امامِ چهاردهم نیز جامِ زهر را نوشید!ها هها هاه! - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : تجربیات پیرانهء مرد قدیم
پدر جان!اگر نتوانستم مطلب را درست بیان کنم و از این بابت رنجشی را ایجاد کردم پوزش! و عفو پدارانه طلب می شود. باید گفت: گاهی وقتها چاره ای نیست جزء عکس العمل. ایران، زمانی ایران پویا می شود: که همه بپذیریم چنانچه گفتار و کردارمان ابهام آلود و یا نقد پذیر بود دیگران حتما" از خود عکس العمل نشان دهند! آنهم ؛با حفظ شأنیت هر فرد(نه مانند اینجانب که گاها" دچار خطا می شوم).:::: وقتی صحبت از کهنسالی شد. این بدین معنی نیست که آن پیر باید از دور خارج شود بلکه از کهنسال ،طالب: ره گشایی ورهنمائی پیرانه و تجربه دارانه است. در داستان کشتن سهراب بدست رستم ، آنهم کشتنی که با حیله هایی نچندان پسندیده انجام گرفته است ،سرایندهء آن، آن حکیم بزرگ توس، فردوسی نامدار! این را می خواهد بما بیآموزاند و هشدار دهد که ای کهنسالان و تجربه داران پیرانه با اقداماتتان موجب کشندگی جوانانتان نشوید!. پدر جان از این موضوع که بگذریم؛مطلبی در مورد به روز شدن می آورم: هچنان که خویش آگاهتری! در عصری زندگی می کنیم که فن آوری های جدید چنان کرده اند که در کمتر از حتی یک ثانیه ؛با مطرح شدن داده های جدید، داده های قبلی به زیر سئوال بروند. و شرایط بگونه ایست :که فرار کردن از ورود داده های جدید غیر ممکن گردیده است.و چه پیر وچه جوان چاره ای ندارند جزء اینکه خود را بروز کنند آنهم نه برای فخر فروشی ، بلکه برای موجودیت خویش!.:::::::: شرایط حاکم بر کشور، ما را بسمتی می کشاند، که به نکاتی باید اشاره کرد: در مسیر تحولات یک سر زمین، نقاطی است که به آنان نقاط عطف می گویند این نقاط ، نقاطی است که مسیر صعودی را به نزولی و مسیر نزولی را به صعودی تبدیل می کند . نکته مهم اینست: که این نقاط را به درستی بشناسیم و نسبت به آنان عکس العمل مناسب را نشان دهیم. وقتی شرایط حاکم بر کشور را مورد توجه قرار دهیم اکثریت عظیم ایرانیان (بخش قابل توجه همان ایجاد کنندگانِ شرایط فعلی کشور) به این نتیجه رسیده اند که باید برای رسیدن به سر منزل مقصودِ اهداف مبارزاتی مردم ایران ، عبور، از شرایط فعلی است!.اما اختلاف بر سر چگونگی عبور است، که اکثریتی بر این نظرند که باید :با حداقل هزینه،عبور انجام گیرد نه با ویران کردن و کلنگی کردن کشورمان. که در بر خورد با مسائل کشور و عبور از شرایط فعلی چاره ای نیست که به بازیگران همین نظام نیز توجه کرد. یکی از توجهات: بزیر ذره بین بردن دوران هشت ساله ای که می توان آنرا دوران مخصوص مدیریت خود خامنه ای است !. چون در دوران دیگر ، بدلیل وجود رقبای وزین تر از خودش فقط نظر دهنده یا مانع تراشنده محسوب می گردید. در این دوران هشت ساله خامنه ای و تیم بر کشیده اش ، شیوه های عریان ِویرانگری و چپاول را انجام داده اند که پرداختن به آنان از حوصله این بحث خارج است . اما خامنه ای در این هشت ساله دو سیاست مخرب را پی گرفت :یکی پر رنگ کردن و مانور دادن روی پرونده هسته ای و دوم پر رنگ کردن جنگ سرد مضحک شیعه و سنی در منطقه که شخص ایشان در آخرین خطبه هایش بصورت کمیک باز آنرا یاد آوری می کند آنهم:دخالت در سوریه و عراق و یمن و بحرین و لبنان وبیان آن هم بصورت علنی . پس در بازی خامنه ای و رقیبانش چاره ای نیست جزء هوشیاری بیشترو..... پدر جان به امید سلامتی و راهنمائی پیرانه و پدرانه و کارساز در مورد وقایع و رخداد های کشور ایران!.
۶۹۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : بگونه ای دگر است
تلاشگران ارجمند سایت مفید اخبار روز،اگر از آن یکی بگذریم. آیا نظر ارسالی تحت عنوان «ایران مال همهء ایرانیان است» دریافت نشد یا اینکه مسئله بگونه ای دگر است؟
۶۹۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۴       

    از : مرد قدیم

عنوان : بگذار ما پیر بمانیم و مردانه بمیریم امیر جان. حمل بر سکسیست بودن نشود.
اگر آپدیت شدن یعنی بله گفتن به کلان قاتلان آمریکایی، در اثر شدت کینه به حکومت قاتل ایرانی، اگر آپدیت شدن یعنی از بغض بلاهت احمدی نژاد، رفتن به زیر پی رول و بلیط رفسنجانی خان. امیر شاه ایرانی، پسر جان، بگذار تا این پدر پیرت در جهل خود بماند. همه ی خوبی های تسلیم بر شما آپدیتد-جوان ایرانی مبارک باشد.
۶۹۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : جرجیس و دلواپسان
جناب مرد قدیم! در این روزگار برای دور نماندن از موضوعات و رخداد ها ، چاره ای نداریم جزء[بسیاق peerooz(ویا همان پیروز فارسی خودمان) که هر از چند گاهی پالایشگر زبان فارسی می شود]updateکردنِ خویش! واز حالت قدیمی خود را به حالتی ...... در آوردن!. ::::::: اما پدر جان! ای مرد قدیمی که باید نشان از کهنسالی داشته باشی در این موقعیت و شرایطی که سیاستهای ویرانگر خامنه ای و تیم بر کشیده اش" احمدی نژادیان" !در هر روز با بر ملا شدن پرونده ای از غارتگری های برنامه ریزی شده اشان آشکارتر می گردد ، واین همه شیاد !دلواپسانه رفته ای بسراغ جرجیسشان(رفسنجانی و پسرش)، خود حکایت جالبیست. دلواپس نباش، مشکل دلواپسان نیز حل می گردد.
۶۹۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ
جناب مرد قدیم,
با اکثر آنچه فرمودید موافقم جز آنکه نمیدانم چپ و راست این ماجرا کیانند و چکار میکنند. ضمنا هیچ چیز من جمله جمهوری اسلامی عمر جاودان ندارد و فنای آن دیر و زود دارد, سخت و سوز ندارد. موفق باشید.
۶۹۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۴       

    از : مرد قدیم

عنوان : راه را به راهدان نشان دادن، بی راهه رفتن است
جناب پیروز، به گمانم، لااقل تا آنجایی که به این رنجانندگان خاطر شما مربوط می شود، موضوع با چپ و راست ارتباط دارد. آنها زمانی درد و رنج فرودستان را پرچم و شعار می کردند و برای صبرا و شتیلا سرود سوگواری می سرودند تا در پوشش افکاری سرخ وجدان برتر خود را به ستمگران جهان نشان داده فخر کنند.
باور کنید حالا همین ایشان، رفسنجانی و پسرش، نتانیاهو و مکین را نجات دهندگان ملتی می دانند که تنها در ذهن فرادستی خودشان وجود دارد.
اگر جمهوری اسلامی زیر فشار های بی سابقه در تاریخ، سازش کند، همراه تمسخر، دشنامش می دهند.و اگر به چموشیش ادامه دهد، همراه خشم و قهر، دوباره دشنامش می دهند.
شما بیاد داشته باش که هیچ کدام از اینگونه ایرانیان در طول مدت این تحریم های زورگویانه میلمتری اعتراض به جامعه جهانی مهربانشان نکردند. شاید در زمان تحریمهای بر مثلن عراق کردند. و من در عجبم که از میان صدام و خمینی کدامشان آدمکشتر است. آقای پیروز، گمان می کنم اینها را درد مردم ایران درد نیست. شاید غیبت ذهنیتشان در ذهن فرودستان، درد بی درمانشان باشد. به گمان من، در تمامی تاریخ معاصر ایران هیچ حکومتی به چموشی و هوشمندی این حکومت تمامی خواه، انحصارطلب و زورگو وجود نداشته است. این حکومت از تمامی دامهایی که به سبب چموشهایش در برابر اربابان ذهنیت جهانی برایش چیده شده، با زیرکی گریخته است.به گمانم طرح مورد نظر سرکار در رابطه با خاورمیانه هم به دلیل همان هوشمندی، در مرزهای ایران به گل خواهد نشست.به باورم این جمهوری اسلامی، به هنگام اضطرار، با افتخار، غیر اسلامی ترین جمهوری جهان خواهد شد و با کمونیست و مسیحی برعلیه گروهای اسلامی هم پیمان خواهد شد . مشاهده بفرمایید، ایران چند قومی/ملیتی با وجود این همه دشمنی های نطامی/ اقتصادی کلانترهای جهان خارج و کینه ورزی های اعلب بیمارگونه ی اینتلیجنسیای اغلب شاعر داخلی، هنوز آرامترین کشور در میان کشورهای مشابه خود در منطقه است. فرودستان وزحمتکشان ایرانی هنوز در غروب هر روز پر زحمت، پارکهای شهر ها را تفریحگاه و رستوران می کنند و خوراکیهای محقر خانه های خود را بر سفره ای از چمن به شراکت می گذارند. جان شما و جان مردم همیشه ستمدیده ایران سلامت باشد.
۶۹۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : شخصی که مصدر صدور احکام اعدام هزاران جوانی که از پیش حکم زندان داشته اند،
بزرگمهر گرامی، گمانم بر این است، که بودنِ ایرانیان در زیر یک سقف (بخوان اپوزیسیون متحد پیرامون منشوری مشترک) لازمه موفقیت آزادیخواهان علیه استبداد است. آنچه که میتواند سئوال برانگیز باشد، این است که دوستانِ عزیزی چون آقای اسماعیل خویی برای گذر از استبدادِ حاضر، هموطنانِ خود را به، رجعتِ به استبدادِ پیشین تشویق می کنند

مجموعه ای به نام ج.ا که از آقای خمینی آغاز و امروز به آقایان روحانی و خامنه ای ختم میشود، همگان در فجایعی که بر کشور در نزدیک به چهار دهه گذشته رفته شرکتی فعال یا نیمه فعال داشته اند.
گمانم بر این است که در مواجه با این مجموعه، اگر فرهنگ ورزان، هنرمندان و ورزشکاران کشور نتوانند رعایت موازین انسانی را کنند، به تدریج به جزعی از مجموعه ج.ا بدل و بخودی خود ارزشهای خود را از دست خواهند داد

اگر کوششها بر روی ایجادِ اپوزیسیون متحد پیرامونِ منشوری مشترک متمرکز شود، فرصت طلبانی که با چراغ خاموش در حالِ حرکتند، نه امروز و نه فردا شانسی برای چوب لای چرخ گذاشتن نخواهند داشت. اما در صورتِ ادامه تفرقه، تشتت و بی برنامه گی حاضر و غالبِ بر اپوزیسیون، همواره آش همان آش، فقط کاسه عوض خواهد شد.


Peeroozگرامی، ممنون از نکته سنجی شما. زبانِ فارسی هم درست به مانندِ بسیاری از زبانهای پیرامون دائما در دامنه تأثیر پذیری قرار دارد. آنچه که در این بین مورد تأکیدم بوده، که شما هم بدان اشاره داری، در جایی که از پیش واژه های مناسبی وجود داشته باشد، استفاده و یا وارد کردنِ واژه های غیر فارسی به این زبان، به تدریج زبان فارسی را از ارزشهای خود تهی خواهد کرد

گرچه مخالفتی با احداث واژه هایی چون رایانه، بالگرد و... ندارم، اما با این همه معتقدم از جایی که کامپیوتر و هلیکوپتر ابزارهایی ایرانی نیستند، استفاده از نامهایی که سازندگان این ابزارها به آنها داده اند، ضروری و نوعی احترام به دانشِ سازندگانِ این ابزارهاست.
اما همه توضیحات فوق از بی توجهیم در بابِ استفاده از واژه مرحوم نمی کاهد، نه از آن جهت که مخالف استفاده از این واژه باشم، بل استفاده ام از این واژه در باره شخصی که مصدر صدور احکام اعدام هزاران جوانی که از پیش حکم زندان داشته اند، اشتباهی محض بوده است. همانگونه که، نمیتوان شاهِ صادر کننده حکم اعدام زنده یاد جزنی و یارانش را موردِ بخشش، عفو و مرحمت قرار داد، آقای خمینی صادر کننده احکام اعدام تابستان ۶۷ هم نمیتواند موردِ بخشش و رحمت باشد
۶۹۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " مرحوم خمینی " !!
جناب البرز,
صاحب نظران این سایت پیشنهاد کرده اند که بهتر است بجای کلمات بیگانه, جایگزین های زیبای فارسی را بکار برد؛ بنابراین بهتر بود بجای " مرحوم خمینی " از کلماتی چون شادروان, زنده یاد, گرامی یاد و غیره استفاده میشد که یادآور خدمات بزرگ! ایشان به ایران عزیزاست. ایشان بهر حال نزد خداوند مرحومند و احتیاجی به دعای ما نیست.
۶۹۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۴       

    از : آ بزرگمهر

عنوان : سپاس از البرز گرامی
تردیدی نیست که تحصیل آزادی باید علیه استبداد با هر لباسی ایستاد.
ولی موضوعی را که درک نمی کنم اجماع مستبدان شکست خورده با مدعیان " سکولار دموکراسی " در زیر یک سقف در خارج از کشور می باشد.

شور بختانه در داخل کشور نیز بخشی از فرهنگ ورزان ، هنرمندان و ورزشکاران در "ضیافت " های دولتی رژیم کشتار شرکت می کنند.

در اینجا تلاش برای کسب آزادی در میهن دیکتاتور زده نیاز به درایت بیشتری دارد.
و لازم است که مدعیان واقعی و بدلی را با دقت تشخیص داد وقتی حکومت در بحران های خود غرق میشود و مردم بپا میخیزند خیلی دیر است که در باره هویت فرصت طلبان بحث کرد.
۶۹۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : مفهومِ نقشِ بودنِ همه نیروها در صحنِ علنِ اجتماع
بزرگمهر گرامی، ضمن قدردانی از همراهی و هم سخنی شما، لازم دیدم چند نکته به مطالبِ خوب شما بیفزایم

بر اساس دگرگونیهایی که در اجتماع ایران و جهان رخ داده، گمانم بر این است، که غالبِ ما ایرانیان مفهوم دموکراسی، یا به عبارتی روشنتر، مفهومِ نقشِ بودنِ همه نیروها در صحنِ علنِ اجتماع را دریافته ایم.
و در این معنا مشکل اینجاست، که برخی از نیروها، گمان می کنند، با تقلید ادا و اصول دموکراسی، آنگونه که مرحوم آقای خمینی در معیت بسیاری از سرشناسان پیرامونش در نوفل لوشاتوی پاریس مرتکب شد، میتوانند دگر بار با چراغِ خاموش تا قلبِ جنبش آزادیخواهانه و عدالتجویانه کشور رسوخ، و آن را چون مرحوم آقای خمینی، دگر بار فرسنگها از مسیر اصلی اش جدا و به رجعتِ به گذشته، به جای تعمیق و نهادینه کردن دموکراسی در کشور، وادارش کنند

شاید اولین و مهمترین لازمه برچیده شدنِ بساطِ استبداد و نهادینه شدنِ مردمسالاری(دموکراسی) در کشور، برچیدن بساط ممیزی(سانسور) از اجتماعات است. چرا که در طی سالهای سده اخیر، همواره در سایه ممیزی، چُغُکِ رنگ شده را بجای بلبل خوش الحان پذیرفته ایم

در اروپای مدرن امروز، مردم اروپایی کلیسای خود را فراموش نکرده، و حتی غالبِ این مردم بصورتی داوطلبانه مالیاتِ کلیسا می پردازند. دندان مستبد و ضدِ آزادی این کلیسا کشیده شده است، و با اینکه در انجیل بصورتی بسیار شفاف برتری مرد بر زن تأکید شده، کلیسای اروپای امروز مدافع حقوق برابر زن و مرد است.
با این مقدمه میخواهم به آقای خویی بگویم، جنگِ با مذهب و عقیده منجر به آزادی در کشورمان نخواهد شد. بل نبردِ با استبداد و تقویتِ آزادی بیان است، که به نهادینه شدن مردمسالاری، آزادی و عدالت خواهد انجامید
۶۹۱۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۴       

    از : آ بزرگمهر

عنوان : برای البرز
دکتر اسمعیل خوئی قبل از اینکه جنبش فدائیان در دهه ۵۰ مطرح شود و او را در ارتباط با امیر پرویز پوبان دستگیر کنند . بخاطر اشعارش و در س های فلسفی در جامعه دانشگاهی شناخته شده بود. دانشجویان واحد های انتخابی را به درس های او اختصاص می دادند. نگارنده از او بسیار اموخت و نمی دانم کسی که علیه "استحاله " زیاد نوشت چگونه خودش "مستحیل" شد.

البته استاد امروز نیز خود را سکولار دموکرات می داند و هفته ی پیش سومین کنفرانس "سکولار دموکرات ها " در فرانکفورت بر گزار شد.

در اینکه انواع سکولار ها از انواع نیروهای مشروعه خواه که زیر پرچم "جمهوری اسلامی" جمع شده اند مدرن تر هستند تردیدی نیست. حتی سکولار ها نظامی هم دوره ای محدود تاریخ مصرف دارند و در ترکیه و آمریکای لاتین و کشورهای آسیائی دیده ایم. ولی حکومت دینی فاجعه است.

اگر در سال ۵۷ مردم می دانستند از حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی با تمام اشکالات آن بنا ست به یک نظام مذهبی مافیائی که ۳۷ سال اخیر تمام زوایای کریه خود را نشان داد وارد خواهند شد که این همه مصیبت ببار خواهد آورد هرگز حکومت "بد " دیکتاتوری ،رستاخیزی و سکولار را سرنگون نمی کردند تا حکومت ولایت مطلقه فقیه که هزارن مرتبه "بدتر " است جای آن بگذارند. ولی این ها تائید کودتای ۲۸ مرداد نیست. شما ملتفت هستید.

نکته ی اساسی نیست که سکولار ها شمول دکتر خوئی ، نوری علا ، میر فطروس ، حشمت رئیسی حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی را به ولایت مطلقه فقیه ترجیح می دهند . این را تمام مردم عادی نیز در ایران می گویند.

نکته اساسی این است که دکتر خوئی و همفکران "سکولار دموکرات" او حرف و عمل متفاوتی در ارائه الگوی "سکولار دموکراسی " دارند و در دنیای آنها تمام سکولار جا میگیرند و وقتی کنگره اخیر فرانکفورت را نگاه می کنیم متوجه می شویم که دکتر خوئی که رهبر این جریان خارج از کشور می باشد از فرط نفرت از حکومت مذهبی حاضر است که با تمام مخالفان حکومت ولایت وفقیه همراهی کند. درست مثل ۵۷ که فقط شعار "شاه باید برود " غالب یود و کسی اهمیت نمی داد که اگر حکومتی وحشتناک تر بیاید چه خواهد شد ؟ امروز همان می کند که ۵۷ کردند. اسمعیل نوری علا نیز چنین بود ، حشمت الله رئیسی نیز ، میر فطروس نیز ...

امروز با اردشیر آهی و سیروس آموزگار و "حزب مشروطه" بعداز انقلاب که برای بازگشت تاج و تخت به رضا پهلوی همه کار می کنند زیر یک سقف می نشینند و ریاست کنگره را نیز به سیروس آموزگار می سپارند.
این چیزی جز اظهار ندامت از فعالیت های قبل از سال ۵۷ نیست.
بنظر من این امر نیز اشکالی ندارد. که چپ و ملی ، لیبرال و دموکرات ، شاه دوست و.و. تغییر عقیده دهند. ولی کسانی که ادعای "سکولار دموکراسی" می کنند نباید این مقوله ها را به ابتذال نکشند.
حزب رستاخیزی ها ، سومکائی ها ، درباری ها ، "حزب مشروطه " بعداز انقلاب همه و همه ارتجاعی و ضد دموکراسی و منشور جهانی حقوق بشر بوده اند و تا کنفرانس استکهلم خواهان تشدید تحریم ها و حمله نظامی به ایران بوده اند. به صرف سکولار بودن آن ها نمی توان آنها "تبرئه " کرد این وظیفه ما نیست.
در صمن کسانی که ادعای "سکولار دموکراسی " می کنند دروغ می گویند. چگونه سکولار دموکراسی را تعریف می کنند؟

تعریف سکولار دموکرات جیست؟ آقای خوئی به این مبانی خیلی وارد است یکی از سئولات همیشگی او در امتحانات این بود:

تعریف را تعریف کنید.
۶۹۱۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : فرمانفرمایی ی آخوندی و هیروشیمای جهان
آقای خویی گرامی، در باب بحث اتم و هسته آن باید بگویم، برای در نغلطیدنِ بیشتر کشور به دامان اختلاس گران لازم است، که همه بکوشیم، تا در بابِ مبالغِ هنگفتی از سرمایه کشور که آزاد خواهد شد، بنویسیم. و نیز در بابِ باز شدنِ درهای کشور به روی شرکتها و کنسرنهای خارجی، و الی سیر حکایت اتم و هسته آن در همان مسیری است که از همان آغاز بوده، یعنی مجرایی مطمئن برای مذاکراتِ با غرب. اینکه ج.ا می توانست راه کم هزینه تری را برای این هدف برگزیند، بحث دگری است، که ریشه در وجودِ چندگانه ج.ا دارد

نوشتار "فرمانفرمایی ی آخوندی و هیروشیمای جهان"، که سال ها پیش از این نوشته ای را، بنا به پیشنهاد شما خواندم. وقتِ خواندنِ نوشته، از اینکه دلیرانه در برابر ستمی که در حقِ مردمان کشورمان می رود، ایستاده و به صراحتِ تمام سخن می گویی، نه یک بار، بل هزاران بار بر خود بالیدم. اما وقتی به آنجایی از سخنت که بویی از تطهیرِ شاهِ آریامهر!!! می آید رسیدم، اسف خوردم، نه یک بار، بل هزاران بار، که نازنینی چون شما، دیگر چرا؟!.

سخنم را کوتاه و به این بسنده می کنم، که اگر آن شاهِ آریامهر!!! آنگونه که شما تصویرش می کنی؛ «... انسانی زمینی بود و زمینی و تاریخی می اندیشید...» نمیتوانست در فاجعه ملی مردادماه ۳۲ در تعویض زنده یاد مصدق با کاشانی ها و شعبانها فعالانه شرکت جوید. و در تمامی آن ۲۵ سالِ پس از آن حماقتِ تاریخی، کشور را در معیتِ کاشانی ها و شعبانها، و در اوج اختناق به انفجار بهمن ۵۷ فرا برویاند.
۶۹۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : چپ و راست
جناب مرد قدیم,
مساله چپ و راست نیست. مساله هم صدا شدن با کسی ست که به نیابت از بزرکتر خود کمر به تغییر نقشه خاورمیانه و بالکانیزه کردن آن بسته است. مانند آن مرد قدیمی دیگر که در مقاله ای به منتقدان سخنرانی نتانیاهو در کنگره امریکا حمله کرد, بگمان من نفرت این بزرگواران از جمهوری اسلامی به حدی ست که حضور فیل در صحنه را نمی بینند . درک این موضوع احتیاج به نبوغ آینشتان ی ندارد که شش قدرت جهانی آمریکا و چین و آلمان و روسیه و انگلیس و فرانسه اجرای این معاهده را تضمین کرده اند و در صورت شکست این قرارداد دود تحریم ها به چشم مردم میرود نه جمهوری اسلامی. مگر آنکه اینها طرفدار حمله نظامی به ایران باشند.
۶۹۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : جام زهر نوشی
آیا خامنه ای،آرزویش این نیست که او را جام زهرنوش ،بنامند؟ برای یافتن پاسخ چاره ای نیست که به گذشته بر گردیم و به ماجرای زهر نوشیِ زهر نوش اصلی،که در قامت امامی ۱۳(۱۲+۱) پنداشته می شد.آنگونه که همگان می دانند فتحی رخ داد بنام فتح خرمشهر که این فتح می توانست نقطه ء عطفی، در تحولات سر زمین ایران گردد:چه از نظر غرور ملی و چه از نظر بنا نهادن ساختارهای مناسب دز کشور.اما آن امام با گرفتن جام زهر در دستش پذیرفت که جنگ را ادامه دهد و چنین نیز کرد و آن ادامه بگونه ای شد که می توان آنرا خورندهء جوانان کشور دید. آنهم خورندگی که ضحاکیان را بیاد می آوردو در نهایت آن شد که باید می شد آنهم: نوشیدن جام زهر ی که در دستش بود. متأسفانه در تاریخِ دهه های اخیر در کشور ، اعمال ضحاک گونه ای دیگر را از طرف دیگرانی که خویش را ضد ضحاک گری می پنداشتند و یا می نمایاندند مشاهده کرده ایم.آنهم توسط باندی که فروغِ جاوید و فروغ جاویدانها را آفریدند که در مقابلِ آنان نیز مرصادیان دو چندان می کردند و می کنند واین فروغ های جاویدان نیز در تاریخ کشورمان طنز های غم انگیزی را آفریده اند.بگذریم.::::::با رفتن آن امام ۱۳(۱۲+۱)، جانشین ساخته شده اش که خویشش تلاش کرده و می کند که شبه امام ۱۳(۱۲+۱) پنداشته شود و تلاش می کند او را امام ۱۴ نیز بدانند و او را امام بنامند. اما هر چه می کند!همان پرورش یافتگانش ،که از اموال عمومی،که غاصبانه اموال خویش می داند انواعِ ساندیس ها و........ را به حتقشان ریخته و می ریزد حتی بصورت ظاهری،امامیت وی را بر زبان جاری نمی کنند. اما این شبه امام در دوران صدارتش فقط در یک دوره هشت ساله توانست بدور از بودن رقبای درون نظامش اهداف مورد نظرش که گروهی آن اهداف را مأمورانه می دانند انجام دهد و پی گیری کند که آن مأموریت را چیزی جزء بازیگری جنگ سردی در منطقه:بنام جنگ شیعه و سنی نبوده، جنگ سردی که مضحکتر از آن جنگ سرد اصلی که بر جهان حاکم بوده، اما این سرد این شبه امام، چیزی نبود جزء یک جوک که هیچکدام از بازیگران درون نظام آنرا جدی نگرفتند که این شبه امام یا همان امام ۱۴، بازی پرونده هسته ای را بهترین وسیله ای دید :که بکمک آن و بر کشیدن دلقکی بنام احمدی نژاد آن رسالت امام ۱۴ خویش را به پیش ببرد. تااینجا هیچ نشانی از جام زهر گرفتن در دست ،نزد امام ۱۴ مشاهده نمی شود بلکه او می خواست جام زهرها را به کمک پرونده هسته ای به خورد رقبایش بدهد وآنان را برای همسشه از سر راه بر دارد . اما در نهایت شرایط بگونه ای شد که امام ۱۴ در مظان اتهام فروپاشی سرزمین ایران قرار گرفت آنهم:بازی با پرونده هسته ای و بازیگری جنگ سرد شیعه و سنی مضحکش. در این راستا رقبایش در تلاشند که ویرانی و چپاولگری وی و تیمش چه از طرف دلقکانی از نوع احمدی نژادی چه از طرف سرداران قاچاق چی را اقداماتی هوشمند و بر نامه ریزی شده ثابت کنند.اما امام۱۴می خواهد اعمال خویش و تیمش را ناشی از یک برآوردغلط و یا در بعضی از مواقع سهل انگاری نشان دهد.که نکتهء اصلی در همین جاست که ایشان اصلا"جام زهری در دست نداشت که بخواهد بنوشد بلکه او با اتهامی مواجهه شده که اعمال و رفتارش:مأمورانه و ویرانگرانهءسرزمینِ ایران بوده ، و حتی متلاشی کردن سرزمین ایران را هم تعقیب می کرده است.که با بودن این اتهام ها، جام زهر نوشی ، برایش گوارائی عسل را دارد.گویندهء این جام زهر نوشی را می تواند ناجی خویش از اتهامات که ثبت در تاریخ می شوند بداند .این همان نکته ایست که هوشیاری زیادی از طرف فعالین می طلبد،خامنه ای در مظان اتهام فروپاشی کشور است جام زهر نوشی اورا از این اتهام دور می کند و قدرت بازیگری و مانور بیشتری را هم در داخل در بین رقبایش خواهد یافت.
۶۹۱٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : علی امیری

عنوان : شما چرا؟؟
خیلی سعی کردم به آقای خویی جوابی ندهم چون انتظار بیشتری از ایشان داشتم ودارم ولی به نظرم رسید که ایشان در اشتباه هستند به همین دلیل این شرط بندی را در ذیل آوردم و حاضرم با ایشان هم شرط بندی کنم که آنچنان که ایشان می پندارد نیست:
حالا که چند ساعتی هم از شور و شعف جشن هسته ای و هم از بد و دشنام گویی به شادی کنندگان و حکومت گذشته، وقتش رسیده که از تازه ترین شرط سیاسی که بستم بنویسم.
هفته پیش یکی از آشنایان بسیار گرامی گفت آخرش چه می شود؟. گفتم به توافق می رسند. گفت: "به توافق می رسند ولی ایران نقض تعهد و خطا می کند؛ بعد حمله هوایی شروع می شود، و سپس حمله نظامی زمینی که به تغییر رژیم ایران می انجامد". گفتم حاضرم ۱۰۰ دلار شرط ببندم که این طور نخواهد شد اما اول بگو از نقض تعهد تا تغییر رژیم چقدر طول می کشد تا موعد وصول مبلغ را بدانم. گفت از زمان اعلام توافق (یعنی امروز) یک سال. مبلغ را بردم بالا و گفتم حاضرم ۱۰۰۰ دلار شرط ببندم که آینده خلاف پیش بینی تو را نشان خواهد داد.
ضمنا (بعد از عمری تحصیل و مطالعه جامعه شناسی و علوم سیاسی) در کمال فروتنی به او گفتم که اگر باختم علاوه بر پرداخت ۱۰۰۰ دلار می آیم محضرت دو زانو می نشینم به تلمذ علوم سیاسی. شرط بستیم.
دنباله داستان سال دیگر در همین روز.
۶۹۱٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : مرد قدیم

عنوان : راه را به راهدان نشان دادن، بی راهه رفتن است
آقای پیروز، بی خیال! آنهایی که احتمالا به گمان سرکار، احتمالا گمراهند، به احتمال زیاد، بخوبی راهی را که می پیمایند می دانند. ایشان به احتمال فراوان آنگاه گمراه بودند که با همه ی فخرشان به دانایشان،کج رفتند و در کوچه پسکوچه های چپ بیچاره و سرگردان شدند.
جان شما و جان ملیون ها مردمی سلامت که درخارج از ذهن این مردمان دانا، در راه پر از سنگلاخ زندگی واقعی، چون دیروز و امروز و فردا، به امور رنج آور خود می پردازند.
۶۹۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " و دختران در خیابانها خواهند رقصید "
جمهوری اسلامی سرانجام خواهد مرد. آنچه نخواهد مرد " اسلامیت " در ما مردهاست که در ذهن ما فقط " دختران در خیابانها خواهند رقصید ".
۶۹۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : مسعود چ

عنوان : زهر اتمی خامنه ای و رقص جوانان ایرانی
خمینی زهر خورد و دهها هزار زندانی سیاسی را قتل عام کرد و مرد. خامنه ای هم با خفت و رسوایی خواهد مرد و دختران در خیابانها خواهند رقصید. مرگ جمهوری اسلامی جشن ملی ماست.
۶۹۱۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " پیران جاهل شیخان گمراه " حافظ
" آخوند از "برنامه ی اتمی" نیز دست بردار نخواهد بود. خواهید دید. "اسلامِ عزیز" نمی تواند بی شمشیرِ اتم در ایران بر سرِ کار بماند، چه رسد به این که جهانگیر هم بشود!". پایان نقل قول از مقاله.

" تانیاهو پس از اعلام توافق تصریح کرد: «با این توافق راه ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای هموار شده است.» به اعتقاد نتانیاهو بسیاری از محدودیت‌هایی که تا کنون وجود داشته، برداشته شده است. به گفته او، اکنون با برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی جمهوری اسلامی درآمد کافی کسب می‌کند تا بتواند "هزینه تروریسم و تجاوزات خود را در سطح جهانی" تأمین کند.".
۶۹۱۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۴