شادباش به مردمی که رأی به تغییر دادند


سهراب مبشری


• شریک بودن در شادمانی مردم خواهان تغییر، به معنای شراکت در توهم های مردم نیست. در روزهای اخیر، شاهد حد حیرت آوری از چشم بستن بر پیشینه حسن روحانی، بر روند سریع السیر عقب نشینی اصلاح طلبان از خواست نامزدی خاتمی تا ثبت نام رفسنجانی تا بی پژواک ماندن بخش اعظم خواستهای مردم در مواضع روحانی بوده ایم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱۵ ژوئن ۲۰۱٣


نوشته دیروز در اخبار روز تحت عنوان «نقشه ب کدام است» با این جمله پایان یافت که امید است نیاز به «نقشه ب» نباشد و رأی مردم واقعا خوانده شود. مایه شادمانی است که آمار رسمی وزارت کشور جمهوری اسلامی نیز تایید می کند اکثریت رای دهندگان، به تغییر رأی داده اند. جای آن دارد که به همه مردم رأی دهنده به تغییر، شادباش بگوییم. تا همین حد نیز که این مردم احساس کنند در اکثریت اند، جای شادمانی دارد.
در اینجا لازم است که ادعای فوق مبنی بر اینکه رأی اکثریت مردم، رأی به تغییر است، مستدل شود:
درست است که برای مردم، امکان کنترل درستی آمار رسمی حکومت وجود ندارد (احتمالا رأی روحانی بیش از آمار اعلام شده است). اما طبق همین آمار رسمی، کاندیدایی با فاصله زیاد، بیشترین رأی را کسب کرده است که در قیاس با پنج نامزد دیگر، چهره ای با بیشترین مرزبندی با برخی از سیاست های سالهای اخیر حکومت از خود ارائه داد. علاوه بر این، کاندیدایی که بیشترین چسبندگی به این سیاست ها را به نمایش گذاشت (جلیلی) به سختی شکست خورده است.
شریک بودن در شادمانی مردم خواهان تغییر، به معنای شراکت در توهم های مردم نیست. در روزهای اخیر، شاهد حد حیرت آوری از چشم بستن بر پیشینه حسن روحانی، بر روند سریع السیر عقب نشینی اصلاح طلبان از خواست نامزدی خاتمی تا ثبت نام رفسنجانی تا حذف عارف به سود روحانی محافظه کار راستگرا، بر بی پژواک ماندن بخش اعظم خواستهای مردم در مواضع روحانی و بر نقش کاملا فرودست رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی بوده ایم. میزان خودفریبی بسیاری از مردم ما، نگران کننده است. باید نگران بود، از آنجا که جامعه ما تجربه امید بستن به اصلاح جمهوری اسلامی را پشت سر گذاشته است. آیا ما درسهای آن تجربه را آموخته ایم؟ شریک بودن در شادمانی مردم، به معنای پاسخ مثبت به این پرسش نیست.
پاسخ، مثبت نیست چرا که می دانیم بسیاری از اصلاح طلبان، از آن تجربه ناکام، نتایج خطا می گیرند. آنها امروز گناه شکست پروژه قبلی اصلاحات را به گردن تحول طلبان، به گردن نیروی اجتماعی تحول می دانند. می گویند اگر نیروی تحول خواه، از روزنه هایی که در بالا ایجاد شده است برای طرح خواستهایی فراتر از ظرفیت اصلاح طلبان بهره گیرند، این روزنه ها بسته خواهد شد. بسیاری از اصلاح طلبان، به مردم و تحول خواهان فرمان خواهند داد خاموش شوند و بگذارند «ائتلاف اعتدال گرایان و اصلاح طلبان» که چیزی جز پیوستن دومی ها به اولی ها نیست، «کارشان را بکنند». دیگر حتی سخن از «فشار در پایین و چانه زدن در بالا» نیست. برای بسیاری از اصلاح طلبان، نقش مردم نباید از رفتن هر از چند یک بار به پای صندوق رأی و دادن وکالت تام به بالایی ها فراتر رود، آن هم بالایی هایی که دیگر حتی اصلاح طلب هم نیستند و در بهترین حالت می خواهند از تنش در مناسبات بین المللی جمهوری اسلامی بکاهند.
پاسخ، مثبت نیست از آن رو که از همین امروز، مردم و تحول طلبانی که حاضر نشدند به «اعتدال» در حد تعیین شده از سوی خامنه ای رأی دهند، مورد هجوم قرار گرفته اند. از همین امروز، برخی از اصلاح طلبان، تحریم کنندگان انتخابات را متهم به «انفعال» و «همراهی نکردن با مردم» می کنند. مهم این نیست که تحول طلبان هدف اتهامی پوچ از سوی کسانی قرار گیرند که حداکثر فعالیت سیاسی در تصور آنان، انداختن رأی به صندوق است. مهم این نیست که برخی مدعیان صاحبنظری در سیاست، پرهیز از ابتلا به توهم توده ها را ملامت کنند. آنچه نگران کننده است، این است که نتایج عملی (یا بهتر بگوییم بی عملی) از این تبلیغات گرفته شود. آنچه ما دیروز در مورد «نقشه ب» گفتیم، در مورد «نقشه الف» نیز صادق است، یعنی آنچه پس از به ریاست جمهوری رسیدن روحانی از سوی وی و اصلاح طلبان متحد او پیش بینی شده است. این «نقشه الف» هنوز بسیار ناروشن است و هر جا که روشن است، زیاد مایه امیدواری نیست. آنجا که روشن است، ادامه اجرای نسخه های نئولیبرالی در عرصه اقتصادی است، نسخه هایی که نه تنها در ایران، که در سراسر جهان نتیجه ای جز فلاکت و بی عدالتی نداشته است. نقشه کاری ائتلاف جدید روحانی – خاتمی – رفسنجانی آنجا که ناروشن است، نحوه ارتباط اینان با خامنه ای، سپاه پاسداران، اکثریت راستگرای مجلس، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، شورای نگهبان و کل ساختار قدرت جمهوری اسلامی است که سی و چهار سال است تسمه از گرده مردم کشیده است.
پاسخ، مثبت نیست چرا که بسیاری اصلاح طلبان، در انتخابات اخیر، بیش از آنکه به اندیشه ریشه یابی ناکامی پروژه قبلی خود باشند، از تحول طلبان می خواهند از مواضع خود دست بکشند و به اصلاح طلبی (اینک متحد با بخشی از محافظه کاران راست در جمهوری اسلامی) بپیوندند. به ما می گویند مردم به شما «تحریمی ها» پاسخ منفی داده اند.
آیا تحریم کنندگان انتخابات باید نظر به نتیجه انتخابات از خود انتقاد کنند؟ آیا باید بپذیرند که مواضع انتخاباتی تحول طلبان خطا بوده است و «موفقیت» اصلاح طلبان در روز ۲۴ خرداد، بر حقانیت خرده گیری های آنان به تحول طلبان دلالت می کند؟
انگیزه های همه تحریم کنندگان انتخابات، یکسان نبود. استدلال اصلی و شاید تنها استدلال برخی از تحریم کنندگان، این بود که رأی مردم را نخواهند شمرد. برخی دیگر، انتخابات در جمهوری اسلامی را بیش از هر چیز با استناد به غیردمکراتیک بودن همه رأی گیری ها در این نظام تحریم می کنند. شماری دیگر، تحریم را به عنوان روش اعتراض به سرکوب خونین جنبش اعتراضی ٨٨ برگزیدند. اینکه برای روحانی بیش از حد انتظار تقریبا همه ناظران – صرفنظر از گرایش سیاسی آنان – رأی اعلام شده است، همه استدلالهای تحریم کنندگان را منتفی نمی کند.
در جمهوری اسلامی بسیاری اطلاعات که در کشورهای دیگر در زمره اطلاعات عمومی و قابل دسترس همگان است، از اسرار دولتی است. کسی نمی داند میزان واقعی مشارکت در رأی گیری چیست. رأی گیری و شمارش آرا دور از چشم ناظران مستقل و بی طرف صورت می گیرد. در همان روز انتخابات هم سد کردن کانالهای اطلاع رسانی ادامه یافته است. خبرنگاران در تهیه گزارش از انتخابات آزاد نیستند. نظر سنجی ممنوع است و در گذشته برخی را روانه زندان کرده است. در چنین شرایطی، انتقاد از مواضع تحریم کنندگان بدین عنوان را که نتیجه انتخابات، نادرستی ارزیابی همه تحریم کنندگان از شرایط ایران را اثبات می کند، نباید جدی گرفت. از فردای رئیس جمهور شدن روحانی، آنچه اهمیت دارد و در مرکز توجه خواهد بود، کارنامه ائتلاف جدیدی است که در قبال مردم تعهداتی دارد و باید پاسخگو باشد.