شگفتی های دموکراسی در هند
تجاوزهای جنسی گروهی در هند
چالش توسعه نیافتگی مدنی با دموکراسی


علی صدیقی


• هندوستان یک نمونه استثنایی از دموکراسی در جهان است. بی آن که روند توسعه سیاسی در هند از مسیر مدرنیته گذشته باشد و ابزارهای دموکراسی هم چون یک نیاز اجتماعی در آن سرزمین رشد یافته باشد؛ این کشور توانسته است از سال ۱۹۴۷ تا به امروز، از یکی از کم نظیر ترین دمکراسی های جهان پاسداری کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۹ دی ۱٣۹۱ -  ۱٨ ژانويه ۲۰۱٣



پس از حادثه پربازتاب تجاوز جنسی پنج مرد هندی به یک دختر دانشجو، که منجر به مرگ دختر 23 ساله شد، بار دیگر خبر تجاوز گروهی چند مرد به یک زن در ایالت پنجاب این کشور، نظرها را به هندوستان، به ویژه به چالش بین جامعه توسعه نیافته - سنت - و دموکراسی نوع آن کشور، معطوف داشته است.
هندوستان یک نمونه استثنایی از دموکراسی در جهان است. بی آن که روند توسعه سیاسی در هند از مسیر مدرنیته گذشته باشد و ابزارهای دموکراسی هم چون یک نیاز اجتماعی در آن سرزمین رشد یافته باشد؛ این کشور توانسته است از سال 1947 تا به امروز، از یکی از کم نظیر ترین دمکراسی های جهان پاسداری کند. با این وجود، هندوستان دمکراتیک، مجموعه ای از تضادها و شگفتی هاست. دموکراسی هند در محاصره سنت های سخت جان بازمانده از نظام ساختاری پیشامدرن و تداوم و تحرک باورهای کهن در عرصه دین و حقوق انسانی است. از ضدیت شدید طبقاتی و تبعیض پردامنه جنسیتی؛ و کم و بیش تداوم نابرابری اجتماعی و انسانی تعیین شده در نظام کاستی، تا سویه دموکراتیک آن؛ آزادی های سیاسی، اجتماعی، دینی و جاری بودن یکی از مترقی ترین و مستقل ترین قانون های قضایی جهان، هند را از هر نظر سرزمینی انباشته از تضادها و شگفتی ها کرده است.
هندوستان پس از استقلال توانسته است قدرت سیاسی را اصلاح کند و نهادهای دولتی نگهدارنده دمکراسی به وجود آورد، اما، در "تجدید ساختار جامعه مدنی" تا کنون، ناکام مانده است. دیوید هلد" (1) معتقد است دموکراسی برای این که به شکوفایی برسد" نیازمند دموکراسی مضاعف، یعنی دگرگون سازی دولت و جامعه مدنی است. دگرگون شدن هر یک از این دو وابستگی دارد به دگرگون شدن دیگری، و اساس چنین جریانی قبول این اصل است که جدایی دولت از جامعه مدنی باید ویژگی زندگی دموکراتیک به شمار آید، و نیز پذیرش این فکر کلی که قدرت اتخاذ تصمیم باید آزاد از قید نابرابری ها و تنگناها باشد..." (2)
مسئله "نابرابری ها" مهم ترین تهدید دمکراسی هند است. در هندوستان هنوز یکی از بنیادی ترین تبعیض های جامعه انسانی به شدت ادامه دارد. نابرابری و خشونت علیه زنان با گذشت شصت و پنج سال از استقلال هند و قانون اساسی مدرن آن کشور که به زنان حقوق برابر با مردان داده است، نتوانسه از درون جامعه سنتی زدوده شود.
این تناقض که می بایست زندگی شخصی و خاصه، باور دینی را از زندگی اجتماعی و جامعه مدنی بیرون راند تا دموکراسی به شکوفایی برسد، از ابتدای استقلال هند مورد توجه رهبران آزادی خواه و قانون گذران این کشور بوده است. اما، این کوشش های سیاسی و قوانین دموکراتیک، به تنهایی نتوانست حریف سنت های ضد دموکراتیک آن کشور شود
این همان چیزی است که" امبدکار" یکی از رهبران حزب کنگره هند که برخاسته از پایین ترین بخش نظام کاستی، یعنی از جامعه نجست ها بود، در ابتدای استقلال این کشور بدان تاکید داشت. او در ابتدای دهه پنجاه میلادی که خود از اعضای قانون گذران حزب کنگره بود، برای حفظ دموکراسی نو بنیاد هند هشدار داد:
«مفاهیم مذهبی در این کشور آنقدر وسیع هستند که تمام جنبه‌های زندگی از تولد تا مرگ را در بر می‌گیرند. ... و اگر قرار باشد که قوانین شخصی [مذهبی] حفظ شوند، من مطمئن‌ام که در برخورد به مسایل اجتماعی به بن بست خواهیم رسید... "(3)
موضوع دمکراسی در هند، به دلیل پیچیده گی های خود ویژه اش، الگویی است تنها برای همان سرزمین و نه قابل توصیه در منطقه و کشوری دیگر.
مهم ترین هدیه هندوستان صاحب دمکراسی به دوستداران و پژوهشگران علوم انسانی و سیاسی، و رهبران سیاسی آزادی خواه جهان- لااقل در نیم قرن اخیر - بیش از هر چیز شیوه نافرمانی مدنی و آموزه های سیاسی بردبارانه گاندی در انقلاب ضداستعماری این کشور است. تئوری نافرمانی مدنی و گریز از خشونت گاندی، تاکنون اجرایی ترین الگو دموکراسی هند در دیگر نقاط مستعد جهان بوده است. جامعه هند با وجود تضادهای سخت در درون خود، تساهل و بردباری سیاسی پیش از گاندیسم را در دوره های مهمی از تاریخ خود بارها تجربه کرده است. در این میان یک دوره از تاریخ کهن هند در قبل از میلاد مربوط به سلسه " موریان"و دوره دیگر در زمان " اکبر شاه گورکانی" است که این پادشاه مغول تبار، برخلاف همتایان صفوی خود در ایران، نمونه ی برجسته ای از رفتار تساهل آمیز دینی و اجتماعی بوده است. از این دو دوره به عنوان دورانی تاثیر گذار در اشاعه و رواج بردباری دینی در هندوستان نام برده می شود. (4)
از همین منظر، بردباری هندیان در طول تاریخ بارها ایرانیان را در پناه خود گرفته است. هندوستان اولین سرزمینی است که در درازای تاریخ، ایرانیان پناهجو را پذیرفته است. به غیر از پارسیان زرتشی متواری از شکست ساسانیان در جنگ با اعراب؛ در دوره صفویه نیز هندوستان بسیاری از ایرانیان، به ویژه نخبگان ادبی قابل توجه ای را در قلمرو خود پذیرفته است که پدیدآورندگان سبک هندی در شعر فارسی از آن جمله اند. همین بردباری دینی و اجتماعی در هند است که ماجرای " قهوه خانه سورات" در قرن هیجده، ابتدا نظر نویسنده فرانسوی " برنارد دوسن پیر" و آنگاه لئون تالستوی و میرزا آقا کرمانی را در قرن نوزده به اقتباس از آن جلب کرده است. جدل دینی آزادانه بین طرفداران ادیان مختلف در قهوه خانه سورات، تنها در هندوستان و به تعبیر میرزا آقا کرمانی سرزمین " هفتاد و دو ملت" (5) امکان پذیر بود. چه تالستوی و چه روشنفکر پیش کسوت ایرانی میرزا آقا خان ، به خوبی دریافته بودند که نمی توان در بازنگاری این اثر، - بخاطر تکثر ادیان و تساهل دینی در هند - مکان جغرافیایی و اجتماعی مناظره دینی بین مشتریان قهوه خانه خاص سورات را به کشوری دیگر ، حتا به یک کشور اروپایی آن زمان تغییر داد.
با این همه، در تاریخ معاصر، جامعه هند به به دلیل پیچیدگی ها و تناقض های خاص خود، جامعه ای الگوبردار در فرآیند دموکراسی نیست. شاید وضعیت برمه یا میانمار که در همسایگی هند قرار دارد و به لحاظ اجتماعی و فرهنگی از این کشور تاثیر زیادی پذیرفته، اندکی به موقعیت سرزمین هند نزدیک باشد. از این رو، محتمل است شیوه نافرمانی مدنی رهبر مخالفان برمه " آن سانگ سوجی" که ملهم از ایده های گاندی است ،بتواند به میزان قابل توجه ای در سیاست خودکامگان نظامی این کشور نرمش هایی به سوی آزادی های سیاسی ایجاد کند، اما امکان دموکراسی در آن کشور بی گمان با موانع جدی روبرو خواهد بود. به عبارتی ،روش عدم خشونت، شیوه ای از مبارزه در راه دمکراسی است و خود دموکراسی نیست؛ اما می تواند در شرایط مساعد از "دموکراسی سیاسی نخبگان"حفاظت کند. چنان که هدایت جنبش بدون خشونت گاندی و رهبری خردورزانه اولین نخست وزیر پس از استقلال هند ، جواهر لعل نهرو ،توانست انقلاب ضد استعماری رابه پیروزی رساند. چه بسا هند راه قهرآمیز در مبارزه ضد استعماری را بر می گزید، پس از کسب استقلال، که با تنش های دینی و قومی دشواری روبرو بود، نمی توانست از دموکراسی نوپای خود پاسداری نماید.
با این وجود،دولت هند امروزه به خاطر گام های کند خود در راه تحول جامعه مدنی،به ویژه پس از ماجرای دو مورد تجاوز جنسی گروهی اخیر، به شدت مورد انتقاد کنشگران جامعه مدنی قرار گرفته است.
نزدیک به 74 درصد از جمعیت یک میلیادر و دویست میلیونی هند در روستا ها زندگی می کنند. در این بافت جمعیتی، قدرت مردان از دور دست تاریخ هم چون یک امر قطعی، تغییر ناپذیر باقی مانده است. طبق آخرین آمارهای منتشر شده در مورد جامعه هند(6) فقر، بی سوادی و خودکشی و تجاوز به زنان، سیر صعودی یافته است. رخدادهای زن ستیزانه، به ویژه تحمیل سقط جنین به زنان حامله فرزند دختر، درجامعه مرد خواه هند، یادآور زنده بگوری دختران در جوامع بدوی است. این حس حقارت جنسی - کشتار دختران پیش از تولد - و نیز فقر مالی خانواده ها در تامین جهیزیه دختران، در چند دهه اخیر چنان رو افزایش نهاده که سبب شده است تا هندوستان با بحران جنس زن مواجه شود.
عدم تحول در ساختار جامعه مدنی، نقطه ضعف دموکراسی هند است و این نشان می دهد که مسیر مدرنیته تنها راهی است که می تواند شکوفایی دموکراسی را تضمین نماید. .


1- دیوید هلد، استاد سیاست و جامعه شناسی در دانشگاه آزاد انگلستان
2- خرد در سیاست، طرح نو،صفحه 374 ، مقاله دموکراسی نوشته ی دیدید هلد، ترجمه عزت الله فولاد وند
3- هند و سکولاریسم، مهرداد صمد زاده؛ سایت رادیو زمانه
4- نگاه کنید به همان مقاله
5- هفتاد و دو ملت، میرزا آقا خان کرمانی، نشر البرز ( فرانکفورت) با مقدمه حسین کاظم زاده ایرانشهر و دیباچه میزا محمد خان بهادر
6 - به گزارش رویترز هر بیست دقیقه یک تجاوز جنسی در هند رخ می دهد. این آمار نشان دهنده رشد 9 درصدی نسبت به سال قبل - 2011- است.