جنبش مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد
دو حرکت تاثیر گذار در سرنوشت تاریخی ما!


علی فیاض


• فرا رسیدن مرداد ماه، همواره یادآور دو رویداد برجسته سیاسی- فرهنگی در تاریخ سرزمین ماست. دو رویدادی که رخ دادها و حوادث بعدی این سرزمین را به شدت تحت تاثیر قرار داده است؛ "انقلاب" مشروطه. و کودتای بیست و هشت مرداد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۵ مرداد ۱٣۹۲ -  ۶ اوت ۲۰۱٣


فرا رسیدن مرداد ماه، همواره یادآور دو رویداد برجسته سیاسی- فرهنگی در تاریخ سرزمین ماست. دو رویدادی که رخ دادها و حوادث بعدی این سرزمین را به شدت تحت تاثیر قرار داده است؛ "انقلاب" مشروطه. و کودتای بیست و هشت مرداد.
مشروطه "انقلابی" بود که پس از وقوع خویش بسیاری از تحولات اجتماعی – سیاسی جامعه ما را با خود محک زده است. این رویداد تاریخی، هر چند که همانند بسیاری دیگر از قیام ها و انقلاب های مردمی به اهداف خویش دست نیافت، با این حال، به عنوان یک اقدام تاریخی ارزنده و تاثیر گذار همواره مورد توجه روشنفکران، اندیشمندان و مبارزان راه رهایی قرار داشته است. و تا همین امروز نیز باعث غرور ملی ما ایرانیان می شود. غرب آسیا با افتخارات ایرانیان است که چشم خویش را به سوی "دموکراسی" و پارلمانتاریسم می گشاید. ما ایرانی ها در این عرصه از نخستین کوشندگان رهایی از اختناق و لجام زنی بر استبداد سلاطین با لیاقت و بی لیاقت به شمار می رویم. و این افتخار کمی نیست!
با این همه، صرف نظر از اهداف، دست آوردها و پیشرفت های مشروطه، قضاوت در مورد نیروهای دست اندرکار، تاثیر گذار و جهت دهنده آن، متناقض و متفاوت بوده است. در این رابطه – همچنان که در انقلاب بهمن ماه ۵۷ – درباره چهره ها و عناصر پشت صحنه و یا بهتر بگوییم جهت دهنده آن، حرف ها و حدیث ها فراوان بوده است. از شیخ فضل الله نوری گرفته تا میرزا ملکم خان لاتاری در جریان این جنبش خود را به نوعی مطرح نموده اند. همچنان که بزرگانی چون ملک المتکلمین، صور اسرافیل، نایینی، ستارخان، باقر خان و ...
به همین دلیل نیز نمی توان فعالان آن جنبش را یک دست شمرد و همسان ارزیابی کرد. در این جنبش نیز عناصر متضاد و متخاصمی و با انگیزه های متفاوتی حضور داشتند. حضور نیروها و خطوط فکری – سیاسی متناقض و متضاد، خود باعث شکافی در آن شد که سر انجامش انشعاب مشروعه خواهان از مشروطه خواهان شد. و یکی از نتایجش اعدام یکی از اسلاف شاخص خمینی به نام شیخ فضل الله نوری که با دربار قاجاری و استبداد آنان روابطی حسنه و "برادرانه" داشت.
به هر حال آنچه که در جنبش مشروطه برای ملت ما مفید بود و ارزشی تاریخی را با خود حمل می کرد، تدوین قانون، حاکمیت قانون، محدود کردن سلطه شاهان و ایجاد مجلس قانون گزاری بود و این دست آورد کوچکی نبود. اما آنچه که امروز به کارمان نمی آید، شعار عمده و اصلی این جنبش می باشد که همانا خود "مشروطه" می باشد! مشروطه پاسخی تاریخی به پرسش های مطروحه در زمان خود بود. و امروز که ما یک گام پیش تر آمده ایم و به اندیشه جمهوری رسیده ایم، مشروطه هیچ محلی از اعراب ندارد. مشروطه جنبشی شور انگیز، غرور انگیز و تعیین کننده در تاریخ معاصر ما بوده است. از فداکاری ها، تلاش ها و دست آوردهای کوشندگان آن نمی توان چشم پوشی کرد و آنها را نادیده گرفت. مشروطه خود زمینه ساز جنبش ها و تلاش هایی شد که نسل های پس از آن با ایثار جان خود به اهداف آن تداوم بخشیدند. فرخی یزدی ها، عارف قزوینی ها، محمد مسعودها، حسین فاطمی ها، ارانی ها، ملکی ها، و صدها اندیشمند و مبارز دیگر، بر بستر جنبش مشروطه بود که با استبداد در افتادند. با این همه باید به صراحت گفت که ما صد سال است که مشروطه را پشت سر گذاشته ایم، و ایده آل ها، آرمان ها و خواست هایمان تغییر یافته است. درک مفاهیمی چون دموکراسی، حقوق بشر، برابری، سوسیالیسم و آزادی، امروز دیگر با آنچه که در صد سال پیش قابل درک و فهم بود ، تفاوت های کمی و کیفی گسترده ای یافته است. رجعت و بازگشت به مشروطه که عده ای خود را در سایه آن پنهان کرده اند، نه بازگشتی ترقی خواهانه و مثبت، که گامی به عقب می باشد. مدعیان مشروطه خواهی بدون آنکه به روند رو به رشد تاریخی – اجتماعی جامعه و تغییر گفتمان های سیاسی توجه کنند، از آن سنگری ساخته اند برای بازگشت ارتجاع و استبداد سلطنتی. این ابزار به موقع و پیشرفته ی تاریخی را باید از آنان باز پس گرفت. آنچه که کودتای بیست و هشت مرداد را رقم زد، ایجاد انحراف در خواست های مردم و نادیده انگاشتن قوانینی بود که در همان دوره مشروطه به تصویب رسیده بود. آنان که امروز به طعن و تمسخر از "عاشوارای ۲٨ مرداد" یاد می کنند، از قماش همان "مشروطه" خواهانی هستند که اسلافشان تمامی دست آوردهای مشروطه را بر باد دادند. بیست و هشت مردادی که روند دموکراتیزه شدن جامعه ایران را، که با دست های توانای محمد مصدق و همکاران برجسته اش همچون زنده یاد شهید دکتر حسین فاطمی در حال پی ریزی بود از هم پاشید و استبدادی را بر جامعه ما تحمیل کرد که نتیجه جبری و قهری آن بر آمدن خون آشامی چون خمینی و شرکای جنایتکارش بود، چگونه می توان "قیامی ملی"!!! تعبیر کرد؟ و فروپاشی یک دولت ملی را در پناه ان جشن گرفت؟ اما از زاویه ای دیگر، کودتای بیست و هشت مرداد به راستی یک عاشورای سیاسی و ملی بود. عاشورایی که سرنوشت ملتی و نسلی را رقم زد. سرنوشتی که هنوز که هنوز است، باعث حاکمیت استبداد و جنایت بر جان و مال و ناموس و امنیت و شرافت ملی و انسانی ما شده است. سرنوشت شومی که تنها با گذر از رژیم سرمایه داری و نفرت انگیز، توتالیتر، سرکوب گر و ضد بشری رژیم "جمهوری اسلامی" تغییر خواهد یافت. ارزش مشروطه در تصویب قانون مدنی، محدود سازی "قدرت" و قدرتمداران و ایجاد مجلسی متشکل از نمایندگان واقعی ملت بود. ضرورتی که هنوز و پس از بیش از صد سال به آن دست نیافته ایم.

alifayyaz@live.se