دینکارگان


اسماعیل خویی


• دینکارگانِ خونخوار دین را به کار گیرند،
برمنبرِ "ولایت"، تا خود قرار گیرند.

تا گسترند دین را، دینِ عجین به کین را،
شخصِ پیمبرش را الگوی کار گیرند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۵ آذر ۱٣۹٣ -  ۲۶ نوامبر ۲۰۱۴


 

دینکارگانِ خونخوار دین را به کار گیرند،

برمنبرِ"ولایت"،تا خود قرار گیرند.

تا گسترند دین را، دینِ عجین به کین را،

شخصِ پیمبرش را الگوی کار گیرند.

خود را،اگر نه فرزند،مانندِ او نمایند:

نزدِ عوامِ مردُم تا اعتبار گیرند.

دانند کآن طلاوَش چیزی نبوده جز غش:

هر گه به کامِ آتش آن را عیار گیرند.

آری:همه امامان،در مذهبِ تشیُّع،

زآن تازی ی جهانگیر اصل و تبار گیرند.

جانبازی ی جهادی ز ایشان شود نهادی:

در این جهان،سراسر،تا هر دیار گیرند.

هر چارده امامی که تا کنون قیامی

شان بوده است،یا مار یا آن که مار گیرند.

میران شان که مارند، آن دیگران به کارند

تا هر چه هست تمساح یا سوسمار گیرند.

دین را کنند افیون ، افسانه ای پُر افسون:

تا، در فشاندنِ خون،از خلق یار گیرند.

مردُم به گوسپندی خو گرکنند وبندی:

زین گله وار،لشگرها جان نثار گیرند.

گستردنِ جنون را،فوّاره های خون را

هر گوشه بر گشایند، تا اقتدار گیرند.

مردُم کُشانِ خود را اصطبل و کاخ بخشند؛

وزکشتگانِ مردُم حتّا مزار گیرند.

بیمار را بگیرند،بیماری ار کُشنده ست:

بیمار اگر بمیرد ، تیماردار گیرند!

رم می کنند از ایشان سرکش ترین گوزنان:

زینان، به هردم، آنان صدها شکار گیرند.

با بادهای جاسوس، هر سو-هزار افسوس!-

گردی رسد چو از راه،از آن سوار گیرند.

امّا،به دستِ فرزند، از کار باز مانند:

زیرا زنانِ ایشان زین عصر بار گیرند.

وآخر ، چو هیتلر یا گولانِ انتحاری،

در پیش راهِ دوزخ با انتحار گیرند.


دهم تیرماه۱٣۹٣،
بیدرکجای لندن