۷۰ سال بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی
جهان ناامن تر از گذشته است


حسن رحمان پناه


• در هفتادمین سال گرامیداشت یاد و خاطره قربانیان کشتار و بمباران اتمی دو شهر "هیروشیما و ناگازاکی" سیستم جنگ طلب و ضدانسان سرمایهداری بیشتر از هرزمانی بر گرده بشریت سنگینی و جهان را ناامن تر از گذشته و غرق در جنگ، کشتار، تروریسم و بیعدالتی کرده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۶ مرداد ۱٣۹۴ -  ۷ اوت ۲۰۱۵


سه ماه بعد از پایان جنگ جهانی دوم در اروپا در ماه مه ١٩٤٥، در روزهای ٦ و ٩ اوت همان سال که ژاپن هنوز تسلیم نشده بود، جنایات وحشتناکی توسط ایالات متحد آمریکا، ابرقدرت عظیم در حال ظهور علیه مردم بی دفاع این کشور به وقوع پیوست که جهانیان را شوکه کرد. آلمان تحت سلطه نازیسم و رهبر آن "ادولف هیتلر" که در روز ١ سپتامبر ١٩٣٩ با "حمله برق آسا" به لهستان این کشور را اشغال و جرقه آتش جنگ جهانی دوم را روشن کرد، در حال پیشروی و تصرف دیگر کشورهای اروپایی بود. با آغاز جنگ جهانی دوم، آلمان با اتحاد جماهیر شوری پیمان "عدم تخاصم" امضا کرد، اما با پیشرویهای ارتش هیتلر در اروپای غربی و بالکان، هیتلر به این پیمان پایبند نماد و در ٢٢ژوئن ١٩٤١به خاک شوروی نیز یورش برد. گشودن جبهه جدید و درگیر شدن در شرق و شکست از ارتش سرخ و "اتحاد جماهیر شوروی" نهایتآ به شکست المان نازی در جنگ و تسلیم بی قید و شرط در روز ٨ماه مه، ١٩٤٥ شد و جنگ در اروپا پایان یافت.
اما ژاپن بعنوان یکی از کشورهای بلوک "متحدین" هنوز تسلیم نشده و به جنگ آدامه می داد. تسلیم نشدن ژاپن در واقع بهانه به دست رییس جمهور آمریکا (ترومن) داد و قرعه بکار بردن بمب اتم به نام ژاپن از صندوق بیرون آمد. با بکار بردن بمب اتم علیه ژاپن، ایالات متحد آمریکا قصد نشان دادن ابرقدرتی جهانی خود را داشت. در دو روز ٦ و ٩ اوت ١٩٤٥ آمریکا دو بمب اتم را بر روی مردم بی دفاع دو شهر "هیروشیما" و "ناگازاکی" فروریخت که در نتیجه فروانداختن بمب اورانیومی بر شهر هیروشیما ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر قربانی این اقدام وحشیانه شدند. سه روز بعد نیز یک بمب دیگر بر شهر "ناگازاکی" ریخته شد که قربانیان آن بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر برآورد شده است. بعد از این جنایات و شکست ارتش ژاپن در دیگر جبهههای جنگ، دولت امپریالیستی ژاپن تسلیم بی‌قید و شرط‌ را پذیرفت و در روز ٢ سپتامبر همان‌ سال‌ معاهده تسلیم شدن را بر عرشه‌ رزم‌ناو آمریکایی‌ "میسوری"‌ امضا و جنگ‌ در این جبهه نیز خاتمه‌ یافت‌.
طبق آمارها، شمار قربانیان بمباران اتمی ژاپن، تا پایان سال ۱۹۴۶ بر ۲۲۰ هزار نفر تخمین زده شده است. به گفته مقامات ژاپنی مرگ و میر ناشی از سرطان‌ به دلیل تشعشات اتمی هیروشیما و ناگازاکی هنوز هم سالانه جان ٣ هزار نفر را می گیرد.
جنگ دوم جهانی میان بلوک های رقیب امپریالیستی و مطابق منافع آنان و به منظور تقسیم مجدد جهان و ظهور قدرتهای جدید به راه افتاده بود. بنا بر آمارهای منتشره، بیش از ١٠٠ میلیون نفر در آن جنگ خانمان برانداز جنگیدند. برخی از آمارها از کشته شدن ٦١ میلیون ، و برخی از آمارهای دیگر از ٤٩ میلیون کشته ، ٢٣ میلیون نظامی و ٢٦ میلیون غیرنظامی حکایت دارند. سهم تلفات "اتحاد جماهیرشوروی" سابق با ٢٣ میلیون کشته در طول جنگ ،از همه کشورهای دیگر درگیر جنگ بیشتر بود. این‌ جنگ‌، که‌ بین‌ دو بلوک‌ متحدین‌ (آلمان و ایتالیا و ژاپن‌) و متفقین‌ (انگلیس‌ ، فرانسه‌ ، آمریکا و شوروی‌) درگرفت‌، به‌ لحاظ‌ گستردگی‌ جغرافیایی‌، درگیری نیروی انسانی در آن و قدرت‌ تخریب‌ منابع‌ طبیعی و انسانی ‌، تا کنون بی‌همتا بوده است.
بنا به اطلاعات منتشرشده، ایالات متحد آمریکا که در جنگ جهانی دوم با تاخیر درگیر جنگ شده و پنهانی به بمب اتم دسترسی پیدا کرده بود، مصمم به بکارگرفتن آن بود. دولت "ترومن" درصدد بود این سلاح وحشتناک و مخوف را علیه المان به کار گیرد، اما آلمان قبل از آماده شدن این بمب تسلیم شده بود. رییس جمهور آمریکا از بکار بردن سلاح اتمی، اهداف جهانی توسعه طلبانه و امپریالیستی را دنبال می کرد. آمریکا بعد از پایان حکومت فاشیستی هیتلر و در نگرانی از قدرت گرفتن بیشتر اتحاد شوری بعنوان بلوک رقیب دولت های غربی به شدت نگران و در صدد کوتاه کردن دایره نفوذ شوروی بود و لذا بکار بردن سلاح اتمی را یکی از این راه کارها می دید. اما با دسترسی اتحاد جماهیر شوری به بمب اتم به فاصله چند ماه بعد از آمریکا، عملآ توازنی در میان بلوک "شرق و غرب" که به "توازن وحشت" معروف شد ایجاد گردید که تا انحلال اتحاد جماهیرشوری و فروپاشی دیوار برلین ادامه یافت. بعد از فروپاشی بلوک "شرق" توازن جهانی میان رقبای امپریالیستی و بویژه دارای سلاح هستهای در اشکال دیگر ادامه یافته است.
اکنون به غیر از ٥ عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه و چین) که دارای سلاح اتمی هستند، کشورهای(اسرائیل، هند، پاکستان) نیز این سلاح کشتار جمعی را در اختیار دارند و گفته می شود که کره شمالی نیز حداقل یک بمب اتم تولید کرده است. برنامه هستهای ایران نیز با تسلیم بی قید و شرط رژیم حاکم فعلآ معلق و در حال خنثی شدن است که خبر خوبی برای مردم زجرکشیده ایران تحت حاکمیت رژیم ولایت فقیه، کل منطقه و جهان است.
تآثیر و نگرانی از جنایت بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی، کماکان بر افکار و وجدان بشریت اگاه و ضد جنگ سنگینی می کند. سرمایهداری هار و لجام گسیخته برای حفظ و بقاء خود به هر روش و ابزاری از جمله سلاح هستهای متوسل شده و می شود. این سیستم و مناسبات ضد انسانی، بعد از پایان جنگ جهانی دوم، بیش از ١٤٩ جنگ بزرگ و کوچک را با ٢٣ میلیون تلفات انسانی که دو جنگ ارتجاعی و خانمانسوز و تروریست پرور "خلیج" از نمونههای آن بودهاند را بر بشریت تحمیل کرده است (جان ریز، کتاب، جبر انقلاب). طرفداران نازیسم و فاشیسم که بانیان جنگ جهانی دوم بودند، به همت نظام فاسد و گندیده سرمایهداری در اروپا و در رقابتهای جهانی سرمایهداری و در تحمیل فشار روزافزون این نظام و دولت های حامی آن به طبقه کارگر و جنبشهای انقلابی، رادیکال و چپ و ناچار کردن این جنبش ها به عقب نشینی، طی چند سال اخیر، بیشتر از تمام دهههای بعد از پایان جنگ جهانی دوم کسب نیرو کردهاند. در خاورمیانه نیز تروریست های اسلامی به همت حامیان جهانی و منطقهای آنان و با اتکا به دلارهای بادآورده نفتی به جولان می پردازند، دولت اسلامی تشکیل می دهند و هیچ گاه به اندازه امروز منسجم و در برابر بشریت حق طلب، مسلح، مزاحم و مانع ادامه زندگی و حق حیات انسانها نبودهاند. کل این عوارض، نمودها و دمل های چرکین از تن گندیده و فاسد نظام طبقاتی سرمایهداری بیرون آمده و خواهد آمد.   
در هفتادمین سال گرامیداشت یاد و خاطره قربانیان کشتار و بمباران اتمی دو شهر "هیروشیما و ناگازاکی" سیستم جنگ طلب و ضدانسان سرمایهداری بیشتر از هرزمانی بر گرده بشریت سنگینی و جهان را ناامن تر از گذشته و غرق در جنگ، کشتار، تروریسم و بیعدالتی کرده است. اکنون خواست و مطالبه نابودی سلاح های هستهای، جلوگیری از گسترش آنان، ایجاد مناطق عاری از چنین سلاح های خوفناک و ضدانسانی، در واقع جلوگیری از تکرار رویداد تلخ قتل عام مردم بی دفاع شهرهای هیروشیما و ناکازاگی در گوشه و کنار جهان، خواست کل بشریت مترقی و صلح طلب و ضد جنگ است . این مطالبات، تا به گورسپردن نهایی نظام سرمایهداری، رسالت طبقه کارگر اگاه و سازمانیافته و بشریت مترقی و حق طلب است که اکنون به نیاز مبرم و فوری تبدیل شده است.