سناریوسازی و فرقه گرایی بزرگترین خطر برای خاورمیانه


اردشیر زارعی قنواتی


• در شرایطی که به اذعان رسانه های غربی در طول ماه های اخیر ارتش سوریه در نبرد با مخالفان خود ابتکارعمل را به دست گرفته و فتوحات زیادی هم داشته است هیچ دلیل و انگیزه یی برای اقدام ارتش سوریه در این خصوص به غیر از اینکه رهبران سوریه به جنون دچار شده باشند، وجود نخواهد داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۶ شهريور ۱٣۹۲ -  ۲٨ اوت ۲۰۱٣


قطعات پازل جنگ و منازعات فرقه یی در منطقه خاورمیانه با توجه به تحولات جاری در لبنان، سوریه، مصر و عراق دارد کامل می شود. در تحلیل و بررسی شرایط کنونی این مناطق، بدون در نظر گرفتن این سناریوی مخرب و هولناک هرگونه گمانه زنی و یکسویه نگری از اساس اشتباه و گمراه کننده است. آنچه هم اینک در بحران سوریه، تحولات مصر، خشونت های عراق و انفجارات لبنان می گذرد همگی بخشی از همین سناریو بوده و بازیگران میدان نبرد و عوامل پشت پرده آن دقیقا در راستای چنین هدفی جهت بر هم زدن ثبات و روندهای دمکراتیک در این حوزه ژئوپلتیک گام برمی دارند. مصداق ها و انگیزه ها در مورد وقایع اتفاق افتاده بیش از آنچه احتیاج به "ذهن تجریدی" داشته باشد ضرورت فعال سازی تعیین و تبیین نظری بر مبنای دلایل و مستندات "عینی" خواهد داشت. این یک اصل علمی و تاریخی است که در پشت هر اقدام سیاسی – امنیتی یک انگیزه برای دستیابی به یک هدف نهایی وجود دارد و هیچ کنش برنامه ریزی شده یی در جهان واقعیات فاقد این برداشت نیست. از طرف دیگر خاورمیانه را به دلیل وابستگی ها و انطباق شرایط باید به عنوان یک "کل واحد" نگاه کرد تا وقایع "بخشی و جزئی" آن در حوزه های محلی تصویر واقعی خود را در معرض نگاه رئالیستی خبری و تحلیلی به درستی انعکاس دهد. اینکه توجه و تمرکز رسانه یی و محافل داخلی و خارجی سیاسی در طول یک ماه اخیر به دلیل تحولات مشخص معطوف به مصر می شود و بعد از آرامش نسبی در این حوزه به یکباره جهان با یک "سورپرایز" شوک آور در سوریه روبه رو می شود، هرگز سیر طبیعی رخداداها نبوده و بیشتر در چارچوب بازی "الاکلنگی" است که همیشه یکی بالا و دیگری پائین قرار می گیرد. خاورمیانه آرام نمی گیرد چرا که فعلا به نفع نیروهای "آلترناتیو" منطقه یی و بین المللی نیست که در یک بستر آرام و مسالمت آمیز سیر تحولات به سمت روندهای واقعا دمکراتیک حرکت کند. تمامی تحیلگران و آنانی که وقایع بین المللی را به صورت جدی و مستمر دنبال می کنند به خوبی واقفند که کندی عکس العمل جهانی نسبت به حوادث زشت و زیبای خاورمیانه حتی در آنجا که به خاطر ملاحضات حقوق بشری اجماع بین المللی وجود دارد، یک واقعیت عینی است که بارها مصادیق آن روشن بوده است. در چنین شرایطی که برای تحولات مصر هنوز جامعه جهانی اندر خم این گزاره دست و پا می زند که اقدام ارتش در برکناری "محمد مرسی" کودتا بود یا نبود، کمک به مصر باید متوقف شود یا نشود و خشونت از طرف ارتش شروع شده یا توسط اخوان المسلمین،آیا اینکه یک باره در روز چهارشنبه خبر یک حمله شیمیایی در حومه دمشق منتشر می شود، ویدئوهای آن با گستردگی شگفت آوری تمام مرزهای مجازی را در می نوردد، فورا رهبران اصلی ائتلاف ملی مخالفان در استانبول کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرده و مسببین آن را با ذکر کامل تلفات مشخص می کنند، جای سوال باقی نمی گذارد. تازه اینکه بلافاصله "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا در این خصوص با مشاروان امنیتی خود جلسه فوق العاده ترتیب می دهد، به دعوت "مشعل الزین" فرمانده مشترک ارتش اردن که می گوید به زودی فرماندهان نظامی ده کشور حامی اپوزیسیون سوریه در این کشور گرد هم می آیند، واشینگتن چهارمین ناوشکن مجهز به موشک های کروز هدایت شونده را به مدیترانه اعزام کرده و به صراحت هم اذعان می کند که این برای حمله احتمالی به سوریه است، هم چنین "ویلیام هیگ" وزیر امور خارجه بریتانیا در همان ساعات اولیه انتشار خبر حمله شیمیایی با قاطعیت انگشت اتهام را به سوی دولت اسد نشانه می رود و "لوران فابیوس" همتای فرانسوی وی هم بر اقدام نظامی علیه سوریه سخن می گوید. تمام این فاکت ها در کنار خبر روزنامه اشپیگل و چند روزنامه اسرائیلی مبنی بر پیشروی افراد آموزش دیده مخالف اسد به کمک کماندوهای ارتش آمریکا و اردن به سوی دمشق، بیش از آنچه خبر از سیر طبیعی تحولات و عکس العمل مناسب به آن داشته باشد گویای کلید خوردن یک سناریوی از پیش تدوین شده است که ظاهرا هم اکنون عملیاتی شده و برای توجیه آن بهانه اقناع کننده یی هم لازم است.
در شرایطی که به اذعان رسانه های غربی در طول ماه های اخیر ارتش سوریه در نبرد با مخالفان خود ابتکارعمل را به دست گرفته و فتوحات زیادی هم داشته است و دو روز قبل از خبر حمله شیمیایی به منطقه "غوطه" بعد از رایزنی های بسیار بیست تن از کارشناسان و بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل متحد برای بررسی کاربرد سلاح های شیمیایی در دمشق به سر می برند هیچ دلیل و انگیزه یی برای اقدام ارتش سوریه در این خصوص به غیر از اینکه رهبران سوریه به جنون دچار شده و بخواهند دست به انتحار بزنند، وجود نخواهد داشت. در لبنان یک هفته بعد از انفجار بمب در منطقه شیعه نشین بیروت در ۱۵ اوت این بار نوبت مناطق سنی نشین در شهر طرابلس بود تا در طی دو انفجار مرگبار بیش از ۴۲ تن کشته و ۵۰۰ نفر زخمی برجای بگذارد. هر چند که بسیاری از کارشناسان هر دو انفجار را متاثر از وقایع سوریه دانسته اند اما نشانه روی شیعیان و اینک سنی ها در کشوری که در آستانه ی تنش های فرقه یی قرار دارد، گویای آغاز بازی در چارچوب جنگ های فرقه یی برای بی ثبات سازی منطقه است. در عراق نیز که انفجار و کشتار مردم، به یک امر روتین و عادت ترک نشده یی تبدیل شده است و دیگر هیچ کس شکی ندارد که این کشور در منازعات فرقه یی دست و پا می زند بخش دیگری از پازل فاجعه تلقی می شود. دعوای کردهای سوری با گروه های تندروی مرتبط با القاعده چون "جبهه النصره" هم که دیگر امر پوشیده یی نیست و در همین هفته بیش از ۲۰ هزار تن از ساکنان این مناطق از ترس بریدن سر خود و کودکانش توسط تروریست های اسلامی جلای وطن کرده و به اقلیم خودمختار کردستان عراق پناه برده اند. حتی در خود مصر نیز تقابل بین ارتش و اخوان بنا به گفته سازمان "عفو بین المللی" موجب تخریب و به آتش کشیده شدن ده ها کلیسا و مدرسه مسیحی متعلق به اقلیت "قبطی" این کشور توسط اسلامگرایان شده است که ظاهرا در انتقام نسبت به حمایت آنان از دولت موقت و سرنگونی مرسی انجام گرفت. در خاورمیانه متاسفانه مصداق مثل معرف "سنگ" را بسته و "سگ" را آزاد کرده، هم اینک با تمرکز قدرت های منطقه یی و هژمون های بین المللی بر اهداف ژئوپلتیک و منافع نامشروع به بهانه های مختلف از جمله حمایت از دمکراسی و حقوق بشر، جنگ های داخلی و فرقه یی راه انداخته شده است. آنچه امروز بیش از هر چیزی ثبات، امنیت و روند دمکراتیک در منطقه خاورمیانه را تهدید می کند در وهله اول منازعات خونین فرقه گرایانه است و هرگونه سمت گیری برای تشدید این جریان مخرب به هر بهانه یی یک جنایت و فاجعه برای این منطقه به حساب خواهد آمد. آنان که بهار عربی را آگاهانه و با مدیریت بحران به خزان عربی تبدیل کردند برای بازگشت ناپذیری موج انقلاب ملی – دمکراتیک هم اینک بیشترین سرمایه گذاری را بر تشدید منازعات فرقه یی بین شیعه – سنی و مسلمان – مسیحی کرده اند. آن بخش از حوادث موجود در فضای خاورمیانه که سیر طبیعی دوران گذار را نمایندگی می کند هیچ سنخیتی با فرقه گرایی نداشته و نخواهد داشت. به عکس این، کاریکاتوری که هم اینک از دمکراسی خواهی در این منطقه ارائه شده و هم گام با گزاره های فرقه گرایانه می باشد دقیقا یک مدیریت آگاهانه برای سرکوب روند دمکراتیک مفهوم عینی خود را به نمایش در می آورد. از قاهره تا دمشق و از بیروت تا بغداد ترازوی سنجش انقلاب و ضدانقلاب، دمکراتیک و ارتجاعی، ملی و وابسته، عدالت و استثمار، آزادی و سرکوب بدون هیچ تردیدی از چارچوب ارتباط نیروهای کنشگر در عرصه مبارزه "له یا علیه" فرقه گرایی خواهد گذشت.