سنگسار؛ نمایش برگزیده هفتمین دوره جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ/ علی صدیقی


علی صدیقی


• هفتمین دوره جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ، با انتخاب نمایش" گزارشی از یک سنگسار" به عنوان بهترین اثر از سوی تماشاگران،به کار خود پایان داد. این جشنواره که هر ساله در آخرین هفته ماه ژانویه در سالن تئاتر " تیک" شهر هایدلبرگ آلمان برپا می شود، امسال نیز آثاری را به زبان های آلمانی و فارسی به معرض نگاه دوستدران تئاتر قرار داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٣ بهمن ۱٣۹۱ -  ۱ فوريه ۲۰۱٣



 هفتمین دوره جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ، با انتخاب نمایش" گزارشی از یک سنگسار" به عنوان بهترین اثر از سوی تماشاگران،به کار خود پایان داد.
این جشنواره که هر ساله در آخرین هفته ماه ژانویه در سالن تئاتر " تیک" شهر هایدلبرگ آلمان
برپا می شود، امسال نیز آثاری را به زبان های آلمانی و فارسی به معرض نگاه دوستدران تئاتر قرار داد و در پایان، نمایش
سنگسار اثر اقتباسی مجید فلاح زاده از یکی از نمایشنامه های" ائول فوگارد"، به عنوان نمایش برگزیده از سوی تماشاگران، برنده جایزه جشنواره شد.

این دوره از جشنواره تئاتر ایرانی ، روز 23 ژانویه ،پس از مراسم افتتاحیه (سخنان رییس انجمن تئاتر شهر هایدلبرگ، مدیر جشنواره و اجرای زنده موسیقی ایرانی) با اجرای تئاتر" دوباره از اول" نوشته و کارگردانی غلام آل بویه، نخستین شب خود را با استقبال گرم تماشاگران پشت سر گذاشت. در این نمایش دو بازیگر زن و مرد آلمانی نقش دو شخصیت مهاجر ایرانی را ایفاء کردند که این دو بر حسب اتفاق، در طولانی ترین شب سال، همدیگر را در ایستگاه مترو می یابند اما ناگزیرند بخاطر اعتصاب کارکنان مترو در آن جا بمانند. همین تمهید، این فرصت را برای هر دو فراهم می سازد تا پیشینه زندگی شخصی و عاشقانه خود را مرور کنند و از عشق تا خیانت خود سخن بگویند. سخنان این دوشخصیت و گاه بازگشت صحنه ای و نمایشی به گذشته ها از طریق بازآفرینی نمادهای آیینی مانند چهارشنبه سوری، برای عموم تماشاگران که آلمانی بوده اند - به احتمال - زیبا و پرسشگرانه بود اما همین دو شخصیت، جز در بیان بعضی از کلمات و استفاده از مثل های فارسی، فاقد هویت ایرانی بوده اند. با این وجود، نمایش دوباره از اول به لحاظ بهره گیری از عناصر هنرنمایش از جمله آثار قابل توجه جشنواره بود.

شب های دیگر جشنواره

در شب دوم جشنواره تئاتر ایرانی در هایدلبرگ، نمایش" رستم،سهراب و ارواح نفت" به دو زبان آلمانی و فارسی با بازی شبنم منادی زاده و بازیگر حرفه ای تئاتر آلمان " سون کوپنیک" به صحنه آمد.
رستم ، سهراب ... با هدایت صحنه ای کارگردان آلمانی تئاتر" هارالد ریچتر "که خود در سالن حضور نداشت، و از راه دور کارگرانی نمایش را بعهده داشت به شیوه "موزیک تئاتر" به اجرا در آمد. شبنم منادی زاده که متن نمایش توسط او نوشته شده است در نشست نقد و بررسی گفت: " من از نگاه یک زن ، از چشم تهمینه خواسته ام به ماجرای رستم و سهراب نگاه کنم". او اما با آمیزش داستان اسطوره ای رستم و سهراب با موضوعات کلان تاریخ معاصر، تلاش کرد هم زمان اسطوره و واقعیت (تاریخ) را به چالش بکشد. ساختار اوراتوریو - باروک این نمایش، فرصتی بود برای شبنم منادی زاده تا در اجرای متن به زبان فارسی به شیوه اپرایی، در اولین بازی خود روی صحنه، در مقابل بازیگری حرفه ای "سون کوپنیک "، قرار گیرد. این بازیگر آلمانی در روایت رستم و سهراب به آلمانی، بر بازی خود و صحنه تسلط کامل داشت.

"آوای قو از توی قوطی"، نام نمایش شب سوم جشنواره بود. این نمایش کمدی - موزیکال را فرهاد مجدآبادی از روی نوشته خود کارگردانی کرد و علی کامرانی، حمید سیاح زاده و ستاره سهیلی، نقش سه شخصیت نمایش را به اجرا گذاشتند. در این نمایش یک فرد فرسوده به لحاظ موقعیت مالی ، اجتماعی و سیاسی در خارج از کشور؛ در میان سالگی تصمیم می گیرد در برنامه خوانندگی سوپر استار در یک شبکه تلویزیونی آلمان شرکت کند. این فرد که زمانی یک سیاسی چپ اندیش بوده (در لحظه ای از نمایش، رفیق سابق خوانده می شود ) آن چنان از بی استعدادی خود در امر خوانندگی و موزیک بی خبر است که با توسل به ترفندهایی بسیار سطحی فکر می کند خواهد توانست با موفقیت در مراحل مختلف سوپراستار، به امکان مالی درخوری دست یابد. دو چهره دیگر این نمایش، یکی، مردی است خشک اندیش در امور سیاسی که با ادبیات سیاسی کلیشه شده چپ، سخن می گوید و دیگری زنی است که به ظاهر دارای پیشینه هنری است. آوای قو از توی قوطی تلاش دارد " سیاسیون از پا درآمده" ای را نشان دهد که امروز از واقعیت زندگی فاصله گرفته اند و بی آن که خود بدانند به بخش "کمدی تاریخ "تبدیل شده اند. مشکل این نوشتار نمایشی نه در ژانر مفرح و شاد آن، که در جا نیافتادن آدم های نمایش، دیالوگ ها ی کم بیش بی ربط، و خوانندگی بی سبب مرد مدعی سوپراستاری؛ که بی هیچ بهانه هنری، تنها جهت جذب تماشاگر، آهنگ هایی را به زبان های گیلکی، ترکی آذری، بندری و کوجه بازاری فارسی ... را برای حضور در یک شبکه تلویزیونی آلمانی تمرین می کند، نهفته است!
.
نمایش " آوار عشق" نوشته ی قاضی ربیحاوی به کارگردانی و بازیگری سودابه فرخ نیا یکی از دو نمایش شب چهارم جشنواره بود: مردی پس از یک زمین لرزه زیر آوار مانده است . همسر جوان او در تلاش است تا از امدادگران زلزله برای نجات شوهرش کمک بگیرد اما با گذشت چند روز هنوز کسی به کمک او نیامده است . در این هنگام که مرد در تله آوار زلزله اسیر است، همسر جوانش فرصت می یابد تا از رفتار زن ستیزانه شوهرش هم چون نمادی از یک فرهنگ مردسالار به شدت انتقاد کند. سودابه فرخ نیا تلاش کرد تا با هدایت نمایشی متن، و به مدد دکور مناسب،کاری جذاب به صحنه آورد. اما تطویل متنی که یک نفره بازی می شد و گاه راوی، با تغییر لحن و صدا، جای آدم های دیگر نمایش هم سخن می گفت، در عمل، قدرت و انرژی تنها بازیگر صحنه را به تحلیل برد و گفتار یک ساعت و نیمه، متن ،علیه خودش تبدیل شد
.
   منوچهر نامور آزاد، بازیگر و کارگردان پرسابقه تئاتر، اثری به نام " شما کی هستید آقای فردین" را در ساعت دوم چهارمین شب جشنواره به صحنه برد. بنا به گفته این کارگردان، او در این نمایش به دنبال جذب تماشاگر بود و در این میان، شخصیت محبوب محمد علی فردین هنرپیشه مشهور سینمای پیش از انقلاب اسلامی، دستمایه خوبی برای بیان خواسته اش بوده است: فردی در خارج از کشور آن چنان شیفته شخصیت سینمایی فردین است که موقعیت واقعی خود از خاطر می برد. او که نتوانسه خود را با موقعیت کشور تازه اش هماهنگ کند، با تماشای مداوم آثار سینمای فردین و همذات پنداری با شخصیت های سینمایی او دچار بحران شخصیت می شود و همین بحران بر زندگی خانوادگی اش سایه می اندازد. در این نمایش به جز نامور آزاد، مرضیه علی وردی و حمید سیاح زاده بازی داشتنه اند که هر کدام بازی های قابل توجه ای ارایه داده اند

شب پایانی و انتخاب بهترین نمایش

در شب پایانی ابتدا نمایش کودک که همواره یک پای ثابت برنامه ها جشنواره بوده به اجرا در آمد. نرگس وفادار کارگردان باسابقه برنامه های تلویزیونی و نمایشی کودکان، امسال نیز با اثر دیگری از خود با نام" این شهر فرنگه" در جشنواره حضور یافت. کار او آمیزه ای از تئاتر عروسکی و جهان فانتزی کودکان روی صحنه، برای تماشاگران کودک و نوجوان جذاب است. در نمایش اخیر او به بهانه حضور یک "شوگرل" روی صحنه و دیگر تمهیدات تئاتر کودک؛ ترانه های خاطره انگیز کودکان نسل پیش از انقلاب بارها پخش گردید که عموما بزرگسالان را به همراهی وا می داشت. در این نمایش نیز مرضیه علی وردی که در صحنه های تئاتر آلمانی نیز فعالیت دارد، حضوری انرژیک و پرشور داشت

آرش نوشته بهرام بیضایی نمایش دوم در روز پایانی جشنواره بود. حمید عبدلملکی از هلند این نمایش را به جشنواره آورده بود. او خود نمایش آرش را که دارای متنی سنیگن به لحاظ زبان ادبی است یکنفره بازی کرد و در بازی خود شیوه روایی نقالی را برگزید . بازی و بیان پرقدرت او تا حدودی ضعف های دیگر از جمله ناهماهنگی در بیان متن و نیز تداخل موزیک و افکت ها را پوشش داد.
گزارشی از یک سنگسار متن ایرانیزه شده "اظهارات پس از دستگیری به خاطر یک عمل خلاف اخلاق" نوشه نمایشنامه نویس مشهور آفریقای جنوبی آئول فوگارد است. مجید فلاح زاده توانست با اقتباس از این اثر کاری در خور اهمیت پدید آورد. این نمایش هم از جنبه متن تئاتری و هم از جهت کارگردانی و نیز بخاطر بازی های درخشان بازیگرانش - به ویژه بازی بیادماندنی سودابه فرخ نیا - ، حرفه ای ترین کار جشنواره هفتم تئاتر ایرانی هایدلبرگ بود: زن و مردی بخاطر عشق ممنوع خود در حکومت اسلامی در انتظار سنگسار بسر می برند. آن دو پس از فراز و فرود های روحی، بر ترس خود غلبه می کنند و با فریادی رسا از دوست داشتن و عشق و احترام به تن سخن می گویند و در نهایت با باور عاشقانه خود، شریعت سنگسار را به سخره می گیرند. این نمایش در آخرین لحظات جشنواره توانست با کسب بیشترین امتیاز از سوی تماشاگران، به عنوان بهترین اثر اجرا شده در هفتمین دوره فستیوال تئاتر ایرانی هایدلبرگ، جایزه نمادین هنر تئاتر را کسب کند.


رو در رو با تماشاگران در نشست های نقد و بررسی
---------
سودابه فرخ نیا کارگردان نمایش در آوار عشق: ما با چنگ و دندان و در شرایط خیلی سخت در بیرون از کشور کار تئاتر کرده ایم . ما اگر کار تئاتر و هنر نکنیم می میرم. من پیشناد می کنم برای بهتر شدن وضعیت تئاتر، ما هنرمندان این رشته هر چه زودتر دست به ایجاد یک سندیکا بزنیم
-----------------------------
منوچهر نامور آزاد: من می دانم که این فستیوال ها باید دست به اصلاحات بزنند. روند نزولی تماشاگر به ما هشدار می دهد که در بعضی از امور جشنواره ها تجدید نظر کنیم. متاسفانه یکی از معضلات این است که افراد صاحب مسئولیت به عناصری از صاحب قدرت تبدیل می شوند
----------------------------------
حمید عبدالملکی: هیچ کس مرا نگاه نمی کند. من کارگردان نیستم و بازیگرم. من پیش خودم تمرین می کنم و حتا هیچ کسی نیست که من برایش یک یا چند دیالوگ را برایش بخوانم تا متوجه کارم شوم.
---------------------
یک تماشاگر: جشنواره به تبلیغات بیشتر نیاز دارد. شما باید شیوه تبلغاتی خودتان را تغییر دهید. دلیل افت تماشاگر را من در ناکافی بودن تبلیغات و قدیمی بودن شیوه تبلغ جشنواره می دانم. مردم اگر متوجه شوند از تئاتر خارج از کشور حمایت می کنند. جشنواره باید حامی مالی داشته باشد. ما در کشور آلمان زندگی می کنیم، بنابراین در رسانه های آلمانی هم باید برای جشنواره تبلغ شود.
----------------
منوچهر نامورآزاد: ما از روی فردین رد شدیم، اما بخاطر ما نماند که پس از فیلم گنج قارون 2400 سالن سینما در ایران ساخته شد. این مرد مردم را با سینما آشنا کرد، اسکار امروز ادامه روند اوست. فردین نماد سینمادی بدون ایدئولوژی ایران است.
---------------
مجید فلاح زاده: شاید یکی از راه های حفظ تماشاگر این باشد که من در کلن، آل بویه در هایدلبرگ و مجدآبادی در فرانکفورت هر سه سال یکبار جشنواره برگزار کنیم. با این وجود هرسال یک جشنواره در آلمان داریم و این خود در کیفیت آثار و جذب تماشاگر هم مفید خواهد بود.
--------------------
غلام آل بویه: من هم معتقدم باید تغییراتی را در جشنواره ایجاد کنیم. ما اعضای گروه تئاتر بویه به زودی جلسه ای برای تحلیل وضعیت جشنواره و دلایل افت تماشاگر خواهیم داشت. من ایده هایی دارم که با گروه در میان می گذارم. فکرم این است از سال اینده بتوانیم شاهد تماشاگران بیشتری در روزهای جشنواره باشیم
----------------------------------