ناسیونالیسم کرد:
"استراتژی جوهرگرایی'' فرمولی برای حصوڵ به‌ همگرایی


شمال میرزا


• کردها در خاورمیانه‌ پیش از هر چیز به‌ نوعی نیازمند پرداختن به‌ مکانیزمی جهت برجسته‌ کردن ابعادی از هویت سیاسی درون- اتنیکی خود هستند تا در نتیجه‌ بتوانند یک هویت سیاسی واحد را به‌ وجود بیاورند تا از طریق قدرت چنین هویتی در مقابل ''دیگران'' از قدرت مانور بیشتری برای احراز حقوق خود بهره‌مند باشند‌ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۹ دی ۱٣۹۴ -  ٣۰ دسامبر ۲۰۱۵


''استراتژی جوهرگرایی'' یکی از تئوریهای برجسته‌ سپیواک (Spivak) مارکسیست- فمنیست قرن حاضر است. ''استراتژی جوهرگرایی'' فرمول و تاکتیکی برای حصول به‌ حس مشترک برای گروهای اتنیکی، زنان و گروهای به‌ حاشیه‌ رانده‌ اجتماعی جهت برجسته‌ کردن ابعادی از هویت خود در یک قالب مشترک و در عین حال ذاتی تلقی کردن‌ این هویت جهت احقاق حقوق خود و رسمیت بخشیدن به‌ این هویت است. استراتژی جوهرگرایی از این جهت حائز اهمیت است که‌ میتوان از آن جهت همگرایی گروههای اتنیکی که‌ از داخل با مشکل یکانگیر شدن روبرو هستند بکار برد. منظور سپیواک از ''استراتژی جوهرگرایی'' از یک جهت عبارت است از تاکید و تقبل بخشهای مشترک گروه‌ به‌ عنوان اصل و جوهر از یک طرف و از طرف دیگر کنار گذاشتن تفاوتهای درون- گروهی به‌ طور موقت از طرف دیگر جهت ساختن یک هویت جمعی و در نهایت حرکت‌ بسوی یک جنبش سیاسی است که‌ در حصول به‌ نیات گروه‌ جهت رسیدن به‌ حقوق خود کمک کند‌. سپیواک معتقد است که‌ چنین عملی در واقع روح و جوهر گروه‌ را مانند یک قدرت به‌ نمایش میگذارد و باعث حضور پررنگ آنان در جامعه‌ خواهد شد.
کوردها در خاورمیانه در میان چهار کشور ایران، عراق، ترکیه‌ و سوریه‌ تقسیم شده‌اند همین امر باعث شده‌ است که‌ هویت سیاسی متفاوتی میان احزاب سیاسی فعال در کشورهای مذکور وجود داشته‌ باشد. مزید بر تنوع در هویت سیاسی، تفاوتهای مذهبی، تنوع در دایلکتها و حتی خطوط مرزی ایجاد شده‌ به‌ مدت بیش از یک قرن به‌ عمق این تفاوتها افزوده‌ است.
تنوع در هویت سیاسی متفاوت از یکدیگر در میان کردهای چهار بخش از کردستان ناشی از سیاستهای متفاوت دولتهای ایران، عراق، ترکیه‌ و سوریه‌ در قبال کردها بوده‌ است و این احزاب برای ابراز هویت سیاسی خود متناسب با سیاست اتخاذ شده‌ در کشورشان سیاستهای متفاوتی را در پیش گرفته‌اند و همین تفاوتها عاملی در ناهمگونی در سیاست کردها با یکدیگر را به‌ وجود آورده‌ است که‌ این ناهمگونی نه‌ تنها موجبات از هم گسیختگی سیاسی را به‌دنبال داشته‌ بلکه‌ گاهی در حد سیاست خصمانه با یکدیگر ظهور پیدا کرده‌ است‌. روی این اصل ناسیونالیسم به‌ وجود آمده در میان کردها متفاوت بوده‌ است. ناسیونالیسم‌ کرد در ایران در مقایسه‌ با ناسیونالیسم کرد در عراق، ترکیه‌ و سوریه‌ تفاوتهای اساسی دارد. ناسیونالیسم کرد در ایران گفته‌ میشود که‌ یک ناسیونالیسم ملایم و در عراق به یک‌ ناسیونالیسم خشن تبدیل و در ترکیه این ناسیونالیسم‌ تلفیقی از ایده‌های چپ و ملی گرایی کرد را به‌ وجود میاورد. چنین دگردیسی در حدت و شدت ناسیونالیسم ‌به‌ نوع سیاست دولتهایی که‌ کردستان در میان خود تقسیم کرده‌اند مرتبط میشود. به‌ همان میزان که‌ کنشها برای سرکوب هویت کردها در کشوری شدت داشته‌ است به‌ همان میزان نیز واکنش ناسیونالیسم کرد خشنتر بوده‌ است و به‌ همین ترتیب به‌ همان اندازه که‌‌ تفاوتهای فرهنگی بین گروه‌ غالب و گروه‌ مغلوب کمتر بوده‌ است حدت و شدت ناسیونالیسم کرد نیز مداراگراتر بوده‌ است. کردها در ایران خود را اگر به‌ طور استراتژیکی بخشی از جغرافیای سیاسی ایران هم ندانند اما به‌ لحاظ فرهنگی قرابتهای بیشتری در مقایسه‌ با کرد و عرب در عراق و یا کرد و ترک در ترکیه‌ با فارسها میبینند همین امر باعث شده‌ است که‌ نوع ناسیونالیسم کرد در ایران ناسیونالیسمی مداراگر باشد اما این روند تا به‌ عراق میرسد تفاوتهای فرهنگی عمیق بین کرد و عرب و ''دیگری'' پنداشتن همدیگر کنش و واکنشی متفاوتی را به نسبت به‌ یکدیگر به‌وجود آورده‌ است در اینجا واکنش کرد به‌ کنش عرب واکنشی از نوع مقابله‌ به‌ مثل بوده‌ است در نتیجه‌ ما شاهد یک نوع ناسیونالیسم خشن کرد در عراق هستم به‌ همین ترتیب وقتی در مورد نوع ناسیونالیسم کرد در ترکیه‌ صحبت میشود این ناسیونالیسم به‌ نوعی واکنشی است به‌ سیاستهای آسیمیلاسیون دولت ترک که‌ به‌ مدت ۷۰ سال در این کشور علیه‌ کردها اعمال میشود. ترکیه‌ یک کرد آسیمیله‌ شده‌ را از هیچ شغلی منع نمیکرد و فرق بین یک ترک با یک کرد آسیمیله‌ در ارائه‌ خدمات نبود حتی بعضی از کردها آسیمیله‌ شده‌ توانستند خود را به‌ کرسی ریاست جمهوری و رده‌های بالای حکومتی برسانند در نتیجه‌ ناسیونالیسم کرد در ترکیه‌ میبایست برای تجهیز کردن مردم از اهرمها و ابزارهای عدالت گرایانه و تساوی خواهانه‌‌ چپ جهت بیداری کردهای آسیمیله‌ شده‌ بهره‌ میگرفت چون شعارهای ناسیونالیستی نمی توانست کوچکترین حرکتی را در کردهای آسیمیله‌ شده‌ به‌ وجود بیاورند. شعارهای عدالت خواهانه‌ نه‌ فقط برای کردهای آسیمیله‌ شده‌ جذاب بودند بلکه‌ این شعارها از این جهت قابل تامل هستند که‌ کردستان ترکیه به‌ شیوه‌ سیستماتیک در فقر مفرط نگاه‌ داشته‌ شده‌ بود و این شعارهای برابری خواهانه‌‌ میتوانست امید را دوباره‌ به‌ مردم ستمددید برای تغییر در وضعیت موجود به‌ لحاظ اقتصادی نیز باز گرداند. آنچه‌ که‌ عبدوالله‌ اوجلان را مجبور به‌ در پیش گرفتن و انتخاب ایدیولوژی چپ جهت بیداری مردم کرد در ابتدای انقلاب خود کرد را میتوان در همین راستا و چهار چوب ترجمه و تحلیل‌ کرد. روی این اصل ناسیونالیسم کرد در ترکیه‌ تلفیقی از چپ و ملی گرایی را با خود یدک میکشد.
بنابراین، علارغم اینکه‌ ادعا میشود ''ناسیونالیسم کرد'' به‌ مثابه‌ یک کل واحد وجود دارد باید گفته‌ شود که‌ کردها سه ‌نوع ناسیونالیسم متفاوت از یکدیگر را دارند که‌ هر کدام بنا بر دلایل ذکر شده‌ در بالا دارای ویژگیهای خاص خود هستند و این تنوع در ناسیونالیسم کرد موقعیت کردها را در مقابل ناسیونالسیم عرب و ترک و فارس به‌ مثابه‌ ناسیونالیسمهای منسجم حداقل در مقابل ناسیونالیسم کرد؛ دچار شکنندگی کرده‌ است.
با این تحلیل کوتاه‌ میتوان درک کرد که‌ چگونه‌ ''استراتژی جوهرگرایی'' میتواند در کوتاه‌ مدت نوعی از ناسیونالیسم را به‌ وجود بیاورد تا بتواند در مقابل ناسیونالیسمهای غالب با قدرت بیشتر ابراز‌ هویت کند. با استفاده‌ از ''استراتژی جوهرگرایی'' کردها میتوانند با برجسته‌ کردن ابعاد مشترک از هویت خود و یا با فروکش کردن ابعادی از هویت سیاسی خود هر چند به‌ طور موقت به‌ همگرایی بیشتری برسند البته‌ نباید‌ نقدهای که‌ بر ''استراتژی جوهرگرایی'' وارد است را هم نادیده‌ گرفت. با این تعریف که‌ ناسیونالسیم را بایستی به‌ طور استراتژیکی در مقطعی از زمان به‌ یک امر جوهری تلقی کرد و به‌ محض حصول به‌ حقوق گروه‌ آن را منتفی دانست در غیر اینصورت پنداشتن ناسیونالیسم به‌ عنوان یک امر ذاتی و جوهری میتواند خطرناک و نتیجه‌ معکوس داشته‌ باشد.
به‌ همین منظور کردها در خاورمیانه‌ پیش از هر چیز به‌ نوعی نیازمند پرداختن به‌ مکانیزمی جهت برجسته‌ کردن ابعادی از هویت سیاسی درون- اتنیکی خود هستند تا در نتیجه‌ بتوانند یک هویت سیاسی واحد را به‌ وجود بیاورند تا از طریق قدرت چنین هویتی در مقابل ''دیگران'' از قدرت مانور بیشتری برای احراز حقوق خود بهره‌مند باشند‌.