قبای ضدامپریالیستی


مارال سعید


• آنها که در قدرت بودند شدیدا ً در پی نادیده انگاشتن نیروهایی بودند که در قدرت هیچ جای پائی نداشتند. در آن میانه تنها یک نیرو بود که شرایط جدید را دیده و پذیرفته بود. «حزب توده ایران». هم او که علیرغم حسرت شرکت در قدرت، در سدد کشانیدن نیروهای در قدرت به راه خویش بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۷ بهمن ۱٣۹۲ -  ۱۶ فوريه ۲۰۱۴


بهمن ماه است، ماه خاطره های زشت و زیبا، ماه چکاچک تفنگ و صفیر گلوله، ماه سیاهکل، ماه پیروزی انقلاب، ماه حمله به حزب توده ایران و ...
ایران، ای خاک خوب، ای زمین مهربان، تو که در برگیرنده ی جانهای پاک و سرهای پر شور بهترین فرزندان این مرز و بومی، بر تو بسیار بهمن ها رفته است، بهمن هایی به داغی سرب گلوله و به سردی دخمه های انفرادی. بهمن های مشتهای کوفته بر ایوان، بهمن های سر در گریبان.
بیاد می آورم روزهای پس از پیروزی انقلاب را، روزهای جنب و جوش و خروش، روزهای ربودن گوی انقلابیگری از میدان انقلاب را. روزهای پر تلاطم و امواج سهمگین و مبارزه ی که بر که.
آنها که در قدرت بودند شدیدا ً در پی نادیده انگاشتن نیروهایی بودند که در قدرت هیچ جای پائی نداشتند. در آن میانه تنها یک نیرو بود که شرایط جدید را دیده و پذیرفته بود. «حزب توده ایران». هم او که علیرغم حسرت شرکت در قدرت، در سدد کشانیدن نیروهای در قدرت به راه خویش بود.
پس از پلنوم اسفند ۱۳۵۷ و انتخاب نورالدین کیانوری به دبیر اولی حزب، خیاطان دوره دیده و ماهر حزب بر اساس دیدگاه ضدامپریالیستی خویش و با تحلیلی واقع بینانه از قدرت حاکم جدید در ایران، بر آن شدند تا با همه ی توان و امکانات، قبائی ضدامپریالیستی برای هسته ی مرکزی قدرت حاکم بدوزند و صحنه را چنان بگردانند که این هسته ی مرکزی با به دوش گرفتن این قبا، امر بر او مشتبه گردد که وظیفه ای تاریخی بر عهده ی اوست که همانا پرچم داری مبارزه علیه امپریالیسم و در رأس آن ایالات متحده ی آمریکا در ایران و منطقه می باشد.
از همین رو ابداع جریان "خط امام" ریشه در خیاطخانه ی حزب داشت که دمادم با دمیدن بر کوره ی جاه طلبیها و هویت جوئیهای افراد گردآمده در زیر چتر "خط امام" و ربودن گوی انقلابیگری از جریانات مجاهدین و فدائیان خلق آنها را بیش از پیش به صرافت اقدامی می انداخت تا در عرصه ی عمل، این رهبری و انقلابیگری را به توده ها بنمایانند. بدین ترتیب زمینه های ذهنی برای انجام عمل انقلابی فراهم آمد و در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دانشجویان خط امام به سفارت آمریکا در تهران یورش بردند و آنجا را به تسخیر خویش درآوردند.
در همین رابطه آقای زیباکلام میگوید: ضدیت جریانات اسلام‌گرا با غرب که نقطه تحقق آن با اشغال سفارت همراه بود به خاطر رقابت نفس‌گیری بود که بین مارکسیست‌ها و بچه مسلمانان وجود داشت. این رقابت آنقدر جدی بود که این بچه‌ها تنها با گلوله به هم شلیک نمی‌کردند...
حزب توده در مباحث تئوریک "راه رشد غیرسرمایه داری" به این نتیجه رسیده بود که، بر اساس قدرت روزافزون اردوگاه سوسیالیسم در جهان دو قطبی، هرچه دمکراتهای انقلابی (خرده بورژوازی به حاکمیت رسیده) در جریان پیروزی جنبشهای رهایی بخش کشورهای در حال رشد از اردوگاه سرمایه دور شوند لاجرم به اردوگاه سوسیالیسم نزدیک خواهند شد. پس لازم خواهد بود تا در هر کجا که این نیروی دمکرات انقلابی در قدرت است آنرا به سمت هرچه بیشتر مبارزه ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری سوق دهیم.
از آنجا که نیروهای مذهبی به استثنای مجاهدین خلق و در رأس آن روحانیت شیعه، خود را فاقد یک هویت مستقل مبارزاتی و ایدئولوژیک می دیدند بخش بزرگی از آنها به زیر چتر "خط امام" گرد آمدند و بسیار با اشتیاق قبای مبارزه ضدامپریالیستی را بر تن کردند و در ادامه با دد منشی و لطایف الحیل سعی نمودند دیگر رقبا را از سر راه بردارند و خود یکتاز این عرصه گردند.
زیباکلام میگوید: بعد از اشغال سفارت آمریکا موازنه به سرعت به نفع مسلمانان انقلابی برگشت و آن هیبت انقلابی برای جریانات اسلام‌گرا به وجود آمد و رهبران انقلاب نیز با همه وجود به این جریان پیوستند چون متوجه شدند هیبت و پرستیژ اجتماعی برای آنان به وجود می‌آورد و از این طریق می‌توانند رقبای خود را قلع و قمع کنند. شنل آمریکاستیزی که بر دوش رهبران انقلاب ایران افتاد باعث شد آنان به راحتی این شنل را از دوش خود بر ندارند.
از آنجا که این نیروی تمامیتخواه فاقد هر گونه فرهنگ انقلابی حتی در همان چارچوب جنبشهای رهایی بخش بود، و همچنین خود بهتر از هرکس میدانست که با پوشیدن قبای ضدامپریالستی شبیه مترسکی شده است که هیچ کلاغی از او نمی ترسد، در تلاش برآمد تا با پاک کردن صحنه، خود را ذاتا ً ضدامپریالیست معرفی کند. بدین منظور راه دیگری نداشت جز آنکه حتی دوزنده گان قبای خویش را از سر راه بردارد تا دیگر نه کس بداند و نه کس بپرسد که این قبا چیست و از کجا آمده، که آنها بر تن دارند.
اینک ۳۰ سال پس از دستگیری و کشتار وحشیانه ی اکثریت رهبری حزب توده ی ایران باهوشانی از تبار همانها که در زیر چتر "خط امام" گرد آمده بودند، به خود و قبای تن خویش نظرکرده و چنین می گویند:
زیباکلام؛ اگر در تشیع یک روحیه مبارزه و ستیز نهفته است که باعث می‌شود جمهوری اسلامی روحیه مبارزه‌گرایانه داشته باشد پس چرا در شیعیان عراق این وضعیت وجود ندارد و چرا آیت‌الله سیستانی شیعیان را علیه آمریکا بسیج نمی‌کند؟ البته نمی‌دانم اگر حمایت ایران از حزب‌الله برداشته شود آنان چقدر می‌توانند دوام بیاورند.
او همچون بخش بزرگی از دست اندرکاران جمهوری اسلامی که هر روز بیش از روز پیش زیر پای خویش را خالی می بینند، میگوید: ما روز به روز در حال باختن هستیم چراکه نتوانسته‌ایم نسل‌های تحصیل‌کرده بعد از انقلاب را حفظ کنیم و حمایتمان از بشاراسد باعث شده تمام اعراب را علیه خودمان بسیج کنیم.
با این سخنرانی که زیباکلام نموده و تمامی نقل قولهای این نوشته نیز مربوط به همین سخنرانیست (خبرگزاری فارس*)، این سوآل به ذهن می آید که، آیا "خط امام" قبائی را که حزب توده بر تنش پوروب کرده بود را از تن به در میآورد؟
باید به راستی اوضاع بسیار آشفته تر از این باشد که آقای زیباکلام با بالا زدن اندکی از پرده می نمایاند. " اگر امام الان حاضر بودند چقدر تضمین می‌دادید که سخنان سال ۵۷ را تکرار می‌کردند اگر ما فقط به سخنان امام در ۳۰، ۴۰ سال گذشته رجوع کنیم پس باید درب دانشگاه امام صادق و تهران را گل بگیریم."

مارال سعید
http://www.farsnews.com