دروغهای سلطنتی رضا پهلوی


محمود دلخواسته


• از جمله مشخصات فرهنگ آزادی، راستگویی می باشد چرا که دروغ، زبان خشونت است و فریب. کسی که دروغ می گوید، اینکار را به قصد فریب طرف/ طرفهای مورد خطاب است که انجام می دهد و البته کسی که دروغ می گوید، طبیعتا برای طرف و طرف های مقابل حقوقی قائل نیست و آنها را به عنوان انسان، صاحب حقوق و کرامت نمی داند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۶ بهمن ۱٣۹۱ -  ۱۴ فوريه ۲۰۱٣


بارها از نویسنده انتقاد شده است که چرا دروغهایی را که آقای رضا پهلوی برای پوشاندن سخنان راست خود به مجله فوکوس بکار گرفته اند رها نمی کنم و اینکه در جهان سیاست همه دروغ می گویند وپند می دهند که سیاست پدر و مادر و اخلاق ندارد. و یا اینکه می گویند که وقتی که کسانی که ادعای دیندار بودن می کنند، با توجیهات شرعی مانند تقیه و توریه از صبح تا شب سخنی جز دروغ نمی گویند و زبان دروغ در جامعه آنقدر ساری و جاری شده است که جامعه حساسیت خود را به آن از دست داده است شما چرا انگشت را روی دروغهای ایشان گذاشته اید؟
پاسخ جز این نمی تواند باشد که وقتی مردمی و جامعه ای از استبداد می نالند و در آرزوی استقرار جامعه ای آزاد و نظامی مردم سالار و حاکمیت جمهور شهروندان هستند و بسیاری برای رسیدن به چنین آینده ای مبارزه می کنند و سختی ها می بینند، نیاز داریم تا متوجه شویم که نظام و فرهنگ دموکراتیک در خارج از ما ایجاد نمی شود و ایجاد چنین نظامی و فرهنگی نیازمند انسان جدیدی است که در جریان مبارزه، فرهنگ آزادی را در خود بتدریج تولید و باز تولید کرده باشد و این، از جمله، به این معنا می باشد که آزادی و مردم سالاری هدفهایی نیستند که فقط در آینده اتفاق بیافتند بلکه در زمان حال و از طریق تغییر دادن <خود>، از انسانهایی خو گرفته به ضد فرهنگ استبداد به فرهنگ آزادی می باشد که چنین تغییری آغاز می شود.   
از جمله مشخصات فرهنگ آزادی، راستگویی می باشد چرا که دروغ، زبان خشونت است و فریب. کسی که دروغ می گوید، اینکار را به قصد فریب طرف/طرفهای مورد خطاب است که انجام می دهد و البته کسی که دروغ می گوید، طبیعتا برای طرف و طرفهای مقابل حقوقی قائل نیست و آنها را به عنوان انسان، صاحب حقوق و کرامت نمی داند و اینگونه است که با دروغ و از طریق دروغ، رابطه آزاد بین دو طرف را تبدیل به رابطه قدرت و بنابراین سلطه می گرداند و از طریق دروغ گفتن و فریب دیگری سعی می کند که از دیگری/دیگران استفاده ابزاری کند.
البته اگر طرفی که مورد حمله دروغگو قرار گرفته است، حساسیت خود را به دروغ گفتن از دست بدهد، از جمله به این معنی می باشد که می پذیرد که حقوق و کرامت ذاتی او از طرف زورگو/دروغگو نفی شود. به همین علت است که هیچ رابطه سلطه ای یک طرفه انجام نمی گیرد و تا روانشناسی انسانهای زیر سلطه قرار گرفته شده، مساعد زیر سلطه قرار گرفتن نشود، سلطه گر نمی تواند رابطه موفق سلطه گری را ایجاد کند. در اینجاست که می بینیم که هموطنانی که بر نویسنده خرده می گیرند که چرا به دروغهای آقای رضا پهلوی پرداخته ام نیز از جمله کسانی هستند که هنوز فرهنگ و روانشناسی آزادی را درونی خود نکرده اند.
نیاکان ما عارف به نقش مخرب دروغ در روابط اجتماعی-سیاسی بودند و این آگاهی را از جمله در دعای معروف داریوش که از اهورامزدا می خواست ایران را از قحطی و دشمن و دروغ حفظ کند و یا مثل <راستی رستی> را می شود دید. جامعه ملی وطن نیز به اثر تخریبی دروغ آگاه بوده است و به فرزندان خود از کودکی آموخته است که دروغگو دشمن خداست.
جوامع مدنی در دنیای غرب نیز برای دفاع از آزادیها و مردم سالاریها ی خود بر ضد قدرت ساختاری دولت و حکومت و با وجود فسادهای روز افزون، هنوز خط قرمزی را برای اهل سیاست خود رسم و آن را پاس داشته اند و آن اینکه اگر معلوم شود که سیاستمداری دروغ گفته است این به معنی مرگ سیاسی آن سیاستمدار می باشد. یکی از معروفترین دروغها، دروغ ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا در جریان واترگیت بمردم آمریکا می باشد که در نتیجه مجبور به استعفا شد و اگر نبود استفاده رئیس جمهور بعدی، جرالد فورد، از حق بخششی که در اختیار روسای جمهور است، نیکسون به دادگاه جنایی فرستاده می شد. دیگر نمونه اخیر آن دروغ تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلستان، در مجلس عوام انگلیس بود که برای توجیه حمله به عراق اعلام کرد که ارتش عراق توانایی آن را دارد تا در عرض 45 دقیقه انگلستان را مورد حمله شیمیایی قرار دهد. فاش شدن این دروغ، نه تنها بمنزله مرگ سیاسی بلر بوده است بیشتر هنوز کوششهای جدی برای کشاندن او به دادگاه برای محاکمه در جریان است و شدت نفرت عمومی از او بحدی می باشد که در هیچ مجمع عمومی نمی تواند شرکت کند و حتی وقتی برای شهادت در تحقیقات لوسن حاضر می شود هنوز کسانی از هفت خوان رستم امنیتی گذشته و صدای خود را به او رسانده و او را جنایتکاری می خوانند که باید به محاکمه کشیده شود. حتی اگر معلوم شود که سیاستمداری در مورد موضعی غیر سیاسی نیز دروغ گفته است، نه تنها دروغگو را از نظر سیاسی میسوزاند بلکه می تواند کار شخص به دادگاه و زندان هم بکشاند. برای نمونه کریس هوهن (Chris Huhne) وزیر کابینه دولت کامرون در انگلستان به علت دروغی که در مورد خلاف در ترافیک گفته بود از دولت اخراج و به محاکمه کشیده شد و منتظر حکم دادگاه و اینکه آیا به زندان خواهد رفت، می باشد.

پیگیری دروغ رضا پهلوی کوششی برای ایجاد فرهنگ آزادی
با این مقدمه شاید خواننده با اینجانب موافق باشد که کوشش برای پیگیری دروغهای آقا رضا پهلوی نه با هدف شخصی و یا شخصی کردن مسئله بلکه با هدف کوشش در گسترش فرهنگ آزادی از طریق برانگیختن حساسیتهای جامعه ملی نسبت به مسئله دروغ می باشد تا از این طریق صفات شهروندی که برای ازادی و مردمسالاری مبارزه می کند را از هم اکنون در خود تولید و باز تولید کنیم. اینگونه ضریب اطمینان برای دارا شدن نظام و رژیمی دموکراتیک و مستقل، بسیار بالا می رود.
پیشینه: دروغهایی که رضا پهلوی برای پوشاندن سخن راست انجام داد
برای اینکه خوانندگان در جریان دروغهای اقای رضا پهلوی قرار بگیرند لازم است بطور خلاصه مروری در این دروغها کرده تا سوال خود را در مورد دروغ آخر ایشان مطرح کنیم. حدود هشت ماه قبل در تاریخ: 07.06.2012 مصاحبه ای با مجله معروف فوکوس آن لاین آلمانی انجام دادند.(1) ترجمه فارسی آن منتشر شد (2) در این رابطه دفتر ایشان اعلامیه ای خطاب به مجله منتشر کرد و از جمله متذکر شد که:" در این راستا لازم می دانیم این نکته را متذکر شویم که این مصاحبه با اشتباهات مختلفی از زبان انگلیسی به آلمانی وسپس به فارسی ترجمه شده است. بسیاری از مطالب درج شده در این متن به زبان آلمانی وهمچنین نسخه فارسی آن با ادبیات رضا پهلوی همخوانی ندارد.... از هفته نامه فوکوس درخواست میکنیم با احترام به قوانین روزنامه نگاری نسخه اصلی مصاحبه به زبان انگلیسی رامنتشر و محتوای ترجمه متن آلمانی را در اسرع وقت تصحیح نمایند."(3) برای اینکه مطمئن باشم حداقل ترجمه آلمانی به فارسی درست انجام شده است با یکی از حقوق‌دانان ایرانی موسسه ماکس پلانک تماس گرفته و دو متن فارسی و آلمانی را برایشان فرستادم و خواستم ببینند که آیا ترجمه فارسی دقیق انجام شده است یا نه؟ ایشان پاسخ دادند: «متن آلمانی و فارسی را خواندم. ترجمه دقیق و درست است.» و در پیام بعدی نوشتند: «… اما در باره رضا پهلوی؛ حقیقتش دیشب که متن آلمانی آن را خواندم حالم بد شد و تامدتی از شدت خشم و ناراحتی از این سطح نازل و مبتذل کار سیاسی و زبانی که به شدت لودهنده فکری عقب افتاده بود نمی دانستم چکار کنم. رفتم روی مصاحبه‌اش به آلمانی یک کامنت تند ناسازگونه بگذارم ولی دیدم خود خبرنگار خیلی با سواد بوده و او در واقع به بهترین روش، عقل خالی و بلکه به شدت بچه گانه و در عین حال پر از تبختر بی‌معنا و بسیار خام اندیشانه این آدم را آفتابی کرده است.»
علت خشم این حقوقدان ایرانی این بود که آقای رضا پهلوی در این مصاحبه سخن از این گفته بودند که شاه قانونی ایران هستند و یا اینکه در توجیه دیکتاتوری پدر گفته بودند که، در واقع، مردم ایران لیاقت دموکراسی را نداشتند و پدر او چاره‌ای جز سرکوب و استبداد نداشته است و یا: «بسیاری از انقلابی‌های آن‌موقع امروز نزد من می‌آیند و می‌گویند: بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام می‌کرد…» و یا اینکه به ستایش سیاست مستبدانی چون سلاطین عربستان و قطر و بحرین، در مورد ایران، پرداخته و حتی خود را در کنار شخصیت‌های تاریخی مانند گاندی و ماندلا قرار داده بودند.
البته وقتی می گویند:" بسیاری از انقلابی‌های آن‌موقع امروز نزد من می‌آیند و می‌گویند: بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام می‌کرد…" ایشان دقت نکرده بودند که گفتن چنین سخنی به این معنی می باشد که ایشان با نکول کردن(default) پذیرفته اند که پدر ایشان، فردی آدمکش بوده است چرا که در غیر اینصورت به جای آوردن این نقل قول در مقام تایید نظرات خود، به این افراد می تاخته اند و سخت انتقاد که مگر پدر من آدمکش بوده است که شما آرزوی کشته شدن بدست ایشان را داشته اید؟
بهر حال، آقای محمد امینی، تاریخدان تاریخ معاصر ایران، اولین انتقاد اساسی از مصاحبه و ادعاهای ایشان را بعمل آوردند(4) و در نتیجه مورد حمله شدید سلطنت طلبان قرار گرفته و به ایشان گفته شد که مجله فوکوس در ترجمه آلمانی اشتباهات زیادی را مرتکب شده و بهمین علت دفتر ایشان نامه ای را به مجله فرستاده و خواستار تصحیح اشتباهاتی شده است که در نقل قول از ایشان به عمل آمده است. در اعلامیه دفتر از جمله گفته شده است: «در این راستا لازم می‌دانیم این نکته را متذکر شویم که این مصاحبه با اشتباهات مختلفی از زبان انگلیسی به آلمانی وسپس به فارسی ترجمه شده است. بسیاری از مطالب درج شده در این متن به زبان آلمانی وهمچنین نسخه فارسی آن با ادبیات رضا پهلوی همخوانی ندارد.»
بهمین علت آقای محمد امینی با فوکوس تماس گرفتند تا نظر آنها را راجع به اعلامیه دفتر رضا پهلوی و اشتباهات ادعایی مجله جویا شوند. در پاسخ، مجله فوکوس به ایشان اطلاع داده است که: ۱. هیچ اعلامیه و در خواستی را از طرف دفتر اقای رضا پهلوی دریافت نکرده است. ۲. عین مصاحبه و سخنان ایشان ضبط شده و موجود است.(5)
در اینجاست که متوجه می شویم که علت صدور اعلامیه دفتر آقای رضا پهلوی که فقط به زبان فارسی صورت گرفته است هیچ هدفی را جز فریب دادن ایرانیان دنبال نمی کرده است چرا که اگر قصد فریب نبود حداقل کارهای زیر را انجام می داد:
الف:اعلامیه را یا به زبان انگلیسی یا به آلمانی برای مجله فوکوس می فرستاد و حداقل اینکه اعلامیه فارسی دفتر را برای روزنامه می فرستاد و نه اینکه اعلامیه ای به فارسی را منتشر کنند و در فضای ایرانیان منتشر ولی برای خود مجله نفرستند.
ب: به جای کلی گویی و اینکه اشتباهاتی در ترجمه رخ داده است، همانگونه که در اینگونه موارد معمول است مواردی را که اشتباه می دانست منتشر می کردند.
ج: نوار مصاحبه را دفتر ایشان منتشر می کرد. توضیح اینکه از جمله وظایف دفتر مطبوعاتی این است که تمامی مصاحبه هایی که رئیس، انجام می دهد ضبط کرده و در بایگانی نگاه داشته تا در مواردی مانند این مورد منتشر کند. تصور اینکه دفتر مطبوعاتی ایشان از انجام وظیفه بسیار عادی خود قصور کرده است، بسیار مشکل است.
دیگر اینکه ایشان بی اخلاقی دیگری را نیز مرتکب شده اند و آن اینکه مجله را متهم به انجام کار خلافی کرده اند بدون اینکه روزنامه را مطلع و به آنها حق دفاع از خود را بدهند تا جایی که کار بر عهده اقای محمد امینی بیافتند و به آنها اطلاع دهند و آن پاسخ را بدهند.

پوشش دروغهای اول با دروغی دیگر
بعد از انتشار این مقالات آقای رضا پهلوی در مصاحبه ای تلویزیونی اعلام کرد:"...من جهت اطلاع هم میهنان بگم که از موقعی که این اتفاق افتاد اولین درخواستی که شد از طریق کسی که هماهنگی این مصاحبه رو کرده بود و درخواست از خود نوار ترتیب اثر داده نشد و من اخیرا از طریق قانونی مسئله رو تعقیب کردم توسط یک وکیل آلمانی برای درخواست نه تنها چاپ متن تصحیح شده ای از دیدگاه خودم نسبت از آنچه جواب من بود در مقابل آنچه چاپ شد از یکسو و درخواست رسمی برای دریافت کپی اصلی نوار که وجه در اینجا گرفته و یا اینکه اگر چنین کپی است در اختیار ما قرار گرفت اون را هم در اختیار هم میهنان قرار بدم از جهت رفع این سو تفاهمات و این مسیر طبیعی خودشو داره طی می کنه و در انتظار پاسخ این اقدام حقوقی هستم توسط وکلا و خود اون موسسه( نویسنده: همانگونه که خوانندگان متوجه شده اند ایشان در مورد موضوعی شفاف بسیار ناشفاف صحبت کرده اند در اینجا معلوم نیست که ایشان چرا اینگونه نامفهوم صحبت کرده اند و اینکه آیا علت در ضعف زبان فارسی ایشان است یا کوشش در سیاسی بازی یا هر دو. در هر صورت می شود فهمید که ایشان سعی دارند بگویند که با مجله تماس گرفته اند و خواهان گرفتن کپی نوار مصاحبه و نیز باز انتشار مصاحبه بدون اشتباه هستند.)..."(6)
بعد از انتشار مصاحبه ایشان از ایشان خواستم(7) که حال که می گویند که این مجله معتبر المانی را به دادگاه کشیده اند، اطلاعات زیر را در دسترس ایرانیان قرار دهند:
1. متن نامه/پیام/ایمیل/...و را که می گویند برای مجله نوشته شده و از آنها خواسته شده است که دیدگاه ایشان را چاپ و نیز کپی نوار مصاحبه را در اختیار ایشان بگذارد.
2. متن شکایت نامه رسمی ایشان به دستگاه قضایی آلمان.
3. نام دادگاه آلمانی که شکایت به آن انجام شده است تا به دادگاه مراجعه شده و ببینیم که آیا اصلا چنین شکایتی تسلیم دادگاه شده است یا نه؟ توضیح اینکه در دادگاههای آلمان این از حقوق مردم می باشد که به دادگاه ها مراجعه و لیست دعوی های تسلیم شده را ملاحظه کنند.(8)
بیش از هفت ماه ما از این در خواست می گذرد و نه تنها در اینمورد ایشان و دفتر ایشان هیچگونه اطلاع رسانی را انجام ندادند بلکه تا کنون خود ایشان و یا دفتر ایشان و یا وکلای (خیالی؟) ایشان کوچکترین اطلاعی در مود نتایج شکایت رسمی از مجله فوکوس منتشر نکرده اند و یا اینکه شکایت در چه مرحله ای قرار دارد و این در حالیست که می دانیم زمان متوسط برای رسیدگی به شکایت در دادگاه های آلمان پنج ماه می باشد.(9) این به این معنی می باشد که به احتمال بسیار زیاد تا الان شکایت اقای رضا پهلوی از مجله فوکوس باید در دادگاه مطرح و رسیدگی انجام شده و کار به پایان رسیده بود و این در حالیست که تا این زمان مردم ایران حتی نمی دانند که ایشان شکایت خود را به چه دادگاهی تسلیم کرده اند. علت این سکوت بس طولانی چیست؟ ایا فکر کرده اند که مردم از تعقیب موضوع خسته و ایشان را به حال خود رها خواهند کرد؟!
مجموعه شواهد و قرائن( circumstantial evidence ) دال بر این می باشند که آقای رضا پهلوی در مورد شکایت بردن به دادگاه در آلمان نیز دروغ گفته اند و بنظر می سد که حق با اقای سیامک زند باشد وقتی به اینجانب اطلاع دادند:



<به عنوان کسی که در هفت سال آخر سلطنت شاه در مرکز مطبوعاتی شاه مشغول کار بود باید بگویم که بکار گیری دروغ و فریب، نه استثناء که امری رایج بود.>
به بیان دیگر، آقای رضا پهلوی در این مصاحبه با دکتر آندریا کلودیا هافمن (Andrea Claudia Hoffman) که متخصص خاورمیانه می باشد و نوع سوالات معلوم کرد که هم خبره در کار خود می باشد و هم اینکه روانشناسی تشنه گان قدرت را خوب می شناسد سبب شد که با فضایی که برای اقای رضا پهلوی ایجاد کرد ایشان گارد تظاهر به دموکراسی خواهی خود را پایین اورده و خود واقعی را به نمایش بگذارند. به بیان دیگر، آقار رضا پهلوی واقعی در ویترین این مصاحبه با این خبرنگار زبده، خود را در شفافیت کامل به نمایش گذشته است و دروغهای عجله وار ایشان و دفترشان ناشی از این می باشد که ماسک از صورت افتاده را دوباره بصورت ایشان برگردانند. البته در فضای آزاد، دروغ عمر زیادی ندارد و اکسیژن آزادی آن را به سرعت می سوزاند. بهمین علت است که هر قدرت و شخصیت، به نسبتی که استبدادی تر است کوشش در بستن فضای ازادی از طریق دروغ و سانسور و تحریف می کند.
امید این است که دیگر مبارزان آزادی، مردم سالاری و استقلال ایران با هر نظر و باور، بوظیفه مدنی خود عمل کرده و در رابطه با افشای هر چه وسیعتر این دروغها، فعال شوند.
سخن آخر اینکه، اگر آقای رضا پهلوی با مباحث و اطلاعات و نظرات این تحقیق موافق نیستند، می توانند با انتشار نامه دفتر ایشان به مجله فوکوس و متن شکایت نامه از روزنامه به دستگاه قضایی آلمان و نیز اینکه این شکایت به چه دادگاهی شده است، اطلاعات و نظرات درج شده در این پژوهش را به چالش بکشند.
بدون بالا بردن حساسیت صد در صدی نسبت به دروغگویی سیاستمدارن و سیاست بازان، حتی اگر مردم سالاری را در وطن مستقر کنیم، فساد، بسرعت تمامی نظام را در بر خواهد گرفت و به جای اول باز خواهیم گشت. نیاز داریم تا تحملی صفر درجه در رابطه با دروغ و دروغگویی داشته باشیم و اینگونه مطمئن خواهیم شد که استقرار مردم سالاری و آزادی ها در وطن مستقل، خود را در برابر دشمنانش حفظ خواهد کرد

(1) www.focus.de
(2) www.irandarjahan.net
(3) www.rezapahlavi.org
(4) melliun.org
(5) news.gooya.com
(6) www.youtube.com
(7)
توضیح اینکه، این مقاله اول در سایت ایرانیان دات کام منتشر شد، ولی همانطور که خوانندگان این سایت دقت کرده اند، از چند ماه پیش که هم مدیریت و هم فرمت عوض شد، دیگر مقالات قبل از تغییر فرمت قابل دسترسی نیستند و اینگونه است که ده ها مقالاتی که قبلا در این سایت منتشر کرده بودم دیگر قابل دسترسی نیست. ولی بطور همزمان، مقاله را در بلاگ خود نیز منتشر کرده بودم :
mahmood-delkhasteh.blogspot.co.uk

(8)
این مقاله هم در سایت ایرانیان دات کام منتشر شده بود که دیگر قابل دسترسی نیست، ولی بطور هم زمان هم در بلاگ خود و هم در سایت رنگین کمان منتشر شد:
www.rangin-kaman.org
mahmood-delkhasteh.blogspot.co.uk

(9) books.google.co.uk