جای خالی انگلیس در اتحادیه اروپا!


مارال سعید


• واقعیتی که از میان آوار فرو ریخته دیوار برلین سربرکشید با صدای رسا اعلان داشت؛ دنیا به سمت چند یا چندین قطبی شدن در حرکت است. از آن روز تا بحال عدم فهم و پذیرش این شرایط از طرف ایالات متحده آمریکا اسباب رنج و زحمت خود و دیگران را فراهم آورده است. و اینک انگلستان در ردائی دیگر بگونه ای عناد در پذیرش همین شرایط نوین است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۵ تير ۱٣۹۵ -  ۲۵ ژوئن ۲۰۱۶


آنروز که "جو" با نعره های "بریتن فرست" بر کف خیابان درغلطید هر نگاه آگاهی عمق نفرت را در درون جامعه انگلیس میتوانست ببیند و چندان نیاز نبود چند روز بگذرد تا از درون صندوقها رأی "برکسیت" بیرون بیاید. رسانه ها بیهوده کوشیدند به سرعت دیوانه گی قاتل را اعلام دارند، غافل از آن بودند که ۹/۵۱ % جمعیت ساکن انگلیس از پس پشت او خواهد آمد و دیگر نمی توان این سیل عظیم را نیز دیوانه خواند.
شک نیست ساختار اتحادیه اروپا عمیقا ً نیازمند رفرم های جدیست. رفرمهایی که بتواند اتحادیه را دارای پایی اجتماعی نماید تا از این طریق، مردمان عضو بتوانند با تمام وجود با آن احساس همبستگی نمایند. اما آنچه را که انگلیسی ها در رفراندم اخیر یادآور شدند ورژن دیگریست از آنچه ایالات متحده آمریکا از دوونیم دهه پیش در جای جای جهان فریاد میزند.
پس از فروریختن دیوار برلین و سقوط دومینووار کشورهای عضو پیمان ورشو، تئوریسین های نزدیک به کاخ سفید، ندا در دادند که اینک دوران جهان یک قطبیست. این تفکر سعی داشت و همچنان نیز سعی دارد اراده گرایانه شرایط پسا جنگ سرد را به نفع اغراض خویش تبیین و به دنیا حقنه کند. غافل از آنکه واقعیات جاری در سطح جهان حکایت از آغاز روندی دیگر دارد. متأسفانه هنوز ایالات متحده آمریکا نتوانسته و یا نخواسته این شرایط جدید را بفهمد و بپذیرد.
واقعیتی که از میان آوار فرو ریخته دیوار برلین سربرکشید با صدای رسا اعلان داشت؛ دنیا به سمت چند یا چندین قطبی شدن در حرکت است. از آن روز تا بحال عدم فهم و پذیرش این شرایط از طرف ایالات متحده آمریکا اسباب رنج و زحمت خود و دیگران را فراهم آورده است. و اینک انگلستان در ردائی دیگر بگونه ای عناد در پذیرش همین شرایط نوین است. شرایطی که خواب را بر امپراتور آشفته ساخته، او نمیتواند در اتحادیه ای عضو باشد که با دیگر اعضا دارای رأی مساویست. آنها در طول چهل سال گذشته با انواع لطایف الحیل سعی کردند به دیگر اعضا بفهمانند صندلی ما نه در کنار دیگران که در صدر مجلس باید گذاشته شود. اما به راستی در اتحادیه چگونه دیگران میتوانستند پیرایه های سنت دیرپای سلطنت بر کره ی خاک را از شنل ملکه بزدایند؟
درهرحال انگلیس از ۲۴/۰۶/۲۰۱۶ پی رو دکترین جاری در ایالات متحده آمریکا پای در راهی نهاد که بازتاب کمترین ترکشهایش در درون خود بریتانیای کبیر خواهد بود. جایی که دیگران از دکترین او پی روی نکرده و با دیگر اعضا به راه اتحادیه اروپا خواهند رفت. انگلیس فراموش نموده است که نباید خود را با ایالات متحده هم سنگ ببیند. ایالات متحده کشوریست که در دوران دو جنگ جهانی هیچگونه خسارتی بر آن وارد نیامد و اکنون صاحب یکچهارم سرمایه جهان و در کنار آن بزرگترین و پیشرفته ترین ماشین جنگی دنیا را در اختیار دارد. کیست که نداند با همین دو مولفه سالهاست که در عرصه جهانی می تازد و حداقل تا بیست سال آینده نیز این توان تاخت و تاز و مانور را خواهد داشت. اما انگلیس در چه وضعیست!؟
بزرگترین پارامتری که انگلیسی ها را به دادن رأی منفی به اتحادیه اروپا سوق داد همانا احساس حقارت بود. آنها در اتحادیه اروپا احساس حقارت می کردند، آنها همچنان خواب امپراتوری می بینند و در رویا آفتاب در سرزمینشان غروب نمی کند. رویاهایی که تاریخ مصرف آنها دیرزمانیست به پایان رسیده و صرفا ً به درد کتاب های تاریخ می خورند. اما انگلیس است و سنتها! چه توان کرد؟! شاید انگلیس نیازمند زمان بیشتریست تا بتواند ابتدا با خود تسویه حساب کند و آنگاه به فهم دوباره ای از اتحادیه اروپا برسد. شاید!! اما تا آنروز اگر از مردمان عضو اتحادیه اروپا بپرسیم شاید کمتر کسی دلش برای انگلیسی ها تنگ شود اما آگاهان در اتحادیه اروپا همیشه جای انگلیس را در کنار خویش خالی خواهند دید.