در عبور از خویشتن


بهمن پارسا


• نه او در یاد میماند، نه من در یاد او هستم.
سوای آنچه میدانی مپرس از من کجا هستم.
چنان دورم زخود گاهی که در آیینه ام غایب،
چنان از خویشتن خالی، که گویی پر زمن هستم! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٨ فروردين ۱٣۹۴ -  ۱۷ آوريل ۲۰۱۵


 
نه او در یاد میماند، نه من در یاد او هستم.
سوای آنچه میدانی مپرس از من کجا هستم.
چنان دورم زخود گاهی که در آیینه ام غایب،
چنان از خویشتن خالی ، که گویی پر زمن هستم!
کسی در می زند گویا که از دیروز می آید!
من از دیروز فردا را در اینجا منتظر هستم.
غبار آلوده تصویری که اینجا گشته آویزان
بخاطر دارد آنکس را که شاید شکل اوهستم!
پل ِ بین ِ من و اورا به ترفندی زدم آتش
کنون اینسو منم باقی، در آنسو هم خودم هستم!
بر این تقویم دیواری فصول کهنه می پوسد
بر این پوسیدگی امّا ، چو فصل تازه یی هستم.
کسی از خیل ِ خفّاشان بدیدارم نمی آید
پسِ دیوارِ تنهایی از ایشان در امان هستم.
بدون چتر در باران به جشن قطره ها رفتم
کنون بر پهنه ی دریا رفیق ِ قطره ها هستم.