تابستان فروشی


طاهره بارئی


• باغهای ریخته زیر دست و پا
گردش های قیفی
تعطیلات چسبیده به هم، به ضرب منگنه ها
و بازگشت ِ بنا های باستانی به آغوش باد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٨ شهريور ۱٣۹۲ -  ٣۰ اوت ۲۰۱٣


 
 
باغهای ریخته زیر دست و پا
گردش های قیفی
تعطیلات چسبیده به هم، به ضرب منگنه ها
و بازگشت ِ بنا های باستانی به آغوش باد


بازدید میسر نبود
مگر از تنگه ای
در رویای نیمروز
در چشم اندازی
از تیزی ذهن
از وضوح ذکاوت

تابستانهایمان را به ما می فروختند
تابستانهای خودمان را
با کارت پستال های ناخوانا
و تمبر های باطل شده
در طی روز های ورق ورق.
و ما در خاموشی
کوزه کوزه آب می بردیم
به ییلاق خودمان،
که در پستو های صبوری و حوصله
پنهان داشته بودیم
تمبرهایش: بادبادکهای دور پرواز
چراغهایش: پروانه های آسمان افروز
و به روشنی می دانستیم
که هیچ سکّه ی آنان
توان پرداخت این کندو را نخواهد داشت

دفترچه ها را بردیم
تا به دفاتر جهانگردی بازگردانیم
شیشه ها تعطیل بودند
اما از پشت سایه ها
صدای ارکستر تاریکی می آمد
و سنجاقکی
که آخرین ضربه های کاری را
بر شاسی های فرتوت فرو می آورد

چشم می پوشیم از سفر با تارهای عنکبوت
و به صدای اسبهای درشکه گوش می سپاریم
که چون آبهای روان طنین می افکند
در زیر زمینهای ِ خانه ای
که به جدّ
از محوطه دور داشتیم.