از :   م-د-شالکول (عبداله جوادمهدی عبدی حسنعلی ده=دادکستر) 
	 	    		 
	
				
	     	 			  عنوان : برای این  پنج گویه  ی کوتاه..."آهنین!" 
				
				
	
				درحال وروزاین روزگارما -سخن گفتن به وجه بیان شعری بویژه برای شاعران -بسیارغم انگیزشده است -ازطرفی- اگراززیباییهای بشری درشکل و -وصفی بگوید- به انواع ایسم ها متهم میشود.وازطرف دیگراگرازتلقی خود نسبت به پدیدهای اجتماعی طرحی رابه زبان شعربازگونماید-دوباره به شکلی دیگرازتیغ تندانواع دیدگاهها درامان نخواهدبود...به هرحال شاعروهنرمندونویسنده-درعمل همچون کارگران کوره پزخا نه ها  برابرومقابل زهره ی آتش کوره ها وخورشیدسوزان تابستان -اند...شاعران آزاده -کاری جزستایش عشق و رهایی ندارند.آنان بطورعموم  مخا لف ودشمن فرهنگ پابوسی ودست بوسی... و  مداحی  اند.اما شاعرمادراین پنج گویه ی کوتاه -دربنداول-برای هیج خدایگانی سرخم نمی کند و آنان را درمدح و ثنا هم نمی بوسد - که بجز عشق ورهایی درنزد او-گریزی ازمدح وتقدیری واقعی درانسان -ندارند.وبایدهمین باشد که شاعربرای پرنده ای دل بسوزاند-پرنده ای که طبق عادت تاریخی -هزاران زندان دیده واکنون دروجودفردیت اش-شاعر-می گوید :نترس بیا به خانه من!وشاعریاعاشق یاپرنده-آن بندها را هرگز فراموش نمیکند...مارویاهای مشترکی داریم ...بایدعشق ورهایی رادرخاطره هامان  زنده کنیم... 
    			 ۵۲۲۴۰ -   تاریخ انتشار  : ۱۶ اسفند ۱٣۹۱
				      
				 
				 
  			 |