جنبش کارگری ذاتاً تکثرگرا است
برای آغاز به کار تارنمای "آوای کار" و "کلمه کارگری"
توسط همراهان جنبش سبز


محمد صفوی


• بر سر در جنبش کارگری، تابلوی ورود ممنوع وجود ندارد. هرکس فارغ از عقیده و ملیت و نژاد و جنسیت و فرهنگ و مذهب که میخواهد برای بهبود شرایط کار و زندگی کارگران و مزدبگیران و کارمندان تلاش کند بطور یقین در جنبش کارگری جای دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۹ فروردين ۱٣۹۲ -  ٨ آوريل ۲۰۱٣


پس از" کلمه کارگری" که مدتی ازانتشار آن می گذرد اخیرا تارنمای "آوای کار " نیز از جانب همراهان جنبش سبز فعالیت های خود را در حوزه کارگری ایران آغاز کرده است . همزمان با شروع فعالیت های این دو رسانه متعلق به همراهان جنبش سبز ، برخی دیگر از دوستداران جنبش کارگری طی نوشته های اعتراض آمیزی که در برخی از تارنماها ی سازمان های چپ منتشر و تکثیر شده است حضور این دو رسانه تازه در رنگین کمان جنبش کارگری را بد بینانه و توطئه آمیز و مشکوک و خطرناک ارزیابی کرده اند! (1)
بعنوان کسی که در ایران و در خارج از ایران سالهای زیادی از عمر خود را کارگری کرده ودر فعالیت های کارگری و اتحادیه ای مشارکت داشته است، و نیز به گواهی تجربه تاریخی، جنبش کارگری از زمان پیدایش خود بعنوان جنبشی که برای بهبود شرایط کار و زندگی کارگران تلاش کرده است جنبشی ذاتاً تکثرگرا بوده است. براستی بر سر در جنبش کارگری، تابلوی ورود ممنوع وجود ندارد. هرکس فارغ از عقیده و ملیت و نژاد و جنسیت و فرهنگ و مذهب که میخواهد برای بهبود شرایط کار و زندگی کارگران و مزدبگیران و کارمندان تلاش کند بطور یقین در جنبش کارگری جای دارد. اگر جنبش کارگری در مقاطعی با پا فشاری بر خواسته های عادلانه اش توانسته است که پیروزی هایی بدست آورد فقط در نتیجه عمل مشترک و حرکت بالنده آن و ترکیب ذاتاً تکثر گرای آن بوده است . در هر زمان هرچه دامنه فعالین و مخاطبین جنبش کارگری گسترده تربوده است جنبش کارگری هم دمکراتیک تر و هم موثر تر عمل کرده است. به این جهت نه تنها نباید از گسترده تر شدن دامنه حضور فعالین کارگری با نحله های فکری گوناگون دچار دلهره و هراس بیمورد شد بلکه فعالین قدیمی تر کارگری که برخی بدوران بازنشستگی خود رسیده اند می بایست فضایی جذاب و گیرا وسخاوتمندانه ای بوجود بیاورند که نیروهای اجتماعی جوانتر وفعالتر که می خواهند برای استقرار عدالت اجتماعی و بهبود شرایط کار و زندگی کارگران و کارمندان ومزدبگیران جامعه تلاش کنند بدون مانعی وارد این کارزار عدالت خواهانه و انسانی شوند. مهمتر اینکه در شرایطی که نظام سرمایه داری نئولیبرال، اکثریت مردم را با مشکلات عدیده ریاضت کشی اقتصادی، بیکاری مزمن،جنگ و نظامی گری، تخریب محیط زیست و ستم گسترده اقتصادی و سیاسی روبرو ساخته است یکی از راهکارهای موثر، ساختن آلترناتیو متکثر جنبش توده ای و کارگری و دیگر اقشار مزدبگیر است که میتوان از طریق آن به راه حلی پایدار برای برون رفت از بحران کنونی جنبش کارگری و مقابله با سیاستهای سرمایه داری نئولیبرال که بطرز بی سابقه ای شرایط اقتصادی و سیاسی و زندگی اکثریت مردم را دشوارتر کرده است، دست یافت .



تکثرگرایی سوسیالیستی - کارگری و گذار به فراسوی سرمایه
   «ایستوان مزاروش»،یکی از محققین برجسته مارکسیست، نویسنده کتاب فراسوی سرمایه، بخش «چند گونگی سرمایه و معنای کثرت گرایی سوسیالیستی »(2) را با نقد ارزنده ای از سیاست های چپ نوع استالینی یا چپ قرن بیستمی که هدفش نفی تکثر گرایی سوسیالیستی وایجاد "وحدت" سرکوبگرانه و سازماندهی نظامی گونه نیروی کار از طریق فرماندهی سلسله مراتبی از بالا بود، آغاز می کند. وی سپس تصویری از ضروری بودن وجود تکثر گرایی سوسیالیستی بعنوان پروژه ای برای فرا رفتن گام به گام از نظم سلسله مراتبی موجود ارائه می دهد که میتوان آنرا بعنوان الگویی برای همه جنبش های برابری طلبانه و عدالتخواهانه از جمله برای جنبش کارگری نیز بکار گرفت. مزاروش ، همزمان ادعای دروغین کثرت گرایی نظام سرمایه را که مرتبا از جانب نظریه پردازان این نظام مطرح میشود به چالش جدی میگیرد. او مینویسد:   " در واقع یکی از قدرتمندترین تئوریهای سیاسی و ایدئولوژیک و گیج کننده ی سرمایه تظاهر به کثرت گرایی است که از رهگذر آن موفق می شود به خود اجازه دهد که بی رحمانه و از پیش چهار چوب هر نوع مخالفت ممکن و مجاز در برابر حاکمیتش را تعین کند . ادعای کثرت گرایی اگر در مرحله لیبرال- دمکراتیک تحول سرمایه هنوز معنایی داشت از هنگام آغاز مرحله انحصاری سرمایه ، حدود آلترناتیوهای واقعی تنگ و تنگتر شده است تا آنجا که در دوران اخیر بطور کامل ناپدید گردیده است. وی اضافه می کند: "معنای" کثرت گرایی" در نظام سرمایه هیچ گاه بیش از اذعان چند گونگی سرمایه و همزمان تاکید بر حق مطلق سرمایه به انحصار چه به صورت گرایش و چه در شکل بالفعل (دوفاکتو) آن نبوده است.
"کثرت گرایی سرمایه " به طور حساب شده "کثرت گرایی" به معنای سلب حقوق سیاسی اردوی کاربه مناسبترین شکل در رویارویی آن با سرمایه در شرایط محلی کشور مربوطه است."
به این ترتیب مزاروش با نقد « سوسیالسیم نوع استالینی و چپ قرن بیستمی، که وحدت سرکوبگرانه جایی برای تکثر گرایی باقی نمی گذاشت و نقد موشکافانه " کثرت گرایی سرمایه"،   شرایط اولیه موفقیت پروژه سوسیالیستی در قرن بیست یکم را در کثرت گرایی آن ارزیابی میکند. وی بیان میکند:" درست برعکس نظام سرمایه ، شرایط اولیه موفقیت پروژه سوسیالیستی در کثرت گرایی ذاتی آن است. چرا که کار با پذیرش و به رسمیت شناختن تفاوتها و نا برابری های موجود آغاز می گرد. نابرابری ها و تفاوتهایی که هدف سوسیالیسم نه حفظ آنها( که ملازم ضروری تمام "وحدت" های ساختگی و خودسرانه است) بلکه جایگزین ساختن تنها شکل ممکن کثرت گرایی به جای آن یعنی تضمین شرکت فعال تمام آنهاست که در این امر ذینفع اند."   وی در توضیح پروژه تکثرگرایی سوسیالستی در جواب به « سِر روی دنمن» رییس جامعه اقتصادی اروپا ، که گفته بود: هیچ آلترناتیودیگری وجود ندارد ومردم آنقدر دیوانه نیستند که خواهان از هم گسیختگی وسیع تمامی نظام باشند" ، توضیح میدهد : " هیچ کس نمیتواند به طور جدی پیشنهاد کند که« جنون» " سِر روی دنمن" یعنی از هم گسیختگی وسیع تمام نظام و جایگزینی دوام پذیر بر جای آن _ بتواند توسط گروه های کوچک و متفرق و مجزا از هم به سرانجام برسد . واقعیت این است که از برنامه مارکس مبنی بر اتحاد آگاهی توده گیر سوسیالیستی از طریق اقدام عملی درگیر شدن در کار مشترک ، به واقع شدنی و ذاتاٌ کثرت گرا ، هیچ گریزی نیست." به این ترتیب مزاروش برای جنبش کارگری بمثابه یک جنبش برابری طلبانه   نیز بدرستی خصلتی تکثر گرا قائل است. بهمین خاطر وی شرط تغیرو بهبود شرایط کار کارگران و مزدبگیران را ، مانند ایجاد کار و شغل و فراهم ساختن آموزش و بهداشت و خدمات اجتماعی مناسب همراه با خواست تفکیک ناپذیر جنبش رهایی زنان و مبارزه با تبعیض نژادی - خواسته هایی که هر لیبرال اصیل میتواند آنها را با آغوش باز بپذیرد_ را در شکل عمل مشترک و یک جنبش ذاتا تکثرگرا و مستقل وبالنده و نه از طریق فرماندهی سلسله مراتبی از بالا ارزیابی میکند.

جنبش کارگری و تکثر گرایی ذاتی آن                                                                           
جنبش کارگری از بدو پیدایش خود با انقلاب صنعتی و شیوه تولید سرمایه داری در انگلیس و فرانسه و آلمان در اواسط قرن نوزده جنبشی ذاتاً تکثر گرا بوده است. از ابتدا گرایشات گوناگونی متشکل از محافل و باشگاه ها و تعاونی ها و انجمن های خیریه و تجمعات کارگری و جود داشته اند که هر کدام برای بهبود شرایط کار تلاش می کردند. برای نمونه بر سر مفاهیمی چون "پرولتاریا" و پیش برد مبارزات کارگری بین فعالین و پژوهشگران کارگری از ابتدا اختلاف نظرهای گوناگونی وجود داشته است که هر کدام شیوه و راهنمای عمل خاصی را برای پیشبرد مبارزات کارگری تدوین و تئوریزه می کردند. برای نمونه:
_«برخی طبقه کارگر را طبقه قابل ترحمی میدانستند که نشانه نقص جامعه است. (سوسیالیست های تخیلی)
_عده ای این طبقه را نیرویی مفید برای فشار آوردن بر قدرت حاکم میدانستند . این گرایش در آخرین کتاب سن سیمون با عنوان مسیحیت نوین دیده میشد که در آن به کارگران پیشنهاد می کرد عریضه های محترمانه به کارفرمایان خود بنویسند .
- _برخی دیگر این طبقه را میدان پر ثمری برای عضوگیری می دیدند. جنبش وابسته به کابه و محافل کمونیستی "ایکاریایی" در این زمره بودند. گرچه بیشتر اعضای این حرکت از کارگران بودند ، اما رهبری آن را متعلق به کارگران نمیدانستند.

بعضی، کارگران را تهدیدی انقلابی یا وسیله ای برای گسیختن وضع موجود و در نتیجه وسیله ای
کمکی برای گرفتن قدرت توسط گروه معتقد به توطئه سیاسی میدیدند.( بابف ، بلانکی، و به نوعی توسط باکونین)
_ عده ای دیگر طرفدار سازمان دهی کل طبقه کارگر _ ونه تنها پیشرفته ترین آن_ به دست خودشان بر مبنای اصول صنفی بودند ، به این معنا که کارگران منافع صنفی خود را در چهار چوب همین جامعه پیش ببرند.« اتحادیه های کارگری » " لورا تریستان" و "تعاونی های بوشه" نمونه هایی از این شیوه تفکر بودند.»(3)
   در اواسط قرن 19 انگلستان نیز تنوع فعالیت های کارگری و سوسیالیستی در کنار هم وجود داشتند. از سویی تشکیلات کارگری چارتیست ها ( منشورگرایی) بودند که متشکل از گروهای متفاوت کارگری و سوسیالیستی بود و حتی بخشی از بورژوازی رادیکال انگلیس نیز در آن شرکت داشتند. از سوی دیگر جنبش سندیکایی انگلستان وجود داشت که اعتصاب های بزرگ کارگری را برای بهبود شرایط کار سازماندهی می کردند. سرانجام برداشت و مطالعه مارکس از تمام این جنبش های کارگری با نحله های گوناگون فکری و گرایشات متفاوت سوسیالستی است که به تدوین تئوری های او کمک می کند و برداشت متفاوتی را از رابطه بین سوسیالیسم و پرولتاریا و مبارزه طبقاتی ارائه میدهد که با گرایش های دیگر دوران خود متفاوت بود. مارکس ضمن اینکه در جزوه مهم "مزد، بها ، سود " بر مهم و ضروری بودن ایجاد تشکل های کارگری و مبارزه اتحادیه ای و صنفی برای اضافه دستمزد و بهبود شرایط کاربه نفع کارگران، که شرایط مساعد تری برای ارتقا سطح زندگی و فکر آنان بوجود میاورد، تاکید میکند، اما در همان حال، اهداف دارزمدت و استراتژیکی را که همانا برانداختن نظام موجود و الغای مالیکت خصوصی و انهدام شیوه تولید سرمایه داری است را در چشم انداز جنبش کارگری جهان قرار میدهد.
این نمونه های متکثر عقیده و اندیشه، بدون اینکه بخواهیم هر کدام را مورد ارز یابی قرار دهیم، ازابتدای بوجود آمدن جنبش کارگری از اواسط قرن 18 تا به امروز که چند مرحله از نظام سرمایه داری را طی کرده ایم وجود داشته اند. مجموعه این نظرات بطور منحصر به فردی جنبش کارگری را بصورت جنبشی تکثر گرا در آورده است . در واقع وجود این مجموعه رنگارنگ اتحادیه ها،سندیکاها، انجمن ها و باشگاه ها و احزاب سوسیالیستی یا سوسیال دمکرات بوده اند که توانسته اند با عمل مشترک خود به بهبود شرایط کار و زندگی کارگران در سطح جهانی و محلی، طی سالهای گذشته کمک نمایند.
جنبش کارگری ایران نیز با توجه به تفاوت های اساسی و بنیادی که با جنبش های کارگری اروپا داشته است، بنا به نظر اکثر منابع و پژوهشگران تاریخی و کارگری، در ابتدا توسط سوسیال دمکراتها و با کمک آموزشهای مستقیم مارکسسیت های روسیه در خارج از مرزهای ایران در میان صدها هزار کارگر مهاجر ایرانی که در باکو، تفلیس و باطوم و گنجه و سایر شهرها و بنادر قفقاز و آسیای مرکزی مشغول کار یا در جستجوی کار بودند شکل گرفت. جنبش کارگری ایران از همان ابتدا تحت تاثیرنوسانات فکری روشنفکران چپ که عمدتا از اقشار متوسط جامعه بودند قرار داشته است و هر کدام شیوه ای خاص و متنوعی را برای پیش برد مبارزات کارگری ارائه می کردند.

به این ترتیب ازابتدای شکل گیری اولین تشکلات کارگری در ایران، شاهد تنوع عمل و فکرو سلیقه در پیش برد مبازات کارگری هستیم. برخی بر استقلال جنبش کارگری تاکید داشتند ، برخی بر دوری از سیاست و تاکید بر امور صنفی، و برخی وجود خود را در وابستگی به سیاست های حزبی می دیدند. برخی نیز وظیفه تشکل های کارگری را در مبارزه علیه حاکمیت و طبقات حاکم می دانستند.
پس از تشکیل اتحادیه کارگران چاپخانه ها و چند اتحادیه دیگر(1287 -1286) که نخستین حزب کمونیست ایران نقش تعین کنندهای در بوجود آوردن آنها داشت در دوران بعدی جنبش کارگری ایران(1310-1299) شاهد شکل گیری تنوع و تکثربیشتری در جنبش کارگری ایران هستیم. از جمله افراد روشنفکر و دارای تحصیلات مانند یوسف افتخاری و چند نفر دیگر بودند که در جنوب و شمال کشور در تشکل یابی کارگران نقش داشتند. در صنعت نفت در پالایشگاه آبادان نیز با تلاش های مستمر "علی امید" کارگر نفت، اتحادیه مخفی کارگران در تاسیسات نفت شکل گرفت. علاوه بر این در پالایشگاه آبادان و در ابتدای کار آن، حدود دو هزار کارگر هندی که در آنجا مشغول به کار بودند نقش بسزایی در آموزش دادن مسایل صنفی و تریدیونینیستی به کارگران ایرانی پالایشگاه ایفا کردند. در واقع نخستین اعتصاب کارگری در پالایشگاه آبادان را کارگران و کارکنان هندی سازماندهی کردند .(4) این اعتصاب ودستاوردهای آن منبع آموزشی بزرگی برای کارگران ایرانی پالایشگاه بود.
درمقطع (1332 -1320) علاوه بر حزب توده که در سازماندهی تشکلات وابسته خود نقش آفرین بود فعالین کارگری دیگری نیز در سازماندهی تشکل های کارگری فعال بودند .
" بجز شورای مرکزی اتحادیه کارگران ایران (وابسته به حزب توده) سه جریان دیگر عبارت بودند از اتحادیه کارگران ایران منشعب گروه ،علی امید و خلیل انقلاب آذر، کانون کارگران راه آهن به رهبری رضا ابراهیم زاده که عمدتا در آذربایجان نفوذ داشت و اتحادیه زحمت کشان( که قلمرو فعالیتش در کرمانشاه بود").(5)
در اصفهان (1321) نیز اتحادیه هایی وجود داشتند که تحت رهبری تقی فداکار، فعالیتهایی را برای بهبود شرایط کار انجام میدادند. اما بقول آرادشس آوانسیان، از فعالین جنبش چپ و کارگری آن دوران:" شیوه حاکم بر آن اتحادیه ها شیوه خلیفه ای و غیر دمکراتیک بود."(6)
پس از کودتای 28 مرداد 1332 ،که منجر به سرکوب نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق و ازهم پاشیدن تشکلات کارگری شد، دراین دوران تا پیش از انقلاب 1357، فعالان مستقل کارگری بعد از ارزیابی از فراز و نشیب های فعالیت های کارگری پیشین، برای ایجاد تشکل های مستقل و بهبود شرایط کار تلاش کردند. هر کدام از فعالین کارگری و سندیکایی در این مقطع به شیوه ها و ابتکارات خاصی و در شرایط دشوارو فضای پلیسی و تهدیدات رژیم شاه و ساواک، توانستند تشکل های کارگری خود را که بیشتر حول مطالبات صنفی و بهبود شرایط کار تاکید داشت سازماندهی نمایند.از جمله میتوان به شکل گیری سندیکای کارگران خباز ،کفاش ، سندیکا کارکنان اتوبوس رانی شرکت واحد تهران ، سندیکای کارگران فلزکار _خم کار –نوردکار وسندیکای کارگران بافنده سوزنی یا به شکل گیری چند سندیکای کارگران در صنایع نفت میتوان اشاره کرد.

در مقطع انقلاب 1357، ، نیز جنبش کارگری با تکثر گرایی خود و عمل مشترک و هماهنگ با سازماندهی اعتصابات سراسری بعنوان بخشی از جامعه که در انقلاب مشارکت داشت، توانست رژیم شاه را ساقط کند.


"جان فوران"،استاد جامعه شناس امریکایی که تاریخ پانصد ساله و جنبش های اجتماعی ایران را به دقت دنبال کرده است، در مورد ترکیب متکثر جنبش کارگری ایران در مقطع انقلاب و تاثیری که هر کدام از نیروهای سیاسی و اجتماعی برروند جنبش کارگری داشتند مینویسد:" فداییان، و توده ای های مارکسیست؛ . مجاهدین خلق و طرفداران شریعتی، سوسیالیستهای اسلامی ، همگی در نفوذ بر طبقه کارگرو راه اندازی اعتصاب موثر بودند. در روند اعتصاب ،کارگران نهادهای یگانه خویش را یعنی شورا ها را بنا نهادند."(7).
شوراهای کارگری نیزکه در این مقطع شکل گرفتند شوراهایی یکدست و یک فکر و یک نظر نبودند. آنها در ذات خود شوراهایی کثرت گرا بودند . د رمورد شوراهای کارگری و عمکرد آنها، سعید رهنما و آصف بیات، به گستردگی نوشته اند. آنها در پژوهش های ارزنده خود خاستگاه های متفاوت فکری و ترکیب متکثر و نا همگون طبقاتی درون این شورا ها را توضیح داده اند:
" شوراهای کارگری محمل دوخاستگاه متفاوت اندیشه بود. که هردو در فراهم آوردن پایه های نظری شورا تلاش میکردند .نخست مارکسیسم. نیروهای چپ فعال در میان کارگران بودند که در تلاش ایجاد زمینه ی نظری "شوراهای چپ" بودند. دوم مفهوم قرآنی "شورا" که در چهارچوب تئوریک خویش شوراهای کورپوراتیست را تشکیل میداد..."(8)
سعید رهنما، که خود تجربه مستقیم شرکت در شوراها را دارد و فعالانه درحرکت عظیم شوراها و جنبش کارگری در مقطع انقلاب 1357 شرکت داشته است، در مورد ترکیب طبقاتی متکثر شوراها می نویسد: "شوراها تنها تشکل خاص کارگران نبود. آنها کارمندان حقوق بگیر صنایع از کادرهای دفتری گرفته تا کارمندان ارشد و سرپرستان ، مهندسان و درمواردی مدیران سطوح میانی را نیز در بر می گرفتند."(9)
یا در بیان یکی از فعالان شوراهای کارگری تبریز آمده است: " ما همه نوع کارگر(در شوراها) داشتیم: چپ ، راست ،مذهبی مترقی و واپسگرا."(10)


- جنبش کارگری مستقل، تکثر گرا و دمکراتیک راهکاری برای بهبود شرایط کار و گذاراز بحران سیاسی و اقتصادی کنونی                                                            
بیش از صد سال از آغاز جنبش کارگری ایران می گذرد.این جنبش تحت هدایت افکار فعالین و روشنفکران سوسیال دمکرات و چپ شکل گرفت. براستی طی یک دوره متمادی از آغاز اولین هسته های جنبش کارگری در ایران، جنبش چپ و فعالین کمونیست و فعالین جنبش سندیکایی برای حقوق کارگران و بهبود شرایط کار و زندگی کارگران ایران و ترقی خواهی و آزادی تا پای جان و تحمل زندان و شکنجه واعدام و تبعید ، مبارزه کرده اند. به هر اندازه هم که برخی از چپ ستیزان ایرانی، _ با وجود تمام انتقادهایی که به عملکرد چپ میتواند وارد باشد_ بخواهند بطور ناعادلانه تاریخ فعالیتهای جنبش چپ و خدماتی که آنان به طبقه کارگر ایران کرده اند را نادیده بگیرند و علیه آن بطور سازمان یافته تاریخ نگاری متعصبانه و غیر واقعی و یکسونگر تهیه و تنظیم کنند، جنبش چپ و سوسیالیستی و پیوندی که با مبارزات کارگری ایران داشته است ، از تاریخ جنبش کارگری ایران محو نخواهد شد.
از جانب دیگردر حال حاضر پیش برد سیاست اقتصادی سرمایه داری نئولیبرال و پول مدار   در سطح جهان و در ایران که با اعمال سیاست های اقتدارگرایانه وغیر دمکراتیک همراه بوده است، نه تنها کارگران یقه آبی و کم درآمد وانسانهای در اعماق را، بلکه کارگران یقه سفید و کارمندان ودیگر مزد بگیران و اقشار متوسط جامعه و اکثریت مردم را، هم به لحاظ سیاسی و هم اقتصادی در تنگنای بی سابقه ای قرار داده است. بعلت بیکاری مزمن، عدم امنیت شغلی حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری شمار هر چه بیشتری از مردم به شرایطی سقوط کرده اند که هرگونه کنترل بر امکانات زندگی خویش را از دست میدهند و "پرولتریزه" میشوند. بهمین خاطر دامنه مقاومت و تکثر گرایی و مبارزات برابری طلبانه، با وارد شدن اقشار جدید به جنبش کارگری واعتراض علیه سیاست های سرمایه داری نئولیبرال بیش از هر زمان دیگر بشکل های گوناگون مشاهده می شوند. ازجمله :" جنبش جهانی تسخیر" یا "جنبش 99 درصدی ها" ،   "جنبش بی عملی دیگر نه" در کانادا، " بهار عرب " و "جنبش سبز درایران "، جنبشهایی هستند که رنگین کمانی از همه اقشار تحت ستم سیاسی و اقتصادی از جمله کارگران و زنان و جوانان و مردم بومی، در آن حضورفعال و گسترده و متنوع دارند. در ایران علاوه بر جنبش زنان و دیگر جنبشهایی که علیه نابرابری و تبعیض مبارزه می کنند نیروهای جوانتری از فعالین و رهبران سندیکایی با گرایش های سیاسی متفاوت با درس گیری از تجارب گذشته وارد میدان شده اند. آنها از طریق بسیج توده ای کارگری ، امکان گرایی و قانون گرایی و همکاری با نهادهای کارگری بین المللی و تاکید بر حقوق صنفی واجتماعی کارگران، در سخت ترین شرایط، توانستند "سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه" و "سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه" را با موفقیت سازماندهی کنند. آنها از این طریق پر اهمییت توانستند دوباره اتکا به نفس را به جنبش لطمه خورده کارگری ایران باز گردانند. از سوی دیگر با خیزش جنبش سبز در سال 1388،   میلیونها نفر نیروی جوان که خواهان دمکراسی و آزادی هستند از طریق شرکت در جنبش سبز ایران، به صحنه سیاسی و کارزار مبارزات صلح آمیز وعدالت خواهانه و ضد استبدا ی وارد شده اند. مبارزاتی که برای جنبش کارگری نیز بسیار پر اهمییت است. بخش بزرگی از جوانان و نیروهای عدالت خواه و پژوهشگران و همراهان این جنبش با نقد سیاست های نئولیبرالی سرمایه داری و تاکید بر طرح گسترده مطالبات عادلانه مدنی و لزوم همراه شدن جنبش مدنی سبز،با جنبش کارگری و جنبش زنان، در تلاشند که بر ضعف و کمبودهای این جنبش عظیم مردمی فائق آیند(11). در همین راستا طی ماه گذشته شاهد انتشار دو رسانه کارگری توسط همراهان جنبش سبز با هدف طرح مطالبات و نشر اخبار کارگری و کمک به تشکل یابی مستقل کارگران، بوده ایم. تلاشی که اگر در همکاری و هماهنگی با دیگر اعضای جنبش کارگری پیش برود میتواند پی آمدهای آن در نهایت وبشکل گریز ناپذیری به بهبود شرایط کار در کشورمان کمک نماید. از سوی دیگر رنگین کمانی از نیروهای چپ و فعا لین سندیکایی کارگری با تنوعی از افکار و راهکارها وجود دارند که هر کدام بخش جدایی ناپذیری از جنبش کارگری ایران هستند.   برای ارزیابی مجدد از جنبش پراکنده موجود کارگری و ذاتاً کثرت گرای ایران _ بدون اینکه بخواهیم اصول اعتقادی و ایدئولوژی خود را زیر پا بگذاریم – شاید ثمربخش ترین راه چیرگی بر بحران موجود جنبش کارگری، با تکیه بر ارزش های دمکراتیک مشترک، تلاش برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری و پیدا کردن راهی است که بتوان در این مقطع حساس تاریخی کشورمان به بهبود شرایط کار و ارتقا سطح زندگی اجتماعی و سیاسی میلیونها کارگر و کارمند و مزد بگیر کمک نماید.

محمد صفوی
ونکوور –کانادا
3 اپریل 2013

پاورقی:
1- ازجمله نگاه کنید به مطالب زیر: " دورخیز سیاسی با ابژه‌ای به نام جنبش کارگری" مندرج در: praxies.org
پیرامون نشریه سبز کلمه کارگری". مندرج در: ”
www.hafteh.de
یا:
تلاش اصلاح طلبان حکومتی برای رخنه در جنبش کارگری و نقش دلالان بورژوازی در درون نیروهای به اصطلاح چپ و دموکرات »”
مندرج در:
www.hafteh.de
2- -ایستوان مزاروش . فراسوی سرمایه جلد دوم. " چندگونگی سرمایه و معنای کثرت گرای سوسیالیستی". ص38.ترجمه مرتضی محیط
3- مرتضی محیط. کارل مارکس ، زندگی و دیدگاه های او.ص.185 نشر اختران
4- خاطرات دوران سپری شده ( خاطرات و اسناد یوسف افتخاری) 1299 تا1329 . به کوشش کاوه بیات . مجید تفرشی. انتشارات فردوس5
5- تورج اتابکی .سندیکالیزم در جنبش کارگری ایران از فاصله سالهای( 1325 -1320) ص. 49 الفبا شماره 6( به همت غلامحسین ساعدی)
6- خاطرات اردشیر(آرداشس ) آوانسیان از اعضای گروه 53 نفر. به کوشش علی دهباشی. انتشارات شهاب/انتشارات سخ
7-جان فوران ، مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران. ترجمه احمد تدین . ص. 571 نشر رسا.
8- آصف بیات. تجربه شوراهای کارگری در انقلاب ایران. الفبا شماره 6 (غلامحسین ساعدی) .ص 28.
9- سعید رهنما ، «شورا ها و توهم کارگری" کارمزد. ص47 نشر توسعه به همت جواد موسوی خوزستانی.
10- جان فوران، مقومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی. ترجمه احمد تدین. ص   571 نشر رسا
11- نگاه کنید به گفتگوی «آوای کار با پرفسور حمید دباشی در وب سایت زیر
https://avayekar.org/?p=2792