از : داریوش لعل ریاحی
عنوان : پیش درآمد آغاز رقصی در خیال
خسرو جان گرامی ، به زبان مولوی .
زعفران بر رخ خود مال اگر مه رویی / رویِ خوب ار بنمایی بخوری زخمِ قفا
غیرتت لب بگزید و به دلم گفت خموش / دلِ من تن زدو بنشست و بیفکند لوا
چنین ستایش نرم و آهنگینی از خامه قدرتمند ، گران سنگ ترین شاعر ما ، بار ارزشی بخش ادبیات اخبار روز را چنان به اوج می رساند که باید با ریز بینی بیشتری ، شعر های مندرج در آن را خواند و به خاطر سپرد . بی تردید این غزل شیوا در احوالی از دل بر آمده است که چیزی از رقص سماع مولانا ، کم نداشته است .
به نظر می رسد این آهنگ آغاز خیالی سرشار از عشق و شکفتگی ، در جان و جهان ، اسماعیل جانِ خویی است .
۷٣۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴
|