آریل شارون "قصاب مردم فلسطین" مرد!


حسن رحمان پناه


• بی شک مردم فلسطین، جبهه انساندوست، چپ و سکولار، امیدوار و آرزومند است با مرگ شارون، دور باطل کشتار، خونریزی و خشونت سازمانیافته توسط دولت اسرائیل و بازتولید آن، توسط گروههای تندرو اسلامی پایان یابد و مرهمی بر زخم های عمیق مردم فلسطین و اسرائیل نهاده شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۲ دی ۱٣۹۲ -  ۱۲ ژانويه ۲۰۱۴


آریل شارون نخست وزیر سابق اسرائیل، از فرماندهان خشن و از قاتلین مردم فلسطین، چهره ای به شدت بی رحم و بی اخلاق در برابر مخالفان خود بویژه فلسطینیان، بعد از ٨ سال زندگی در "کما" که در ۴ ژانویه ۲۰۰۶ بر اثر سکته مغزی به آن دچار شد، بعد از ظهر روز شنبه ١١ ژانویه ٢٠١٤ در بیمارستانی در "تل آویو" پایتخت اسرائیل در سن ٨٥ سالگی درگذشت.
خبر مرگ شارون بلافاصله در مطبوعات و رسانه های جهان انعکاس وسیعی یافت و واکنش های مختلفی را به همراه داشت. سیاستمداران و حاکمان قدرتمدار در جهان، بویژه روسای آمریکا و انگلستان، همراه با نخست وزیر اسرائیل و دیگر چهره های سیاسی و نظامی این کشور که در کشتار فلسطینیان ید طولانی دارند، در سوگ مرگ این قاتل، سیاهپوش شدند و سرتعظیم فرود آوردند و پیام های همدری رد وبدل کردند. در مقابل آنان، مردم زجرکشیده و قتل عام شده فلسطین و بسیاری از مردمان دیگر کشورهای عربی و افکار آزادیخواه در جهان که طی دهها سال زمامداری نظامی و سیاسی شارون و دیگر حاکمان اسرائیل در مرگ هزاران تن از عزیزانشان و تخریب هست و نیست خود و انسانیت، عزادار و گریسته بودند، با پخش خبر مرگ "قصاب صبرا و شتیلا" و کل مردم فلسطین، ابراز شادی و خوشحالی کردند.
اگرچه شارون پیرمردی بود که بعد از فرورفتن در کما، از ٨ سال قبل عملا مرده و در اذهان فراموش شده بود، اما سوگواری یاران و همفکرانش در داخل و بیرون از اسرائیل و شادمانی مخالفان از بابت مرگش، در واقع قرار گرفتن در سنگر تاریخ سرکوب اسرائیل و ضدیت با مردم فلسطین و یا برعکس، همسویی و حمایت از گوشه ای از نبرد عادلانه این مردم برای آزادی و حق تعیین سرنوشت خویش در طول ٦٦ سال اخیر است که شارون یکی از بازیکنان اصلی آن بود. پرداختن به شارون در اصل بیان گوشه کوچکی از این تاریخ است. البته در این میان حساب شادی سران جمهوری اسلامی و برخی از سران فاسد کشورهای عربی از خبر مرگ شارون و ابراز شادمانی دروغین با مردم فلسطین که آنان را دستمایه بازی های کثیف منطقه ای و دیپلماتیک خود قرار داده اند، از دیگران جداست.
آریل شارون در سال ۱۹۲۸ در فلسطین که در آن زمان تحت سیطره بریتانیا بود، متولد شد. هنوز نوجوانی بیش نبود که به سازمان نظامی زیرزمینی یهودی "هاگانا" ملحق شد و در سال ۱۹۴۷ به عضویت پلیس شهرک های یهودی نشین درآمد. در بیست سالگی در جنگ ۱۹۴۷ شرکت کرد و سمت فرماندهی پیاده نظام را در بخش اسکندریه بدست آورد و در پی این جنگ از ناحیه شکم مجروح گردید. شارون بعد از تاسیس کشور اسرائیل در سال ١٩٤٨، در جنگ اعراب و اسرائیل در سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ شرکت فعال نمود. وی پس از تشکیل کشور اسرائیل و در دهه ۱۹۵۰ میلادی، چندین عملیات نظامی علیه فلسطینیان را فرماندهی کرد. در جریان یکی از این عملیات ها در سال ۱۹۵۳ که به سرآغاز کشتار دسته جمعی فلسطینیان معروف است، قتل عام مردم روستای مرزی "القبیه" فلسطین به فرماندهی وی صورت گرفت. در این عملیات تجاوزکارانه و ضدانسانی ساکنان ٦٩ روستای فلسطینی قتل عام و بیش از ۵۰ منزل روستائیان منفجر شد. شارون در عملیاتی مشابه در سال ۱۹۵۵ در نوار غزه که در آن ۳۸ سرباز مصری کشته شدند شرکت فعال داشت و ضدیت بی دریغ خود را علیه اعراب و فلسطینیان، به همه نشان داد. شارون در جنگ ۶ روزه در ژوئن ۱۹۶۷ بعنوان فرمانده ارتش شمال شرکت نمود و در این جنگ بود که برای اولین بار اسرائیل بیت المقدس شرقی، کرانه غربی رود اردن و نوار غزه را تصرف و اشغال نمود و شکست همزمان ٦ کشور عربی درگیر در جنگ را به دنبال داشت. شارون با طی کردن سریع مدارج نظامی، به درجه سرلشگری در ارتش متجاوز و سرکوبگر اسرائیل نائل شد و در سال ۱۹۷۳ با چنین منصبی از ارتش، بازنشسته و به فعالیت سیاسی روی آورد. در همین سال وارد "کنست" پارلمان اسرائیل شد.
"مناخیم بگین" نخست وزیر اسرائیل، در سال ۱۹۸۱ شارون را به وزرات دفاع منتقل کرد. طرح حمله به لبنان در سال ۱۹۸۲که به قول خودش "برای خروج سازمان آزادیبخش فلسطین و شخص عرفات بود" تحت فرماندهی وی صورت گرفت. در جریان این یورش سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و رهبر وقت آن، یاسر عرفات، مجبور به ترک خاک لبنان شدند.
اما آنچه ابعاد این تهاجم نظامی را در سطح منطقه و جهان زبانزد همه نمود، خروج عرفات و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) از لبنان نبود، بلکه کشتار و قتل عام بی رحمانه آوارگان فلسطینی در اردوگاههای "صبرا و شتیلا" بود که قربانیان این جنایت بیرحمانه از ١٠٠٠ تا   ٣٠٠٠ نفر برآورد شده است. شارون مسئول مستقیم این جنایت و کشتار بود و به دلیل شقاوت و بی رحمی در حق آوارگان فلسطینی لقب "بولدزر" را گرفت. ابعاد این جنایات آنچنان افکار عمومی مترقی و انساندوست را در داخل اسرائیل، منطقه و جهان علیه دولت اسرائیل برانگیخت، که یکسال بعد از این یورش و کشتار آوارگان بی دفاع فلسطینی، دادگاهی در اسرائیل در سال ۱۹۸۳ میلادی، شارون جنایتکار را مسئول این کشتار معرفی کرد و نخست وزیر وقت وی را از سمت وزارت دفاع برکنار نمود، اما هیچ اقدام عملی علیه نامبرده بعنوان جنایتکار جنگی نه در آنزمان و نه بعدا صورت نگرفت . بلکه برعکس، شارون در دولت اتحاد ملی به ریاست "شیمون پرز" و این بار در نقش وزیر صنعت و بازرگانی وارد دولت شد. او این مقام را تا سال ۱۹۹۰ در اختیار داشت.
جدا از قتل عام و کشتار فلسطینیان، ایجاد بزرگترین شهرک سازی های اسرائیل در مناطق فلسطینی نیز در زمان صدارت شارون بر وزارت مسکن اسرائیل، در دوران نخست وزیری "اسحاق شامیر"که از سال ١٩٨٦ تا سال ١٩٩٢ نخست وزیر اسرائیل بود، صورت گرفت. شارون در فاصله سالهای ١٩۹۰ تا ۱۹۹۲، در نوار غزه و کرانه غربی رود اردن، بیشترین و بزرگترین شهرک های اشغالی را که از زمان اشغال این مناطق در سال ۱۹۶۷ به تصرف اسرائیل در آمده بودند، ایجاد نمود. شارون با اجرای این سیاست، که در واقع سیاست همه دولت های حاکم بر اسرائیل از راست و "چپ" بود، عملا به تداوم و تشدید نسل کشی فلسطینیان (ژینوساید) و ترک اجباری ساکنین آن، همراه با خشونت، از محل کار و زندگی خود اقدام نمود و پروسه پاکسازی قومی فلسطینیان را پیگیرتر از همه هم کیشان خود، ادامه داد.
بنیامین نتانیاهو که در نتیجه ائتلاف راستگرایان در سال ۱۹۹۶، نخست وزیر اسرائیل شده بود، شارون را در کابینه خود جای داد. در سال ۱۹۹۸ او را به عنوان وزیر امور خارجه منصوب و او را "بهترین گزینه برای این پست" معرفی کرد.
بعد از شکست نتانیاهو در انتخابات سال ۱۹۹۹، آریل شارون ریاست حزب راستگرای "لیکود" را برعهده گرفت. تکیه شارون بر مسند ریاست حزب دست راستی "لیکود" همراه با رشوه، تقلب و فساد مالی همراه بود که در سال ۲۰۰۵، "عمری" پسر وی به دلیل شهادت دروغ و جعل اسناد، گناهکار شناخته شد.
سفر سرزده و جنجال برانگیز آریل شارون از بیت المقدس شرقی در سال ۲۰۰۰ میلادی و بازدید هدفمند وی از "مسجد الاقصی" به منظور تشدید اختلافات فلسطینیان و اسرائیلی ها، یکی از عوامل اصلی آغاز "انتفاضه دوم" فلسطینیان بعد از راکد و ناکام ماندن پروسه "صلح اسلو" بود. بازدید شارون از مسجد الاقصی، موجی از اعتراضات فلسطینیان را به همراه داشت که با خشونت بیرحمانه حاکمان و ارتش اسرائیل جواب گرفت و صدها کشته و زخمی به همراه داشت. شارون با قدم های خون آلود در ورود به مسجدالاقصی، زمینه صدارت خود بر پست نخست وزیری اسرائیل را فراهم نمود که گویا تامین "امنیت و صلح" برای اسرائیل به مرد قدرتمندی همچون وی نیاز دارد. در روز ٦ فوریه سال ۲۰۰۱ میلادی، شارون با وعده دستیابی به "امنیت و صلح حقیقی" و در حالی که تاکید می کرد "خود را به مذاکرات پیشین با فلسطینیان مقید نخواهد کرد" در انتخابات سراسری اسرائیل شرکت و از سرخوردگی مردم و ناامید شدن به "پروسه صلح" سوء استفاده نمود و پیروز آن انتخابات شد. اگرچه شارون می خواست وانمود کند که به "صلح" مورد نظر خود با فلسطینیان متعهد است و خروج نیروهای اسرائیل از نوار غزه در سال ٢٠٠٥ را دلیلی بر قصد خود تبلیغ می کرد، اما بذر خشمی که علیه فلسطینیان در میان یهودیان متعصب کاشته بود به توفانی علیه خود او تبدیل شد. خروج نیروهای اسرائیلی از نوار غزه، خشم سرسخت ترین طرفدارانش را برانگیخت و حزب راستگرای وی موسوم به "لیکود" چندین بار به این طرح در "کنست" رای مخالف داد. بعد از اجرای طرح شارون و خروج اسرائیل از نوار غزه، اختلافات در درون حزب "لیکود" آنچنان شدت گرفت که سرانجام شارون را ناچار کرد در سال ۲۰۰۵ این حزب را ترک و حزب کادیما (پیشرو) را بنیاد نهد. شارون که تحت فشار "انتفاضه دوم" فلسطینیان و افکار عمومی مترقی و صلح طلب در داخل اسرائیل و منطقه ناچار به خروج اسرائیل از نوار غزه شده بود، برای جبران این امتیاز و راضی کردن یهودیان تندرو، "دیوار حائل" میان اسرائیل و فلسطین را کشید.
غضب و خشونت نهادینه شده در خون و رگ های شارون علیه فلسطینیان و اقدام وی جهت حذف فیزیکی فردی و دسته جمعی آنان و رهبرانشان، پایانی نداشت. در دوران مسئولیت شارون به عنوان وزیر دفاع و چه بعد به عنوان مهرهای مهم و تاثیرگذار در تعیین سیاست های کلان اسرائیل، کوشش برای ترور و حذف رهبران اپوزیسیون فلسطینی مخالف دولت اسرائیل از جمله عرفات و یارانش از برنامه کار و مشغله های همیشگی وی بود. ترور چند تن از رهبران "سازمان حماس" از جمله "شیخ احمد یاسین" که معلول و بر روی چرخ معلولین بود و جانشین بعدی وی "عبدالعزیز رنتسی" در دوران تکیه شارون بر صنددلی نخست وزیری، گامی آشکار در نیت شارون در ادامه قتل و نابودی فلسطینیان در زمان پروسه "صلح" بود. ترور و دستگیری دهها فعال فلسطینی در جریان "انتفاضه" و بعد از آن، ربوده شدن آنان به شیوه پنهانی و حبس در بازداشتگاههای مخوف اسرائیل و شکنجه بی رحمانه آنان، از دیگر اقدامات شارون و دولتش علیه فلسطینی ها بود.
شارون مسئولیت های مختلفی در دولت های اسرائیل از جمله، وزیر کشاورزی، وزیر دفاع، وزیر صنعت و بازرگانی، وزیر مسکن و ساختمان، وزیر زیرساخت های ملی، وزیر امور خارجه و سرانجام بالاترین مقام این کشور، یعنی نخست وزیری را برعهده داشت. اما سه خصیصه کثیف و ضدانسانی دولت نژادپرست اسرائیل، از جمله کشتار و قتل عام وسیع فلسطینیان، ایجاد گسترده شهرک های اسرائیلی در مناطق اشغالی فلسطینیان و ایجاد "دیوار حائل" میان اسرائیل و فلسطینیان، بیشتر از همه در تاریخ، به نام آریل شارون ثبت شده است.
آریل شارون در دوران نخست وزیری اش، در ۴ ژانویه ۲۰۰۶، بر اثر سکته مغزی به کما رفت و ٨ سال با مرگ دست و پنجه نرم کرد. به گفته پزشکان، بر اثر نارسایی کلیه، سرانجام در یازده ژانویه ٢٠١٤ درگذشت.
زندگی نظامی و سیاسی آریل شارون، آینه تمام قد رفتار خشونت آمیز رژیم های نژادپرست یهودی حاکم بر اسرائیل در برخورد به مردم زجرکشیده فلسطین و توطئه علیه مردمان و جنبش های آزادیخواه و حق طلب منطقه با حمایت و پشتیبانی کامل و بی دریغ ایالت متحد آمریکا و متحدین غربی اش از بدو تشکیل کشور اسرائیل در سال ١٩٤٨ تاکنون بوده است. شارون فرزند بیرحم و قسی القلب رژیم حاکم بر اسرائیل در طول ٦٦ سال گذشته بود. اگرچه تندروهای مذهبی یهودی در اسرائیل، مدافعین رژیم نژادپرست این کشور و مدافعین جهانی آنان، قصد دارند شارون را بعنوان "قهرمان" معرفی کنند، اما مردم زجرکشیده فلسطین و افکار مترقی و آزادیخواه در سراسر جهان و از جمله در داخل اسرائیل، از "شارون" بعنوان قاتلی که از روزهای نخست شکل گیری اسرائیل، از فرماندهان و آمران سیاسی جنگ و خشونت علیه فلسطینیان و در منطقه بوده است، یاد می کنند.
"سازمان جهانی دیده بان حقوق بشر" طی اطلاعیه ای که بعد از مرگ شارون صادر نمود، به درستی اعلام کرد "این مایه شرم است که آریل شارون بدون آنکه به خاطر کشتار صبرا و شتیلا و دیگر بدکرداری هایش محاکمه شود، به گور سپرده شد".
بی شک مردم فلسطین، جبهه انساندوست، چپ و سکولار، امیدوار و آرزومند است با مرگ شارون، دور باطل کشتار، خونریزی و خشونت سازمانیافته توسط دولت اسرائیل و بازتولید آن، توسط گروههای تندرو اسلامی پایان یابد و مرهمی بر زخم های عمیق مردم فلسطین و اسرائیل نهاده شود. خواستی که بی تردید با تشکیل دولت مستقل، غیرمذهبی، غیرقومی، سکولار و دمکراتیک فلسطین و با حمایت، آگاهی و سازمانیابی مردم زجرکشیده و جنگ دیده اسرائیل و فلسطین و افکار مترقی و آزادیخواه جهان، ممکن و متحقق خواهد شد.