد برای ترسیم یک نقشه راه تازه در خصوص بحران سوریه می تواند برای روژاوا و بقای کانتون های کردی نقش تعیین کننده یی داشته باشد. این یک زنگ خطر جدی برای آینده روژاوا بوده است ولی کنش بازدارنده و پاسداری از میراث حماسه سازان کوبانی با تشدید درگیری با نیروی آلترناتیوی ارتش سوریه نه تنها تامین نمی شود که بدون تردید راه را برای تحقق بدترین سناریو باز می کند. تصرف شهر استراتژیک "منبج" توسط ائتلاف سوریه دمکراتیک هر چند که از اهمیت زیادی برای مبارزان کرد روژاوا برخوردار است ولی این موفقیت در شرایطی رقم خورد که از یک طرف حمایت هوایی، مستشاری و تدارکاتی آمریکا را به همراه داشت و از طرف دیگر دولت دمشق و متحدین آن از جمله روسیه نیز از آن استقبال می کردند و مهم تر اینکه فشار بین المللی مانع از کارشکنی ترکیه در تقابل با آن شده بود. اما هم اکنون وضعیت تا حدود زیادی فرق کرده است و معادلات جدیدی وارد موضوع شده است که اگر توسط نیروهای کردی به خصوص مبارزان چپگرای انقلاب روژاوایی نادیده گرفته شود می تواند بسیاری از دستاوردهای دو سال اخیر آنان را بر باد دهد. رهبران کرد سوری باید بدانند که سوریه امروز عراق دیروز نیست که موقعیت اقلیم خودمختار را براحتی و بدون سیاست ورزی درست و منطقی کسب کنند و باید بخواهند که خود نیز به حد و اندازه نظم قوم گرایانه و فئودالیته امثال "مسعود بارزانی" سقوط نکنند، تا حداقل آرمان های انقلاب روژاوایی را بر باد ندهند.