چشم انداز انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ در آمریکا


منصور راستانی


• چشم انداز مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۶ در حزب جمهوری خواه خالی از اشکال نبوده و نوید یک بحران درپیش را می دهد. نکته دراینجاست که یک مدعی خارج ازهسته ی حزب, به نام دونالد ترامپ, پیشتاز رقابت ها شده و بیم آن می رود که نامزد حزب گردد. هسته ی مرکزی حزب از این مسئله نگران است. نگرانی حزب به دو لحاظ است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۵ اسفند ۱٣۹۴ -  ۱۵ مارس ۲۰۱۶



طبق قانون اساسی آمریکا انتخاب رئیس جمهور این کشور توسط الکترال کالج صورت می گیرد. شوربختانه آرای مردم تنها برای متقاعد کردن نمایندگان الکترال کالج است تا به گرایش غالب رای دهند. در حقیقت روند الکترال کالج میانگیری است بین انتخاب رئیس جمهور توسط رأی گیری در کنگره آمریکا و انتخاب رئیس جمهور توسط رأی شهروندان واجد شرایط. الکترال کالج از ۵۳۸ الکتور(تعداد کل نمایندگان در کنگره) تشکیل شده است. برای انتخاب رئیس جمهور به اکثریت ۲۷۰ رأی الکترال نیاز است. البته برای برگزاری این دوره نهایی انتخابات ریاست جمهوری که عمدتا بین دو کاندیدای حزب دمکرات و جمهوری خواه انجام میگیرد ابتدا لازم است که هر حزب, پس از پایان دوره مقدماتی مبارزات انتخاباتی میان کاندیداها, نامزد منتخب خود را برای احراز پست ریاست جمهوری کشور اعلام نمایند.

دلیگیت ها یا نمایندگان احزاب

دو نوع دلیگیت (نماینده حزبی) وجود دارد, التزامی, که وابسته به آرا مردم به کاندید ریاست جهموری است, وغیر التزامی (سوپر دلیگیت یا ابر نماینده حزبی) که هیچ گونه تعهدی نسبت به کاندیدا ها و میزان رای مردم به آنها ندارد و آزاد هستند که هر کاندیدایی را طبق میل خود در هر زمان مورد حمایت و یا رد قرار دهند. دلیگیت های التزامی درخلال کنوانسیون حزبی, از میان رهبران فعلی و قدیمی حزب و یا از مقامات سیاسی منتخب ایالتی, و یا از اشخاصی که دارای وابستگی سیاسی و یا شخصی با کاندیدای ریاست جهموری بوده ند, انتخاب میشوند. دلیگیت های غیر التزامی (سوپر دلیگیت ها) از مقامات بالا رتبه و شخصیت های برجسته سیاسی همچون رهبران قدیمی احزاب, اعضای سابق کنگره, فرماندهان ایالتی پیشین, روسای جمهور گذشته و معاونان آنان، و غیره میباشند که به صورت خود کار (و نه گزینشی) در این پست قرار می گیرند.

کاندیداهای ریاست جمهوری چگونه دلیگیت ها را کسب می کنند؟

برنده نامزدی ریاست جمهوری در هر حزب نهایتا توسط رای مردم مشخص نمی گردد بلکه از طریق تعداد دلیگیت های بدست آمده برای هر کاندید تعین می گردد. کنوانسیون حزب جمهوری خواه مجموعا دارای ۲۴۷۲ دلیگیت (ملتزم و غیر ملتزم) است, نامزد برنده این حزب نیاز به کسب حداقل ۱۲۳۷ دلیگیت دارد. کنوانسیون حزب دمکرات جمعا دارای ۴۷۶۳ دلیگیت (ملتزم و غیر ملتزم) بوده و نامزد برنده این حزب بایستی قادر به کسب حداقل ۲۳۸۲ دلیگیت باشد. روند کسب دلیگیت های ملتزم بدین صورت است که به هر ایالت, فهرستی ازاین نمایندگان ملتزم, بر اساس سهمیه الکترو کالج آن ایالت اختصاص داده می شود. در روز انتخابات مقدماتی, رأی دهندگان در آن ایالت, با رای دادن به کاندید های ریاست جمهوری مورد انتخاب خود در واقع تعداد نمایندگان ملتزم به هر کاندیدا را مشخص می کنند, به عبارت دیگر تعداد نمایندگان سهمیه آن ایالت به نسبت میزان رای داده شده به کاندیدا ها بین آنها تقسیم میگردد.

سوپر دلیگیت ها یا نمایندگان غیر متعهد بیشتر در حزب دمکرات که تعداد آنها فراوان هستند ریشه دارد تا حزب جمهوری خواه که تعداد آنها به سه نماینده در هر ایالت منوط میشود, آنها میتوانند در میزان رای کسب شده توسط کاندیدا ها دخالت کنند. یک انتقاد رایج این است که این ابر نمایندگان بطور بالقوه میتوانند نتایج انتخابات را به نفع نامزدی که اکثریت آرا را کسب نکرده نوسان دهند. درانتخابات مقدماتی ریاست جمهوری ۲۰۱۶, قبل از آنکه انتخابات شروع گردد, کاندیدای حزب دمکرات, هیلری کلینتون, توانست تعداد ۳۶۲ دلیگیت را از طریق حمایت همین سوپر دلیگیت ها کسب نماید. بعبارت دیگر او مسابقه انتخاباتی را با ۳۶۲ دلیگیت در دست شروع کرد در حالیکه رقیب انتخاباتی وی, سناتوربرنی ساندرز, با تعداد صفر دلیگیت مسابقه انتخابتی را آغاز نمود. در وضعیت کنونی هیلاری کلینتون با داشتن مجموع دلیگیت های بیشتر, در این رقابت از برنی ساندرز جلوتر می باشد. در حزب جمهوری خواهان, دانالد ترامپ با کسب بالاترین تعداد دلیگیت های ملتزم در ایالت های مختلف پیشتاز مبارزات و سناتور تد کروز با فاصله کمی او را دنبال می کند. سناتورمارکو روبیو و فرماندار جان کیسیک با داشتن تعداد کمتری از دلیگیت ها به ترتیب نفرات بعدی این رقابت هستند
از عوامل تعین کننده دیگر در نتایج انتخابات می توان از کمیته ها و گروهای سیاسی تحت عناوین پک ها و سوپر پک ها نام برد که وظیفه جذب سرمایه و جمع آوری کمک های مالی از لابی های کمپانی ها, بانکداران, و کارتل های مختلف جهت حمایت از کاندیدای خاصی را به عهده دارند, وبدین وسیله میتوانند در روند انتخابات و نتایج آن رل مهمی را داشته باشند. رسانه ها هم از این قاعده مستثنی نبوده و با ارائه مصاحبه ها و آنالیز های سیاسی مهندسی شده و استفاده از آگهی های مثبت و منفی, میتوانند نقش تعین کننده ای درهدایت رای مردم به طرف کاندیدای ویژه ای داشته باشند.

ویژگی های سیاسی و شخصیتی کاندیداهای ریاست جمهوری ۲۰۱۶

در حزب دمکرات, هیلاری کلینتون در سالهای خدمت خود بعنوان وزیر امور خارجه و سناتور از ایالت نیو یورک, مرتکب اشتباهات فراوان شده است, که از مهمترین آنها رای مثبت وی به جنگ عراق بر پایه سلاح کشتار جمعی که وجود خارجی نداشت, حمله هوایی امریکا به لیبی و رها کردن کشور پس از سقوط قذافی که موجب رشد گروه داعش در آن کشور گردید, عدم تصمیمگیری به موقع برای نجات دیپلمات های آمریکایی در بن غازی که موجب مرگ سفیر امریکا و کارمندان آن شد, استفاده از ایمیل های شخصی برای ارسال اطلاعات محرمانه دولتی که میتوانست موجبات بخطر انداختن امنیت کشور را فراهم سازد, وغیره. مردم امریکا به لحاظ اشتباهات فراوان وی در سرویس های خدماتی اش به اواعتماد کافی ندارند. با این وجود سوپر دلیگیت ها و سوپر پک ها با حمایت سیاسی و مالی خود میتوانند او را نهایتا به ریاست جمهوری امریکا برسانند.

برنی ساندرز کاندید دیگر ریاست جمهوری از حزب دمکرات, یک سناتور از ایالت ورمانت است. در حقیقت او تنها عضو سنای امریکا ست که به مدت طولانی بعنوان سناتور مستقل عمل کرده ولی از سال ۲۰۱۵ که وارد مسابقات انتخاباتی ریاست جمهوری شد عضویت حزب دمکرات را پذیرفت. او از همان جوانی فعال حقوق مدنی و سازمان دهنده کنگره برابری نژادی بوده است. در سنای امریکا او بعنوان صدای رفاه کارکنان, نابرابری درآمد, بهداشت جهانی, مرخصی والدین, اصلاحات امورکمپین های مالی, گرم شدن کره زمین, حقوق دگرباشان جنسی, و غیره شهرت یافته است.ساندرز معتقد است زمان آن رسیده که یک انقلاب سیاسی در امریکا رخ دهد, او میگوید که اگر مردم بر خیزند میتواند رهبری چنین انقلابی را بعهده گیرد. در آمار منتشر شده آمده است که مردم با امتیاز ۳۲% بیشتر نسبت به هیلری کلینتون به او اعتماد دارند. ساندرز توانسته است که موج عظیمی از توده مردم بویژه از نسل جوان را به دنبال خود به حرکت در آورد. او وعده بهداشت و تحصیلات رایگان تا رده دانشگاهی برای همه را میدهد. او میگوید که با بستن مالیات به جامعه ۱% ثروتمند کشور میتواند بسیاری از سرویس های خدماتی را بطور مجانی در اختیار عموم قرار داد. او معتقد است که بجای زندان باید مدرسه ساخت. او هیچ گونه موافقتنامه تجارت آزاد را پشتیبانی نمیکند و عقیده دارد که معامله تجارتی مشارکت ترانس-پاسیفیک (تی.پی.پی.) منجر به از دست دادن ۳ میلیون شغل در امریکا شده است.

در حزب جمهوری خواه, دانالد ترامپ کاندید پیشتاز مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری است. هر چند او خود را از حزب جمهوری خواهان میداند ولی رهبری حزب, او را یک شخص پایبند به اصول و بدعت محافظه کاری حزب نمی شناسد بلکه فردی خارجی نسبت به هسته ی مرکزی حزب میداند. آمریکایی ها تا کنون دانالد ترامپ را به عنوان تاجر و یک شومن تلویزیونی می شناخته اند, ولی این روزها همه جا از او به عنوان یک قلدر تشنه پول, یک کلاهبردار, و یک خیانکار به کسانی که به او اعتماد کرده اند یاد می شود. دانشجویان دانشگاه ترامپ طرح دعوی کلاهبرداری و مدیریت غیر قانونی و جعلی علیه او به دادگاه نیویورک می برند, یک زن از کمپانی مورتگیج ترامپ در دادگاه عالی نیو یورک شکایت می کند و قاضی دادگاه به ترامپ دستور می دهد که غرامت حدود ۳۰۰ هزار دلار را به شاکی بپردازد, کازینوهای ترامپ ورشکست می شوند و سرمایه گذاران کازینو مورد خیانت واقع می گردند, او به همسر اولش خیانت کرده و رابطه نامشروع رسوا آمیز با مارلا مایپلس برقرار می سازد, ترامپ با گانگستر مشهور نیو جرسی رابرت لیبوتی که با رهبر فوت شده مافیا ارتباط داشت رابطه طولانی بر قرار می کند, و داستان ادامه دارد ...... . دلیل آنکه ترامپ توانسته است حرکت گسترده ای از توده مردم را در سراسر امریکا بوجود آورد آن است که مردم از سیاسیون واشنگتن و ناکار آمدی آنها, در هر دو جبهه کاخ سفید و کنگره, خسته و خشمگین شده اند و برای یک تغییر واقعی آماده اند, منتهی می خواهند که این تغییر را توسط افراد خارج از دایره سیاسیون واشنگتن انجام دهند, و ترامپ در زمان مناسب در دسترس آنها است. اقصاد برای قشر بزرگی از مردم امریکا که شغل خود را از دست داده اند دلیل اصلی دیگری است که به ترامپ روی آورده اند, آنها امید دارند که این بازرگان که در معامله گری و معامله پذیری مشهور است بتواند وضع مالی نابسامان آنها را سامان بخشد.

ترامپ در نطق های انتخاباتی نیز از فریب مردم دست بر نمی دارد, در جایی به مردم می گوید که او می دید که بحران مورتگیج سال ۲۰۰۸ در پیش است و در آن زمان در این مورد به مردم اخطار می داده است. در حالیکه این خلاف واقعیت است, ترامپ کمپانی مرتگیج خود را در سال ۲۰۰۶ باز کرد, او در آن زمان در مصاحبه ای با تلویزیون سی.ان.بی.سی. گفته بود که زمان بسیار خوبی است برای شروع کمپانی مورتگیج, بازار املاک و مستغلات برای زمان بسیار طولانی قوی خواهد ماند. حقیقت امر آن است که ترامپ با وجود تجربیاتش در انجام معاملات, نتوانست در برابر سقوط بازار املاک و مستغلات مقابله کند, او در حالی که قادر به پرداخت وام بیش از دو بیلیون دلاری کمپانی املاک خود نبود با ورشکستگی روبرو گشت و کنترل بعضی از مستغلات خود را به بانک های طلبکار از دست داد, وی مجبور گشت که قسمتی از امپراتوری خود را صرف بازسازی بدهی های خود کند و از جمله شرکت هواپیمای ترامپ را بفروشد. دارائی های او از ۱.۷ بیلیون دلار به زیر یک بیلیون دلار کاهش یافت.

درنطق های دیگرش ترامپ از سرمایه گذارانی که کمپانی های خود را به خارج از امریکا برده اند ایراد گرفته و به مردم امریکا وعده می دهد که آنها را مجبور به برگشت به امریکا می کند تا از رشد بیکاری در کشور جلوگیری شود, این در حالیست که طبق آنالیز پروفسور تجارت دانشگاه هاروارد روبرت لورنس که در "سی.ان.ان. مونی" منعکس یافته بعضی از محصولات پوشاکی ممتاز ترامپ از قبیل لباس و پیراهن و کراوات های ویژه در چین و بنگلادش ساخته می شوند, در این گزارش همچنین آمده است که حدود ۸۰۰ مورد از محصولات کمپانی مد ایوانکا, دختر ترامپ, از قبیل کفش, کیف زنانه, و شال گردن و غیره در خارج از امریکا ساخته می شوند.
   
ترامپ به مردم دروغ می گوید, کمپین ترامپ پر از وعده های تو خالی است. ترامپ صفات منفی بیشماری دارد ولی هیچ کدام از این خصوصیات منفی وی مرا باندازه صفت خوب او نگران نمی کند, فروزه "معامله گری" و "معامله پذیری". او تنها یک بازرگان نیست بلکه او بازرگان هم فکر می کند, به عبارت دیگر اوهمه مسائل را به دید یک معامله می نگرد, فرق نمی کند که مسائل چه هستند, اقصادی هستند یا اجتماعی یا سیاسی یا فرهنگی, برای او همگی بسان یک معامله تجارتی بشمار میآیند, و راه حلش برای همه آنها سود دهی آنهاست. در فردای ریاست جمهوری ترامپ, این ویژگی او به کارش می آید و با دیکتاتورها و تروریست های اسلامی معامله خواهد کرد, با آخوند های ایران کنار خواهد آمد چون برای او حقوق بشر نیز قابل معامله است, ملایان که سهل است او با داعش هم معامله خواهد کرد.

در حزب جمهوری خواه بعد از ترامپ, کاندیدای ریاست جهموری بعدی که تا امروز بیشترین دلیگیت ها را کسب کرده, تد کروز, سناتورازایالت تکزاس است, وی شانس آن را دارد که بتواند ترامپ را شکست دهد. کروز حقوق دان فارق التحصیل از دانشگاه هاروارد است. او مورد حمایت گروه پارتی چای, حزب سیاسی منشعب ازحزب جمهوری خواه و جنبش محافظه کاران معترض به دولت فدرال, می باشد. کروز یک محافظه کار قوی وقوانین سقط جنین را تنها در مواردی که حاملگی جان مادر را تهدید میکند روا میداند. او مخالف ازدواج افراد همجنس بوده ولی عقیده دارد که مشروعیت این کار را به عهده تصمیم گیری هرایالت قرار میدهد. کروز حامی حقوق حمل اسلحه ومخالف قانون مراقبت بهداشتی اوباما است و از قانونی که آنرا لغو میکند حمایت میکند. او موضع سختگیرانه ای در برابر موضوع مهاجرت اتخاذ کرده و مدافع آزادی تجارت است. کروز اعلام کرده که اگر به ریاست جمهوری امریکا برسد اداره مالیاتی ای.آر.اس. را از بین خواهد برد و بجای آن یک سیستم مالیاتی با نرخ نهائی ثابت را جانشنین میکند. او همچنین ادامه میدهد که نه تنها اداره مالیاتی کنونی را حذف میکند بلکه قول میدهد که چهار دپارتمان دیگر دولتی, انرژی, آموزش و پرورش , بازرگانی, و مسکن را نیز تعطیل نماید, او عقیده دارد که دولت فدرال باید کوچک شود و کارهای ایالت ها باید بدست ایالت ها سپرده شود. در امور خارجی, بطور مکرر سیاست اوباما را, بخصوص در باره سوریه و ایران, مورد انتقاد شدید خود قرار داده است, موضع او در برابر مبارزه با تروریست های اسلامی بسیار سخت و محکم است, او در نطق های مبارزاتی خود بارها گفته که قرارداد اتمی اوباما و جهان با ایران را پاره خواهد کرد و تعرض منطقه ای ملایان را تحمل نخواهد کرد.

سرانجام رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری ۲۰۱۶ و کنوانسیون واسطه

در مبارزات انتخابآتی حزب دمکرات مسئله غامضی پیش نخواهد آمد, یکی از دو کاندید نهایتا نامزد حزب خواهند شد. با در نظر گرفتن این نکته که هیلاری کلینتون حمایت سوپر دلیگیت ها را از آن خود کرده و می کند, می توان پیش بینی کرد که احتمالا او نامزد حزب دمکرات خواهد شد. هر چند عمل سوپردلیگیت ها غیر دمکراتیک به شمار می آید, ولی می توان آن را جزء محصولات جانبی یک جامعه کاپیتالیستی نا منظم دانست

چشم انداز مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۶ در حزب جمهوری خواه خالی از اشکال نبوده و نوید یک بحران در پیش را می دهد. نکته در اینجاست که یک مدعی خارج از هسته ی حزب, به نام دونالد ترامپ, پیشتاز رقابت ها شده است و بیم آن می رود که نامزد حزب گردد. و هسته ی مرکزی حزب از این مسئله نگران است. نگرانی حزب به دو لحاظ است, اول آنکه اگر ترامپ نامزدی حزب را بدست آورد طبق آمار گرفته شده, در رقابت با نامزد حزب دمکرات, چه هیلاری کلینتون باشد و چه برنی ساندرز, شکست خواهد خورد, و برای حداقل چهار سال دیگر امریکا شاهد ادامه همان سیاست های اوباما خواهد بود. دوم آنکه اگر ترامپ موفق شود رئیس جمهور امریکا شود روند محافظه کارانه پیش از یک و نیم قرن حزب جمهوری خواه دچار تحول و تغیر خواهد شد. البته کاندید دیگری هم که از هسته ی مرکزی حزب خارج است و بیشتر او را از حزب منشعب شده جمهوری خواه, تی پارتیTea-Party, می دانند توانسته است که فاصله نزدیک خود را با پیشتاز مبارزات حفظ نماید, و امید میرود که بتواند ترامپ را شکست دهد. اما هسته مرکزی حزب با او هم مسئله دارد, چون بارها مورد انتقاد و اعتراض وی, در باب نا کارآمدی حزب, قرار گرفته است. با این وجود در صورتیکه او بتواند تعداد دلیگیت های لازم برای نامزد شدن در حزب را بدست آورد رهبری حزب چاره ای جز پذیرش نامزدی او را نخواهد داشت. در حال حاضر رهبران حزب و اعضای مرکزی آن در تلاش آنند که جلوی پیشرفت مبارزاتی ترامپ را بگیرند. آنها از دو طریق عمل میکنند, اول با آگاه کردن مردم نسبت به حقیقت آنچه که در پشت ماسک ترامپ پنهان شده است و برملا کردن ماهیت واقعی اوتا بلکه بتوانند مردم را از رای دادن به او مأیوس نمایند, دوم با ترفیع و ترویج کار مبارزاتی کاندیداهای محافظه کار, همچون مارکو روبیو و جان کیسیک برای کمک به آنان در کسب تعداد بیشتری از دلیگیت ها. هر چند این دو کاندیدا شانس زیادی برای پیشرفت در مبارزه انتخاباتی ندارند لیکن آنها با ماندگار بودنشان در این مبارزه میتوانند با گرفتن تعداد اندکی از دیلیگیت ها در ایالت های مختلف از توان و قدرت ترامپ برای بدست آوردن ۱۲۳۷ دلییگیت لازم برای نامزدی حزب جلوگیری نمایند. عیب این کار اینستکه تا زمانی که این دو کاندیدا در مبارزه انتخاباتی ماندگار هستند شانس تد کروز را برای دریافت تعداد بیشتر دلیگیت ها کمتر میکنند.

بدین ترتیب, سرانجام مبارزات انتخاباتی حزب جمهوری خواه نمی تواند همچون بسان آنچه که در حزب دمکرات پیش می رود باشد. هر چند دیر یا زود این مبارزه به رقابت انتخاباتی میان دو کاندیدا, ترامپ و کروز, منجر می گردد لیکن طبق روند جریانات انتخاباتی در حال وقوع, به احتمال قوی در انتهای مبارزه, قبل از رای نهایی در کنوانسیون نامزدی حزب, هیچ یک از این دو کاندیدا موفق به اخذ تعداد لازم دلیگیت برای کسب مقام نامزدی حزب نخواهند شد. در آن صورت است که سرنوشت این انتخابات در کنوانسیون رقابت, و یا کنوانسیون واسطه, و به عبارتی کنوانسیون باز, تعین می گردد. می توان گفت که این تنها سناریوی مهندسی شده هسته ی مرکزی حزب است که می تواند ترامپ را بازنده نامزدی کند. در این کنوانسیون تمام دلیگیت های ملتزم و غیر ملتزم حضور پیدا می کنند, همگی دلیگیت های ملتزم که متهعد کاندیدا ها شده بودند از عهد خود آزاد می گردند (تعداد دلیگیت های هر کاندیدا صفر میشود), و قادر خواهند شد که پیمان خود را به کاندیدای دیگر تغیر دهند. سوپر دلیگیت ها مطابق عرف می توانند رای خود را نگهدارند و یا تغیر دهند. رای گیری شروع می شود و امید آن است که رای گیری مرحله اول منجر به اکثریت آرای لازم برای نامزدی یک کاندیدا گردد, درغیر این صورت رای گیری به مراحل دوم و بعد از آن کشانده می شود تا بدانجا که نامزدی یک کاندیدا مشخص گردد. آخرین کنوانسیون واسطه نامزد ریاست جمهوری در حزب جمهوری خواه در سال ۱۹۴۸ و در حزب دمکرات در سال ۱۹۵۲ صورت گرفت. همه شواهد گواه آن است که پس از گذشت بیش از شش دهه انتخابات امسال هم به کنوانسیون واسطه کشانده خواهد شد, بی شک حزب جمهوری خواه در صدد آن خواهد بود که شخص دیگری را به جای ترامپ, به احتمال قوی سناتور تد کروز, به عنوان نامزدی حزب معرفی کند, ولی تا چه حد می تواند در اینکار موفق شود, آینده نزدیک نشان خواهد داد.