شیدایی


خسرو باقرپور


• کجای جانم بیتوته کرده ای؟
عشقِ من!
که ابر می شوی در چشمانم؛
سنگ می شوی در گلویم؛
و آتش می شوی در سینه ام. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۰ آبان ۱٣۹٣ -  ۱ نوامبر ۲۰۱۴



 کجای جانم بیتوته کرده ای؟
عشقِ من!
که ابر می شوی در چشمانم؛
سنگ می شوی در گلویم؛
و آتش می شوی در سینه ام.

از کدامین راه رفتی؟
ره نمایِ من!
که قدم هایم ره پیمایِ غروب شدند؛
درختان سایه شان را از سَر ام دریغ کردند؛
و اوفتادم از پا: در سیاهچاله ی انتهایِ راه.

خیالم: پوزارِ کهنه ای ست که راهِ خانه ی تو را می پوید
نگاهم: نرمه بارانی ست که بر آتشِ اندوهِ تو می بارد
دست هایم: کبوترانِ کبودند، که در نوازشِ دستانِ گرمِ تو آرام می گیرند
دلم: این؛ همین شعر عاشقانه ی بی تاب است، که عطرِ زیرِ گلویِ تو را دارد.

مهر ۱٣۹٣ – در پناهِ تو

تصویرِ متن: El Museo Frida Kahlo estrena guía interactiva