من چارلی هستم *


مارال سعید


• امروز شب پرستان چهارمین ستون دمکراسی (مطبوعات) را سوراخ سوراخ کردند، غافل از آنکه آنچه از این سوراخها بیرون آمده و میآید خون نیست "نور" است، نوری که هر ایمان ایدئولوژیک و هر باور مذهبی را به چالش خواهد کشید و پیام آور فرداهائیست که بر تارک آن نوشته است " آزادی بیان و عقیده بی حصر و استثنا" ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ دی ۱٣۹٣ -  ٨ ژانويه ۲۰۱۵



امروز مردانی که خود را نماینده گان خدا بر نطع زمین میدانستند چون نمیتوانستند با زبان و قلم سخن بگویند اسلحه بدست گرفتند و از خجالت مردم، روی پوشانیدند و فرزندان برومند زمین را در دفتر نشریه "چارلی هبدو" به خون غلطاندند. میتوانم چهره های غمگینشان را پیش از اقدام، زمانیکه از عجز تفکر خون استفراغ میکردند را مجسم کنم، آنها نیز فرزندان زبون مادری هستند که متأسفانه نتوانست در دل فرزندان خویش چراغی از مهر و دانش بیفروزد.
برای هر مادری چون من فریاد و خون و درد زایمان در هر شکلش دردناک است، لیک این لذت تولد "نو" از درون همین دهلیز الیم است که بر جان و روان مادران چون آبی بر آتش است. البته اگر نتوانیم این "نو" را از مایه ی جان خرج کنیم اهریمنی خواهد گشت در صف کهنه پرستان شب اندیش.
امروز شب پرستان چهارمین ستون دمکراسی (مطبوعات) را سوراخ سوراخ کردند، غافل از آنکه آنچه از این سوراخها بیرون آمده و میآید خون نیست "نور" است، نوری که هر ایمان ایدئولوژیک و هر باور مذهبی را به چالش خواهد کشید و پیام آور فرداهائیست که بر تارک آن نوشته است " آزادی بیان و عقیده بی حصر و استثنا"**
بر پویندگان راه فرداست تا یکدل و یکصدا برای حراست از دمکراسی بپا خیزند تا "زمین" را این مادر مادران را در زایش "نو" یاری دهند و این درد جانکاه چند صد ساله را کاهش دهند.


*برگرفته از کمپینی با همین نام

**برگرفته از منشور کانون نویسندگان ایران