خـبرگـان، شـوراها، اصـلاح طلبان!
موقعیت اصلاح طلبان در دو «انتخابات» پیش رو


• برای کسی که نظام دینی حاکم بر کشور را به هر صورت – کامل و یا انتقادی – قبول داشته باشد، جایگاه نهادی مثل مجلس خبرگان با شوراهای اسلامی اساسا قابل مقایسه نمی تواند باشد. در حالی که مجلس خبرگان مامور بر نظارت و انتخاب رهبر حکومت، یعنی کسی که همه کاره ی حکومت است و بیشترین اختیارا ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۵ آذر ۱٣٨۵ -  ۶ دسامبر ۲۰۰۶


برای کسی که نظام دینی حاکم بر کشور را به هر صورت – کامل و یا انتقادی – قبول داشته باشد، جایگاه نهادی مثل مجلس خبرگان با شوراهای اسلامی اساسا قابل مقایسه نمی تواند باشد. در حالی که مجلس خبرگان مامور بر نظارت و انتخاب رهبر حکومت، یعنی کسی که همه کاره ی حکومت است و بیشترین اختیارات را در نظام اسلامی دارد، می باشد، شوراهای اسلامی شهر و روستا، مطابق شرح وظایف آن ها، ارگان های کم اختیاری هستند که حداکثر می توانند به رتق و فتق امور جاری و پیش پا افتاده بپردازند.  
اما اگر کسی به تبلیغات انتخاباتی اصلاح طلبان دقت کند، نتیجه ای وارونه می گیرد. در حالی که آن ها با شور و علاقه ی ویژه ای وارد «کارزار انتخاباتی» مربوط به شوراها شده اند، انتخابات مجلس خبرگان را نادیده گرفته اند. این وضعیت یکی از نتایج «تجمیع انتخابات» و آخرین تاکتیک «اصولگرایان» است. سران حکومت با تایید صلاحیت گروهی از داوطلبان اصلاح طلب در انتخابات شوراها در تهران و چند شهر دیگر، آن ها را به جاده ی خاکی رانده و در حاشیه مشغول کرده اند و خود بدون رقیب بر سفره ی رنگین نشسته اند تا همه ی سهم را یکجا از آن خود کنند.
بعید است اصلاح طلبان، متوجه ی این واقعیت نشده باشند. آن ها هم از تقسیم کاری که صورت گرفته است مطلعند، اما به نظر می رسد به نقشی که «نظام» برای آن ها در نظر گرفته، راضی شده اند و ریزه خواری از سفره ی «بزرگان» را به «سیاست ورزی» تعبیر کرده اند. «سیاست ورزی» ای که حالا تبدیل به مشغولیت در حاشیه های کم اهمیت و کم خطر شده است.
به این ترتیب ظاهرا همه راضی شده اند. مهم ترین نهاد حکومتی، بدون رقیب برای «اصولگرایان» باقی مانده است، اصلاح طلبان در حاشیه ی کم خطر به «رقابت های انتخاباتی» و «سیاست ورزی» مشغولند و هر دو جناح با هم در جهت گرم کردن تنور انتخابات و جلب آرای مردم، از آن چه می توانند دریغ نمی کنند.
این واقعیت، خود نشانگر سقوط اصلاح طلبان حکومتی، به موقعیت حاشیه نشینی در کنار بارگاه ولایت است.
 
اما حاشیه ای که به اصلاح طلبان اجازه ی حضور داده شده است، حاشیه ای کاملا کنترل شده است و «مشارکت» در آن به طور کامل زیر سلطه ی قوانین و قواعد و خواست های جناح اصول گرا صورت می گیرد.
سومین دوره ی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، در شرایطی برگزار می شود که فضایی که مخالفین را به شرکت در این انتخابات ترغیب کند، نسبت به انتخابات پیشین تغییر نکرده، بلکه روندهای منفی افزایش یافته است. شرایط غیرآزادانه ی انتخابات همان است که قبلا بوده است و بر اساس قوانین جمهوری اسلامی و عملکرد هیات های نظارت و اجرائی به مخالفین واقعی وضعیت موجود اجازه ی شرکت در انتخابات داده نمی شود .
اعتماد به تغییر از طریق انتخابات و بهبود وضعیت سیاسی در کشور، نسبت به گذشته باز هم ضعیف تر شده است و اصلاح طلبان نیز دیگر چنین ادعایی را مطرح نمی کنند . با نزدیک شدن زمان رای گیری، اما آن ها یک بار دیگر به یاد «تحریمی» ها افتاده و برای خرید رای آن ها تلاش می کنند. آن ها همیشه در آستانه ی انتخابات به یاد مخالفین و محذوفین می افتند. تلاش برای مجاب کردن مخالفین به شرکت در انتخابات و دست کشیدن از «انزوا جویی» و «انفعال» که از جمله ی این تلاش هاست، مطلقا هیچ عنصر تازه و قابل توجهی در خود ندارد، بلکه حقیرانه تر هم شده است. اصلاح طلبان می خواهند با حداقل «هزینه» رای مخالفین را بخرند. دیگر حتی از شعارهایی مثل «ایران برای همه ی ایرانیان» خبری نیست. جبهه ی مشارکت تحت رهبری دبیرکل تازه خط امامی اش، به حاشیه رفنه و اعتماد ملی مهدی کروبی و حزب کارگزاران، صحنه گردان جبهه ی اصلاحات هستند.
چهره های کلیدی اصلاح طلبان در استانه ی انتخابات سوم شوراها، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، و محمد خاتمی، از بازیگران همیشگی این معرکه ها و از عوامل مهم حکومت اسلامی ایران هستند. شعار اصلی اصلاح طلبی در این انتخابات، اعتدال و عقلانیتی است که حضور این شخصیت های همیشگی حکومت اسلامی ایران را در راس «جنبش اصلاحات» توجیه کند. حضوری که هر معنی را بتوان از آن استخراج کرد، نشانه ای از «تغییر» را در آن نمی توان دید. آن گونه که از اظهارات پراکنده ی اصلاح طلبان آشکار شده است، شهردار محبوب آن ها نیز احتمالا «محمدباقر قالیباف» شهردار کنونی تهران و رقیب انتخاباتی کاندیدای آن ها در انتخابات ریاست جمهوری گذشته است.
انتخابات سوم شوراها، آئینه ی شفافی است که نشان می دهد اصلاح طلبان یک سال و نیم بعد از انتخابات نهم ریاست جمهوری، فقط به قهقرا رفته اند و به ایفای نقشی در گوشه ای از بساط حکومت استبدادی راضی شده اند.
اگر هنوز «دلایلی» برای شرکت در این انتخابات وجود داشته باشد نه عملکرد و سیاست های امیدبخش در جبهه ی اصلاحات، بلکه وجود و حضور «حزب پادگانی» و میل به محدود کردن قدرت این گروه تندرو است. اصلاح طلبان که به امید جلب رای بخشی از مردم که چه بسا به این دلیل در انتخابات شرکت کنند نشسته اند، اعتبار و مشروعیت خود را از خود و برنامه های خود نمی گیرند، از تنفر مردم نسبت به جناح مقابل می گیرند. اما بیشتر مخالفین وضعیت موجود، در موقعیت های حساس تر در گذشته نشان داده اند تمایل چندانی به رفتار و تصمیم گیری بر اساس انتخاب «بد» در برابر «بدتر» ندارند.