آقای خاتمی، آیا شما مسئولیت نداشته اید؟!
در دفاع از حق مخالفت با کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۲ -  ۷ می ۲۰۱٣


اخبار روز: این یادداشت کوتاه در ارتباط با سخنان روز سه شنبه ی آقای محمد خاتمی نوشته شده است. او در این سخنان مثل همیشه مسئولیت خود در پدید آمدن این وضعیت را انکار کرده، به مخالفین حکومت حمله کرده، «براندازی» را محکوم نموده و از «اصل نظام» دفاع کرده است.


همه کس از وضعیت موجود اعلام برائت می کند. کسی نیست که بگوید و بپذیرد که در وضعیت به وجود آمده مسئولیت داشته است. اصول گرایان طرفدار خامنه ای چنان به احمدی نژاد می تازند و او را مسبب مشکلات معرفی می کنند که نه انگار در روی کار آوردن او به زور سرگوب و کشتار و زندان دست داشته اند. نه انگار که پیش از ظهور احمدی نژاد هم این کشور گرفتار اختناق و استبداد و فقر و تیره روزی بوده است.
احمدی نژاد چنان حرف می زند و از ضرورت «انتخاب مردم» می گوید که نه انگار او بوده است که مردم را «خس و خاشاک» نامیده و حکم ریآست جمهوریش را با خون نداها و سهراب ها «تنفیذ» کرده و به دستش داده اند.
اکبر هاشمی رفسنجانی چنان حرف می زند و خود را قهرمان رفرم و کشتی بان نجات کشور جا می زند، که نه انگار بیش از دو دهه مرد شماره ی یک و دوی این حکومت بوده، ترور میکونوس و ده ها ترور و قتل دیگر را در پرونده ی خود دارد و تظاهرات گرسنگان در اسلام شهر و مشهد و اراک نتیجه ی دوران ریاست جمهوری او بوده است.
و محمد خاتمی... او که در این روزها هیچ فرصتی را برای حمله به مخالفین حکومت جمهوری اسلامی و به تعبیر خودش براندازان از دست نمی دهد، چنان حرف می زند که نه انگار حکومت احمدی نژاد حاصل ضعف ها، تردیدها، وعده های انجام ناشده ی هشت سال ریاست جمهوری او بوده است.

همه سیستم و اجزایش مشغول عوامفریبی و دروغ گویی و وارونه سازی واقعیات هستند. شاید مردم در این انتخابات هم از سر ناچاری به دنبال منطق بد در برابر بدتر بروند و روزنه ی امید خود را در این یا آن «آدم جمهوری اسلامی» بیابند، بر آن ها حرجی نیست. حکومت راه دیگری پیش پایشان نگذاشته است. اما به این بهانه که «یک مو از خرس کندن هم غنیمت است»، نباید چشم بر واقعیات بست، با دروغ ها هم صدا شد و یا در برابر آن ها سکوت کرد. وجدان روشنفکری جامعه همیشه نمی تواند تابع انتخاب های از سر ناچاری مردم باشد.

آن ها که امروز در ایران میدان داری می کنند و تریبون ها را قبضه کرده اند، همه شان در دوره هایی مسئولان طراز اول این مملکت بوده اند. هشت سال هشت سال رئیس جمهور بوده اند. آن ها حق ندارند مانند منتقدینی حرف بزنند که در این هشت سال ها سهمی جز سرکوب شدن و کشته شدن نداشته اند. آن ها حق ندارند مسئولیت خود را - کمتر یا زیادتر - در پدید آمدن این وضعیت حاشا کنند. بازی شرم آور «کی بود کی بود من نبودم»، باید پایان یابد. مسئولیت ها در پدید آوردن این دیکتاتوری خونین و سرکوبگر باید پذیرفته شود. هر کس همین امروز هنوز از «نظام» و «اصل» یا «فرع» آن دفاع می کند، در ادامه ی این وضعیت همچنان مسئول است.

آقای خامنه ای مسئول اول و اصلی این وضعیت است. وضعیتی که حاصلش بعد از سی و چند سال شده است شرم آورترین انتخاباتی که شاهد آن هستیم. انتخابات «آقا اجازه»... انتخاباتی که هیچ کس بدون اجازه ی «رهبر» جرات نمی کند خود را کاندیدای مقامی کند که بعدا توسط کسانی مثل جنتی صلاحیتش بررسی شود. این انتخابات، نشان دهنده ی فاجعه ای است که بر کشور ما حاکم شده است. نشان دهنده ی حکومت سرکوبگری است که بدون اجازه ی دیکتاتور اعظم، نزدیک ترین همراهان دیروز او اجازه ی آب خوردن ندارند. گاه به نجوا و گاه به صدای بلند می گویند که بدون اجازه ی او در این ممکت هیچ کاری نمی توان کرد.

پشت سر آقای خامنه ای همه ی کسانی که در این سال ها مسئولیت های طراز اول در این حکومت داشته اند در پدید آمدن این وضعیت مقصرند. هاشمی رفسنجانی مقصر است، محمد خاتمی مقصر است، محمود احمدی نژاد مقصر است. حالا همه ی آن ها قیافه ی حق به جانب گرفته اند. در حمله به مخالفین رژیمی که این بساط شرم آور انتخاباتش است، با هم مسابقه گذاشته اند. و آقای خاتمی پیگیر تر از همه می کوشد در این مسابقه به مقام اول برسد.

آقایان! این وضع انتخاباتتان است. هوادارانتان به شما التماس می کنند، کمپین های مردمی برایتان راه می اندازند، می کوشند به شما جرات و شهامت استفاده از یک حق قانونی را ببخشند، اما همه ی این تلاش ها به اندازه ی یک اشاره ی چشم «رهبر» برای شما ارزش ندارد. مردم باید به چه چیز این حکومتتان دل خوش کنند؟ مردم به چه دلیل نباید مخالف این حکومت باشند؟ چند سال دیگر باید زیر فشار گرانی و فقر و دیکتاتوری له شوند و حمله ی شما به مخالفین این همه سیاهی و استبداد را بشنوند و ببینند و بخوانند و به «اصل نظام» دلخوش کنند و دنبال آن بگردند؟

این انتخابات را می توان از منظر بلندتری نگریست. این انتخابات، واقعیت جمهوری اسلامی ایران است، تمام و کمال! بعد از سی و پنج سال حکومت اسلام و بعد از بیست سال تلاش برای اصلاح آن. همه منتظر دستور یک نفرند!
آقای خاتمی به چه چیز این حکومت می نازید؟